(4)
در آیه 23 فرمود: «ثمّ ادبر واستکبر»، حال ببینیم کیفر کسی که به حق پشت کند و با آن مخالفت ورزد، چیست؟
قرآن درباره کسانی که با وجود شناخت حق بدان کفر می ورزند و از آن روی می گردانند می فرماید: چنین کسانی که به کیفرهای گوناگونی دچار می شوند، از جمله:
جهت و هدف خود را در زندگی از دست می دهند. «استهوته الشیّطان فی الارض حیران»(5) فریب و اغوای شیطان او را در زمین سرگردان ساخته است.
ضیق صدر او را تحت فشار قرار می دهد: «یجعل صدره ضیّقاً حرجاً»(6) خداوند، دل او را تنگ و سخت قرار می دهد.
دچار معیشت دشوار و تنگ می شود: «و من اعرض عن ذکری فانّ له معیشهً ضنکاً»(7) هرکس از یاد و اطاعت من سرپیچی کند، معیشتش تنگ شود.
نکبت و بدبختی بر او مسلّط می شود: «انّ الخزی والسّوء الیوم علی الکافرین»(8) امروز ذلّت و خواری عذاب، بر کافران خواهد بود.
از بهره گیری از نعمت های الهی در راه صحیح محروم می شود. قرآن می فرماید: خداوند بر دل گوش و بر چشم کافران مُهر می زند و پرده ای بر آن می افکند تا از فهم حقایق الهی محروم مانند: «ختم اللّه علی قلوبهم و علی سمعهم و علی ابصارهم غشاوه»(9)
ص:217
1- 1423. بقره، 190.
2- 1424. صف، 8.
3- 1425. بقره، 120.
4- 1426. ذیل آیات 15 - 25 سوره مدثر.
5- 1427. انعام، 71.
6- 1428. انعام، 125.
7- 1429. طه، 123
8- 1430. نحل، 27
9- 1431. بقره، 7
اعمالش همانند سرابی که انسان در بیابان می بیند، پوشالی و توخالی است: «اعمالهم کسراب بقیعه»(1) و خاکستری است در معرض عض تندبادی شدید، که همه به باد فنا می رود: «اعمالهم کرمادٍ اشتدت به الرّیح فی یومٍ عاصف»(2)
هر لحظه بر خسارتش افزوده می شود: «و لا یزید الکافرین کفرهم الّا خساراً»(3)
همواره از راه حق دور می شود: «ضلّوا ضلالاً بعیداً»(4)
تا آنجا که جز جهنم و دوزخ هیچ راه دیگری ندارد: «ولا لیهدیهم طریقاً الّا طریق جهنم»(5)
امیرالمؤمنین علی علیه السلام در نهج البلاغه مسلمانان را سرزنش می کند که دشمن شما با فکر و برنامه ریزی حرکت می کند؛ امّا شما در خواب هستید و غافلید: «تکادون و لا تکیدون... لا ینام علیکم و انتم فی غفله»(6)
انسان های عنود و لجوج معمولاً برخوردهای سرسختانه ای دارند و اعتدال خودشان را به کلّی از دست می دهند. با این که «عبس» و «بسر» تقریباً به یک معناست. آوردن هر دو کلمه نشانه سرسختی آنها است. «عبس و بسر» چنانکه روی گردانی بر اساس تکبّر است؛ اما در اینجا هم کلمه «ادبار» و «استکبار» هر دو آمده است. «ثمّ ادبر و استکبر»