چهارصد نکته قرآنی - نکته 39: نمونه هایی از نعمت خداوند

چهارصد نکته قرآنی - نکته 39: نمونه هایی از نعمت خداوند

(7)

به گفته تفسیر نمونه در این سوره نعمت های زیادی برای تحریک روحیّه شکرگزاری بیان شد که ما تمام چهل نعمت را نام می بریم:

1. آسمان: «خلق السموات»

2. زمین: «والارض»

3. چهارپایان: «والانعام»

4. پوشش: «لکم فیها دف ءٌ»

5. منافع حیوانات: «و منافع»

6. گوشت: «منها تأکلون»

ص:45


1- 231. توبه، 101.

2- 232. جنّ، 25.

3- 233. ذیل آیه 9 سوره قصص.

4- 234. نساء، 94.

5- 235. آل عمران، 164.

6- 236. حجرات، 17.

7- 237. ذیل آیات 127 تا 128 سوره نحل.

7. جمال وزیبایی: «فیها جمال»

8. حمل ونقل: «تحمل اثقالکم»

9. هدایت: «علی اللَّه قصد السبیل»

10. آب: «منها شراب»

11. مراتع: «فیه تسیمون»

12. میوه ها: «و من کلّ الثّمرات»

13. شب وروز: «سخّرلکم الیل والنّهار»

14. خورشید وماه: «والشّمس والقمر»

15. ستاره: «والنّجوم»

16. نعمت ها وموجودات رنگارنگ زمینی: «ذرأ لکم ما فی الارض مختلفاً الوانه»

17. دریا و جواهرات دریایی: «سخر البحر ... تستخرجوا منه حلیه»

18. حرکت کشتی: «تری الفلک مواخر»

19. کوهها: «والقی فی الارض رواسی»

20. نهرها: «وانهاراً»

21. راه ها: «و سُبلاً»

22. علائم طبیعی: «و علاماتٍ»

23. راهیابی از طریق ستارگان: «و بالنجم هم یهتدون»

24. سرسبزی زمین: «فاحیی به الارض بعد موتها»

25. شیر خالص: «لبناً خالصاً»

26. فرآورده های میوه ها: «تتخذون منه سکراً و رزقاً حسناً»

27. عسل: «فیه شفاء»

28. همسر: «من انفسکم ازواجاً»

29. فرزندان و نوه ها: «من ازواجکم بنین و حفده»

30. رزق: «رزقکم من الطّیبات»

ص:46

31. گوش: «جعل لکم السّمع»

32. چشم: «والابصار»

33. عقل و روح: «والافئده»

34. مسکن ثابت: «من بیوتکم سکناً»

35. مسکن سیّار: «جعل لکم من جلود الانعام بیوتاً»

36. انواع پوشاک: «من اصوافها و اوبارها و اشعارها اثاثاً و متاعاً»

37. نعمت سایه: «جعل لکم مما خلق ظلالاً»

38. پناهگاه مطمئن در کوه ها: «من الجبال اَکناناً»

39. نعمت لباسی که انسان از گرما و سرما حفظ کند: «سرابیل تقیکم ...»

40. نعمت زره و لباس رزم: «تقیکم بأسکم»

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

میزان حسنات

میزان حسنات

مهمان خدا

مهمان خدا

ما هميشه خود را ميهمان خدا مي بينيم . ” هميشه ! يعني اينكه ماها هميشه و هميشه ، حداقل اون حالي رو كه در مهماني هاي با مردم داريم ، در زندگي مون نسبت به خدا داريم . ما دو راه داريم : راه اول اينكه : در اين زماني كه زنده هستيم و در اين كره زمين زندگي مي كنيم ، با وسواس و سختگيري به خودمون چه در مسائل مادي و چه مسائل معنوي ، با تكلف و ناراحتي و سختي يك زندگي سخت رو داشته باشيم و..
از خود تا خدا (قسمت نهم)

از خود تا خدا (قسمت نهم)

من دنيا رو به دلم نبستم ، هروقت هم دلم خواست رهاش مي كنم . پس رمز دل نبستن به دنيا اينه كه انسان وابسته نباشه .
از خود تا خدا (قسمت ششم)

از خود تا خدا (قسمت ششم)

خواجه نصيرالدين توسي از كساني بود كه خيلي اعتقاد داشت بايد خدا رو از طريق عقل شناخت . هر كسي از راه مي رسيد ازش سؤال مي كرد : آقا ! من مي گم خدا نيست ، نظر تو چيه ؟ خيلي بحث مي كرد ، به يه بيابوني رسيد ديد يه پيرمرد خاركني بيل مي زنه ، هر بيلي كه مي زد مي گفت : يا الله . بهش گفت : ببخشيد پدرجان ! اگه يه كسي بگه : خدا نيست ، تو چكار مي كني ؟ گفته بود : كي گفته ؟! ـ حالا اگه يه نفر پيدا بشه و بگه خدا نيست ! گفت : همچين با اين بيل مي زنم تو سرش كه مُخش بياد تو دهنش !
از خود تا خدا (قسمت پنجم)

از خود تا خدا (قسمت پنجم)

خيلي ها اومدند در مورد خلقت ، چيزهايي گفتند ، يه عده گفتند :‌ هدف از خلقت اين هست كه ماها عبادت كنيم و به بهشت برسيم . يه عده گفتند : مثلاً خدا مي خواست نشون بده چقدر قويه ، چقدر قادره ، چقدر رحيمه ، چقدر كريمه ، يه محيطي فراهم كرد كه تو اين محيط اينها رو ثابت كنه ! اون روايتي كه مي گه : خداوند فرمود ” كُنْتُ كَنْزَاً مَخْفِيّاً ” من يه گنج مخفي بودم . مردم و ‌همه موجودات را خلق كردم براي اينكه بفهمند من چي هستم و كشف بشم . اون يه بحث جداگانه است .
Powered by TayaCMS