نگاه تطبيقى به رویكرد قرآن كريم و سياست جمهورى اسلامى در طرح موضوع حجاب
با توجه به اين كه سوره نور پس از سوره احزاب نازل شده است و سوره احزاب در آغاز، درباره حجاب و عفاف، با زنان پيامبر سخن مى گويد، نتيجه مى گيريم قرآن، اصل (تدرج) و روش گام به گام را رعايت كرده است. در روش قرآن، براى اقناع كسانى كه خود يا همسرانشان موظفند حجاب را رعايت كنند، از روش توضيح، توجيه، استدلال و تلاش چشم گير استفاده شده است. در روش قرآن هنگام بيان احكام حجاب، اصولى هم چون آزادى و حفظ كرامت انسانى، (نك: احزاب، 28 و 29.)مدارا، (نك: نور، 31؛ احزاب، 59.) اعتدال و دورى از افراط و تفريط، (نك: احزاب، 33، 34، 35 و 55.) تشويق و مثبت انديشي(نك: احزاب، 34، 35، 55 و 59.) رعايت شده است.
موضوع حجاب در قرآن در چارچوب نظام عفاف اسلامى مطرح شده است. با توجه به سوره نور و روند طرح مسائل در آن به اين نتيجه مى رسيم كه در اين چارچوب، حجاب، عفاف و غيرت، سه رأس مثلث عفاف در جامعه هستند.
هنگام بررسى نقاط قوت و ضعف نظام جمهورى اسلامى در اجراى قانون حجاب در جامعه ايران بايد به دو تفاوت اصلى جامعه اسلامى ايران و مسلمانان صدر اسلام اشاره كنيم. تفاوت نخست، نفوذ غرب زدگى در ايران و شكل گيرى اين تصور است كه هر چيز غربى، خوب و هر چيز شرقى، بد است.
تفاوت دوم كه زيرمجموعه تفاوت اول به شمار مى رود، پيدايش تصور منفى نسبت به حجاب است كه آن را نشانه عقب ماندگى مى دانند. در آسيب شناسى روش نظام جمهورى اسلامى در برخورد با موضوع حجاب، اين موارد را مى توان به عنوان نقطه ضعف سياست هاى حكومت اسلامى بيان كرد: رعايت نكردن اصل (تدرج) و سياست گام به گام در اجراى قانون پيش از بسترسازى مناسب، كم كارى فرهنگى و بى توجهى به كار فرهنگى به عنوان ركن قانون مند شدن انديشه و رفتار مردم، رعايت نكردن اعتدال در اجراى احكام، بى توجهى به زاويه ديد و اندازه ها در طرح احكام اسلامى، در هم آميختن عادت ها و آداب ايرانى با حدود واجب پوشش اسلامى، اجبار غيرمسلمانان به داشتن حجاب كامل، حرام كردن برخى حلال ها در اجراى برنامه حجاب اجبارى در جامعه.
هم چنين مى توان گفت نقطه قوت جمهورى اسلامى در استقرار و استمرار حجاب، همان نقطه ضعف آن است كه مقوله اى تشكيكى به شمار مى رود. هرگاه نظام جمهورى اسلامى در هويت يابى براى جوانان و بازگشت به خويشتن در جامعه ايرانى و اسلامى، با ابزارهاى گوناگون توفيق يافته، حجاب نيز به عنوان يكى از نشانه هاى عزت نفس شرقى و استقلال دينى و ملى تقويت شده است. در مقابل، هرگاه از عزت طلبى و حفظ استقلال روحى و فرهنگى و ملى و مبارزه با غرب زدگى غفلت شده، حجاب هم به عنوان يكى از ابزارهاى حفظ هويت فرهنگى، آسيب ديده است.
به طور كلى، رمز برآوردن هدف قرآن كه در آيه هاى 34 و 35 سوره احزاب بيان شده، اجراى هم زمان اين دو فرمان با هم است: نخست، حفظ متانت و وقار زنان با پرهيز از رفت وآمد گناه آلود در بيرون از خانه دوم بالابردن سطح دانش و فرهنگ بانوان با آموزش و يادآورى. نقطه قوت ديگر جمهورى اسلامى، اثبات عملى امكان تحقق فعاليت و نشاط فرهنگى، علمى، اجتماعى، سياسى و هنرى بدون آلوده شدن به بى عفتى، بى حجابى و فساد اخلاقى است.
فرهنگ سازى در نظام اجتماعى و ايجاد تحول فرهنگى در جامعه، تابع اصول و آيين هايى است كه بى توجهى به آن اصول و زير پاگذاشتن آن آيين، چه بسا به نتيجه عكس مى انجامد. اسلام، يك نظام دينى است كه بر فرهنگ، باورها و اخلاق مردم، اثر بنيادين گذاشته است. به همين دليل، با ايجاد تحول مثبت در فرهنگ و اجتماع، به كام يابى چشم گيرى در جامعه هاى گوناگون دست يافته است. اسلام در برخورد با جامعه هاى انسانى، اصولى مانند ميانه روى، مدارا، تدرج و حفظ كرامت و عزت انسانى و روش ها و آدابى مانند مهرورزى، الگوسازى و موعظه را مبناى كار خود قرار داده است.
اكنون برآنيم تا با بازيابى اصول و آدابى كه پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) با پاى بندى به آنها، فرهنگ حجاب را در دوران جاهلى جارى ساخت، (مسئله حجاب) را بررسى كنيم. با بررسى موضوع حجاب در قرآن و سنت پيامبر اعظم(صلی الله علیه و آله)، پنجره هاى تازه اى به روى ما گشوده مى شود كه در ارزيابى آن چه تاكنون انجام داده ايم و راه يابى به آن چه از اين پس بايد انجام دهيم، نقش آفرين است.
روند طرح موضوع حجاب در قرآن كريم و اصول حاكم بر آن
اصل اول (حركت گام به گام): بر اساس آن چه در كتاب هاى علوم قرآنى درباره ترتيب نزول سوره ها آمده، سوره احزاب پيش از سوره نور نازل شده است. اين كتاب ها، سوره احزاب را نودمين سوره نازل شده و سوره نور را يك صد و سومين سوره برشمرده اند.( بدرالدين محمد بن عبدالله زركشى، برهان، ج، ص 193؛ جلال الدين عبدالرحمان سيوطى، اتقان، ج 1، ص76؛ محمد هادى معرفت، تمهيد، ج 1، ص 172.)
خداوند در سوره احزاب در زمينه عفاف و حجاب، ابتدا براى زنان پيامبر اعظم(صلی الله علیه و آله) و سپس زنان مسلمان فرهنگ سازى كرده است:
(يا ايها النبى قل لازواجك و بناتك و نساء المؤمنين)؛ (احزاب/59)
اى پيامبر، به همسرانت و دخترانت و زنان مؤمنان بگو كه جلباب هايشان (مقنعه ها يا چادرهايشان) را بر خود نزديك كنند.
بدين ترتيب، دايره طرح حجاب از خانواده پيامبر آغاز شده و به زنان جامعه اسلامى گسترش يافته است.
بر اساس برخى شأن نزول ها، بهانه طرح برخى جنبه هاى حاكميت عفاف در جامعه، يعنى مسئله (افك) در سوره نور، يكى از همسران پيامبر اعظم(صلی الله علیه و آله) است،(سيد محمد حسين طباطبايى، الميزان، ج 15، ص 98 و 99؛ سيد محمد آلوسى، روح المعانى، ج 18، ص 112 و 113.) ولى احكام حجاب براى همه مردان و زنان مؤمن مطرح مى شود و مخاطب آن تنها خاندان رسول اكرم(صلی الله علیه و آله) نيستند. در حقيقت، پيامبر اسلام با معرفى نمونه عينى و الگوى عملى حجاب در سطح خانواده خويش، جنبه هاى عملى و نكته هاى مهم حجاب را به نمايش گذاشت تا اجراى آن در جامعه با سرعت صورت پذيرد. به عبارت دقيق تر، مردم با در اختيار داشتن الگوى دقيق و عينى، تكليف خود را فهميدند و رفتار متقابل خانواده پيامبر و آن حضرت با يك ديگر در اين زمينه، پذيرش اين رفتار جديد را براى مسلمانان آسان تر ساخت. به اين ترتيب، پيامبر، چيزى را از مردم خواست كه خود پيش از هر كسى براى اجراى آن پيش قدم شد. ايشان با اين كار، كلام خدا را كه مى فرمايد: (لم تقولون مالا تفعلون؛ چرا چيزى را كه عمل نمى كنيد، بر زبان مى آوريد)،(صف/2) تفسير كرد و به منافقان فرصت شبهه افكنى نداد.(احزاب/60) پس نتيجه مى گيريم كه خداوند در قرآن، اصل حركت گام به گام را در بيان احكام رعايت كرده است.
اصل دوم (شفافيت در بيان): در سوره احزاب، احكام عفاف و حجاب با توضيح، توجيه و تفهيم بيشترى بيان شده و لحن و آهنگ بيان نيز نرم تر، تشويق آميزتر و موعظه وارتر است، ولى در سوره نور، قاطعيت و قانون گذارى، پررنگ تر است و در بيان حكمت و فلسفه آن، رنگ توضيح، موعظه و تشويق رو به كاستى گذاشته است. در عبارت هاى سوره احزاب چنين مواردى به چشم مى خورد:
1. (يا نساء النبى لستن كاحد من النساء)(احزاب/32)؛
اى زنان پيامبر! شما مانند هيچ يك از ديگر زنان نيستيد، اگر تقوا پيشه كنيد.
2. (فلاتخضعن بالقول فيطمع الذى فى قلبه مرض)(احزاب/32)؛
پس لحن سخن خود را نرم نكنيد تا آن كس كه در قلبش بيمارى است، به طمع نيافتد.
3. (ذلكم اطهر لقلوبكم و قلوبهن)(احزاب/53)؛
اين براى پاكيزگى قلب شما و قلب هاى آنان بهتر است.
4. (ذلك أدنى أن يعرفن فلا يؤذين)(احزاب/59)؛
آن (رعايت پوشش با جلباب) به اين كه به خوبى شناخته شوند و آزار نبينند، نزديك تر است.
ولى در سوره نور، چنين تعبيرى، يك بار به چشم مى خورد:
(ذلك ازكى لهم)(نور/30)؛
آن (پايين انداختن چشم ها) براى ايشان پاكيزه تر است.
بدين ترتيب، لحن بيان آيه ها به سمت قانون گذارى و توصيه هاى جدى تر تغيير مى كند، مانند:
1. آيه هاى آغازين سوره كه حكم زنا، قذف و لعان را مطرح مى كند.
2. (قل للمؤمنين يغضوا من ابصارهم ... و قل للمؤمنات يغضضن من ابصارهن ... )(نور/30 و 31)؛
و به مردان مؤمن بگو چشم فرو دارند... و به زنان مؤمن بگو چشم فرو دارند... .
3. (ليستأذنكم الذين ملكت ايمانكم والذين لم يبلغوا الحلم منكم... )(نور/58)؛
بايد كه بردگان و كودكان زير سن بلوغ (براى ورود به حريم خصوصى شما) از شما اجازه بگيرند.
4. (واذا بلغ الاطفال منكم الحلم فليستاذنوا كما استأذن الذين من قبلهم)(نور/59)؛
آن گاه كه كودكان به سن بلوغ رسيدند، هم چنان بايد اجازه بگيرند، مانند كسانى كه پيش از آنان، اجازه مى گرفتند.
5. (فليس عليهن جناح أن يضعن ثيابهن)(نور/60)؛
بر زنان بازنشسته اى كه اميد زناشويى ندارند، گناهى نيست كه پوشش هاى خود را وانهند ... .
بايد گفت يكى از دليل هاى تفاوت لحن دو سوره، توجه ويژه به زنان پيامبر و حرمت گزارى ويژه به ساحت پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) است؛ زيرا آنان به گونه اى معرّف شخصيت پيامبرند و رفتارشان در داورى افكار عمومى نسبت به پيامبر، اثرگذار است. به همين دليل، قرآن، آشكارا خطا و ثواب آنان را دو برابر خوانده است؛(احزاب/30 و31) زيرا يك شخصيت حقيقى و يك شخصيت حقوقى دارند. شخصيت حقوقى آنان، همسرى پيامبر است. هم چنين حرمت ويژه اى در رفتار و گفتار براى آنان قائل شده است تا مسلمانان بياموزند خانواده پيامبر نيز كه به شخص ايشان منسوب هستند، از حرمت ويژه اى برخوردارند.(احزاب/32) يكى از نشانه هاى اين حرمت آن است كه قرآن، همسران پيامبر(صلی الله علیه و آله) را مادران مؤمنان مى داند(احزاب/6) و پس از پيامبر(صلی الله علیه و آله)، هيچ كس حق ازدواج با آنان را ندارد.(احزاب/53)
خداوند در عبارت (ذلك ادنى ان يعرفن فلايؤذين)(احزاب/59) به حكمت سفارش به حجاب اشاره و بيان مى كند كه زنان از رعايت حجاب بيشترين سود را مى برند. جمله ماندگار استاد مطهرى مبنى بر اين كه (حجاب، مصونيت است، نه محدوديت)، با بيان اين آيه هم خوانى دارد و نشان مى دهد كه چنين رفتار و پوششى با مصون ماندن از آزارها و حفظ شخصيت انسانى زن سازگارتر است. در بيان قرآن، دفع ضرر محتمل و اين قاعده عقلايى كه (براى دفع يك خطر بزرگ احتمالى، تحمل برخى ضررهاى كوچك مانعى ندارد)، مبنا قرار گرفته است.
حجاب، به خودى خود، محدوديت و آزارى تحمل پذير است، ولى چون خطرهاى بزرگ و ضررهاى جبران ناپذير را دفع مى كند يا از خطر آن مى كاهد، ارزشمند است. در آيه 32 سوره احزاب، در عبارت (فلا تخضعن بالقول فيطمع الذى فى قلبه مرض)، اشاره عقلى ديگرى وجود دارد كه نشان مى دهد اگر زن رفتارى نامناسب با شأن خود داشته باشد و با گفتار، پوشش و نگاه، مردان را تحريك كند، خودش دچار آسيب مى شود. همه مردان جامعه از چنين رفتارى از سوى زنان، تحريك نمى شوند، ولى وقتى احتمال عقلايى وجود دارد كه درصدى از مردان جامعه كه به گفته قرآن، بيمار هستند و آستانه تحريك پايينى دارند، دچار طمع شوند و براى زن و جامعه خطر بيافرينند، كافى است تا همه زنان با رعايت احتياط، خود را از اين گزند حفظ كنند.
روش قرآن، در آيه هاى حجاب (احزاب، 32 و 59)، آيه رعايت حريم زن و مرد (احزاب، 53) آيه هاى مربوط به تفهيم مسئوليت سنگين زنان پيامبر به دليل انتسابشان به پيامبر (احزاب 30 و 31)، طرح شفاف موضوع و بيان توضيح روشن و ارائه استدلال قانع كننده است.
پيش از پرداختن به روش ها و اصول ديگرى كه قرآن در طرح موضوع حجاب و عفاف به آنها توجه كرده است، چند نمونه قرآنى براى دو اصل سياست گام به گام و شفافيت اعلام حكم مى آوريم:
حرمت شراب، در چهار مرحله گام به گام، اعلام شده است.
1. ابتدا آيه 67 سوره نحل به اين نكته اشاره مى كند كه (سكر) نقطه مقابل (رزق حسن) است؛
2. در مرحله دوم، در آيه 43 سوره نساء، مسلمانان را از نماز خواندن در حال مستى باز مى دارد؛
3. آن گاه در مرحله سوم، در آيه 219 سوره بقره با اشاره به منافع محدود و گناه بزرگ شراب و قمار، براى نخستين بار آن را گناه مى شمارد؛
4. مرحله چهارم، در آيه 90 سوره مائده، با لحنى محكم تر، شراب و قمار را رجس و شيطانى معرفى مى كند.
در آيه هاى ياد شده، روش كاربرد استدلال، تفهيم و توجيه، به روشنى ديده مى شود. بدين ترتيب كه:
1. آيه اول نشان مى دهد (سكر) نمى تواند حسن و نيكو باشد؛
2. در آيه بعد، دليل پرهيز از مستى در حال نماز، به روشنى بيان شده است: (تا بفهميد چه مى گوييد)؛
3. در آيه سوم گفته شده است خداوند مى داند شراب و قمار، سودهايى دارد، ولى گناه آنها از منافع شان بيشتر و بزرگ تر است؛
4. در مرحله نهايى نيز دلايل لزوم پرهيز از شراب و خمر آورده شده است، به اين ترتيب كه شراب را مايه ايجاد دشمنى و كينه ميان مسلمانان و بازداشتن انسان از ياد خدا و نماز مى داند.
لحن موعظه گر آيه در سوره نساء، بقره و مائده به چشم مى خورد، مانند آن كه پرداختن به چنين كارهايى را به شيطان نسبت مى دهد و حالت موعظه آن بيشتر مى شود.
نمونه ديگر اين روش، در ديدار حضرت موسى(علیه السّلام) با خضر(علیه السّلام) به چشم مى خورد. در آن جا نيز سه مرحله وجود دارد كه گام به گام سخت تر مى شود و به ضرب المثل هاى عاميانه درباره (سه مرتبه) بودن كارها، ريشه قرآنى مى بخشد. در داستان موسى(علیه السّلام) و خضر(علیه السّلام)، ابتدا موسى(علیه السّلام) به خضر اعتراض مى كند، ولى خضر در دفاع از خود مى گويد:
(الم اقل انك لن تسطيع معى صبرا)(کهف/72)
نگفتم نمى توانى با من صبر كنى؟
موسى فرصت مى طلبد. بار دوم، موسى با وجود اين كه با كار به ظاهر عجيب ترى روبه رو شده است، شبيه به حالت اول مى گويد: (عجب كار نامتعارفى انجام دادى.) خضر كمى محكم تر از بار نخست دفاع مى كند و مى گويد:
(لم أقل لك انك لن تسطيع معى صبراً)(کهف/75)
به تو نگفتم نمى توانى با من صبر كنى؟
و براى موسى ضرب الاجل اعلام مى كند. بار سوم، موسى اعتراضى غيرمستقيم و تلويحى نشان مى دهد، ولى خضر، قاطعانه اعلام جدايى مى كند.(کهف/78)
در برخورد ملكه سبا با حضرت سليمان(علیه السّلام) نيز سه مرحله به چشم مى خورد:
1. ابتدا سليمان با فرستادن نامه و اثرگذارى بر فكر ملكه سبا، دعوت خود را اعلام مى كند؛(نمل 28-31)
2. در مرحله دوم، سليمان(علیه السّلام) با آوردن تخت ملكه سبا و تغيير ظاهرى آن مى كوشد ملكه سبا را از مقام الهى خويش آگاه كند؛(نمل38-43)
3. در مرحله آخر، سليمان(علیه السّلام) با دعوت كردن ملكه سبا به كوشك آبگينه، او را هدايت مى كند.(نمل/44)
اصل سوم (آزادى و حريت): در سوره احزاب نيز ابتدا پيش از آن كه احكام ويژه عفاف و حجاب درباره زنان پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) و بقيه زنان مطرح شود، به زنان پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) اختيار داده شد از زندگى راحت و پر زرق و برق دنيوى و زندگى پر مسئوليت و زاهدانه و روحانى در كنار پيامبر، يكى را برگزينند. هم چنين آنها مى توانستند با انتخاب زندگى بدون پيامبر، از مهريه و هديه پيامبر، بهره مند و به زيبايى و خوبى و خوشى از پيامبر جدا شوند.(احزاب 28و29) از اين بحث مى توان دريافت در قرآن، بيان احكام با رعايت اصل آزادى و حفظ كرامت و عزت انسانى صورت مى گيرد.
اصل چهارم (مدار): بيان قرآن در سوره احزاب و در آيه حجاب سوره نور، به وعيد و عذاب دوزخ پايان نمى يابد، بلكه خداوند در آيه 59 سوره احزاب مى فرمايد:
(والله غفور رحيم)؛
خداوند، آمرزنده و مهربان است.
هم چنين در آيه 31 سوره نور مى فرمايد:
(أَوْ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ )
و اى مؤمنان! همگى به سوى خدا بازگرديد. شايد رستگار شويد.
نتيجه كلى آن است كه اصل مدارا در بيان حكم قرآنى حجاب، رعايت شده است.
اصل پنجم (اعتدال): در سوره احزاب، وقتى خداوند وظايف حساس زنان پيامبر را به آنان گوشزد مى كند و از آنها مى خواهد از تبرّج جاهلى بپرهيزند و در خانه هايشان بمانند، آنان را در رسيدن به مقام هاى معنوى و انسانى، با مردان برابر و مأجور عندالله مى خواند تا بدانند اين خانه نشينى، مانعى براى پيشرفت آنها نيست.(احزاب33-35)
خداوند با بيان دستورى دقيق، از پى آمدهاى منفى خانه نشينى زنان جلوگيرى مى كند كه همانا محدود شدن دنياى آنان به چارديوارى خانه است.(احزاب34) به اين ترتيب، از ايجاد سوء تفاهم، شبهه و عقده در زنانى كه وظيفه دارند فرمان قرآن را اجرا كنند، جلوگيرى مى كند.(احزاب35)
بدين ترتيب درمى يابيم كه قرآن در كنار بهره گيرى از روش تشويق(احزاب35) در بيان حكم، با بيان راه كار صحيح، از پى آمدهاى منفى اجراى قانون و افراط و تفريط در آن جلوگيرى كرده است تا اصل اعتدال و دورى از افراط و تفريط، رعايت شود.
اصل ششم (نگاه سيستماتيك): در قرآن، موضوع حجاب، در چارچوب عفاف و حيا در جامعه طرح شده و خداوند، حجاب را موضوعى جدا از ديگر موضوع ها ندانسته است.
اكنون روند طرح موضوع حجاب وعفاف در سوره نور را مى توان به شكل زير ترسيم كرد:
1. بيان حد زنا (ترمز و خط قرمزى براى جلوگيرى از فساد و فحشا) و سخت گيرى بر زناكاران به چند صورت؛
2. بيان حد قذف (به عنوان مكمل مبارزه با فحشا از راه سخت گيرى قانونى)؛
3. بيان لعان و قانون و احكام آن؛
4. بيان افك و آموزش دادن به اعضاى جامعه در زمينه شناخت برخورد درست يا نادرست با چنين روى دادهايى؛
5. حكم شيوع فاحشه و آثار آن؛
6. موعظه مؤمنان براى پيروى نكردن از نقشه هاى شيطان؛
7. تأكيد مجدد بر آثار منفى قذف در دنيا و آخرت؛
8. همتايى مردان پاك با زنان پاك و مردان ناپاك با زنان ناپاك؛
9. نهى از ورود به خانه ناآشنايان جز با اجازه و اعلام؛
10. بيان اجازه ورود به خانه هاى عمومى و غيرمسكونى؛
11. بيان لزوم عفاف چشم و پوشاندن ناموس و عورت براى مردان مؤمن؛
12. بيان لزوم پوشانيدن زينت ها براى زنان و بيان استثناهاى آن؛
13. بيان لزوم پوشانيدن گريبان با مقنعه از سوى زنان؛
14. بيان لزوم پا نكوبيدن براى پنهان ماندن زينت هاى پنهان؛
15. بيان لزوم فراهم كردن اسباب ازدواج مجردها؛
16. بيان لزوم عفت ورزيدن مجردها تا فراهم شدن زمينه ازدواج؛
17. بيان لزوم كسب اجازه كودكان و بردگان براى ورود به اتاق پدر و مادر؛
18. بيان لزوم كسب اجازه فرزندان پس از بلوغ براى ورود به اتاق پدر و مادر؛
19. بيان اجازه رفع حجاب زنان بازنشسته و نااميد از ازدواج (مسن) به شرط نداشتن زينت.
زمخشرى در كشاف به حسن تربيت قرآن در سوره نور در موضوع حجاب اشاره كرده است. قرآن، نظام كامل عفاف و حيا را كه ويژگى هاى گوناگونى دارد، ترسيم كرده است كه يكى از ويژگى هاى اين نظام، پوشش ويژه زنان در كنار دورى از زينت و تبرّج است. بى شك، رعايت حجاب در چارچوب ترسيم شده از سوى قرآن، ثمربخش خواهد بود. بايد دانست اين نظام در سوره احزاب نيز رعايت شده است. در آيه 32 و 33، بحث چگونگى سخن گفتن با مردان، پرهيز از تبرج، حفظ متانت و ترجيح دادن خانه نشينى را مطرح مى كند. در آيه 53، به مردان و زنان مى آموزد كه چگونه با هم معاشرت داشته باشند و اختلاط و انس گرفتن گفتارى را به كمترين حد خود برسانند. در آيه 59 نيز بحث پوشش را براى زنان مطرح مى كند.
گفتنى است رژيم پهلوى در قضيه (كشف حجاب)( امام خمينى(ره) در كشف الاسرار به خوبى نشان مى دهد كه كشف حجاب، نقشه اجانب براى قطع ريشه هاى مبارزه با استعمار در ايران است. نك: كشف الاسرار، ص 330 به بعد.) به خوبى از وجود پيوند تنگاتنگ ميان اجزاى عفاف در جامعه، آگاه بود. از اين رو، از يك سو، بى شرمانه و مستبدانه، پوشش را از سر زنان برداشت(صلاح، كشف حجاب زمينه ها و پى آمدها، صفحه 131 و 132؛ مركز بررسى اسناد تاريخى، تغيير لباس و كشف حجاب، سند 56، ص 144؛ واقعه كشف حجاب، سند شماره 145، ص 304.) و از سوى ديگر، زنان و مردان را تشويق كرد كه در محفل هاى عمومى و خصوصى به دوستى و اختلاط با يك ديگر بپردازند.(همان، سند 72 و 540 و اسناد ديگر.) رژيم پهلوى مى دانست كه معاشرت و پوشش بدون يك ديگر كامل نمى شوند.
اصل هفتم (نگاه جامع): حجاب در قرآن، وظيفه زنان مؤمن است و غيرت مردان مؤمن، آن را تكميل مى كند: (ونساء المؤمنين)؛ زيرا مى توانست بگويد: (زنان مسلمان)، ولى فرمود: (زنان مردان مؤمن). بايد دانست اين دستور، نوعى ارزش بخشى به آنان است، نه آن كه همه زنان جامعه از يهودى، مسيحى و ديگر دين ها ملزم به رعايت حجاب باشند.
در واقع، زن مسلمان، با رعايت دستور حجاب بر اساس روش قرآنى به خوبى با ديگران رابطه برقرار مى كند و نه تنها احساس اجبار نمى كند، بلكه حس عزت نفس و كرامت او هم ارضا مى شود. گويى حجاب اسلامى، جايگاهى چنان والا براى زنان مسلمان به وجود مى آورد كه زنان غيرمسلمان به آن دست نمى يابند. هم چنين اين دستور نشان مى دهد كه افزون بر نقش آفرينى عفاف و حيا در زنان براى اجراى حكم حجاب، غيرت و ناموس پرستى مردان مسلمان نيز در اين زمينه نقش دارد. اگر در جامعه اى بر عفاف و حيا از يك سو و غيرت و تعصب به جا از سوى ديگر تمركز شود، حجاب بيرونى با اين دو عامل درونى، جمع و زنجيره عفاف كامل مى شود. آن گاه جامعه رنگ صلاح به خود مى گيرد.
مقايسه روى كرد قرآن كريم و سياست نظام جمهورى اسلامى در طرح موضوع حجاب
در يك نگاه كلى، نظام جمهورى اسلامى ايران در زمينه عفاف و حجاب به پيروزى هاى بزرگى دست يافته است؛ زيرا اين نظام در عمل نشان داد كه امكان دارد زنان جامعه راهى دانشگاه شوند و مراحل عالى تحصيلى را بپيمايند و حتى به مقام استادى دانشگاه برسند، ولى حجاب و عفاف خود را حفظ كنند.
در پرتو جمهورى اسلامى، زنان مى توانند در زمينه هاى گوناگون اجتماعى نقش آفرينى كنند؛ در فعاليت هاى اقتصادى، اجتماعى، هنرى و سياسى شركت فعال داشته باشند؛ در انتخابات و راه پيمايى ها، پا به پاى مردان حاضر شوند و در دوران جنگ تحميلى، با پشتيبانى از جنگ و تقويت روحيه شهادت طلبى، الگوآفرينى كنند. هم چنين اين انقلاب ثابت كرد مى توان سينماى بدون فساد ايجاد كرد و فعاليت هاى هنرى را از محوريت جاذبه هاى جنسى زنانه خارج كرد. در واقع، جمهورى اسلامى توانست آيه 34 و 35 سوره احزاب را كه از يك سو، به خانه نشينى و حفظ وقار و از سوى ديگر، به تعليم و تذكر دستور مى دهد، با هم اجرا كند. در اين ميان بايد دانست نظام جمهورى اسلامى نمى تواند همه افراد جامعه را هم عقيده يا هم سليقه خود سازد. از اين رو، نقطه قوت ديگر اين نظام، پاى بندى به اصول و دست برنداشتن از قاطعيت در اجراى احكام اسلام به خاطر حفظ منافع مادى است.