سخنران استاد فرحزاد

  • دلا بسوز که سوز تو کار ها بـکنـد دعـای نـیـمـه شبـی دفع صد بلا بکند
  • تبیب عشق مسیحا دم است و مشفق لـیـک چـودرددرتـونبیند که رادوابکند
  • عتاب یار پری چهره عاشقانه بکش که یک کرشمه ساقی تلافی صدبلابکند
  • زبخت خفته ملولم بود که دیـدار بـه وقـت فاتـحـه صبح یک دعای بکند

برکات ذکر صلوات

یکی از آثار و برکات مهم ذکر صلوات از بین بردن گناهان است. حضرت امیر علیه السلام فرمود: تاثیر صلوات برای از بین بردن گناهان قوی تر است از تاثیر آب بر آتش است. امام هشتم علیه السلام فرمود: کسی که وسیله ای برای پاک کردند گناهانش ندارد

امام هشتم علی بن موسی الرضا سلام الله علیه میفرماید: «فَلْيُكْثِرْ مِنَ الصَّلَاةِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ»[1] زیاد صلوات فرستادن است و مداومت کردن بر این ذکر «فانه تهدم الذنوب» گناهان را منهدم می کند. کوه گناه را با این ذکر منفجرش بکنیم. هر کسی مداومت بر این ذکر شریف داشته باشد، عاقبت بخیر می شود.

امیرالمومنین علیه السلام در نهج البلاغه می فرماید: «مَا أَهَمَّنِي ذَنْبٌ أُمْهِلْتُ بَعْدَهُ حَتَّى أُصَلِّيَ رَكْعَتَيْنِ»[2] از آن گناهانی که خدا بر من مهلت بدهد من دو رکعت نماز بعدش بخوانم از آن گناه خوفی ندارم. یعنی نماز گناه را ذوب می کند. ملک الموت آمد یک کسی را قبض روح کند، گفت: به من مهلت بده، دو رکعت نماز بخوانم. بعد گفت: نماز نمی خوانم خودت مهلت دادی، حالا حالاها آن دو رکعت نماز را نمی خوانم.

حضرت امیر می فرماید: چند تا آیه قرآن از امیدوار ترین آیه هاست. یکی آیه «إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ»[3] است. عکسش نیست. چون اگر عکسش صادق بود، خیلی کار خراب می شد. در روایت داریم: «اگر کار گناهی انجام دادی پشت سرش یک کار خوبی انجام بده» یک صله رحمی، دل شاد کردنی، خلاصه یک کار خوبی انجام بده.

اهمیت عامل بودن به آیات قرآن

مرحوم دولابی می فرمودند: آیه قرآن و حدیث را باید خورد. بیاییم از شعار دادن، حرف زدن، کم کنیم و به عملمان اضافه کنیم. شما موقع افطار هزار بار بگو چای، غذا، حلوا، یک ذره انرژی تو وجودت نمی آید. روایت داریم: ایمان همه اش عمل هست. همه وجودت باید تو کار خدا باشد. کار دنیا هم جهت خدای داشته باشد. کاسبی که برا خدا حلال و حرام را رعایت می کند، این کسب و کارش هم عبادت و اطاعت می شود. از شعار کم کنیم، به شعور و عمل بیفزایم.

«رُبَّ تَالٍ لِلْقرآن وَ الْقرآن يَلْعَنُهُ» [4] چه بسا افرادی قرآن می خوانند اما قرآن لعنت شان می کند. مگر عمر عاص و معاویه قرآن نمی خوانند. طالبان و وهابی ها قرآن نمی خوانند. آدمی هست که قرآنش ترک نمی شود، اما ربا و نزول می خورد. کسی که ربا می خورد در حکم جنگ با خداست. «أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمينَ»[5] خداوند برای کسانی که به زیر دستانشان و اطرافیان ظلم می کنند لعنت کرده است. ما تا می گوییم ظالم، صدام و شمر به نظرمان می آید. خوب بنده هم خانمم را اذیت بکنم، بچه ام را اذیت بکنم شامل این لعنت خداوند می شوم.

مرحوم حاج آقا دولابی می رمودند: در خانه ای که زن و شوهر باهم دعوا می کنند من در آن خانه نمی خوابم چون سیم رحمت قطع است. آیت الله دستغیب جریان عجیبی نقل می کند. ایشان نوشته یک کسی از دنیا رفت. سابق هم رسم بود که یک قاری سه روز بالا سره قبر میت قرآن می خواند و میت را تنها نمی گذاشتند. (حضرت زهرا سلام الله علیها هم برای امیرالمومنین سلام الله علیه وصیت نمود، که آقا بعد از دفن من بالا سر قبر من رو به قبله بشنین و قرآن بخوان. حضرت زهرا سلام الله علیها عرض کرد: یا علی جان آن موقع لحظه ای است که میت احتیاج به انس زنده ها دارد.) قاری قرآنی گرفتند و پول هم دادند که سه روز قرآن بخواند. فردا صبح آمدند که برایش صبحانه ببرند. دیدن قاری پیدایش نیست. خلاصه پیدایش کردند، گفتند: آقا ما که با تو قرارداد بستیم سه روز قرآن بخوانی. گفت: همه دنیا را طلا کنید و به من بدهید من سر قبر باباتان قرآن نمی خوانم. گفت: دیشب یک کمی قرآن خواندم، خوابم برد. باباتون را خواب دیدم. دیدم تو آتش می سوزد. گفت فلان فلان شده، کی گفته بالا سر من قرآن بخوانی؟ هر آیه ای که می خوانی این جا من را عذاب می کنند هر آیه ای که میخوانی به خاطر عمل نکردنم من را عذاب می کنند. یا جول و پلاست را جم کن و برو یا با این گرز آهنی می زنم که سر و صورتت پر از خون بشود. من از خواب بیدار شدم، دو تا پا هم قرض کردم، بدو که رفتم. «وَ لا يَزيدُ الظَّالِمينَ إِلاَّ خَساراً»[6] قرآن برای ظالمین جز خسارت و زیان چیزی ندارد.

دوری از خودبینی و غرور

چند تا از پاسداران محترم نقل می کردند که در ایام جنگ خیلی فتوحاتی داشتیم. به ما گفتند: در قم یک شخصی از یاران امام است بیایید شما را برای دیدار آقا ببریم. برا ما هم دیدن یار قدیمی امام مهم بود. تو ذهنمان بود ما با این فتوحات و گذشت و فدا کاری که کردیم، حتمی اگر دیدار آقا برویم، اقا می فرماید که شما مالک اشترید و شما فلانید فلانید. خلاصه انتظار کلی تعریف از آقا داشتیم. تو این خواب و خیال بودیم که رفتیم. ایشان یک نگاهی کردند، (خیلی ایشان تیز بودند. یک موقع به بنده فرمودند: بعضی ها را من خوب می شناسم ولی آنها فکر می کنند که من نمی شناسم) یک نگاهی به ما انداخت و فرمودند: همه شما صدام هستید. شوخی هم نمی کرد. نفس شما صدام هست. خلاصه آب پاکی را ریخت روی دستمان.

یک بزرگواری در شهر رضا خدمتشان رسیدیم. که بعضی از علمای بزرگ مریدشان بودند. رعیت بود، کشاورز بود. یک موقع با دوستان برای دیدار ایشان رفتیم. زار زار گریه می کرد، می گفت: من از صدام بدترم. من میدان پیدا نکردم، اگر میدان پیدا می کردم، شاید خیلی بدتر از صدام بودم.

مرحوم کربلایی احمد گفت: بچه من را اذیت می کرد، هی اذیت کرد؛ هی اذیت کرد. مشتم را بلند کردم، بزنم. در عالم مکاشفه آقا امیرالمومنین علیه السلام فرمود: کربلایی احمد اگر بزنی می زنم.

این آقایی که گریه می کرد، کسی بود، که نماز و روزه استیجاری می گرفت، پولش را به فقرا می داد. این قدر آدم خوبی بود. ما حدیث داریم: هر کس که خوبه علامتش اینه که خودش را نبیند خودش را بد ببیند این دعای ابو حمزه است که ما می خوانیم «فَمَنْ يَكُونُ أَسْوَأَ حَالا مِنِّي»[7] امام سجاد می فرماید: کی از من بد حال تر است. خدایا خیرت دائما بر من نازل هست و شر من دائما بر تو ساعد است. امام های ما تو این دعا ها چی می گویند. شوخی می کردند، یا واقعا حالشان این طوری بود؟ علامت رشد مومن این است که خودش را ناچیز ببیند. دست خالی ببیند. "دلا بسوز که سوز تو کارها بکند" سوزش می خواهند نه شانه بالا گرفتن.

کسی که بگوید من چنینم چنانم از سرش می زنند که شکسته بشود. مثل شیطان که منیتش از بهشت بیرونش کرد. و رانده شده درگاه الهی شد. «مَا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ مَا أَصَابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ»[8] ما هیچی نداریم هر خیری که میرسد از طرف خداست. هر چی که هستیم و هر نعمتی که داریم خداوند به ما داده است.

اهمیت دادن و توصیه دین اسلام به خوش اخلاقی

آقا اخلاق جزو واجبات است. از نماز و روزه واجب تر است. آن نماز خون روزه گیر بد اخلاق را با صورت تو آتش جهنم می اندازند. ولی آن خوش اخلاقی که گناه کار است. خدا عاقبتش را بخیر می کند. حدیث داریم: یک فرشته ای زمام رحمت انداخته به گردن آدم خوش اخلاق به طرف بهشت می کشد. آدم مهربان و دلسوز عاقبت بخیر می شود. موفق به توبه می شود. خدا ضمانت کرد او را به بهشت می برد. امام صادق فرمود: کسی که بد اخلاق است، مردم ازش ناراضی هستند، زن وبچه ناراضی هستند، زمامی شیطان بر گردنش انداخته به طرف جهنم می کشدش.

پیامبراکرم سلام الله علیه و آله می فرماید: «فَإِنَّ حُسْنَ الْخُلُقِ فِي الْجَنَّةِ لَا مَحَالَةَ وَ إِيَّاكُمْ وَ سُوءَ الْخُلُقِ فَإِنَّ سُوءَ الْخُلُقِ فِي النَّارِ لَا مَحَالَةَ»[9] بر شما باد بر خوش اخلاقی آدم خوش اخلاق من ضمانت می کنم اهل بهشت هست. و از بد اخلاقی دوری کنید که بد اخلاق حتما در جهنم خواهد بود.

یک شخصی از خاتم انبیاء حضرت محمد مصطفی صل الله علیه واله سئوال کرد: «قِيلَ لِرَسُولِ اللَّهِ ص إِنَّ فُلَانَةَ تَصُومُ النَّهَارَ وَ تَقُومُ اللَّيْلَ وَ هِيَ سَيِّئَةُ الْخُلُقِ تُؤْذِي جِيرَانَهَا بِلِسَانِهَا فَقَالَ لَا خَيْرَ فِيهَا هِيَ مِنْ أَهْلِ النَّار»[10] یک خانمی هست، هر شب تا صبح مشغول عبادت است. سال دوازده ماه در حال روزه است. ولی دوتا اشگال در این خانم است. یکی این که این خانم بد اخلاق است. یکی هم این که همسایه هایش را با زبانش آزار می دهد. پیامبر با آن همه رحمتش با آن همه علمش به رحمت خداوند فرمود: در این خانم هیچ خیری نیست این خانم در آتش جهنم خواهد بود. یک الاغی که مردارش تو بیابان کرم افتاده بود، همه بینیشان را گرفتند و گفتند: چه قدر کرم افتاده، چه قدر بوی بد می دهد. پیامبر فرمودند: چه قدر دندان های خوب و سفیدی دارد. یعنی از هزار تا بدی خوبیش را دید. اما در باره این خانم فرمودند: هیچ خیری در این خانم نیست. و اهل آتش جهنم است.

پیامبر می فرماید: کسی که تو این ماه رمضان اخلاقش را خوب بکند، من گذر نامه رفتن به بهشت را به او می دهم. آقا می فرمود: کسی که تند می شود و بد اخلاق می شود، بعد جبران می کند، من او را بد اخلاق نمی دانم. بشر جایز الخطا است. حالا یک موقع آدم اشتباه کرد خوب جبران کند. محکم بگو غلط کردم، هیچ طوری نمی شود.

یک پزشک متخصصی می گفت: بچه ای دارم، گفت: بابا می شود من به جای شما جهنم بروم بسوزم. گفتم: استغفر الله نه تو بروی نه من بروم. گفت: اما چرا تو می روی. خودت چند ماه قبل گفتی هر کسی دروغ بگوید، جهنم می رود. گفت: چرا به من گفتی دوچرخه می خری نخردی؟ پس تو حتمی جهنم می روی. اما چون بابای من هستی، من به جای تو جهنم بروم.

دوری از ظلم کردن و بداخلاقی

ظلم که فقط آدم کشی نیست بداخلاقی و تخلف از وعده هم ظلم است. امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: به خدا قسم هفت طبقه آسمان و زمین و همه هستی را به من بدهند بگویند: یک پوست جو از دهن مورچه به ناحق بکش این کار را نمی کنم. آدم شرم می کند که اسم امام ها بیاورد. آخه چه سنخیت و تناسبی بین ما و امام هایمان هست.

هزارمرتبه شسته ام دهن به مشک و گلاب هنوز نام تو بردن کمال بی ادبی است

بنده که خجالت می کشم که شیعه این ها هستم. یا دوست این ها هستم. اخه چه سنخیتی هست؟ پیامبر سلام الله علیه و آله به حضرت علی سلام الله علیه می فرماید: که حب تو ایمان و تقواست. اگر کسی واقعا محبت دارد، باید تقوا داشته باشد. یعنی ایمانش خیلی بالاست.

مواظب باشیم به زیردستانمان بداخلاق نباشیم. بیاییم یک تستی بگیریم، که آقا خانم خانه و بچه ها از ما راضی هستند یا نه؟ چرا بچه من با یک ادم معتاد و بیگنه دوست می شود. چون من برایش محبت نمی کنم. نوازش نمی کنم. دین اسلام به مرد می گوید: تو خودت را مرتب کن، شیک و پیک کن که خانمت به گناه نیفتد. یک جوان دیگر را نبیند خوشش بیاید. به خانم می گوید: خودت را به بهترین شکلها در بیاور که چشم شوهر به دنبال زن دیگر نباشد. تمام ریزه کاری ها را به ما گفته اند. ما فکر می کنیم که یک نماز جماعت بخوانیم و ذکر بگوییم به تمام اسلام عمل کردیم. دوست شدن با بچه ات نوازش کردنش هم عبادت است. پیامبر ما هر روز سره بچه هایش و نوه هایش را دست می کشیدند.

یک بنده خدای خانمش در حال جان دادن بود. شوهر نشسته بود گریه می کرد. خانمش گفت: حتمی گریه می کنی که اگر من بمیروم بعد از من چه خواهی کرد. گفت: نه گریه می کنم اگر نمیروی چه خواهم کرد. اینطور نباشد که از مردن ما شاد بشوند.

اخلاقمان را اصلاح بکنیم. آه و ناله مظلوم بالا سرمان نباشد. مواظب باشیم آه مظلوم راهمان را نبندد. دستگاه اما حسین علیه السلام ضد ظلم است. دستگاه امام حسین علیه السلام ، دستگاه عجیبی است. کسی اگر بیاید جذب این دستگاه بشود، واقعا دستش را می گیرند، نجاتش می دهند. یک شخصی خدمت امام باقر علیه السلام بود. گفت: امام باقر فضیلت شب قدر را می فرمودند. وقتی که حضرت فضایل شب قدر را می فرموند: بعد از شب قدر بود. من یک آه خیلی دردناکی کشیدم. امام باقر علیه السلام فرمودند: تو چرا این قدر آه کشیدی؟ گفتم: آقا دیشب شب قدر بود، نمی دانستم حواصم نبود، که شب قدر است گرفتم خوابیدم. چه قدر خسارت دیدم، ضرر کردم که خوابیدم. حضرت یک توجهی کردند، فرمودند: دیشب شما یک کاری کردید که از اعمال شب قدر، ثواب کار تو بالاتر است. گفتم: آقا دیشب من که خوابیدم کاری نکردم. فرمودند: چرا شما دیشب فلان نوع خرما را خوردید، آن خرما هم آتش می آورد. بالای رخت خوابت هم آب گذاشته بودی. نصف شب از تشنگی بلند شدی، آب خوردی. دلت شکست گفتی: صلی الله علیک یا اباعبدالله خدا لعنت کند، کسانی که بین تو و آب فاصله انداختند. به امام حسین درود فرستادی و به دشمنانش لعنت فرستادی. حضرت فرمود: خدا به این جمله و یاد امام حسین علیه السلام بالا تر از کسانی که احیا کردند و عبادت کردند، ثواب داده است.

ذکر مصیبت اباعبدالله علیه السلام

عطتش امام حسین علیه السلام هم خیلی سخت بود. هلاک باشند آن هایی که حیواناتشان را آب دادند، سیراب کردند. اما فرزند رسول الله صلی الله علیه و آله از شدت تشنگی هی به خودش می پیچید.

تشنگی مراحلی دارد. اول لب ها خشک می شود، دهانش یک مقدار خشک می شود. از این یک مقدار حادتر می شود، انسان جگرش می سوزد. آن زمانی بود که آقا صدا می زد ای قوم جگرم از تشنگی می سوزد. از این هم شدت پیدا بکند، انسان بینایی چشمش ضعیف می شود. حاله ای جلو چشمش را می گیرد. روضه ای که جبرائیل برای حضرت آدم خواند، گفت: ای آدم این فرزند تو کنار نهر آب آن چنان تشنگی بر او غالب خواهد شد، بین او و آسمان حاله ای از دود و دخان بلند می شود. هر چی ناله می زند کسی جواب آقا را نمی دهد. مگر شمر دون از لب شمشیر... «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ»


[1] . وسائل الشيعة/شیخ حرعاملی/7/194/34- باب استحباب الإكثار من الصلاة ع...ص:192

( مَنْ لَمْ يَقْدِرْ عَلَى مَا يُكَفِّرُ بِهِ ذُنُوبَهُ فَلْيُكْثِرْ مِنَ الصَّلَاةِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فَإِنَّهَا تَهْدِمُ الذُّنُوبَ هَدْما)

[2] . نهج البلاغة/امام علی علیه السلام/528/299- ..... ص : 528

[3] . هود : 114

[4] . مستدرك الوسائل/محدث نوری/4/249/7- باب أنه يستحب لحامل القرآن ملازم...ص:248

[5] . هود : 18

[6] . الإسراء : 82

[7] . مفاتيح الجنان/شیخ عباس قمی/1/193/چهارم دعاى ابو حمزه ثمالى ..... ص : 186

[8] . الكافي/شیخ کلینی/1/152/باب المشيئة و الإرادة ..... ص : 50

[9] . وسائل الشيعة/شیخ حرعاملی/12/ 152/104- باب استحباب حسن الخلق مع الناس.....ص:150

[10] . مجموعة ورام(تنبيه الخواطر)/ورام ابن ابی فراس/ج 1/90/باب العتاب ..... ص : 57