اُمُّ الأَئِمَّةِ فاطِمَة عَليهَا السَّلام

اُمُّ الأَئِمَّةِ فاطِمَة عَليهَا السَّلام

اُمُّ الأَئِمَّةِ فاطِمَة عَليهَا السَّلام

مادر امامان، فاطمه عَليهَا السَّلام

و لمزيد الاطّلاع راجع: بحار الأنوار : ٤٣ / ٢ ـ ٢٣٦ «تاريخ سيّدة نساء العالمين» . كنز العمّال : ١٣ / ٦٧٤ ـ ٦٨٧ .

انظر : عنوان ٢٥٨ «التشبّه» .

١٩٤ - أسماءُ فاطِمَةَ عليها السلام

نام هاى حضرت فاطمه عليها السلام

١١٥٤- رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : إنَّما سُمِّيَت ابنَتي فاطِمَةُ لأنَّ اللّه َ عزّ و جلّ فَطَمَها و فَطَمَ مَن أحَبَّها مِنَ النَّارِ . [1]پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : دخترم به اين دليل فاطمه ناميده شده است كه خداوند عزّ و جلّ او و دوستدارانش را از آتش [دوزخ] به دور داشته است .

١١٥٥- الإمامِ الصادِق عليه السلام : لِفاطِمَةَ سَلامُ اللّه ِ عَلَيها تِسعَةُ أسماء عِندَ اللهِ عزّ و جلّ : فَاطِمَةُ وَ الصِّديقَةُ و المُبارِكَةُ و الطّاهِرَةُ و الزَّكيَّةُ و الرَّضيَّةُ و المَرضيَّةُ والُمحَدَّثَةُ و الزَّهراءُ . [2]امام صادق عليه السلام : فاطمه عليها السلام ، در نزد خداوند عزّ و جلّ نُه اسم دارد : فاطمه ، صدّيقه ، مباركه ، طاهره ، زكيّة ، رضيّه ، مرضيّه ، مُحدِّثه ، و زهراء .

١١٥٦- معاني الأخبار عن عَمَّارَة : سَألتُ أبا عَبدِ اللّه ِ عليه السلام عَن فاطِمَةَ لِمَ سُمِّيَت زَهراء ؟ فَقال : لأنَّها كانَت اذا قامَت في مِحرابِها زَهَر نورُها لأهلِ السَّماءِ كَما يَزهَر نورُ الكواكبِ لأهلِ الأرضِ .[3] معانى الأخبار ـ به نقل از عماره ـ : از حضرت صادق عليه السلام پرسيدم : چرا فاطمه را زهراء (درخشان) ناميده اند ؟ حضرت فرمود : چون وقتى در محرابش به نماز مى ايستاد ، نور او براى اهل آسمان چنان مى درخشيد كه نور ستارگان براى اهل زمين مى درخشد .

١٩٥ - فاطِمَةُ عليها السلام بَضعَةٌ مِنَ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله

فاطمه عليها السلام، پاره تن پيامبر صلى الله عليه و آله

١١٥٧- رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : فاطمةُ بَضْعَةٌ مِنّي ، مَن سَرَّها فقد سَرَّني و مَن ساءها فقد ساءني ، فاطمةُ أعزُّ النّاسِ علَيَّ . [4]پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : فاطمه پاره تن من است، هر كه او را شاد سازد مرا شاد ساخته و هر كه او را ناراحت كند مرا ناراحت كرده است. فاطمه عزيزترين فرد براى من است.

١١٥٨- عنه صلى الله عليه و آله : إنّ فاطمةَ بَضْعةٌ مِنّي ، و هي نورُ عَيْني ، و ثَمَرةُ فُؤادي ، يَسوؤني ما ساءها ، و يَسُرُّني ما سَرَّها ، و إنّها أوّلُ مَن يَلْحَقُني مِن أهلِ بيتي . [5]پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : همانا فاطمه پاره تن من است. او نور ديده و ميوه دل من است. آنچه او را ناراحت كند، مرا نيز ناراحت مى كند و آنچه او را شاد سازد، مرا شاد مى سازد. او نخستين فرد از خاندان من است كه به من مى پيوندند.

١٩٦ - فاطِمَةُ عليها السلام سَيِّدَةُ نِساءِ العالَمينَ

فاطمه عليها السلام، سرور زنان عالم است

١١٥٩- رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : إنّ اللّه َ تعالَى اخْتارَ مِن النِّساءِ أربَعا : مَريمَ ، و آسِيَةَ ، و خديجةَ ، و فاطمةَ . [6]پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداوند متعال از ميان زنان چهار تن را برگزيد: مريم، آسيه، خديجه و فاطمه.

١١٦٠- عنه صلى الله عليه و آله : الحسنُ و الحسينُ خيرُ أهلِ الأرضِ بَعدي و بعدَ أبيهِما ، و اُمُّهُما أفضلُ نساءِ أهلِ الأرضِ .[7] پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : حسن و حسين، بعد از من و پدرشان، بهترين مردم روى زمين هستند و مادرشان برترينِ زنان زمين است.

١١٦١- عنه صلى الله عليه و آله : ابنَتي فاطمةُ سيّدةُ نِساءِ العالَمينَ .[8] پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : دخترم فاطمه، سرور زنان عالم است.

١١٦٢- عنه صلى الله عليه و آله : فاطِمَةُ سَيِّدَةُ نِساءِ أهلِ الجَنَّةِ .[9] پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : فاطمه ، سرور زنان اهل بهشت است .

١١٦٣- عنه صلى الله عليه و آله : أمّا ابنَتي فاطمةُ فإنّها سيّدةُ نِساءِ العالَمينَ مِن الأوّلِينَ و الآخِرِينَ . [10]پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اما دخترم فاطمه، او سرور زنان عالم، از پيشينيان و پسينيان است.

١٩٧ - غَضَبُ اللّه ِ لِغَضَبِ فاطِمَةَ عليها السلام

خشم خدا با خشم فاطمه عليها السلام

١١٦٤- رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : إنّ اللّه َ لَيَغضَبُ لِغَضَبِ فاطمةَ ، و يَرضى لِرِضاها . [11]پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداوند با خشم فاطمه، به خشم مى آيد و با خشنودى او خشنود مى شود.

١١٦٥- عنه صلى الله عليه و آله ـ لِفاطمةَ عليها السلام ـ : إنّ اللّه َ يَغضَبُ لِغَضَبِكِ ، و يَرضى لِرِضاكِ .[12] پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ به فاطمه عليها السلام ـ فرمود : خداوند با خشم تو به خشم مى آيد و با خشنودى تو خشنود مى شود.

١٩٨ - في مُصيبَةِ فاطِمَةَ عليها السلام

در مصيبت حضرت فاطمه عليها السلام

١١٦٦- الإمامُ عليٌّ عليه السلام ـ عِندَ دَفنِ فاطِمَةَ عليها السلام ـ : السَّلامُ عَلَيكَ يا رسولَ اللّه ِ عَنّي وَ عَن اِبنَتِكَ النّازِلَةِ في جِوارِكَ وَ السَّريعَةِ اللَّحاقِ بِكَ. قَلَّ يا رسولُ اللّه ِ عَن صَفيَّتِكَ صَبري، وَ رَقَّ عَنها تَجَلُّدي؛ إلاّ أنَّ لي في التَّأسّي بِعَظيمِ فُرقَتِكَ وَ فادِحِ مُصيبَتِكَ مَوضِعَ تَعَزٍّ ؛ فَلَقَد وَسَّدتُكَ في مَلحودَةِ قَبرِكَ، وَ فاضَت بَينَ نَحري وَ صَدري نَفسُكَ. فَإنّا للّه ِ وَ إنّا إلَيهِ راجِعونَ. فَلَقَد استُرجِعَتِ الوَديعَةُ، وَ أُخِذَتِ الرَّهينَةُ. أمّا حُزني فَسَرمَدٌ، وَ أمّا لَيلي فَمُسَهَّدٌ إلى أن يَختارَ اللّه ُ لي دارَكَ الَّتي أنتَ بِها مُقيمٌ. وَ سَتُنَبِّئُكَ ابنَتُكَ بِتَضافُرِ أُمَّتِكَ عَلى هَضمِها فَأحفِها السؤالَ وَ استَخبِرها الحالَ. هذا وَ لَم يَطُلِ العَهدُ وَ لَم يَخلُ مِنكَ الذِّكرُ. وَ السَّلامُ عَلَيكُما سَلامَ مُوَدِّعٍ لا قالٍ وَ لا سَئِمٍ.فَإن أنصَرِف فَلا عَن مَلالَةٍ، وَ إن أُقِم فَلا عَن سوءِ ظَنٍّ بِما وَعَدَ اللّه ُ الصّابِرينَ . [13]امام على عليه السلام ـ هنگام خاكسپارى فاطمه عليها السلامـ فرمود : سلام بر تو ـ اى رسول خدا ـ از من و دخترت ، كه در كنارت آرميده و زودتر[از ديگران] به تو رسيده . اى رسول خدا ! از جدايى دردانه دخترت صبرم لبريز گشته و تاب توان از كفم رفته است . اما ، يادآورى فراق جانگداز تو و مصيبت بزرگ از دست رفتن تو در اين هنگام ، مايه تسلاّى من است ؛ زيرا هرگز از ياد نمى برم آن لحظاتى را كه سرت به سينه من بود و در آغوش من جان دادى و من با دست خود سر تو را بر سنگ آرامگاهت نهادم . همه ما از آن خداييم و همگى به سوى او باز مى گرديم . اينك امانتى [كه به من سپرده بودى ]بازگردانيده شد و گروگان دريافت شد . امّا از اين پس ، اندوه من [از غم فراق شما ]هميشگى خواهد بود و شبهايم به بيدارى خواهد گذشت ، تا آن گاه كه خداوند سرايى را كه تو در آنى ، برايم برگزيند . بزودى دخترت تو را از ستمها و حق كشيهايى كه امّتت ، همداستان ، در حقّ او روا داشتند ، آگاه خواهد ساخت . همه وقايع را از او بپرس و اخبار اوضاع و احوال را از وى جويا شو . اين ستمها در حالى شد كه هنوز از رفتن تو مدتى نگذشته ، و يادت از ميان نرفته بود . بدرودتان باد ، بدرودى وداع گونه ، نه از سر نفرت و بيزارى. پس اگر از نزد شما بروم ، به سبب ملال و بى علاقگى نيست و چنانچه بمانم نه از آن روست كه به آنچه خداوند به شكيبايان وعده داده است ، بد گمانم .

پی‌نوشت‌ها

[1] . الأمالي للطوسي : ٥٧١/٢٩٤ .

[2] . الأمالي للصدوق : ٤٧٤ / ١٨ .

[3] . معاني الأخبار : ٦٤ / ١٥ .

[4] . بحار الأنوار : ٤٣ / ٢٣ / ١٧ .

[5] الأمالي للصدوق : ٥٧٥ / ٧٨٧ .

[6] . بحار الأنوار: ٤٣/١٩/٣.

[7] . بحار الأنوار : ٤٣/١٩/٥ .

[8] . بحار الأنوار : ٤٣ / ٢٢ / ١٣ .

[9] . مسند ابن حنبل : ٣ / ٨٠ .

[10] . الأمالي للصدوق : ١٧٥ / ١٧٨ .

[11] . بحار الأنوار: ٤٣/١٩/٤.

[12] . كنز العمّال : ٣٧٧٢٥ .

[13] . نهج البلاغة: الخطبة ٢٠٢ .

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

No image

چگونه در مهمانی‌ها رفتار کنیم؟

رعایت آداب مهمانی می‌تواند روابط برادرانه میان مۆمنان را مستحکم‌تر ساخته و در رشد تعالی اجتماع تأثیر بسزایی داشته باشد.
No image

نقش ابراز علاقه و معاشرت درست در اسلام

نسان علاقه دارد كه مورد علاقه و محبت دیگران باشد. اگر آن‏ دوستداران، محبت‏خود را آشكار كنند، محبوب هم به محبان‏ علاقه‏ مند مى‏ شود و این محبت دو جانبه، زندگیها را از صفا و صمیمیت‏ بیشترى برخوردار مى‏سازد. ما اگر بدانیم كه خدا دوستمان دارد، ما هم‏خدا را بیشتر دوست‏خواهیم داشت. اگر بدانیم و بفهمیم كه رسول‏ خدا(ص) و اهل بیت(ع) به ما شیعیان عنایت و محبت دارند و این ‏علاقه را بارها نشان داده و اظهار كرده‏اند، محبت عترت در دل ما بیشترخواهد شد.
No image

اخلاق معاشرت اجتماعی، نمونه ای از سبک زندگی اسلامی

نمونه های بسیاری از سیره ی ائمه ی معصوم علیهم السلام درباره ی تشویق و تحریض مؤمنان به دوستی و برادری با هم، ایجاد پیوند برادری و دوستی بین آنها، اصلاح اختلافات و رفع کدورت ها گزارش شده است.
No image

اخلاق معاشرت و ارتباط با خویشاوندان در اسلام

سنّتِ «صله رحم»، از نیکوترین برنامه های دینی در حیطه معاشرت است. گرچه شکل نوین زندگی و مشغله های زندگیهای امروزی، گاهی فرصت این برنامه را از انسانها گرفته است، ولی حفظ ارزشهای دینی و سنّتهای سودمند و ریشه دار دینی، از عوامل تحکیم رابطه ها در خانواده ها است. بویژه در مناسبتهای ملّی، در اعیاد و وفیات و آغاز سال جدید، فرصت طبیعی و مناسبی برای عمل به این «سنّت دینی» است.
No image

تحلیل یافته‌های الگوی دینی رفتارها در خانواده و نقش رسانه ملی

آنچه از امور فطری در بحث تربیت مورد نظر است و مبنای تربیت مطرح می‌شود، امور فطری در زمینه خواست‌ها و گرایش‌هاست. البته باید توجه داشت آن دسته از خواست‌های فطری مبنای تربیت قرار می‌گیرد که ویژه انسان است و امتیاز او بر حیوان به شمار می‌آید، نه آن بخش از خواست‌ها و گرایش‌ها که میان هر دو مشترک است؛ زیرا در این بخش، انسان مانند حیوان برای شکوفاسازی نیازی به تربیت ندارد.

پر بازدیدترین ها

No image

خانواده در قرآن

بديهى است كه آنچه بايد در اين سلسله بحث ها دنبال كنيم، نه نظر گاه سوسياليسم و كمونيسم است و نه نظرگاه سرمايه دارى، بلكه مى خواهيم ببينيم اسلام، مسأله اقتصاد را در خانواده چگونه حل كرده است آيا در اين كانونِ وحدت و صفا و صميميت و اشتراك در سرنوشت و جذب و انجذاب، مالكيت هاى فردى به طور كلى از بين مى رود، يا اين كه يكى از اعضا، در جنبه هاى اقتصادى، محور خانواده مى شود و همه اختيارات در تصرف و نقل و انتقال و داد و ستد به دست اوست، يا اين كه وضع ديگرى است.
No image

خانواده در انديشه مقام معظم رهبري

خانواده سالم، آرامش خانواده: نگرش اسلام به خانواده، نگرشي درست، نگرشي اصيل و يک نگاه همراه با اهتمام است که خانواده، اصل قرار داده شده و به هم زدن بنيان خانواده يا آشفته نمودن آن، جزء بدترين کارهاست. خانواده در اسلام، يعني محل سکونت دو انسان، محل آرامش رواني دو انسان، محل انس دو انسان با يکديگر، محل تکامل يک نفر به وسيله يک نفر ديگر. آنجايي که انسان در آن صفا مي يابد، راحتي رواني مي يابد؛ اين محيط، خانواده است. کانون خانواده در اسلام، اين قدر اهميت دارد. اسلام در بيان قرآن، در چند جا، اين آفرينش زن و مرد و در نهايت زوجيت آنها را، براي آرامش زن ومرد شناخته است.
No image

راهنمای خانواده در پیشگیری از انحرافات (5)

در فرهنگ اسلامی، طلاق عملی است که مورد خشم و غضب الهی معرفی شده است و نباید زشتی آن شکسته شود زیرا طلاق به هر دلیل (منطقی یا غیرمنطقی) اتفاق بیافتد، آثار مخربی بر همه اعضای خانواده دارد و احساسات و عواطف جامعه را خدشه­دار می­کند
No image

سرپرستي خانواده(3)

اصل ریاست مرد بر خانواده پذیرفته شده است، ولی محدوده این ریاست فقط مسائل مربوط به خانواده است و مرد قیّم و صاحب اختیار تام زن نیست. صحّت انتخاب مرد به عنوان سرپرست و مدیر خانواده برتری‌های جسمانی و عقل اقتصادی مرد است كه به او قدرت انفاق می‌دهد، ولی این ریاست مطلق نیست.
Powered by TayaCMS