« ولایبدین زینتهن » در این آیه، تا این جمله، احکام براى مردان و زنان یکسان بیان شدهاست و ازاینجا به بعد، احکامى مخصوصبه زنان است و معلوم مىشود که زنان، در مسأله پوششاحکامى بیشتر از مردان دارند.
اولا، زن باید تمام بدن خود را اضافه بر عورتین بپوشاند واین مسأله، بین مسلمین متفق علیه است و آیه کریمه نیزدلالتبراین مطلب دارد:
1 - « یحقطن فروجهن» فرج در آیه، اشاره به همان عورتیناست و در مورد زنها چندین روایت وارد شدهاست مبنى بر اینکه تمام بدن زن عورة است و در نتیجه،باید پوشانده شود؛ مثل«المراة کلها عوره»، قال علیهالسلام: «انماالنساء عى و عورة».
2 - « ولایبدینزینتهن » منظوراز زینت، مواضع زینتاست؛ یعنى بدن را باید بپوشانند و فروج هم که وجوب پوشش آن،قبلاً بیان شد.
3 - « ولایضربن یخمرهن على جبوبهن » ظاهر آیه کریمه، ایناست که زنها بدن را مىپوشاندند ولى مقدارى از گردن آنها بازبود که این را هم مىفرماید: بپوشانند.
ضمنا آیه «قواعد» مىگوید که زنان سالخورده مىتوانندمقدارى از پوشش خود را کنار بگذارند. معلوم مىشود که زناندیگر باید تمام بدن خود را بپوشانند. و همچنین آیه«جلباب» ظهور واضحى در وجوب پوشش کلبدن دارد؛ چونکه جلباب جامهاى تقریباً سراسرى است که کل بدن را مىگیرد،البته توضیح کامل آیه قواعد و جلباب ان شاالله بعدا مىآید.
مرحوم، آیهالله حکیم - رضوانالله علیه - مىفرمایند:
« یحب سترالمراة تمام بدنها اجماعا بل ضرورة من الدین و یشیرالیهقوله تعالى "ولیضربن یخمرهن على جبوبهن ولایبدین زینتهنالالیعولتهن ..." وقوله تعالى " والقواعد من النساء" وصیحیح الفضیل وصیحیح الیزتطى وماورد فى حرمة النظر الى الاجنبیه نباءعلىالملازمه بین حرمة النظر و وجوب الستر المفروغ عنها فى ظاهرالض و الفتوى».
مقدار استثنا از مسأله وجوب ستر
در مسأله وجوب ستر در این آیه کریمه، دو استثنا واقع شدهاست: یکى استثناء مقدارى از ستر و دیگرى مقدارى از مردان یا زنان که حکم الزامى پوشش در مقابل آنها برداشته شدهاست. اما مقدار استثناء از خود پوشش «الا ما ظهرمنها»براى روشن شدنمعناى این بخش از آیه کریمه قبلاً باید چند نکته را بیان کنیم :
1 - منظور از زینت در آیه، خود زینت نیست؛ چون کهمسلماً خود زینتبه خودى خود، حکم وجوب پوشش ندارد و آشکار کردن آن هم اشکالى ندارد بلکه منظور، مواضع زینتاست که لازمه پوشاندن زینت، پوشاندن بدن و لازمه آشکارکردن آن، آشکار کردن بدن است.
2 - استثناء «الا ما ظهر منها» متصل است نه منقطع؛ زیرا کهاولا،اصل در استثناء، متصل بودن است و منقطع بودن، احتیاجبه قرینه دارد که در اینجا قرینهاى وجود ندارد.
مگر این که قول ابن مسعود را درتفسیر"الا ما ظهر"بگیریم کهمىگوید:منظور لباس رویى است. در این صورت استثنا منقطعمىشود. ولى قولابن مسعود هم اولا"با قولابن عباس و سایرینکه تفسیر کردهاند به صورت و دست معارض است اضافه بر اینکه از ظاهر آیه هم چنین بر مىآید که مقدارى از بدن که قابلپوشاندن است مىخواهد استثناء کند. و ثانیاً، ضمیر «منها» که بهزینت ، برمىگردد، علامت این است که مستثنى از جنسمستثنى منه است و استثناء متصل است و ثالثاً، این که لباس را لازم نیستبپوشانید، مثل کلام لغوى مىماند؛ چون لباس،خودش براى پوشش است و اگر لباس را هم بنا باشد بپوشانند اولاً دور لازم مىآید و ثانیاً کسى چنین چیزى را نمىگوید.
3 - حال که زینت مواضع زینتیعنى بدن شد و استثنا هممتصل شد مقدار استثنا شده از بدن چه مواضعى است؟
کاملاً مشخص است که اگر زنى در مقام پوشش بدن خود باشد و تمام بدن را بپوشاند تنها صورت و دست است که خود به خود ظاهر مىماند، البته مىتواند این دو موضع را نیز بپوشاند اما اگرنخواهیم که عسر و حرج و زحمت زیادى بر او تحمیل کنیم،صورت و دست او باز مىماند و منظور «الاماظهر منتها» هم بهقرینه روایات، همین دو موضع یعنى صورت و دست است.
چند نمونه از روایات
1 - روایة ابىالجارورد «الا ما ظهر منها» فهى الثیاب و الکحل والخاتم و خضاب الکف و السوار
2 - صحیحه زراره «الا ماظهر منها» قال الکحل والخاتم
3 - ابى صیر ... «الا ما ظهر منها» قال الخاتم والمسکه و قول ابن عباس ... رفعه الوجه و یاطن الکف و قول مرحومشیخ طوسى - رحمةاللهعلیه - اجمعوا ان الوجه والکفان لیسابعورة الجواز اظهارها فى الصلاة و قول و مرحوم علامه طباطبایى - رحمهماالله - البته قابل تذکر است که در روایات، سرمه چشم کنایه از صورت، و النگو کنایه از دست است که مواضع این زینتهاهستند. در نتیجه آیه کریمه از مقدار پوشش لازم، وجه و کفین را استنتاء کردهاست. علاوه براین که این بخش از آیه نیز دلالتبرعدم لزوم پوشش وجه وکفین دارد:«ولیقربنیخمرهنعلى جیوبهن» باید به وسیله روسرى خود، گردن و سینههاى خود رابپوشانند. آیه کریمه، در مقام بیان حد و کیفیت پوشش زناناست وابتدا، حفظ فروج و بعد، آشکار نکردن مواضع زینت رابیان نمودهاست. تنها موضعى که باقى مانده و ممکن است کهگمان شود که جزو استثنا «الا ماظهر منها» مىباشد، گردن وسینهها است که دستور مىدهد این موضع را نیز بپوشانند اگرصورت و دست هم که بیشتر از گریبان آشکار است و بیشترمورد توهم استثنا «الا ماظهر منها» مىباشد لازم بود پوشاندهشود، باید آیه کریمه آن را بیان مىکرد.
مرحوم، آیت الله حکیم - رحمةالله علیه - مىفرمایند:
« ولایضربن یخمرهن على جبوبهن » مشعر باختصاص الحکمیالجیوب فلا یعم الوجوده.
مرحوم، علامه طباطبایى - رحمةاللهعلیه - مىفرمایند: «... ولیلقین باطراف مقانعین صدورهن لیسترتها بها.»
مرحوم، طبرسى - رحمهاللهعلیه - مىفرمایند: «امرن بالقاء المقاتععلى صدورهن تعطیه لنحورهن ... قال ابن عباس: تغطى شعرها وصدرها و ترائبها و سوالفها»
مسأله پوشش وجه و کفین
در این باره، میان فقها و مفسرین، اختلاف نظر است. عدهاى قائلبه وجوب پوشش صورت و دستها و در مقابل، عدهاى قائلبه عدم وجوب پوشش شدهاند. علاوه بر این که همه قائل شدهاند کهپوشاندن آن بهتر است. اما هرکدام براى نظریه خود، ادلهاى از آیات و روایات بیان کردهاندکه جهت تکمیلبحث ارائه مىشود.
ابتدا ادله قائلین به وجوب پوشش را بیان مىکنیم همراه با جوابى براى هرکدام و بعد، ادله قائلین به عدم وجوب پوشش.
ادله وجوب پوشش وجه و کفین
دلیل اول:
1 - اطلاق آیه غض «یغضوا من ابصارهم»مىفرماید چشم فرو گیرید و نگاه نکنید. این کلام، اطلاق دارد ودر نتیجه، همه جاى بدن را مىگیرد از جمله، وجه و کفین را. بعدمىفرمایند: باالملازمه هرجایى از بدن را که نباید نگاه کرد زنلازم استبپوشاند از جمله، وجه و کفین را.
جواب دلیل اول:اولاً، آیه اطلاق ندارد وحذف متعلق همدلیل بر اطلاق نمىشود؛ چون متعلق معلوم بوده و حذفشدهاست وجود کلمه «من» شاهد بر عدم عمومیت در متعلقاست؛چون تبعیضیهاست. مرحوم آیةالله حکیم(ره) مىفرمایند:«والامر بالغض لاعموم فى متعلقه وحذفه لا یقتضیه اذ حمله علىالعموم لکل شىء ممتنع و لاسیما بملاحظه التعبیر بقوله تعالى"منابصارهم" فان کلمه من ظاهره فى التبعیض والظاهر کونه یلحاظالمتعلق و تقدیر کل شى من بدن المراة لاقرینة علیه بلالمناسبجدابقرینة مابعده ان یکون متعلقه الفروج» و مرحوم، علامهطباطبایى - رحمةاللهعلیه - نیز متعلق را فروج گرفتهاند: «ویکونمدلول الایه هوالنهى عن النظر الى الفروج» ثانیا: هیچ ملازمهاىبین حرمت نگاه و وجوب پوشاندن نیست. همانطورى کهعدهاى از فقهاء فرمودهاند، نگاه زن به بدن مرد حرام است ولىبراى مرد پوشاندن واجب نیست.
دلیل دوم:
« لایبدین زینتهن الاماظهر منها » مىفرمایند: اطلاق«لایبدین زینتهن» وجه و کفین را نیز مىگیرد که جزو زینتهایىاست که نباید آشکار شوند و مىگویند: منظور از استثناى«الاماظهر منها» هم، بدن نیست، بلکه منظور، لباس است؛کما اینکه ابن مسعود گفته است.
جواب:اولا، با وجود استثناى «الاماظهر منها» بلافاصله بعداز «لابیدین» اطلاقى منعقد نمىشود. ثانیا، قول ابن مسعود معارض استبا قول ابن عباس و دیگران. ثالثا: لازمه قول ابنمسعود، منقطع بودن استثناء و لغویت آن است؛ زیرا اگر بگوید:لباس را لازم نیستبپوشانید، کلامى لغو است؛ چون قابلپوشاندن نبوده و دور لازم مىآید. رابعا: روایات زیادى داریممبنى براینکه منظور از استثناء وجه و کفین است که روایاتبعدا مىآید.
دلیل سوم:
« لایبدین زینتهن الا لبعولتهن .... » مرحوم، آیةاللهخویى - رضواناللهعلیه - براى اثبات وجوب پوشش وجه و کفین، به این قسمت از آیه، استدلال کردهاند و فرمودهاند:« هرچند از قسمت اول آیه، که استثناء «الا ماظهر»دارد، وجوبپوشش کل بدن، غیر از وجه و کفین و عدم وجوب پوشش وجهو کفین استفاده مىشود، ولى قسمت قبل، در مقام بیان حکمظاهر شدن قسمتى از بدن است نه بیان حکم اظهار بدن براىدیگران و حکم اظهار بدن براى دیگران را قسمت دوم، یعنى«لایبدین زینتهن الا لبعولتهن» بیان مىکند که مطلقا بدون هیچاستثنایى آیه کریمه مىفرماید: جز براى شوهر... بدن را آشکارنکند. در نتیجه، در مقام اظهار براى دیگران، هیچ موضعى از بدناستثناء نشدهاست و فقط بعضى از افراد استثناء شدهاند. پس تمام بدن حتى وجه و کفین، در مقابل مردان باید پوشیده باشد. و اینکه قسمت اول که همراهاستثنا است فقط حکم ظهور فى حدنفسهرا بیان مىکند و قسمت دوم، حکم اظهار براى دیگران را مىفرماید: فعل"بداء"اگر متعلق آن بدون "لام" بیاید معناى آشکار نکردن در مقابل پوشاندن دارد و اگر متعلق آن همراه "لام"باشد معناى پوشاندن در مقابل ارائه به دیگران دارد لذا قسمتاول، معناى ظهور فى نفسه و قسمت دوم، معناى اظهار براىدیگران را دارد.
« البداءبمعنىالمظهورکمافى قوله تعالى"بدت لهماسؤاتهما"والابداء بمعنى الاظهار فاذا کان متعلقا بثى و لم یکن متعدیا یا للام یکونفى مقابل الستر واذا کان متعلقا باللام کان فى مقابل الاخفاء بمعنىالارائه والاعلام ومن هنایظهرمن آلایه الکریمه فان قوله عز وجل اولا«ولابیدین زینتهن الا ما ظهر منها» انما یعبد وجوب ستر البدن الذى هوموضع الزینه و حرمة کشفه ماعدا الوجه والکفین فى حین ان قوله ثانیا«ولابیدین زینتهن الا لبعوتهن» یفید حرمة اظهار بدنها وجعل الغیرمطلعا علیه واراءته مطلقا من دون فرق بین الوجه والیدین
بعدا ایشان روایاتى را که وجه و کفین را استثناء کرده توجیهمىکنند و تطبیق مىدهند بر نظر خودشان، مىفرمایند: روایاتىکه وجه کفین را استثناء کرده مربوط به همان قسمت اول آیهاست که خود آیهاستنثادارد و روایاتى که وجوب پوشش وجه و کفین را بیان مىکند. مربوط به قسمت دوم آیهاست.«فان هذهالایه تصدىلبیان حکمین،حکم الظهور فى نفسه عنداحتمال وجود ناظرمحترم وحکمالاظهارللغیر عندالقطع بوجود ناظرمحترم والذى یطهرانالروایات الوارده فى تفسیر هذه الایه الکریمه تؤکد ماذکرناهمنالتفصیلفانبعضهانسالعنالقسمالاول وبعضهاعنالقسمالثانى».
جواب: اساس استدلال ایشان براین است که معناى فعل«لایبدین» با آوردن و یا نیاوردن "لام" تغییر مىکند در صورتى کهدر مقام استعمال، غیر از آن ممکن نیست؛ چون که آیه، اولا،مىخواهد مقدارى ازبدن را که حکم وجوبى پوشش دارد ومقدارى که حکم وجوب پوشش ندارد بیان کند و در مقامتعرض به افراد دیگر نیست، لذا متعلق را همراه با "لام" نیاورد و ثانیاً، مىخواهد حکم زن در مقابل دیگران را بیان کند، پسمجبور است متعلق را همراه "لام" بیاورد. اما این که معناى فعلتغییر پیدا مىکند صرف استظهار است و دلیلى ندارد. لغوى هماین را نگفتهاست. ثالثاً، حکم ظهور فى حد نفسه یا احتمالوجود ناظر محترم یعنى چه؟ اگر ناظر نیست که اصلا حکمپوشش هم نیست و در صورت احتمال اگر احتمال عقلانى وقوى است که مثل وجود ناظر است و حق ندارد خود را برهنهکند و اگر احتمال غیر عقلانى و ضعیف است مثل عدم وجود ناظر است، پس در این صورت، با معناى ایشان هیچ موردىبراى قسمت اول آیه باقى نمىماند. رابعا، توجیه روایاتقرینهاى ندارد و صرف احتمال است.