نفی فرزند و همسر از خدا

نفی فرزند و همسر از خدا

آیات:

 ـ يا أَهْلَ الْكِتابِ لا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ وَ لا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَ كَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى‌ مَرْيَمَ وَ رُوحٌ مِنْهُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ لا تَقُولُوا ثَلاثَةٌ انْتَهُوا خَيْراً لَكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلهٌ واحِدٌ سُبْحانَهُ أَنْ يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ كَفى‌ بِاللَّهِ وَكِيلًا*لَنْ يَسْتَنْكِفَ الْمَسِيحُ أَنْ يَكُونَ عَبْداً لِلَّهِ وَ لَا الْمَلائِكَةُ الْمُقَرَّبُون‌[1]

{اى اهل كتاب، در دين خود غلوّ مكنيد، و در باره خدا جز [سخنِ‌] درست مگوييد. مسيح، عيسى بن مريم، فقط پيامبر خدا و كلمه اوست كه آن را به سوى مريم افكنده و روحى از جانب اوست. پس به خدا و پيامبرانش ايمان بياوريد و نگوييد [خدا] سه‌گانه است. باز ايستيد كه براى شما بهتر است. خدا فقط معبودى يگانه است. منزّه از آن است كه براى او فرزندى باشد. آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آنِ اوست، و خداوند بس كارساز است. مسيح از اينكه بنده خدا باشد هرگز ابا نمى‌ورزد، و فرشتگان مقرّب [نيز ابا ندارند] و هر كس از پرستش او امتناع ورزد و بزرگى فروشد، به زودى همه آنان را به سوى خود گرد مى‌آورد.}

 ـ لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً إِنْ أَرادَ أَنْ يُهْلِكَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَ أُمَّهُ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما يَخْلُقُ ما يَشاءُ وَ اللَّهُ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ*وَ قالَتِ الْيَهُودُ وَ النَّصارى‌ نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ وَ أَحِبَّاؤُهُ قُلْ فَلِمَ يُعَذِّبُكُمْ بِذُنُوبِكُمْ بَلْ أَنْتُمْ بَشَرٌ مِمَّنْ خَلَقَ يَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ إِلَيْهِ الْمَصِير[2]

{كسانى كه گفتند: «خدا همان مسيح پسر مريم است» مسلّماً كافر شده‌اند. بگو: اگر [خدا] اراده كند كه مسيح پسر مريم و مادرش و هر كه را كه در زمين است، جملگى به هلاكت رساند، چه كسى در مقابل خدا اختيارى دارد؟ فرمانروايى آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است از آن خداست. هر چه بخواهد مى‌آفريند، و خدا بر هر چيزى تواناست. و يهودان و ترسايان گفتند: «ما پسران خدا و دوستان او هستيم.» بگو: «پس چرا شما را به [كيفر] گناهانتان عذاب مى‌كند؟ نه،] بلكه شما [هم‌] بشريد از جمله كسانى كه آفريده است. هر كه را بخواهد مى‌آمرزد، و هر كه را بخواهد عذاب مى‌كند، و فرمانروايى آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو مى‌باشد از آن خداست، و بازگشت [همه‌] به سوى اوست.»}

ـ  وَ قالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَ قالَتِ النَّصارى‌ الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ ذلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْواهِهِمْ يُضاهِؤُنَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ*اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَ ما أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلهاً واحِداً لا إِلهَ إِلَّا هُوَ سُبْحانَهُ عَمَّا يُشْرِكُون‌[3]

{و يهود گفتند: «عُزَير، پسر خداست.» و نصارى گفتند: «مسيح، پسر خداست.» اين سخنى است [باطل‌] كه به زبان مى‌آورند، و به گفتار كسانى كه پيش از اين كافر شده‌اند شباهت دارد. خدا آنان را بكشد چگونه [از حق‌] بازگردانده مى‌شوند؟ اينان دانشمندان و راهبان خود و مسيح پسر مريم را به جاى خدا به الوهيّت گرفتند، با آنكه مأمور نبودند جز اينكه خدايى يگانه را بپرستند كه هيچ معبودى جز او نيست. منزّه است او از آنچه [با وى‌] شريك مى‌گردانند.}

 ـ  قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً سُبْحانَهُ هُوَ الْغَنِيُّ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ إِنْ عِنْدَكُمْ مِنْ سُلْطانٍ بِهذا أَ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُون‌[4]

{گفتند: «خدا فرزندى براى خود اختيار كرده است.» منزّه است او. او بى‌نياز است. آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آنِ اوست. شما را بر اين [ادّعا] حجّتى نيست. آيا چيزى را كه نمى‌دانيد، به دروغ بر خدا مى‌بنديد؟}

 ـ  أَ فَأَصْفاكُمْ رَبُّكُمْ بِالْبَنِينَ وَ اتَّخَذَ مِنَ الْمَلائِكَةِ إِناثاً إِنَّكُمْ لَتَقُولُونَ قَوْلًا عَظِيما[5]

{آيا [پنداشتيد كه‌] پروردگارتان شما را به [داشتن‌] پسران اختصاص داده، و خود از فرشتگان دخترانى برگرفته است؟ حقّاً كه شما سخنى بس بزرگ مى‌گوييد.}

 ـ  وَ يُنْذِرَ الَّذِينَ قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً*ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ وَ لا لِآبائِهِمْ كَبُرَتْ كَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْواهِهِمْ إِنْ يَقُولُونَ إِلَّا كَذِبا[6]

{و تا كسانى را كه گفته‌اند: خداوند فرزندى گرفته است، هشدار دهد. نه آنان و نه پدرانشان به اين [ادعا] دانشى ندارند. بزرگ سخنى است كه از دهانشان برمى‌آيد. [آنان‌] جز دروغ نمى‌گويند.}

 ـ ما كانَ لِلَّهِ أَنْ يَتَّخِذَ مِنْ وَلَدٍ سُبْحانَهُ إِذا قَضى‌ أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ‌[7]

{خدا را نسزد كه فرزندى برگيرد. منزّه است او چون كارى را اراده كند، همين قدر به آن مى‌گويد: «موجود شو»، پس بى‌درنگ موجود مى‌شود.}

 ـ  وَ قالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمنُ وَلَداً*لَقَدْ جِئْتُمْ شَيْئاً إِدًّا*تَكادُ السَّماواتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَ تَنْشَقُّ الْأَرْضُ وَ تَخِرُّ الْجِبالُ هَدًّا*أَنْ دَعَوْا لِلرَّحْمنِ وَلَداً*وَ ما يَنْبَغِي لِلرَّحْمنِ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَداً*إِنْ كُلُّ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِلَّا آتِي الرَّحْمنِ عَبْداً*لَقَدْ أَحْصاهُمْ وَ عَدَّهُمْ عَدًّا[8]

{و گفتند: « [خداى‌] رحمان فرزندى اختيار كرده است.» واقعا چيز زشتى را [بر زبان‌] آورديد. چيزى نمانده است كه آسمانها از اين [سخن‌] بشكافند و زمين چاك خورَد و كوه‌ها به شدت فرو ريزند. از اينكه براى [خداى‌] رحمان فرزندى قايل شدند.  [خداى‌] رحمان را نسزد كه فرزندى اختيار كند. هر كه در آسمانها و زمين است جز بنده‌وار به سوى [خداى‌] رحمان نمى‌آيد. و يقيناً آنها را به حساب آورده و به دقت شماره كرده است.}

 ـ وَ قالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمنُ وَلَداً سُبْحانَهُ بَلْ عِبادٌ مُكْرَمُونَ*لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ*يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضى‌ وَ هُمْ مِنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ*وَ مَنْ يَقُلْ مِنْهُمْ إِنِّي إِلهٌ مِنْ دُونِهِ فَذلِكَ نَجْزِيهِ جَهَنَّمَ كَذلِكَ نَجْزِي الظَّالِمِينَ‌[9]

{و گفتند: « [خداى‌] رحمان فرزندى اختيار كرده.» منزّه است او. بلكه [فرشتگان‌] بندگانى ارجمندند، كه در سخن بر او پيشى نمى‌گيرند، و خود به دستور او كار مى‌كنند. آنچه فراروى آنان و آنچه پشت سرشان است مى‌داند، و جز براى كسى كه [خدا] رضايت دهد، شفاعت نمى‌كنند و خود از بيم او هراسانند. و هر كس از آنان بگويد: «من [نيز] جز او خدايى هستم»، او را به دوزخ كيفر مى‌دهيم. [آرى‌] سزاى ستمكاران را اين گونه مى‌دهيم.}

 ـ  فَاسْتَفْتِهِمْ أَ لِرَبِّكَ الْبَناتُ وَ لَهُمُ الْبَنُونَ*أَمْ خَلَقْنَا الْمَلائِكَةَ إِناثاً وَ هُمْ شاهِدُونَ*أَلا إِنَّهُمْ مِنْ إِفْكِهِمْ لَيَقُولُونَ*وَلَدَ اللَّهُ وَ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ*أَصْطَفَى الْبَناتِ عَلَى الْبَنِينَ*ما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ*أَ فَلا تَذَكَّرُونَ*أَمْ لَكُمْ سُلْطانٌ مُبِينٌ*فَأْتُوا بِكِتابِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ*وَ جَعَلُوا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ الْجِنَّةِ نَسَباً وَ لَقَدْ عَلِمَتِ الْجِنَّةُ إِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ*سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ*إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ*فَإِنَّكُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ*ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ بِفاتِنِينَ*إِلَّا مَنْ هُوَ صالِ الْجَحِيمِ*وَ ما مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقامٌ مَعْلُومٌ*وَ إِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ*وَ إِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ.[10]

{پس، از مشركان جويا شو: آيا پروردگارت را دختران و آنان را پسران است؟! يا فرشتگان را مادينه آفريديم و آنان شاهد بودند؟ هش‌دار كه اينان از دروغ پردازى خود قطعاً خواهند گفت: «خدا فرزند آورده.» در حالى كه آنها قطعاً دروغگويانند. آيا [خدا] دختران را بر پسران برگزيده است؟ شما را چه شده؟ چگونه داورى مى‌كنيد؟ آيا سَرِ پندگرفتن نداريد؟! يا دليلى آشكار [در دست‌] داريد؟ پس اگر راست مى‌گوييد كتابتان را بياوريد. و ميان خدا و جنّ‌ها پيوندى انگاشتند و حال آنكه جنّيان نيك دانسته‌اند كه [براى حساب پس‌دادن،] خودشان احضار خواهند شد. خدا منزّه است از آنچه در وصف مى‌آورند. به استثناى بندگان پاكدل خدا. در حقيقت، شما و آنچه [كه شما آن را] مى‌پرستيد، بر ضدّ او گمراه‌گر نيستيد، مگر كسى را كه به دوزخ رفتنى است. و هيچ يك از ما [فرشتگان‌] نيست مگر [اينكه‌] براى او [مقام و] مرتبه‌اى معيّن است. و در حقيقت، ماييم كه [براى انجام فرمان خدا] صف بسته‌ايم. و ماييم كه خود تسبيح‌گويانيم.}

 ـ  لَوْ أَرادَ اللَّهُ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَداً لَاصْطَفى‌ مِمَّا يَخْلُقُ ما يَشاءُ سُبْحانَهُ هُوَ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّار[11]

{اگر خدا مى‌خواست براى خود فرزندى بگيرد، قطعاً از [ميان‌] آنچه خلق مى‌كند، آنچه را مى‌خواست برمى‌گزيد. منزّه است او، اوست خداى يگانه قهار.}

 ـ وَ جَعَلُوا لَهُ مِنْ عِبادِهِ جُزْءاً إِنَّ الْإِنْسانَ لَكَفُورٌ مُبِينٌ*أَمِ اتَّخَذَ مِمَّا يَخْلُقُ بَناتٍ وَ أَصْفاكُمْ بِالْبَنِينَ*وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِما ضَرَبَ لِلرَّحْمنِ مَثَلًا ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ كَظِيمٌ*أَ وَ مَنْ يُنَشَّؤُا فِي الْحِلْيَةِ وَ هُوَ فِي الْخِصامِ غَيْرُ مُبِينٍ*وَ جَعَلُوا الْمَلائِكَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبادُ الرَّحْمنِ إِناثاً أَ شَهِدُوا خَلْقَهُمْ سَتُكْتَبُ شَهادَتُهُمْ وَ يُسْئَلُونَ*وَ قالُوا لَوْ شاءَ الرَّحْمنُ ما عَبَدْناهُمْ ما لَهُمْ بِذلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ*أَمْ آتَيْناهُمْ كِتاباً مِنْ قَبْلِهِ فَهُمْ بِهِ مُسْتَمْسِكُونَ*بَلْ قالُوا إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى‌ أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلى‌ آثارِهِمْ مُهْتَدُون‌[12]

{و براى او بعضى از بندگان [خدا] را جزئى [چون فرزند و شريك‌] قرار دادند. به راستى كه انسان بس ناسپاس آشكار است. آيا از آنچه مى‌آفريند، خود، دخترانى برگرفته و به شما پسران را اختصاص داده است؟ و چون يكى از آنان را به آنچه به [خداى‌] رحمان نسبت مى‌دهد خبر دهند، چهره او سياه مى‌گردد، در حالى كه خشم و تأسف خود را فرومى‌خورد. آيا كسى [را شريك خدا مى‌كنند] كه در زر و زيور پرورش يافته و در [هنگام‌] مجادله، بيانش غير روشن است؟ و فرشتگانى را كه خود، بندگان رحمانند، مادينه [و دختران او] پنداشتند. آيا در خلقت آنان حضور داشتند؟ گواهى ايشان به زودى نوشته مى‌شود و [از آن‌] پرسيده خواهند شد. و مى‌گويند: «اگر [خداى‌] رحمان مى‌خواست، آنها را نمى‌پرستيديم.» آنان به اين [دعوى‌] دانشى ندارند [و] جز حدس نمى‌زنند. آيا به آنان پيش از آن [قرآن‌] كتابى داده‌ايم كه بدان تمسك مى‌جويند؟  [نه،] بلكه گفتند: «ما پدران خود را بر آيينى يافتيم و ما [هم با] پى‌گيرى از آنان، راه يافتگانيم.»}

 ـ قُلْ إِنْ كانَ لِلرَّحْمنِ وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ الْعابِدِينَ*سُبْحانَ رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُون‌[13]

{بگو: «اگر براى [خداىِ‌] رحمان فرزندى بود، خود من نخستين پرستندگان بودم.» پروردگار آسمانها و زمين [و] پروردگار عرش، از آنچه وصف مى‌كنند منزّه است.}

 ـ  أَمْ لَهُ الْبَناتُ وَ لَكُمُ الْبَنُون‌[14]

{آيا خدا را دختران است و شما را پسران؟}

 ـ  أَ لَكُمُ الذَّكَرُ وَ لَهُ الْأُنْثى* تِلْكَ إِذاً قِسْمَةٌ ضِيزى‌[15]

{آيا [به خيالتان‌] براى شما پسر است و براى او دختر؟ در اين صورت، اين تقسيمِ نادرستى است.}

 ـ إِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ لَيُسَمُّونَ الْمَلائِكَةَ تَسْمِيَةَ الْأُنْثى* وَ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنَّ الظَّنَّ لا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئا[16]

{در حقيقت، كسانى كه آخرت را باور ندارند، فرشتگان را در نامگذارى به صورت مؤنّث نام مى‌نهند. و ايشان را به اين [كار] معرفتى نيست. جز گمانِ [خود] را پيروى نمى‌كنند، و در واقع، گمان در [وصول به‌] حقيقت هيچ سودى نمى‌رساند.}

 ـ وَ أَنَّهُ تَعالى‌ جَدُّ رَبِّنا مَا اتَّخَذَ صاحِبَةً وَ لا وَلَدا[17]

{و اينكه او، پروردگار والاى ما، همسر و فرزندى اختيار نكرده است.}

 

1- تفسير القمي جَعْفَرُ بْنُ أَحْمَدَ عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ مُوسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ قَوْلُهُ تَعَالَى‌ وَ قالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمنُ وَلَداً قَالَ هَذَا حَيْثُ قَالَتْ قُرَيْشٌ إِنَّ لِلَّهِ وَلَداً وَ إِنَّ الْمَلَائِكَةَ إِنَاثٌ فَقَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى رَدّاً عَلَيْهِمْ‌ لَقَدْ جِئْتُمْ شَيْئاً إِدًّا أَيْ عَظِيماً تَكادُ السَّماواتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ‌ مِمَّا قَالُوا أَنْ دَعَوْا لِلرَّحْمنِ وَلَداً فَقَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى‌ وَ ما يَنْبَغِي لِلرَّحْمنِ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَداً إِنْ كُلُّ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِلَّا آتِي الرَّحْمنِ عَبْداً لَقَدْ أَحْصاهُمْ وَ عَدَّهُمْ عَدًّا وَ كُلُّهُمْ آتِيهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَرْداً وَاحِداً وَاحِداً. [18]

ابي بصير گوید به امام صادق عليه السلام گفتم: نظرتان راجع به آيه «وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَنُ وَلَدًا»[19]{و گفتند: « [خداى‌] رحمان فرزندى اختيار كرده است.»}چيست؟ ايشان فرمود: اين سخن قريش است كه گفته اند: خداوند فرزند دارد و فرشتگان از جنس زنان اند. خداوند تبارك و تعالي نيز در رد آنان فرموده است: «لَقَدْ جِئْتُمْ شَيْئًا إِدًّا»[20]{واقعا چيز زشتى را [بر زبان‌] آورديد.} يعني چیز بزرگی. «تَكَادُ السَّمَاوَاتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ»[21]{چيزى نمانده است كه آسمانها از اين [سخن‌] بشكافند}در اثر سخني كه گفتند: «أَن دَعَوْا لِلرَّحْمَنِ وَلَدًا»[22]{از اينكه براى [خداى‌] رحمان فرزندى قايل شدند.}. پس خداي تعالي فرمود: «وَمَا يَنبَغِي لِلرَّحْمَنِ أَن يَتَّخِذَ وَلَدًا * إِن كُلُّ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِلَّا آتِي الرَّحْمَنِ عَبْدًا * لَقَدْ أَحْصَاهُمْ وَعَدَّهُمْ عَدًّا * وَكُلُّهُمْ آتِيهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَرْدًا»[23]{ [خداى‌] رحمان را نسزد كه فرزندى اختيار كند. هر كه در آسمانها و زمين است جز بنده‌وار به سوى [خداى‌] رحمان نمى‌آيد. و يقيناً آنها را به حساب آورده و به دقت شماره كرده است. و روز قيامت همه آنها تنها، به سوى او خواهند آمد.} يعني تك تك.

2- التوحيد مَاجِيلَوَيْهِ عَنْ عَمِّهِ عَنِ الْبَرْقِيِّ عَنِ الْيَقْطِينِيِّ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ رُشَيْدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْمُفَضَّلِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ‌ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي‌ لَمْ يَلِدْ فَيُورَثَ‌ وَ لَمْ يُولَدْ فَيُشَارَكَ. [24]

امام صادق علیه السلام فرمود: حمد از براى خدایي است كه نزاد تا از او ارث برده شود و زاده نشد تا مورد شراكت واقع شود.

 

 



[1] . نساء / 171ـ 172

[2] . مائده / 17ـ 18

[3] . توبه / 30 ـ 31

 [4]. یونس / 68

[5] . اسراء / 40

[6] . کهف / 4 ـ 5

[7] . مریم / 35

[8] . مریم / 88 ـ 94

[9] . انبیاء / 26 ـ 29

[10] . صافات / 149ـ 166

[11] . زمر / 4

[12] . زخرف / 15ـ 22

[13] . زخرف / 81 ـ 82

[14] . طور / 39

[15] . نجم / 21ـ 22

[16] . نجم / 27ـ 28

[17] . جن / 3

[18] . بحار 3/256/1

[19] . مریم / 88

[20] . مریم / 89

[21] . مریم / 90

[22] . مریم / 91

[23] . مریم / 92 ـ 95

[24] . بحار 3/256/2

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

آيين زمامداری در سيره ي حكومتی اميرالمومنين علی عليه السلام

آيين زمامداری در سيره ي حكومتی اميرالمومنين علی عليه السلام

فتوحات خلفای پیش از امیرمومنان علی علیه السلام سرزمینی وسیع و پهناور برای حکومت ایشان به ارث گذاشت (که شامل تمام کشورهای کنونی شبه جزیره، ایران، عراق، شامات کنونی، مصر و...) زمامداری موفقیت آمیز ایشان برآن سرزمین با ابزار و سایل و سطح فرهنگی آن زمان می تواند بهترین الگوی زمامداری برای ما شیعیان ایشان باشد.
برخورد با استهزاء گران از ديدگاه قرآن

برخورد با استهزاء گران از ديدگاه قرآن

آياتي كه در قرآن از استهزا به ميان آورده بيشتر مربوط به حوزۀ عقيده و دين بوده كه در آن دشمنان، انبياي الهي، مومنان، وحي، آيات قرآن، احكام عبادي، معاد، پيامبران و حتي خداوند را به تمسخر گرفته و از استهزا به عنوان حربه اي براي رويارويي با دين الهي بهره مي جستند
تربيت توحيدی در سیره اهل بیت پیامبر (صلوات الله علیهم)

تربيت توحيدی در سیره اهل بیت پیامبر (صلوات الله علیهم)

سیرۀ پیامبر و اهل بیت صلوات الله علیهم در تربیت اعتقادی در زمینۀاصل توحید دارای مراحل سه گانۀ تبیین، توصیف و تثبیت بوده است.اولا:در مواجهه با اکثریت مردم اصل وجود خدا را مفروض گرفته اما در برابر عقاید انحرافی از دلایل روشن و قوی استفاده می کردند. ثانیا: در مقام معرفی خدا تاکید بر بیان صفات خدا می کردند با رعایت سطح فکری مخاطب. ثالثا: برای ارتقا و رشد ایمان فرد را به ارتباط با خدا و حفظ و تقویت ارتباط با خدا دعوت می کردند.
No image

تربيت فرزند در سيره معصومان (عليهم السلام)

بانگاهی هر چند اجمالی به آیات و روایاتی كه در مورد فرزند وارد شده، می توان به نگرش عمیق اسلام درباره فرزند و جایگاهش در اندیشه اسلامی پی برد. فرزندان نعمت های الهی نزد والدین اند، هم می توان آنها را بر انجام اعمال ناشایست و خلاف فطرت الهی شان به خاك ذلّت و پستی نشاند.

پر بازدیدترین ها

No image

سیره پیامبر و اهل بیت صلوات الله علیهم در تربیت اعتقادی درباره معاد

یكی از مهمترین اصول اعتقادی كه در متون دینی اهمیت ویژه ای برای آن قائل شده اند مسألة حیات پس از مرگ و زندگی اخروی است كه اصطلاحا به نام معاد شناخته می شود. یك نظر اجمالی به آیات قران مجید نشان می دهد كه در میان مسایل عقیدتی هیچ مسأله ای در اسلام بعد از توحید به اهمیت مسألة معاد و اعتقاد به حیات بعد از مرگ و حسابرسی اعمال بندگان و پاداش و كیفر و اجرای عدالت نیست. در قرآن حدود 1200 آیه دربارة معاد وجود دارد.
No image

انفاق و سخاوت در سیره ی معصومین (ع)

اهل بیت عصمت و طهارت معدن جود و سخا بوده و هیچ کسی را از در کریمانه ی خود خائب و مأیوس رد نمی کنند، هر چند که آن سائل دشمنشان بوده باشد. البته در بذل و بخششهای معصومین ع نکات بسیار مهم و ارزشمندی مورد عنایت و توجه ایشان بوده که شایان توجه و درس آموزی برای هر انسان آزاده ای است.
No image

ساده زيستي در سيره پيامبر صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ

در جهان سرمایه داری امروز که متأسفانه مبتنی است بر توجه افراطی به نیازها فردی و خودبینی و خودپرستی و هر فرد سعی می کند همه کس و همه چیز را تا می تواند در مسیر اهداف و مقاصد خود به خدمت گیرد و از طرف دیگر شعار مصرف بیشتر و متنوع تر برای لذات بیشتر به نهایت رسیده و مدام توسط رسانه ها و جامعه تبلیغ می شود.
No image

سیره پیامبر و اهل بیت صلوات الله علیهم در تربیت اعتقادی در موضوع نبوت

نبوت از اصول مسلم اسلام در نزد فریقین است . این امر تا حدود زیادی از تلاش برای اثبات آن و حل شبهات دربارة آن می کاهد . اما پیامبر و اهل بیت صلوات الله علیهم درمواجهه با منکران و سؤال کنندگان در این باره به اثبات اصل لزوم نبوت ، بیان فلسفة نبوت و همچنین اثبات نبوت پیامبر اسلام از راه معجزه که مخصوص خود پیامبر بود و حکایت معجزات ایشان و دیگر دلایل عقلی می پرداختند.
Powered by TayaCMS