حکمت 389 نهج البلاغه : ارزش قناعت

حکمت 389 نهج البلاغه : ارزش قناعت

متن اصلی حکمت 389 نهج البلاغه

موضوع حکمت 389 نهج البلاغه

ترجمه مرحوم فیض

ترجمه مرحوم شهیدی

شرح ابن میثم

ترجمه شرح ابن میثم

شرح مرحوم مغنیه

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعه خویی

شرح لاهیجی

شرح ابن ابی الحدید

شرح نهج البلاغه منظوم

متن اصلی حکمت 389 نهج البلاغه

389 وَ قَالَ عليه السلام كُلُّ مُقْتَصَرٍ عَلَيْهِ كَافٍ

موضوع حکمت 389 نهج البلاغه

ارزش قناعت

(اقتصادى، اخلاقى)

ترجمه مرحوم فیض

389- امام عليه السّلام (در ترغيب به قناعت) فرموده است 1- هر چه (از روزى) كه بآن مى توان اكتفاء نمود (زندگانى را گذراند) بس است (بهتر آنست كه شخص گرد زيادى نگشته رنج بسيار بخود هموار ننمايد و وقتش را در راه خدا و خدمت بخلق صرف كند تا سعادت جاويد بدست آرد).

( . ترجمه وشرح نهج البلاغه(فیض الاسلام)، ج 6 ، صفحه ی 1273)

ترجمه مرحوم شهیدی

397 [و فرمود:] مشك عطرى است نيكو. بردن آن آسان و بوى خوش آن پرورنده دماغ- انسان- .

( . ترجمه نهج البلاغه شهیدی، ص 432)

شرح ابن میثم

375- و قال عليه السّلام:

كُلُّ مُقْتَصَرٍ عَلَيْهِ كَافٍ

المعنى

إنّه لا يقتصر الإنسان إلّا على مقدار يمكنه دفع الضرورة و الحاجة به و ذلك كاف و مغنى للقانع عمّا سواه. و فيه إيماء إلى الأمر بالاقتصار على اليسير من الدنيا.

( . شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 438)

ترجمه شرح ابن میثم

375- امام (ع) فرمود:

كُلُّ مُقْتَصَرٍ عَلَيْهِ كَافٍ

ترجمه

«هر چه كه به آن مى شود اكتفا كرد بس است».

شرح

براستى انسان جز به مقدارى كه مى تواند ضرورت و نياز خود را برطرف سازد، بسنده نمى كند، و همين مقدار براى شخص قانع، بس است و او را از بيشتر بى نياز مى سازد، و در اين سخن دستور ضمنى به اكتفا كردن بر مقدار اندك از دنياست.

( . ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 740 و 741)

شرح مرحوم مغنیه

393- كلّ مقتصر عليه كاف.

المعنى

من اقتصر على ما أصاب من سعيه و رضي به فقد كفاه، لأن معنى الكفاية اطمئنان النفس و الرضا بالمكتوب، فلا تتشوّف النفس الى سواه، و كل من وثق باللّه، و أدرك الدنيا حقيقة، و انه تاركها الى غيره لا محالة- يصل الى البلغة و الكفاية. و من دعاء نبي الرحمة (ص): اللهم ارزقني كفافا، و ارزق آل محمد كفافا.

( . فی ضلال نهج البلاغه، ج 4، ص 448)

شرح شیخ عباس قمی

212- «كلّ مقتصر عليه كاف.» هذا من باب القناعة، و إنّ من اقتصر على شي ء و قنعت به نفسه فقد كفاه، و قام مقام الفضول الّتي يرغب فيها المترفون.

( . شرح حکم نهج البلاغه، ص175 و 176)

شرح منهاج البراعة خویی

(380) و قال عليه السّلام: المنيّة و لا الدّنيّة، و التّقلل و لا التّوسّل و من لم يعط قاعدا لم يعط قائما، و الدّهر يومان: يوم لك، و يوم عليك، فإذا كان لك فلا تبطر، و إذا كان عليك فاصبر.

اللغة

(المنيّة): الموت (الدنيّة): فعيلة من الدنائة و هي الخسّة و العار.

الاعراب

قال ابن ميثم: المنيّة مبتدأ دلّ على خبره بقوله: و لا الدنيّة أي أسهل من الدّنيّة.

أقول: فيه ضعف لأنّه لا يستقيم حينئذ عطف و لا الدنيّة عليها، لأنه يصير الجملة بعد ذكر المبتدأ المقدّر هكذا المنيّة أسهل من الدنيّة و لا الدنيّة و لا يخفى سماجته، و الأولى أن يقال: إنّ المنيّة اسم لكان التامّة المقدّرة بقرينة المقام أي كانت المنيّة و لا الدنيّة، و هكذا الكلام في قوله: التقلل و لا التوسّل.

المعنى

حكمته الاولى جملة تنبأ عن الشرف و الحميّة الرجوليّة، فالانسان الشريف و الرّجل الحمىّ يختار الموت بالعزّة على الحياة في الذلّة و الاسر كما أفاده الامام عليه السّلام الشهيد في خطبته الشهيرة يوم عاشورا فقال: «ألا إنّ الدّعي ابن الدّعي قد ركز بين اثنتين بين السلّة و الذلّة و هيهات أخذ الدّنيّة أبى اللَّه ذلك و رسوله و جدود طابت و حجور طهرت و انوف حميّة و نفوس أبيّة و لا تؤثر مصارع اللئام على مصارع الكرام» و الحكمة الثانية تنبأ عن النبل و الكرامة و مناعة النفس فالرّجل النبيل يختار القناعة و الاكتفاء بالميسور عن التّوسل بالمزيد هنا وهنا.

ثمّ أشار إلى أنّ مزيد الطلب لا يزيد في الرزق المقدّر فمن لم يعط و هو قاعد في بيته يكتفى بأجمل الطلب لا يعطى بالقيام و الكدّ وراء الرّزق و مزيده.

ثمّ أشار إلى حفظ الاعتدال في كلّ حال و قال: إذا أقبل عليك الدّنيا و نلت بالمال و الجاه فلا تبطر و لا تسرف في المعيشة، و إذا ضاق عليك الزّمان و بليت بالفقر و البؤس فاصبر حتّى يأتيك الفرج.

الترجمة

فرمود: مرگ باشد و زبونى نباشد، كم باشد و دست نياز دراز نشود، اگر بهر كس كه آرام دارد ندادند اگر هم بجنبد و برپا شود و يورش برد ندهند، روزگار براي تو دو روز است: روزي كه بسود تو است، و روزى كه بزيان و كم بود تو است در روزى كه سودمند و توانگرى، خوشگذراني را از حد مگزران، و چون گرفتار روز كمبود و بينوائى شدى بردبار باش.

( . منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، ج 21، ص 482 و 483)

شرح لاهیجی

(429) و قال (- ع- ) كلّ مقتصر عليه كاف يعنى هر چه از روزى كه اقتصار شده است بر ان كفايت كننده معيشت است يعنى پس بايد اقتصار بان كرد و زائد بر ان طلب نكرد

( . شرح نهج البلاغه نواب لاهیجی، ص 328)

شرح ابن ابی الحدید

403: كُلُّ مُقْتَصَرٍ عَلَيْهِ كَافٍ هذا من باب القناعة  - و إن من اقتصر على شي ء و قنعت به نفسه فقد كفاه- و قام مقام الفضول التي يرغب فيها المترفون- و قد تقدم القول في ذلك

( . شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید) ج 19، ص 361)

شرح نهج البلاغه منظوم

[388] و قال عليه السّلام:

كلّ مقتصر عليه كاف.

ترجمه

بهر چه اكتفا توان نمودن همان بس است (و بيش از آن دويدن براى وارث زحمت كشيدن است)

نظم

  • بهر چيزى كنى جانا قناعتهمان چيزت بس و باشد كفايت
  • مكش بهر زيادت رنج و زحمتكزان وارث بود در عيش و رحمت
  • قناعت كن ز رنج آزاد بنشينزيادت را بخويش از آز مگزين

( . شرح نهج البلاغه منظوم، ج 10، صفحه ی 173)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

آيين زمامداری در سيره ي حكومتی اميرالمومنين علی عليه السلام

آيين زمامداری در سيره ي حكومتی اميرالمومنين علی عليه السلام

فتوحات خلفای پیش از امیرمومنان علی علیه السلام سرزمینی وسیع و پهناور برای حکومت ایشان به ارث گذاشت (که شامل تمام کشورهای کنونی شبه جزیره، ایران، عراق، شامات کنونی، مصر و...) زمامداری موفقیت آمیز ایشان برآن سرزمین با ابزار و سایل و سطح فرهنگی آن زمان می تواند بهترین الگوی زمامداری برای ما شیعیان ایشان باشد.
برخورد با استهزاء گران از ديدگاه قرآن

برخورد با استهزاء گران از ديدگاه قرآن

آياتي كه در قرآن از استهزا به ميان آورده بيشتر مربوط به حوزۀ عقيده و دين بوده كه در آن دشمنان، انبياي الهي، مومنان، وحي، آيات قرآن، احكام عبادي، معاد، پيامبران و حتي خداوند را به تمسخر گرفته و از استهزا به عنوان حربه اي براي رويارويي با دين الهي بهره مي جستند
تربيت توحيدی در سیره اهل بیت پیامبر (صلوات الله علیهم)

تربيت توحيدی در سیره اهل بیت پیامبر (صلوات الله علیهم)

سیرۀ پیامبر و اهل بیت صلوات الله علیهم در تربیت اعتقادی در زمینۀاصل توحید دارای مراحل سه گانۀ تبیین، توصیف و تثبیت بوده است.اولا:در مواجهه با اکثریت مردم اصل وجود خدا را مفروض گرفته اما در برابر عقاید انحرافی از دلایل روشن و قوی استفاده می کردند. ثانیا: در مقام معرفی خدا تاکید بر بیان صفات خدا می کردند با رعایت سطح فکری مخاطب. ثالثا: برای ارتقا و رشد ایمان فرد را به ارتباط با خدا و حفظ و تقویت ارتباط با خدا دعوت می کردند.
No image

تربيت فرزند در سيره معصومان (عليهم السلام)

بانگاهی هر چند اجمالی به آیات و روایاتی كه در مورد فرزند وارد شده، می توان به نگرش عمیق اسلام درباره فرزند و جایگاهش در اندیشه اسلامی پی برد. فرزندان نعمت های الهی نزد والدین اند، هم می توان آنها را بر انجام اعمال ناشایست و خلاف فطرت الهی شان به خاك ذلّت و پستی نشاند.

پر بازدیدترین ها

No image

سكوت و فعالیت های امير مومنان علی (علیه السلام)در حكومت خلفا

سکوت امیر مومنان به معنای عدم قیام علیه حکومت بود و نه سرباز زدن از وظایف الهی.بنا بر این حضرت در هر صحنه ای که وظیفه ای تشخیص می داد حاضر بود.
No image

حقوق شهروندی در حكومت علوی

مقاله حاضر با عنوان حرمت وکرامت انسان در حکومت امام علی(ع) عهده دار تبیین منزلت انسان در حکومت علوی است. بدین منظور ابتدا نگاهی به دیدگاه آن حضرت درباره حکومت می افکنیم.
No image

تقيه در سيره معصومين «عليهم السلام»

در سیره اهل بیت علیهم السلام تقیه از جایگاه و اهمیت فوق العاده ای برخوردار بوده است. در اقع تقیه تاکتیکی بی نظیر و یکی از شکل های دفاع در هنگام کمی یاران و تسلط باطل به شمار می آید.
No image

فلسفه امتحان از دیدگاه قرآن و روایات معصومین

امتحان در فرهنگ قرآن، قرار دادن انسان ها در بستر حوادث گوناگون تلخ و شیرین با هدف رسیدن آنان به كمال لایق خویش است و در آیات پرشماری با واژه های یاد شده و غیر آنها مطرح گردیده است.
Powered by TayaCMS