«السلام عليك يا ابا عبدالله»؛ می گویند یک عالم سني با عالم شيعه بحثشان شد در نزديكي هاي شهر نوراني كربلا در كشور عراق. عالم سني برگشت به عالم شيعه گفت كه زيارت امام حسين براي چه مي رويد شما عالم شيعه گفت: فضيلت دارد. آن منكر شد و بالاخره اينقدر بحث كردند كه بحث به درازا كشيد. پاسي از شب گذشت خسته شدند. گفت: برادر عالم شيعه گفت: تو برو خانه تان بخواب من هم خانمان بخوابم. بعد از نماز صبح دنبال بحث را پي بگيريم رفتند خوابيدند بعد از نماز صبح عالم شيعه رفت در زد كه بر حسب وعده بروند بحث را ادامه بدهند عهد و عيال عالم سني آمدند پشت در گفت: من فلاني هستم با هم قرار داشتيم. گفت: پدر ما نيست پس كجا است قرار داشتيم با هم گفت: پدر ما رفته است كربلا. گفت: من هم مي روم آنجا بلا فاصله پشت سر او روانه شد. رفت ديد عالم شيعه نشسته پاي ضريح ابي عبدالله مي گويد: آقا من نفهميدم اشتباه كردم بياييد از سر تقصير من بگذريد.

آقايي كنيد دست زدم به شانه اش برگشت به من نگاه كرد گفتم: چه هست قضيه؟ گفت: آقا، اين حرفها درست است. حالا شايد قريب به اين مضامين اين بحث ها درست است دلايل درست است اما خدا خواست راه من را ميانبر كند ديشب من عوض شدم. بله، احترق الي الله فرمودند: به عدد انفاسن خلائق راهها به سوي خدا به عدد نفسهاي آفريده ها است. گفت: من ديشب كه از تو جدا شدم خوابيدم شب جمعه بود ديدم حوضكي كه بين زمين و آسمان مي رود دو بانوي مجلله در آن كجاوه نشستند كاغذهاي كوچك كوچكي از آنجا به زمين سرازير مي شود پرسيدم آن اين دو تا خانم كه هستند. گفتند: يكي خديجه ي كبري است يكي فاطمه ي زهرا(س). گفتم: كجا مي روند. گفت: شب جمعه است مي روند زيارت حسين يا ابا عبدالله!

  • اين حسين كيست كه عالم همه ديوانة اوست اين چه شمعي است كه جانها همه پروانة اوست

اين كاغذهاي كوچكي از كجاوه مي ريخت مي گويد: رفتم برداشتم نگاه كردم ديدم نوشته است اين امان نامه اي است از طرف فاطمه زهرا هر كس شب جمعه زيارت ابي عبدالله برود مادر بزرگوارش امان نامه از آتش جهنم مي نويسد.

«السلام عليك يا ابا عبدالله السلام عليك يا ابا عبدالله السلام عليك يابن رسول الله السلام عليك يابن اميرالمؤمنين وبن سيد الوصيين السلام عليك يابن فاطمه الزهرا سيدة نساءالعالمين و رحمة الله و بركاته».

حجه الاسلام و المسلمین فاطمی نیا