رمضان، ماه انس با قرآن

رمضان، ماه انس با قرآن

امتیاز مهم ماه مبارک رمضان

قرآن و اهمیت انس گرفتن با آن

اهمیت و تاثیر انس گرفتن با عبادات

کلید واژه ها: ماه رمضان - انس با قرآن- انس با عبادات .

امتیاز مهم ماه مبارک رمضان

یک امتیاز مهم ماه مبارک رمضان این است که قرآن به طور کامل در ماه مبارک رمضان بر قلب پیامبر نازل شد. یک تنزیل تدریجی داریم که در طول بیست وسه سال به مناسبت های مختلف آیات یا سوره هایی نازل می شد و یک نزول دفعی داریم که در شب قدر، قرآن به طورکامل بر قلب پیامبرخدا نازل شد. امتیاز مهم ماه مبارک رمضان، نزول قرآن، تلاوت قرآن و انس با قرآن است.

در فضیلت و تلاوت قرآن همین بس که پیامبرخدا صلی الله... می فرماید: اگر کسی در این ماه یک آیه قرآن تلاوت بکند همانند این است که یک ختم قرآن در غیر این ماه کرده است. می دانید ختم قرآن چه قدر وقت می برد، چه قدر توفیق می طلبد و چه قدر امکانات می خواهد که انسان در طول سال بتواند یک ختم قرآن بکند؛ اما شما در ماه مبارک رمضان می گویید «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم»[1]. یک آیه است ولی ثواب یک ختم قرآن به شما داده می شود. «الرَّحْمَانُ»[2]. یک آیه است و ثوابش برابر با یک ختم قرآن است.«خَلَقَ الْانسَنَ»[3]. یک آیه استولی هر آیه ای ثوابش مطابق یک ختم قرآن است و لذا سیره اولیاء خدا و سیره امامان علیه السلام این بود که در ماه رمضان کارهایشان را تعطیل می کردند و عمده وقتشان را به تلاوت قرآن می گذراندند.

قرآن و اهمیت انس گرفتن با آن

روایت داریم قرآن در قیامت به صورت یک جوان زیبایی مجسم می شود و آن;هایی که با قرآن انس داشتند را شفاعت می کند. از کسانی نباشیم که در قیامت قرآن از ما شکایت کند چون در قیامت قرآن از بعضی ها شکایت می کند. از یک عالم بزرگواری نقل شده که به مدینه مشرف شدند و مدتی که در مدینه بودند این سوال برایشان مطرح شد که آیا پیامبر از من راضی هستند یا راضی نیستند؟ مدتی که در مدینه اقامت داشت توسل به پیامبر پیدا می کند که آیا پیامبر از من و امت راضی هست یا نه؟ روزهای آخر زیارتش بود توسل به پیامبر پیدا کرد که جواب مسئله مرا مرحمت کن آیا از ما راضی هستید یا راضی نیستید؟ به قلبش الهام شد که قرآن را رو به قبله باز کن اولین آیه ای که آمد جواب شما در آن آیه خواهد بود. قرآن را باز کرد اولین آیه ای که از قرآن آمد این آیه بود«وَ قالَ الرَّسُولُ يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً»[4]. این آیه مبارکه می فرماید که پیامبر خدا روز قیامت از یک عده امت شکایت می کنند که یا رب!ای پروردگارمن امت من قرآن را کنار گذاشتند و از قرآن جدا و دور شدند. مبادا یک وقت مصداق این آیه باشیم در همه ایام قرآن مال زنده هاست نه مال کسانی که از دنیا می روند. تا زنده هستیم انشاءالله با قرآن مأنوس باشیم فقط به تلاوت قرآن اکتفاء نکنیم یک مقدار در آیات قرآن تدبیر کنیم.از همه مهمتر اینکه با قرآنانس داشته باشیم، یعنی دل به قرآن بدهیم. امیرالمؤمنین علیه السلام میفرمایند:«من أنس بتلاوة القرآن لم توحشه مفارقة الإخوان»[5]. کسی که با قرآن انس داشته باشد دوری دیگران او را به وحشت ونگرانی نمی اندازد. انس مال دل است یعنی اینکه انسان با حضور قلب، با نشاط قرآن بخواند. از مرحوم علامه طباطبایی رحمه الله سؤال کردند که ما چگونه به محبت خدا برسیم؟ ایشان فرمودند قرآن را با محبت بخوانید. یعنی حتی به قصد ثواب هم نخوانید مثل نامه دوست عزیز،که انسان چه طور با ذوق و شوق می خواند یا چه طور با ذوق و شوق به فیلم نگاه می کند . قرآن را هم همان طور با ذوق وشوق بخوانید. در موقع خواندن قرآن ما به صورت مستقیم با خدا ارتباط برقرار می کنیم خدا مستقیم با ما صحبت می کند و در عبادت و دعاء و نماز ما با خدا صحبت می کنیم.«من أنس بتلاوة القرآن» کسی که با قرآن انس بگیرد دل می دهد.

اهمیت و تاثیر انس گرفتن با عبادات

اوقاتی که انسان با نشاط وسرحال است و خسته و کسل نیست آن ساعت ها را برای تلاوت قرآن بگذارد.عبادت کسی که با نشاط و سرحال باشد به مراتب از عبادتی که در حالت کسالت و خستگی باشد افضل و بالاتر و برتر است. کاری نکنیم که از عبادت حالت زدگی پیدا بکنیم. «لَا تُكَرِّهُوا إِلَى أَنْفُسِكُمُ الْعِبَادَةَ»[6]. کاری نکنید که ازعبادت و تلاوت خسته و زده بشوید. امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمایند: قرآن را به صورت ترتیلو با تأنی بخوانید به آیه بهشت می رسید در آن تأمل بکنید و از خدا بهشت بخواهید، به آیه جهنم که می رسید از خدا صفات خوب را بخواهید. بیشتر قرآن داستان و تاریخ است ،کتاب موعظه و کتاب عبرت است،از اینها پند بگیرید. جهان سراسر عبرت و فکر است چرا بهره ما غفلت باشد. امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: همتتان این نباشد که به پایان سوره برسید. بعضی ها هستند وقتی خسته می شوند هی نگاه می کنند و ورق می زنند که این جزء کی تمام می شود یا این آیه و سوره کی تمام می شود. این طور نباشد .اگر خسته شدید همان جا قطع بکنید بگذارید موقعی که استراحت کردید و سرحال بودید آن وقت بخوانید. علامه طباطبایی رحمه الله فرمودند: یکی از راه های رسیدن به محبت خدا این است که قرآن را با دل، با محبت، با نشاط و با شوق بخوانید ولو کم باشد اثر خیلی خوبی خواهد داشت. امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمایند:«من أنس بتلاوة القرآن لم توحشه مفارقة الإخوان»[7]. می فرماید کسی که با قرآن انس بگیرد، نمی فرماید:«مَنْ قَرَأَ الْقُرْآنَ»[8]. کسی که قرآن می خواند.چه بسا دشمن ها هم قرآن تلاوت بکنند، دشمنان امیرالمومنین قرآن ها را بالای نیزه کردند دم از قرآن می زدند. قرآن کتاب عمل و موعظه است، کتاب انس و دل است اگر کسی با قرآن آشنا شود قلبش قطعا در مقابل امام نمی ایستد قطعا اهل جهنم نخواهد بود. کسی که با قرآن انس بگیرد اگر برادرها و اهل دنیا هم از کنارش بروند و مفارقت کنند او به وحشت نمی افتد. امام سجاد علیه السلام می فرمایند: اگر از همه دنیا کتاب الهی همراهم باشد هیچ وحشتی ندارم. اما به شرطی که با قرآن انس بگیریم و دل بدهیم و پیام های الهی را با قلب و گوش دل بشنویم و عمل کنیم.

چه بسا کسانی که قرآن را تلاوت می کنند و قرآن آنها را لعنت می کند. آیاتی که به ما امر می کند دروغ نگوییم، غیبت نکنیم، ظلم نکنیم؛اگر ما این آیات را بخوانیم ولی دروغ بگوییم، غیبت بکنیم در این صورت قرآن ما را لعنت می کند.انشاء الله عامل به قرآن وجزء کسانی ;باشیم که پیامبر و امام و قرآن از آنها راضی اند.

حجة الاسلام و المسلمین فرحزاد


[1] . الفاتحة : 1.

[2] . سورة الرحمن:1.

[3] . سورة الرحمن:3.

[4] . الفرقان: 30.

[5] . عبدالواحد بن محمد تميمى آمدی/غررالحكم/ ص : 112.

[6] . شیخ کلینی/ الكافي / ج2/ ص : 86.

[7] . عبدالواحد بن محمد تميمى آمدی/غررالحكم/ ص : 112.

[8] . شیخ کلینی/ الكافي/ ج2/ ص : 603.

 

جدیدترین ها در این موضوع

مهمان خدا

مهمان خدا

ما هميشه خود را ميهمان خدا مي بينيم . ” هميشه ! يعني اينكه ماها هميشه و هميشه ، حداقل اون حالي رو كه در مهماني هاي با مردم داريم ، در زندگي مون نسبت به خدا داريم . ما دو راه داريم : راه اول اينكه : در اين زماني كه زنده هستيم و در اين كره زمين زندگي مي كنيم ، با وسواس و سختگيري به خودمون چه در مسائل مادي و چه مسائل معنوي ، با تكلف و ناراحتي و سختي يك زندگي سخت رو داشته باشيم و..
از خود تا خدا (قسمت نهم)

از خود تا خدا (قسمت نهم)

من دنيا رو به دلم نبستم ، هروقت هم دلم خواست رهاش مي كنم . پس رمز دل نبستن به دنيا اينه كه انسان وابسته نباشه .
از خود تا خدا (قسمت ششم)

از خود تا خدا (قسمت ششم)

خواجه نصيرالدين توسي از كساني بود كه خيلي اعتقاد داشت بايد خدا رو از طريق عقل شناخت . هر كسي از راه مي رسيد ازش سؤال مي كرد : آقا ! من مي گم خدا نيست ، نظر تو چيه ؟ خيلي بحث مي كرد ، به يه بيابوني رسيد ديد يه پيرمرد خاركني بيل مي زنه ، هر بيلي كه مي زد مي گفت : يا الله . بهش گفت : ببخشيد پدرجان ! اگه يه كسي بگه : خدا نيست ، تو چكار مي كني ؟ گفته بود : كي گفته ؟! ـ حالا اگه يه نفر پيدا بشه و بگه خدا نيست ! گفت : همچين با اين بيل مي زنم تو سرش كه مُخش بياد تو دهنش !
از خود تا خدا (قسمت پنجم)

از خود تا خدا (قسمت پنجم)

خيلي ها اومدند در مورد خلقت ، چيزهايي گفتند ، يه عده گفتند :‌ هدف از خلقت اين هست كه ماها عبادت كنيم و به بهشت برسيم . يه عده گفتند : مثلاً خدا مي خواست نشون بده چقدر قويه ، چقدر قادره ، چقدر رحيمه ، چقدر كريمه ، يه محيطي فراهم كرد كه تو اين محيط اينها رو ثابت كنه ! اون روايتي كه مي گه : خداوند فرمود ” كُنْتُ كَنْزَاً مَخْفِيّاً ” من يه گنج مخفي بودم . مردم و ‌همه موجودات را خلق كردم براي اينكه بفهمند من چي هستم و كشف بشم . اون يه بحث جداگانه است .
از خود تا خدا (قسمت چهارم)

از خود تا خدا (قسمت چهارم)

ارزش مؤمن : بعضي وقتها با خودم فكر مي كنم كه آيا اونهايي كه ايمان مي آورند و مخصوصاً‌ جوان تر هستند ، آيا مي توانند در سيلابهاي مختلف خودشون رو حفظ كنند ؟ و آيا واقعاً توقع بي جايي نيست كه ما فكر كنيم برادر و خواهر جوانمان با يكي دو ساعت پاي منبر نشستن ديگه اونقدر قوي بشه كه بتونه وارد يك جامعه خيلي خيلي فاسدي بشه كه اصلاً از همة در و ديوارش فساد مي باره ، و اينكه بتواند خودش را حفظ كند . آيا اين توقع زيادي نيست ، ارزشهايي كه با خون ، جنگ ، باروت ، بدبختي ، به دل ما نشسته ، جوانهاي امروز با چند تا منبر و سخنراني و خاطره به اينها برسند ؟

پر بازدیدترین ها

از خود تا خدا (قسمت ششم)

از خود تا خدا (قسمت ششم)

خواجه نصيرالدين توسي از كساني بود كه خيلي اعتقاد داشت بايد خدا رو از طريق عقل شناخت . هر كسي از راه مي رسيد ازش سؤال مي كرد : آقا ! من مي گم خدا نيست ، نظر تو چيه ؟ خيلي بحث مي كرد ، به يه بيابوني رسيد ديد يه پيرمرد خاركني بيل مي زنه ، هر بيلي كه مي زد مي گفت : يا الله . بهش گفت : ببخشيد پدرجان ! اگه يه كسي بگه : خدا نيست ، تو چكار مي كني ؟ گفته بود : كي گفته ؟! ـ حالا اگه يه نفر پيدا بشه و بگه خدا نيست ! گفت : همچين با اين بيل مي زنم تو سرش كه مُخش بياد تو دهنش !
از خود تا خدا (قسمت نهم)

از خود تا خدا (قسمت نهم)

من دنيا رو به دلم نبستم ، هروقت هم دلم خواست رهاش مي كنم . پس رمز دل نبستن به دنيا اينه كه انسان وابسته نباشه .
از خود تا خدا (قسمت چهارم)

از خود تا خدا (قسمت چهارم)

ارزش مؤمن : بعضي وقتها با خودم فكر مي كنم كه آيا اونهايي كه ايمان مي آورند و مخصوصاً‌ جوان تر هستند ، آيا مي توانند در سيلابهاي مختلف خودشون رو حفظ كنند ؟ و آيا واقعاً توقع بي جايي نيست كه ما فكر كنيم برادر و خواهر جوانمان با يكي دو ساعت پاي منبر نشستن ديگه اونقدر قوي بشه كه بتونه وارد يك جامعه خيلي خيلي فاسدي بشه كه اصلاً از همة در و ديوارش فساد مي باره ، و اينكه بتواند خودش را حفظ كند . آيا اين توقع زيادي نيست ، ارزشهايي كه با خون ، جنگ ، باروت ، بدبختي ، به دل ما نشسته ، جوانهاي امروز با چند تا منبر و سخنراني و خاطره به اينها برسند ؟
از خود تا خدا (قسمت سوم)

از خود تا خدا (قسمت سوم)

امام حسين (ع) مي فرمايند : قبل از هر چيز تكليف خودتون رو مشخص كنيد . مردم بنده دنيا هستند .
مهمان خدا

مهمان خدا

ما هميشه خود را ميهمان خدا مي بينيم . ” هميشه ! يعني اينكه ماها هميشه و هميشه ، حداقل اون حالي رو كه در مهماني هاي با مردم داريم ، در زندگي مون نسبت به خدا داريم . ما دو راه داريم : راه اول اينكه : در اين زماني كه زنده هستيم و در اين كره زمين زندگي مي كنيم ، با وسواس و سختگيري به خودمون چه در مسائل مادي و چه مسائل معنوي ، با تكلف و ناراحتي و سختي يك زندگي سخت رو داشته باشيم و..
Powered by TayaCMS