میزان حسنات

میزان حسنات

میزان حسنات

چند چیز میزان حسنات را سنگین می کند:

1- زیاد صلوات بر محمد و آل محمد؛

2- تسبیحات اربعه،

3- خوش اخلاقی و اخلاق پسندیده،

4- محبت و ولایت پیامبر

اهمیت چهل سالگی و معلوم شدن حال انسانی

تضادّ دنیا و آخرت

به خدا رسیدن، حکمت و مصلحت مشکلات دنیایی

اهمیت دوست خوب داشتن در رستگاری انسان

سخاوت و بخشش امام حسن مجتبی علیه السلام

میزان حسنات

بسم الله الرحمن الرحیم

چند چیز میزان حسنات را سنگین می کند:

1- زیاد صلوات بر محمد و آل محمد؛

یکی از اعمال مهم ماه مبارک رمضان هم کثرت و مداومت بر صلوات است. پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند:

"من أکثر فیه من الصلاه علی ثقل الله میزانه یوم تخفف الموازین"(1).

اگر کسی در ماه مبارک رمضان زیاد صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد خداوند متعال میزان حسنات او را سنگین خواهد کرد در روزی که میزان حسنات سبک است. اگر کسی میزان حسناتش سنگین شود در خوشی دائم خواهد بود، ولی اگر خدای نکرده میزان حسناتش سبک باشد جایگاهش آتش جهنم است. هرطرفش که سنگین باشد تا آخر پایین می رود. یعنی اگر خوبی هایمان 51 درصد باشد حتماً اهل بهشت می شویم.

2- تسبیحات اربعه،

"سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر".

حدیث داریم در میزان حسنات چیزی سنگین تر از تسبیحات اربعه نهاده نمی شود؛

3- خوش اخلاقی و اخلاق پسندیده،

انسان با بستگانش، با فامیلش، با نزدیکانش خوش برخورد باشد، خوشرو و خوش اخلاق و با گذشت باشد. خوش اخلاقی از نماز و روزه و خمس و زکات و از هرچیزی دیگری واجب تر است. اصلاً پیامبر ما به خاطر اخلاق آمده است. نمی گوید من آمده ام نمازخوان و روزه گیر درست کنم می فرماید من آمده ام تا مکارم اخلاق را کامل کنم. اخلاق جزء واجبات است و بداخلاقی هم جزء بدترین گناهان کبیره است. امام حسن مجتبی علیه السلام فرمودند:

"إِنَّ أَحْسَنَ الْحَسَنِ الْخُلُقُ الْحَسَن"(2).

خوب ترین خوبی ها این است که انسان اخلاق خوبی داشته باشد. ما اگر دنبال بهترین ها بودیم این قدر عقب نمی ماندیم و درجا نمی زدیم. در همه چیز باید دنبال بهترین ها بود. اگر ما در گزینش ها و انتخاب هایمان دنبال برترین ها بودیم خیلی پیشرفت می کردیم. ما یا عقب گرد می کنیم یا بسنده می کنیم به همان که هستیم

4- محبت و ولایت پیامبر

و اهل بیت علیهم السلام است، که از همه مهم تر است.

پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: خدایا من حسن را دوست دارم و هرکس که امام حسن را دوست دارد من او را هم دوست دارم. اگر می خواهید محبوب خدا و پیامبرش بشوید محبت دوازده امام شما را محبوب خدا و پیامبرش می کند

اهمیت چهل سالگی و معلوم شدن حال انسانی

"من بلغ الأربعین و لم یغلب خیره شره"(3).

اگر کسی به سن 40 سالگی رسید و خوبی هایش بر بدی هایش غالب نشد شیطان می آید دست بر سر و صورتش می کشد و می گوید پدرم به قربانت تو دیگر رستگار نمی شوی. یعنی دیگر مشکل است زیر 40 سال راحت تر است. زیر 18 سال گناهان زودتر بخشیده می شود، از 18 تا 40 گناهان باز بخشیده می شود اما از 40 به بالا یک مقدار سخت می گیرند. در 40 سالگی باید خوبی ها و معنویت بر بدی ها و مادیت غالب باشند

تضادّ دنیا و آخرت

حضرت امیر علیه السلام می فرماید: دنیا و آخرت مثل هوو می مانند. مرد هر قدر که به طرف یک زن برود از زن دیگر جدا شده! هووها هیچ وقت هم دیگر را نمی توانند ببینند! نمی شود که آدم هم عاشق دنیا باشد و هم عاشق آخرت. هر چقدر که علاقه به دنیا داشته باشی از آخرتت زده ای. هرچقدر عاشق آخرت باشی از دنیایت زده ای، مثل هووها که به طرف هرکدام که بروی دیگری ناراحت می شود. بهتر است که انسان به آخرت بیشتر توجه کند. حدیث داریم که اگر به آخرت بیشتر توجه کنی خدا دنیایت را هم درست می کند.

"مَنْ أَصْلَحَ أَمْرَ آخِرَتِهِ أَصْلَحَ اللَّهُ لَهُ أَمْرَ دُنْیاهُ"(4).

در مثال دیگر حضرت می فرماید: دنیا و آخرت مثل مشرق و مغرب است. هرچقدر طرف مشرق بروی از مغرب دور می شوی، هر چقدر طرف مغرب بروی از مشرق دور می شوی. محبت دنیا و آخرت در یک دل جمع نمی شود

به خدا رسیدن، حکمت و مصلحت مشکلات دنیایی

بعضی وقت ها خدا به بنده هایش گیر می دهد که یا مصلحت است یا صلاح است یا می خواهد أمن یجیب شان بلند شود یا مضطرشان بکند یا خودش را می خواهد نشان بدهد و بگوید دیگران به دردت نمی خورند من به دردت می خورم. خیلی مصلحت ها و حکمت ها در این مشکلات هست. به قول مثنوی:

ای رفیقان راه ها را بست یار آهوی لنگیم و او شیر شکار

راه ها را می بندد و می خواهد بگوید جز من هیچ کس به دردت نمی خورد و نمی تواند کارهایت را درست کند. گاهی می خواهد ناله ات را بلند کند.

دنیات نداده اند نه از خواری توست کونین فدای یک نفس زاری توست

ه_ر چ_ند دعا ک_نی اجاب_ت نک_نم زیرا که مرا محبت زاری توست

خدا کسانی را که خیلی دوست شان دارد دعاهای دنیایی شان را اجابت نمی کند یا دیر اجابت می کند چون پول و مقام که بگیرند خدا را فراموش می کنند دیگر وقت نمی کنند مسجد بروند، "أمن یجیب" بگویند و دعای ندبه و کمیل بخوانند. می گوید ای مؤمن، ای با تقوا اگر من به تو دنیا نداده ام نمی خواهم خفت به تو بدهم. (همه عالم فدای یک نفس مؤمن! حدیث داریم اگر همه دنیا را یک لقمه کنی و در دهان مؤمن بگذاری حقش را ادا نکرده ای.) خدا این ناله ها و گریه ها و اشک و آه تو را دوست دارد.

روایت داریم خدا می فرماید: آن بنده هایی که برای حاجات دنیایی خیلی در خانه مرا می زنند بترسند یک وقت در دنیا را به رویشان باز می کنم بروند که برنگردند. فرعون اولش هیچ چیز نداشت به دنیا و پول و مقام که رسید گفت من خدای بزرگ شما هستم! ادعای خدایی کرد. اگر خدا در دنیا را به روی ما باز کند ما با خدا هم درگیر می شویم. با خدا هم سر جنگ می گذاریم.

می خواهم عرض کنم که اگر در دنیا را می بندد و یک مقدار در فشار هستیم این لطف است این عنایت است. حتما حکمتی درش هست، مصلحت است. ما پدر مهربانی داریم پول و قدرت و مقام و همه چیز دارد هرچه هم بخواهد می تواند به بچه اش بدهد اما گاهی نمی دهد چون صلاحش نیست، مصلحتش نیست. خدا از یک پدر و یک مادر خیلی مهربان تر است. می گویند یک بنده خدایی بود فقر و فلاکت خیلی به او فشار آورده بود. چیزی نداشت گرسنه هم بود. این طرف و آن طرف رفت به یک آسیابی رسید به آسیابان گفت: من بی چاره ام کمکم کن. گفت: من که چیزی ندارم یک مقدار آرد هست اگر می خواهی بدهم. گفت خوب بده. آسیابان گفت: این پارچه پیراهنت را بالا بگیر گره بزن من در پیراهنت یک مقدار آرد بریزم برو خمیر درست کن نان بپز بخور. خلاصه پیراهنش را بلند کرد و آرد را ریخت و گره زد. همانطور که داشت می رفت با خدا درد دل می کرد که خدایا مشکل ما را حل کن، گره کار ما را باز کن. گره به کار ما افتاده. همان طور که ناله می کرد گره پیراهنش باز شد و آردها ریخت زمین! خیلی بهش برخورد گفت: خدایا این همه خدایی کردی فرق این گره با آن گره را نمی دانی چیست؟ من که نگفتم این گره را باز کن! گفتم گره از کارم باز کن!

اهمیت دوست خوب داشتن در رستگاری انسان

مرحوم آقای قاضی (استاد آیت الله بهجت) فرمودند: اگر کسی 40 سال رنج و غصه و زحمت بکشد دنیا را بگردد یک استاد کامل یا دوست خوب پیدا کند هیچ ضرر نکرده است. این حرف درست است چون حدیث داریم چیزی قوی تر از دوست خوب نیست این را خیلی قدر بدانید. حضرت امیر علیه السلام می فرماید:

"أَعْجَزُ النَّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ اکْتِسَابِ الْإِخْوَان"(5).

بی عرضه ترین و عاجزترین مردم کسانی هستند که دوست خوب ندارند. دوست خوب مثل ستون است اگر ستون را برداری پایین می آید. آدم های صاف و زلال و پاک و بی غل و غش در هر قشری هست. حضرت امیر علیه السلام در ادمه می فرماید:

و از آن هم بیچاره تر و فلاکت زده تر کسی هست که دوست خوب داشته باشد و مفت از دست بدهد.

حالا که خدا سفره را پهن کرده و دوست خوب رسانده با چنگ و دندان نگهش دار. دوست خوب آدم را نمازخوان می کند، قرآن خوان می کند، شما را به راه خیر می کشاند و می برد. دیده اید وقتی کسی به کسی خیلی علاقه پیدا می کند رفتارش، راه رفتنش، حرف زدنش، کردارش مثل او می شود؟ من گاهی به پدر و مادرها می گویم نمی خواهد شما بچه هایتان را امر و نهی بکنید فقط مواظب باشید دو، سه تا دوست خوب و رفیق خوب داشته باشند. با خوب ها بنشیند خوب می شود و با بدها بنشیند بد می شود. با سیگاری بنشیند سیگاری می شود. با بی نماز بنشینید بی نماز می شود. با نمازخوان بنشیند با نماز می شود. شما بروید در زندان ها آمار بگیرید.

من گاهی به زندان برای سخنرانی رفته ام متأسفانه در زندان جوان خیلی است. آدم خجالت می کشد با آن ها حرف بزند. این جوان 18 ساله، 20 ساله چرا رفته گوشه زندان؟ خیلی ها خانواده هایشان هم خوبند، اما رفیق ناباب به بیراهه کشیدتشان. دوست ناباب از سم و زهر و آتش و گرگ و پلنگ درنده هم بدتر است. هرچه می توانید از دوستان بد فرار کنید و هرچه توان دارید دوست خوب پیدا کنید. من معتقدم دوست خوب از استاد هم اثرش بیشتر است. چون استاد افقش بالاست. مثلا شما با پدرت، پدربزرگت، معلمت ممکن است از اینجا تا مشهد بروی 2-3 کلمه، نیم ساعت حرف بزنی حرف هایتان تمام می شود چون افق ها فرق می کند. ولی با رفقیتان ساعت ها حرف می زنید چون افق هایتان یکیست. حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:

"وُدُّ الْمُؤْمِنِ لِلْمُؤْمِنِ فِی اللَّهِ مِنْ أَعْظَمِ شُعَبِ الْإِیمَان"(6).

دوست داشتن یک مؤمن از بزرگترین شعبه های ایمان است. یعنی محکم ترین دستاویز ایمان است. هیچ چیزی مثل یک دوست خوب آدم را از مهلکه ها و پرتگاه ها نجات نمی دهد. خودتان، بچه هایتان، رفقایتان، دوستان خوب برای همدیگر در مقابل همه تهاجمات فرهنگی و بدی ها و زشتی ها سپر می شوید. هیئت ها هم همچون دژهای محکمی هستند وقتی شما زیر خیمه امام حسین، حضرت زهرا می روید حتماً شما را حفظ می کنند. جای دیگر نروید! و حتماً دوستان خوب زیر آن خیمه می آیند. از خیلی از خطرها محفوظ می مانید. قدر خودتان و هیئت هایتان را بدانید. با هم متحد باشید. افراد خیر بیشتر به هیئت های این جوان ها برسند. مسجدها نباید این قدر غریبانه باشند. افراد خیر و پولدار حتماً در هر محلی هستند افراد خیر باید مساجد را مرتب بکنند

سخاوت و بخشش امام حسن مجتبی علیه السلام

امام حسن علیه السلام سفره داشتند یک روز یک عربی که خیلی هم پرخور بود آمد شروع کرد به خوردن، انگار که خیلی گرسنگی کشیده بود. غذا که می خورد یواشکی در جیبش می ریخت یک ظرفی گرفته بود و قایم می کرد. حضرت نگاهش کردند و فرمودند که چرا ذخیره می کنی؟ اگر می خواهی من می دهم که ببری. گفت: آقا جان من در خانه 8 تا دختر دارم. هر 8 تا زشتند و کسی این ها را نمی گیرد که خرج ما کم شود من هم می توانم خرجشان را بدهم. حضرت تبسمی کردند و فرمودند تو بخور من می دهم که برای آن ها هم ببری. حضرت هم غذا دادند و هم هدایایی دادند که برای بچه هایش ببرد. امام حسن مجتبی علیه السلام سه بار اموالش را با فقراء تقسیم کرد. اگر دو تا پیراهن داشت یکیش را می داد. کرامت امام حسن علیه السلام حلمش، صبر و بردباریش زبانزد هست. انشاء الله خدای متعال یک ذره از اخلاق و حلم و کرامت و جود و بخشش امام حسن علیه السلام را به ما بدهد. یک جوان مداحی که خودش هم وضعش زیاد خوب نیست می گفت هر ماه سفره می اندازیم بانی های خیر می آیند التماس می کنند و دو، سه رقم غذا می دهند. پلو، خورشت، سوپ، نان، پنیر، نان سنگک داغ. پولش زیاد مهم نیست، همت مهم است. این آدم هر دفعه به 300-400 نفر افطاری می دهد و بعد در خانه همسایه ها هم می آورند می دهند. بیاییم یک ذره، یک سر سوزن از سخاوت و خلق و خوی امام حسن مجتبی علیه السلام را در وجودمان پرورش دهیم.

پاورقی

  1. فضائل الاشهر الثلاثه /شیخ صدوق/78/ کتاب فضائل شهر رمضان ...ص:71
  2. وسائل الشیعه/شیخ حر عاملی /12/153/104- باب استحباب حسن الخلق مع الناس ...ص:148
  3. ارشاد القلوب/حسن بن ابی الحسن دیلمی /1/185/الباب الحادی و الخمسون فی اخبار عن النبی ص والایمه الاظهار ...ص:173
  4. نهج البلاغه/سید رضی /483/89- ...ص:483
  5. نهج البلاغه/سید رضی/470/12- ...ص:470
  6. اصول کافی ج : 3 ص : 189 روایه : 3

جدیدترین ها در این موضوع

میزان حسنات

میزان حسنات

مهمان خدا

مهمان خدا

ما هميشه خود را ميهمان خدا مي بينيم . ” هميشه ! يعني اينكه ماها هميشه و هميشه ، حداقل اون حالي رو كه در مهماني هاي با مردم داريم ، در زندگي مون نسبت به خدا داريم . ما دو راه داريم : راه اول اينكه : در اين زماني كه زنده هستيم و در اين كره زمين زندگي مي كنيم ، با وسواس و سختگيري به خودمون چه در مسائل مادي و چه مسائل معنوي ، با تكلف و ناراحتي و سختي يك زندگي سخت رو داشته باشيم و..
از خود تا خدا (قسمت نهم)

از خود تا خدا (قسمت نهم)

من دنيا رو به دلم نبستم ، هروقت هم دلم خواست رهاش مي كنم . پس رمز دل نبستن به دنيا اينه كه انسان وابسته نباشه .
از خود تا خدا (قسمت ششم)

از خود تا خدا (قسمت ششم)

خواجه نصيرالدين توسي از كساني بود كه خيلي اعتقاد داشت بايد خدا رو از طريق عقل شناخت . هر كسي از راه مي رسيد ازش سؤال مي كرد : آقا ! من مي گم خدا نيست ، نظر تو چيه ؟ خيلي بحث مي كرد ، به يه بيابوني رسيد ديد يه پيرمرد خاركني بيل مي زنه ، هر بيلي كه مي زد مي گفت : يا الله . بهش گفت : ببخشيد پدرجان ! اگه يه كسي بگه : خدا نيست ، تو چكار مي كني ؟ گفته بود : كي گفته ؟! ـ حالا اگه يه نفر پيدا بشه و بگه خدا نيست ! گفت : همچين با اين بيل مي زنم تو سرش كه مُخش بياد تو دهنش !
از خود تا خدا (قسمت پنجم)

از خود تا خدا (قسمت پنجم)

خيلي ها اومدند در مورد خلقت ، چيزهايي گفتند ، يه عده گفتند :‌ هدف از خلقت اين هست كه ماها عبادت كنيم و به بهشت برسيم . يه عده گفتند : مثلاً خدا مي خواست نشون بده چقدر قويه ، چقدر قادره ، چقدر رحيمه ، چقدر كريمه ، يه محيطي فراهم كرد كه تو اين محيط اينها رو ثابت كنه ! اون روايتي كه مي گه : خداوند فرمود ” كُنْتُ كَنْزَاً مَخْفِيّاً ” من يه گنج مخفي بودم . مردم و ‌همه موجودات را خلق كردم براي اينكه بفهمند من چي هستم و كشف بشم . اون يه بحث جداگانه است .

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS