نسیم رحمت «1»

نسیم رحمت «1»
یا لطیف
سخنرانی حجة الاسلام سید محمد انجوی نژاد
1383
موضوع : نسیم رحمت (قسمت اول)


شبهای قدر از زمانهایی است که مـﻰتوان از آنها بهرﮦبرداری کرده و آن را زمانی برای انقلاب و زیر و رو شدن قرار داد. حضرت محمد صلی الله علیه و اله فرمودند:

ان لربکم فی ایام دهرکم نفحات الا فتعرضوا لهم و لا تعرضوا عنها

برای تک تک انسانها در زندگی، موقعیتهایی پیش مـﻰآید که نسیم رحمت به سمت او مـﻰوزد، رسول خدا صلی الله علیه و اله توصیه مـﻰکنند که خود را در معرض این نسیم قرار دهید و از آن رو برنگردانید.
چند نکته از این حدیث استنباط میشود:
1. ان لربکم: خدا را رب معرفی کردﮦاند، یعنی بحث تربیتی است.
2. این نسیم به قسمتی از وجود انسان برمـﻰگردد که بزرگان اسامی متفاوتی به آن دادﮦاند، حضرت آیت الله بهاءالدینی رحمة الله علیه، در ایـﻦباره فرمودﮦاند: برخی اوقات که نسیم رحمت خدا مـﻰوزد، مبدأ میل انسان عوض مـﻰشود.
یعنی اگر به بدیها و گناهان میل داشته باشیم، این نسیم رغبت ما را عوض کرده و دیدگاه ما را به همه چیز تغییر مـﻰدهد.
3. ان لربکم: خود ما نمـﻰتوانیم محیطی ایجاد کنیم، که در آن نسیم رحمت بوزد، این امر فقط از خدا ساخته است.
4. بحث نسیم رحمت قرار است انسان را به کلی زیر و رو کند و انسانی جدید بسازد، به گونـﻪای که تغییر در ظاهر و باطن فرد مشهود باشد. اگر بعد از شبهای قدر، ظاهر و باطن انسان عوض نشود، به این معناست که از نسیم رحمت کنار کشیده است.
5. چکار کردن زیاد مهم نیست، و بستگی به خود ما دازد. گاه یک صلوات با اخلاص انسان را در مسیر این رحمت قرار مـﻰدهد و گاه فردی تمام شب قدر را احیا گرفته، اما حواسش نیست، لذا چیزی نصیبش نمـﻰشود.

یکی از زائران امام رضا علیه السلام خطاب به حضرت آیت الله بهجت – حفظه الله تعالی - گفته بود که شکر خدا حرم مملو از جمعیت است. ایشان در پاسخ فرموده بودند که اگر اینها مـﻰدانستند که چه چشمهایی آنها را نگاه میکند، انقدر حرم نمیرفتند.

آشیخ محمد تقی آملی نقل مـﻰکنند که:

یک شب بعد از نماز عشاء، نماز وتیره را خواندم و در پایان فقط یک سلام دادم و نماز را تمام کردم. در همان حال مکاشفـﻪای رخ داد و پردﻩها را برایم کنار زدند، دیدم دو نعمت بسیار بزرگ را با زور از من گرفتند. پیرمردی حاضر بود و در جواب تعجب من گفت این دو نعمت مربوط به همان دو سلامی بود که نخواندی!

پس الزاماً لازم نیست که عمل خیلی بزرگ داشته باشیم.
6. در این مسیر عدﻩای بدون زحمت به وصال مـﻰرسند و برخی بدون زحمت (یعنی بدون مشاهدﮤ منازل و طی منازل). بستگی به ظرفیت ما دارد.
در مسافرتها، رانندﻩها در طول مسیر بیدارند و مسافران خواب، راننده مسیر را مـﻰبیند و مسافر نمـﻰبیند، اما هر دو به مقصد مـﻰرسند؛ پس بهتر است در این مسیر با رانندﻩها راه بیافتیم، یکی از محاسن مجلسها همین است که نفس جمع بسیار تأثیر گذاراست.
7. یک رحمت خاص داریم و یک رحمت عام. برای اصلاح یک درخت دو راه در پیش داریم: یا میوﻩهای درخت را اصلاح کنیم یا خود درخت را. با رحمت عام میتوان میوﻩها را پاک کرد، اما رحمت خاص خود درخت را پاک مـﻰکند، و درخت دیگر میوﮤ حسد و کینه و ریا و تهمت و ... نخواهد داد، و وجود انسان بیمه خواهد شد. نسیم رحمت همان رحمت خاص است.
حال اگر نمـﻰتوانیم درخت را اصلاح کنیم باید به اصلاح میوﻩها پرداخت و یکی یکی با آنها مبارزه کرد، تا در آینده بتوان خود درخت را پاک کنیم.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

شرایط قرار گرفتن در معرض نسیم رحمت

1. همـﮥ شما برمبنای مشاکله، عمل مـﻰکنید. مشاکله از ریشـﮥ شکال است، شکال زنجیری است که حیوانها را با آن مـﻰبندند.
افراد با هم متفاوتند، یکی در صفات بد و یکی در صفات خوب بسته مـﻰشود، یکی ذاتاً سخی و دیگری ذاتاً بخیل است و .... هیچ کس نمـﻰتواند این صفات را تشخیص دهد، الا خود انسان. نسیم رحمت این شاکلـﻪها را عوض مـﻰکند.
ذکر این نکته ضروری است که خود شاکله علت تامه نیست، بلکه اقتضای کار است.
شاکله علت تامه نیست: اگر لیوان آبی را در ارتفاعی کج کنیم، آب آن لاجرم بر زمین خواهد ریخت، این علت تامه است.
اما اقتضای کار است: مـﻰتوان با قرار دادن ظرفی در مسیر آب، از ریختن آن بر زمین جلوگیری کرد، یعنی مـﻰتوان با علت تامه مقابله کرد.
تمام شاکلـﻪها موقتی است و اگر به آخر فکر کنیم، میتوانیم با تمام آنها مبارزه کنیم. اگر عقیده پیدا کنیم که همه چیز در اختیار خداست و دنیا محل قرار نیست، آیا شهوات مـﻰتوانند بر ما سوار شده و ایجاد مزاحمت کند؟
2. امام علی علیه السلام مـﻰفرمایند: تحمل و بردباری مقبرﮤ عیوب است.
همانطور که خاک جسد را مـﻰپوشاند، تحمل هم عیوب را مـﻰپوشاند؛ علاوه بر این، همانگونه که خاک بدن مدفون شده را مـﻰپوساند، بردیاری هم چنین کاری با عیوب مـﻰکند، یعنی دیگر اثری از آنها باقی نمـﻰماند. شرط بالا رفتن، صبر و بردباری است، چه بسا با صبر، در یک لحظه خدا همه چیز به انسان عنایت کند.
3. شقیق ابن بلخی مـﻰگوید از هفتصد دانشمند، 5 سؤال پرسیدم و برای هر سؤال، همگی یک پاسخ مشابه دادند:

سؤال اول: آدم عاقل کسیت؟
پاسخ: کسی که عاشق دنیا نباشد.

اما امروزه مـﻰگویند پا بر شانـﻪهای خلایق بگذار و بالا برو.

سؤال دوم: انسان زیرک کیست؟
پاسخ: کسی که به دنیا مغرور نشود.

به نعمتهایی که خدا به ما داده، مـﻰنازیم و با همین نعمات با خدا مخالفت مـﻰکنیم. آیا مـﻰتوان به این دنیا مغرور شد، وقتی که:
بر سر یک مقام دنیوی، صدها هزار غیبت و تهمت زده مـﻰشود؛ که بر سر پولی ناچیز، دو برادر به جان هم بیافتند؟ کدام تعریف مردم ماندگار است و به درد ما مـﻰخورد؟
دنیایی که امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند ارزش آن از آب بینی بز (وقتی عطسه میکند) برایم کمتر است.

سؤال سوم: ثروتمند کیست؟
پاسخ: کسی که به آنچه حق برایش مـﻰفرستد، راضی است.

سؤال چهارم: تهیدست کیست؟
پاسخ: کسی که زیاده طلب و طماع باشد.

این بیچاره همیشه گدا خواهد ماند، چون:

از تنگی چشم فیل معلومم شد
کآنان که غنـﻰترند، محتاجترند

سؤال پنجم: بخیل کیست؟
پاسخ: کسی که حق محتاجان را در اموالش، از نیازمندان باز میدارد.

و لکم فی اموالکم حق السائل و المحروم

در مملکت اسلامی، همگی ما به نوعی از بیت المال استفاده مـﻰکنیم، و لذا حق نداریم بگوییم حق خودمان است، حتی پولی که در جیبمان است، به خودمان متعلق نیست.


 

جدیدترین ها در این موضوع

دین و دنیایت را به خدا می سپارم

دین و دنیایت را به خدا می سپارم

بگذار وقایع گذشته، دلیل و راهنمای تو در وقایع آینده و نیامده باشد که امور، همیشه به هم شبیه اند. از مردمی نباش که موعظه سودی به حالشان ندارد
دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا وسیله ای است که تمام خلایق، خصوصاً انسانها از آن بیگانه نیستند و همیشه بدان توجه دارند و با زبان حال و قال از آن استفاده می کنند هر چند که واژه ای به نام دعا در میانشان مطرح نباشد چون هر کلمه و کلامی که از استمداد و ایجاد رابطه به خدا حکایت نماید دعاست
نیایش زیبا از نهج البلاغه

نیایش زیبا از نهج البلاغه

خدایا! امید به تو بستم تا راهنما باشى به اندوخته هاى آمرزش و گنجینه هاى بخشایش ! خدایا! این بنده توست که در پیشگاهت برپاست ، یگانه ات مى خواند و یگانگى خاص تو راست . جز تو کسى را نمى بیند که سزاى این ستایش هاست . مرا به درگاه تو نیازى است که آن نیاز را جز فضل تو به بى نیازى نرساند، و آن درویشى را جز عطا و بخشش تو به توانگرى مبدل نگرداند. خدایا! خشنودى خود را بهره ما فرما، هم در این حال که داریم ، و بى نیازمان گردان از اینکه جز به سوى تو دست برداریم ، که تو بر هر چیز توانایى.
خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

و ابرهاى باران دار به ما پشت كرده، و تو اميد هر غمزده اى، و برآورنده حاجت هر حاجتمندی. در اين زمان كه مردم ما نااميدند، و ابرها باران نداده اند، و چرندگان از بين رفته اند، از تو مى خواهيم كه ما را به اعمال زشتمان مؤاخذه نكنى، و به گناهانمان نگيرى. الهى! با ابر
خدايا! تو براى عاشقانت بهترين مونسى

خدايا! تو براى عاشقانت بهترين مونسى

و دلهايشان به جانب تو در غم و اندوه. اگر تنهايى آنان را به وحشت اندازد ياد تو مونسشان شود، و اگر مصائب به آنان هجوم آرد به تو پناه جويند، زيرا مى دانند زمام

پر بازدیدترین ها

دعا در نهج البلاغه

دعا در نهج البلاغه

(به فرزندش امام حسن عليه السلام فرمود): در سؤال (حاجت) از پروردگارت اخلاص داشته باش؛ زيرا بخشش و محروم ساختن در دست اوست.
خدایا! ببخش!

خدایا! ببخش!

به آن نديدى. الهى! آنچه را كه به زبانم به تو تقرب جستم ولى دلم برخلاف آن بود بر من ببخش! الهى! اشارات چشم، و سخنان بيهوده، و مشتهيات دل
دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا وسیله ای است که تمام خلایق، خصوصاً انسانها از آن بیگانه نیستند و همیشه بدان توجه دارند و با زبان حال و قال از آن استفاده می کنند هر چند که واژه ای به نام دعا در میانشان مطرح نباشد چون هر کلمه و کلامی که از استمداد و ایجاد رابطه به خدا حکایت نماید دعاست
عبادت و نیایش از دیدگاه نهج البلاغه

عبادت و نیایش از دیدگاه نهج البلاغه

و اما این كه هر كارفرما كه مزدى مى‏ دهد به خاطر بهره‏اى است كه از كار كارگر مى ‏برد و كارفرماى ملك و ملكوت چه بهره‏اى مى‏تواند از كار بنده ضعیف ناتوان خود ببرد، و هم این‌ كه فرضاً اجر و مزد از جانب آن كارفرماى بزرگ به صورت تفضل و بخشش انجام گیرد پس چرا این تفضل بدون صرف مقدارى انرژى كار به او داده نمى ‏شود، مسأله‏ اى است كه براى این چنین عابدهایى هرگز مطرح نیست.
عبادت و نیایش در نهج البلاغه

عبادت و نیایش در نهج البلاغه

ریشه همه آثار معنوی اخلاقی و اجتماعی که در عبادت است، در یاد حق و غیر او را از یاد بردن می‌باشد. ذکر خدا و یاد خدا که هدف عبادت است، دل را جلا می‌دهد و صفا می‌بخشد و آن را آماده تجلیات الهی قرار می‌دهد. امام علی علیه‌السلام در به اره یاد حق یا همان روح عبادت میفرماید: < خداوند یاد خود را صیقل دل‌ها قرار داده است. دل‌ها به این وسیله از پس کری، شنوا و از پس نابینایی، بینا و از پس سرکشی و عناد رام می‌ گردند
Powered by TayaCMS