بسم الله الرحمن الرحیم
سخنران استاد فرحزاد
کلید واژه ها: سیره های پیامبر صلی الله... – شکر گزاری- کمک به مردم- درخواست از دیگران- سیره ابراهیم علیه السلام - مهمان نوازی- تعارف کردن- برکات ماه رمضان- روضه زهراء علیها السلام .
اسمی معصومین: پیامبر صلی الله... - امام صادق علیه السلام .
«قال رسول الله صلی الله... أيها الناس إن أبواب الجنان في هذا الشهر مفتحة فاسألوا ربكم أن لا يغلقها عليكم و الشياطين مغلولة فاسألوا ربكم أن لا يسلطها عليكم» (محمد بن حسن فتال نيشابوری/ روضةالواعظين/ ج2/ ص:338).
- سـلام ای ذکـر خـاص حـق ثـنایـت درود ای گـفته احـمـد مـن فدایت
- تـو حـبـل مـحکـم حـبـل الـمـتـیـنـی امـیـر رحـمـت اللـعـالـمـیـنـی
- حـیـات عـشـق از خـون حـسـیـنـت بـلـنـدی خـاک بـوس زیـنـبـیـنت
- مزار مخفی ات مخـفی است در دل سبک مغـزان تو راجویند درگل
- امـامـان آبـرومـنـد جـلالـت امـیـرالمومـنان محـو کمـالت
- پیامبر عاشق راز و نیازت خدا فخـریه دارد بـر نمازت
- بهشت قرب احمد سینه توست ضمیر خلـق در آینه توست
- تمام آفرینش پای بـسـتـتپیامبرخم شدوبوسید دستت
- تـو فـرقـانی تـو یاسـیـنی تـو طـهتو زهرایی تو زهرایی تو زهراء
- جهان از رازها بس پرده انداخت سر موی تو را نشناخت نشناخت
- گنه کاران چـو رو در محـشـر آرند هـمه چـشـم شـفاعـت بر تو دارند
- فاطمه جان اگر گیرد کسی از خلق دستی تـو هسـتی تـو هسـتی تو هسـتی
از سیره های پیامبر عظیم الشان صلی الله... تشکر از خدا و بندگان خدا بود. مسئله تشکر آن قدر مهم است که پیامبرعظیم الشان گاهی یاد نعمتی که می افتادند سجده می رفتند و خدا را شکر می کردند. حتی گاهی سوار مرکب بودند یاد نعمتی که می افتادند از مرکب پیاده می شدند سجده شکر به جا می آورند دوباره سوار می شدند. و اگر موقعیت و شرایط مساعد نبود بر همان زین و مرکب سجده می کردند. تشکر از خدا خیلی مهم است «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُمْ» (إبراهيم: 7). اگر شكرگزارى كنيد، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود و اگر ناسپاسى كنيد، مجازاتم شديد است! شیطان به خدا گفت: «وَ لا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرينَ» (الأعراف : 17). اکثر مردن شکر واقعیت را به جا نمی آورند.
خدا نعمت ظاهری و باطنی برای ما ریخته که از شمارششان عاجز هستیم. چه برسد از ادای شکرش، تشکر از خلق هم مهم است. از واسطه های نعمت مثل پدر و مادر و معلم و مربی و همسایه و رفیق خوب خوب، جلسه خوب، امام جماعت، سخنران، مدیر، مدبر، کارگر و هر کس که سر سوزنی به ما خدمتی کرده ما وظیفه داریم از او تشکر کنیم. آن قدر تشکر از خلق و واسطه های نعمت مهم است که روایت داریم کسی شکر مردم را به جا نیاورد شکر خدا را به جا نیاورده است. امام هشتم علیه السلام می فرماید: «مَنْ لَمْ يَشْكُرِ الْمُنْعِمَ مِنَ الْمَخْلُوقِينَ لَمْ يَشْكُرِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ» (شیخ حرعاملی/ وسائل الشيعة/ ج16/ ص:309). کسی که شکر واسطه ها را به جا نیاورد شکر خدا را هم به جا نیاورده است. روایت داریم روز قیامت خدای متعال امر می کند بنده ای را به جهنم ببرید. بنده می پرسد چرا من را به جهنم می برید؟ خطاب می رسد به خاطر این که شکر من را به جا نیاوردی. این بنده در صحرای محشر می ایستد و می گوید: خدایا تو شاهدی فلان وقت نعمت به من دادی، شکر کردم. فلان وقت بلاء از من بر طرف کردی، شکر کردم. فلان نعمت را دادی سجده شکر کردم، نماز شکر خواندم، الحمدلله و الهی شکر گفتم. خدا می فرماید: درست است. شکر من خدا را به جا آوردی. ولی شکر واسطه های نعمت را به جا نیاوردی. افرادی که واسطه فیض بودند آیا شکر آن ها را هم به جا آوردی. آیا شکر از پیامبر و امام، خلق الله، پدر و مادر و معلم ها را هم به جا آوردی. اصلاً یک دست درد نکند هم نگفتی. و کسی که شکر واسطه ها را به جا نیاورد اگر چه شکر مرا هم به جا آورد من هم قبول نمی کنم.
«أَشْكَرُكُمْ لِلَّهِ أَشْكَرُكُمْ لِلنَّاسِ» (شیخ کلینی/ الكافي/ 2/ ص: 94). چه کسی بیش تر از همه شکر خدا را به جا آورده است؟ کسی که بیش تر از همه شکر مردم را به جا آورده است. مادر یا همسری که در خانه ظرف و لباس می شورد، مهمان داری می کند، بچه داری می کند، گاهی اجازه بدهید خانم هایتان به مسافرت بروند. سه روز، یک هفته اردوی مسافرتی یا زیارتی بروند. بدون اعضای خانواده و با خانم های دیگر بروند. وقتی این خانم در خانه نباشد معلوم می شود چه خبر است. اول صبح باید بلند بشوی بچه را برای مدرسه آماده کنی. ظهر باید ناهار آماده کنی. ظرف بشوری، جارو بزنی و کارهای دیگر خانه را انجام بدهی. بعد می گویی ای خدا خانم چه نعمت بزرگی است. هیچ خانه ای بی زن و بی مادر و بی همسر نشود. ما مردها اصلا از این ها تشکر هم نمی کنیم.
خانمی در خانه خیلی زحمت می کشید. ولی شوهرش یک دست درد نکند هم نگفت. یک روز این خانم ناهار درست نکرد یک مقدار کاه و جو در سفره گذاشت و گفت: امروز همین کاه و جو را بخورید. گفتند: مگر ما حیوان هستیم. گفت: چیزی به حیوان بدهی یک سری تکان می دهد، دمی تکان می دهد، یعنی حیوان یک تشکری دارد. اما شما در این مدت که با هم زندگی کردیم برای زحمت هایی که کشیدم یک دستت درد نکند هم نگفتی.
بعضی ها جداً مثل چهارپا می مانند و بعضی ها از حیوان هم پست تر هستند. یعنی تشکر هم نمی کنند. یک روز اگر آبگوشت درست کنیم بچه ها می آیند می گویند مادر این دستت بشکند چرا پلو و خورشت درست نکردی. واقعاً این فرهنگ است که ما بچه ها را این طور بار آوردیم. شیخ انصاری به دخترهایش نان و سبزی می داد خیلی شکایت کردند، گفتند: نان و سبزی ما را خسته کرده است. شیخ گفت: از فردا سبزی را هم بردار فقط نان خالی بیار. تا قدر این را بدانند. آخر چرا آن قدر ناشکری می کنیم. از پدر خانه تشکر کنیم که این همه زحمت می کشد شب و روز می دود یک غذایی تهیه می کند مسکنی تهیه می کند. نباید این اعضای خانواده از او تشکر بکنند. بگویند: باباجان ممنونتیم متشکریم خدا خیرت بده. خیلی موقع است خود لفظ یا زبان یا یک هدیه تمام خستگی های طرف را بر طرف می کند. اگر از زحمت هایی که این پدر و مادر و واسطه ها می کشند تشکر نکنی خستگیش صد برابر بیشتر می شود. تشکر کردن را فراموش نکنیم.
کسی بگوید من خدا را خیلی دوست دارم اما بنده های خدا را دوست ندارم بداند بنده های خدا جدا از خدا نیستند. شما می خواهی به خدا خدمت کنی خدا نیاز مند خدمت نیست باید به بنده هایش خدمت کنی. خدا را دوست داشته باشیم اما در گوش بنده هایش بزنیم نمی شود. مولانا می گوید:
- ای بسا کس را که صورت راه زد قصد الله کرد و صورت زد
خدا می گوید نماینده های من، بنده های من هستند. این ها را خوشحال کردی من را خوشحال کرده ای. و این ها را آزار بدهی من را آزار داده ای. روایت داریم مومن یک گرفتاری را خشنود کند خدا را خوشحال کرده است. چهارده معصوم را خوشحال کرده است. اگر کسی مومنی را، همسر و خانم و مادر و اولادی را آزار بدهد خدا را آزرده کرده است. خود خدا را اذیت کرده است. پیامبر می فرماید: «مَنْ آذَى مُؤْمِناً فَقَدْ آذَانِي وَ مَنْ آذَانِي فَقَدْ آذَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَنْ آذَى اللَّهَ فَهُوَ مَلْعُونٌ فِي التَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِيلِ وَ الزَّبُورِ وَ الْفُرْقَان» (مجلسی/ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار/ ج 64/ ص: 60). اگر کسی مومنی را آزار و اذیت بکند پیامبر می گوید من را آزار داده و اذیت کرده، امیرالمومنین را اذیت کرده، امام حسین را اذیت کرده است. و هر کس مرا اذیت کند خدا را اذیت کرده و هر کس خدا را اذیت کند ملعون است.
امام صادق علیه السلام فرمودند: چه می شود شما را که استخفاف در حق ما می کنید و ما را آزار می دهید. یک نفر بلند شد گفت: آقا ما کی شما را اذیت کردیم؟ حضرت فرمودند: خود تو در همین سفرت من را آزار دادی. گفت: آقا من چه کار کردم من که با شما نبودم. فرمود: در مسیر که می آمدی سوار بر مرکبت بودی. یکی از دوستان ما نمی توانست راه برود به تو التماس کرد من را سوارم کن. هر چه ناله کرد به ما استخفاف کردی. دوستان ما که از ما جدا نیستند. چرا سوارش نکردی. ماشین خالی دارد می رود ماشینی خراب شده زن و بچه در برف و باران ماندند نگه دارید کمک کنید. ای کاش الفبای اسلام در وجودمان پیاده بشود که دیگر تا آخرش درست بشود. چرا بعضی هایمان آن قدر بی رحم هستیم. می بینی کسی قرض و گرفتاری دارد در خانه شما را زده با هزار دغدغه و اضطراب می گوید کار من درست می شود یا نمی شود. شما هم می توانید ولی می گویید نمی شود. در هر موردی که کاری از دستتان می آید کوتاهی نکنید.
چرا حضرت ابراهیم علی نبینا و علیه السلام نبی و دوست خدا شد؟ در روایت فرمودند: علت این که حضرت ابراهیم دوست خدا شد به خاطر دو ویژگی مهمی بود که داشت. یک ویژگی اش این بود که زیاد صلوات بر محمد و آل محمد می فرستاد. «إِنَّمَا اتَّخَذَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا لِكَثْرَةِ صَلَاتِهِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ» (شیخ حرعاملی/ وسائل الشيعة/ ج7/ ص:192). وعلت دیگرش به خاطر این که «لأنه لم يرد أحدا و لم يسئل أحدا» (عزيز الله عطاردى/ مسند الإمام الرضاعلیه السلام/ ج 1/ ص: 55). چون حضرت ابراهیم علی نبینا و علیه و السلام هیچ وقت ابراز نیاز به کسی نمی کرد و هیچ وقت هم کسی که چیزی درخواست می کرد دست خالی ردش نمی کرد. خدا ما را عزیز خلق کرده است در خانه دیگران دست دراز نکنید. تا جایی که می توانید جلوی کسی دست دراز نکنید. حدیث داریم چیز خواستن از دیگران ذلت است. حتی اگر می خواهی بپرسی ساعت چند است خودت برو ساعت پیدا کن ببین چند است. قبله کدام طرف است. اگر می توانی تابلو را پیدا کنی نپرس. فقط روی پای خودت بایستی رشد می کنی. در همه مسائل روی پای خودت بایست خدا این را دوست دارد. سؤال ذلت آور است. هر چقدر که بتوانی از دیگران چیزی نخواه. عده ای پیش پیامبر آمده اند و گفتند: می شود بهشت را برای ما ضمانت کنی؟ پیامبر صلی الله... فرمود: یک خواسته از شما دارم اگر این را عملی کنید من بهشت را برای شما ضمانت می کنم. و آن این است که از این به بعد چیزی را از کسی در خواست نکنید. خودتان کارهایتان را انجام بدهید. عده ای وصف یکی از علمای بزرگ صاحب رساله را شنیده بودند از تهران به دیدن این آقا آمدند در زدند. دیدند خود این آقا آمدند در را باز کردند. این ها را برد در اتاق و خودش رفت چایی آورد و پذیرایی کرد. گفتند: آقا ما از تهران آمده ایم از شما می خواهیم نصیحتی بکنید. گفته بود هیچ موعظه و نصیحتی بهتر از کار عملی نیست. شما در زدید کی آمد در را باز کرد؟ گفتند: خود شما، گفت: کی برای شما چایی آورد؟ گفتند: خود شما، گفت: از همین کار من یاد بگیرید که به کسی تکیه نکنید. روی پای خودتان بایستید. یک موقع نیازمند می شوی رو می اندازی جوابت را نمی دهند. روایت داریم که اگر آن طرف سفره آب بود تشنه بودید امر نکنید تقاضا نکنید آقا آب به من بدهید. بلند شوید آب را بردارید بخورید. اگر سوار مرکب بودید تازیانه پایین افتاد نگویید: تازیانه را بدهید. پایین بیایید تازیانه را بر دارید. پیامبر می فرمود: من بهشت جاودانه خدا را ضمانت می کنم برای این هایی که این طور زندگی می کنند. حضرت ابراهیم یک ویژگی اش این بود که از کسی چیزی نمی خواست. «لأنه لم يرد أحدا و لم يسئل أحدا» (عزيز الله عطاردى/ مسند الإمام الرضا عليه السلام/ ج 1/ ص : 55).
انسان از این هم باید بالاتر برود که از فرشته ها و جبرئیل هم چیزی نخواهد. به آن ها هم رو نیندازد. حضرت ابراهیم را در آتش پرت کردند. (اگر حضرت ابراهیم می دانست موقعی که در آتش می افتد آتش گلستان می شود این که امتحان نمی شد.) حضرت ابراهیم می دانست که یک ساعت دیگر زغال می شود می سوزد. البته قلبش به لطف خدا مطمئن بود. که اگر در آتش هم بسوزم به بهشت می روم. این قفس تن من است که می سوزد خود من که نمی سوزم. وقتی که پرتابش کردند در آن فضا جبرئیل آمد گفت: آیا ابراهیم به من احتیاج داری؟ گفت: نه، به تو جبرئیل احتیاج ندارم. چنین کسی دوست خدا می شود. خدا در دلش جا باز کرده است. بالاتر از جبرئیل است. فرشته باد و فرشته باران که نیروهای زیادی در اختیارشان است می توانستند آتش را کن فیکون و خاموش کنند. آمدند به حضرت ابراهیم گفتند: به ما احتیاج داری؟ گفت: نه به هیچ کدامتان احتیاج ندارم. جبرئیل گفت: پس به کی احتیاج داری؟ گفت: به خدا، جبرئیل گفت: پس اگر به خدا احتیاج داری پس به خدا بگو من دارم در اتش می روم. گفت: مگر خدا نمی بیند؟ مگر در دید خدا نیست؟ مگر خود خدا این امتحان را پیش نیاورده است؟ خدا که می بیند من چه احتیاجی دارم. گفت: حتی به خدا هم نمی گویم. «اللهم اجْعَلْ غِنَايَ فِي نَفْسِي» (شیخ کلینی/ الكافي/ ج2/ ص:577). آقا اباعبدالله در دعای عرفه می گویند: خدایا غناء و بی نیازی را در درون من قرار بده. حتی به خدا هم روی بی جا نزنید. حالا استغاثه می کنیم اما یک جایی که خدا می گوید باید در آتش بروی بسوزی، بگو چشم نوکرتم. حضرت ابراهیم سؤال و درخواست نمی کرد.«لأنه لم يرد أحدا و لم يسئل أحدا» (عزيز الله عطاردى/ مسند الإمام الرضا عليه السلام/ ج 1/ ص : 55). و اگر هم کسی می آمد رو می انداخت حضرت ابراهیم ردش نمی کرد. ما حدیث داریم از کسی درخواست نکنید اما اگر کسی به شما رو انداخت تا جایی که می شود ردش نکنید. حتی به گدای دروغ گو چیزی جزئی بدهید. امام باقر علیه السلام فرمود: اگر بدانید سؤال چه قدر ذلت آور است هیچ وقت به کسی رو نمی زنید. و اگر بدانید رد کردن چقدر بد است. «وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ» (الضحى: 10). هیچ وقت کسی را رد نکنید. اهل بیت حتی دشمنانشان را هم رد دست خالی نمی کردند. دشمن گرفتار می شد، نیاز مند بود، آب و خوراک و مسکن می خواست اجابت می کردند. (مگر یک امر حرام یا نامشروعی بود.) خدا هم همین طور است رد نمی کند.
یکی دیگر از خصوصیات حضرت ابراهیم علیه السلام این بود که پدر مهمان ها بود. خیلی مهمان نوازی می کرد. همیشه سعی کنید خانه اتان مهمان باشد. مهمانی دادن گناه های اهل خانه را می برد دور می ریزد. رزق و برکت را زیاد می کند. آقا دولابی رحمه الله می فرمودند: همه اش در خانه اشان نور و پنیر می خورند. ولی هر وقت مهمان می آمد پلویی، کبابی، خورشتی، غذاهای ویژه می خوردند. این بچه هم یک روز به بقال محل می گفت امشب بابام دعوتت کرده است. حالا بابا خبر نداشت مهمان می آمد. شام حسابی برایش درست می کردند یا می خریدن.د یک روز دیگر به عموش می گفت: بابام گفته خانه ما بیا. یک روز به دایی اش می گفت خانه ما بیا. پدر خانه دید چند وقت است مهمان بی دعوت خیلی خانه اشان می آید. به بچه گفت: حسن تو می روی این ها را دعوت می کنی؟ گفت: آره، گفت: آخه کی به تو گفته بروی این ها را دعوت بکنی؟ گفت: من از نان و پنیر خوردن خسته شدم. دیدم هر وقت مهمان می آید سور و سات است گفتم بلکه مهمان بیاید یک چیزی هم گیر ما بیاید. بعضی صاحب خانه ها برای خودشان خرج نمی کنند ولی وقتی مهمان می آید خرج می کنند.
حضرت ابراهیم علیه السلام خیلی مهمان دوست بود. حضرت روزی محزون و غمگین بودند گفتند: آقا چرا غمگین هستید؟ گفتند: از این که چند روزی است مهمان به خانه ما نیامده است. از این که مهمان نیامده بود ناراحت و محزون بود. متأثر است که چرا هدیه خدا نیامده است. برکت در خانه من نیامده است. حضرت ابراهیم بدون مهمان غذا نمی خورد. یک شب سفره اش را انداخت دید کسی مهمانش نیست. ماتم گرفت گفت: می رویم بیرون مهمان پیدا می کنیم. رفت گشت و دید یک نفر سوار بر شتر است گفت: شما این جا خانه داری؟ گفت: نه، گفت: سفره انداختیم.می شود بیایید مهمان ما بشوید؟ آمد و سر سفره نشست خواستند غذا بخورد حضرت گفت: بگو «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ» (الفاتحة: 1). مهمان گفت: من اصلاً خدا را قبول ندارم. من آتش پرست هستم. گفت: من هم به تو غذا نمی دهم. صاحب ما خدای ماست. تو که خدا را قبول نداری برای چه من به تو غذا بدهم. مهمان گفت: ما که خانه ات نیامده ایم تو ما را دعوت کردی. بلند می شویم می رویم. بلند شد و رفت. وقتی که از خانه بیرون رفت روایت داریم به حضرت ابراهیم وحی شد ای ابراهیم یک شب بنده ما را نتوانستی پذیرایی کنی. یک عمری است این ما را قبول ندارد ما رزق و روزی به او می دهیم تو یک شب طاقت نیاوردی مهمانش کنی. مهمان داشتن که شرطش مسلمان بودن نیست. «أكرم الضيف و لو كان كافرا» (مجلسی/ بحارالأنوار/ ج67/ ص:323). مهمان اگر کافر هم باشد باید از او پذیرایی کرد. مگر این ما را قبول دارد ولی ما روزی اش را می دهیم. ای ابراهیم باختی اشتباه کردی. حضرت ابراهیم رفت در کوچه به این اقا رسید. گفت: اشتباه کردم، برگردد. مهمان گفت: چه طور شد؟ ما را از سر سفره بلند کردی من بر نمی گردم. گفت: نمی شود برگردد. گفت: من بر نمی گردم. حضرت ابراهیم قوی بود او را با شتر بلندش کرد و به خانه اش آورد و احترامش کرد. مهمان گفت: چه طور شد چند دقیقه قبل من را از سر سفره بلند کردی که چرا بسم الله نگفتی. ولی حالا با شتر بلند کردی آوردی. التماس می کنی ناز من را می کشی. حضرت گفت: همان بسم اللهی که تو نگفتی پدر من را در آورد که تو چرا بنده من را از در خانه من راندی و به او غذا ندادی. گفت: خدای تو آن قدر بنده هایش را دوست دارد؟ گفت: بله، او ما را خلق کرده است. این آقا به برکت این کار حضرت ابراهیم، مومن و موحد شد. «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» (شیخ کلینی/ الكافي/ ج1/ ص: 88). گفت و مومن شد.
به کسی تعارف کردند بیا سر سفره، گفت: سیرم، تعارف کردند سر سفره آمد سه بشقاب غذا خورد. بچه صاحب خانه خیلی گریه می کرد صاحب خان به بچه اش گفت: ساکت باش و گرنه می دهم این آقای سیر تو را هم بخورد. عجب سیری بود. وقتی گرسنه اید نگویید سیرم. روایت داریم دروغ شاخ و دم ندارد هر نوع دروغی حرام است. حتی از روی شوخی هم حرام است. پیامبر خدا شیر تعارف می کردند بعضی ها الکی گفتند: میل نداریم. حضرت فرمودند: بین گرسنگی و دروغ جمع نکنید، که هم شکمتان گرسنه باشد و هم دروغ بگویید. بعضی مداح ها می گویند آقا دو دقیقه دیگر تمام می کنیم. نیم ساعت مداحی می کنند. چرا دروغ می گویید.
یک نفر داشت می رفت به یک نفر گفت: بفرما خانه ما برویم. این هم آماده بود مرکبش را سوار شد آمد. وقتی که وارد خانه شد گفت: این میخ افسار اسبم را به کجا ببندم. صاحب خانه گفت: بزن به زبان من، که عجب غلطی کردم گفتم بیا. فکر کردم نمی آیی. امام صادق حضرت ابراهیم علیه السلام با یکی از یارانشان در خانه اشان رسیدند. آقا گفتند: التماس دعا، به قول ما خداحافظ، خداحافظی کردند رفتند. بعضی از بچه های حضرت فرمودند: آقا تعارف نکردید؟ گفتند: آمادگی نداشتم اگر می گفتم تعارفم دروغ بود.
مردم در ماه مبارک درهای بهشت به رویتان باز شده از خدا بخواهید برای همیشه باز بماند. خیلی از آدم ها دیگر قرآن را تا سال بعد می بندند. مسجد و نماز جماعت و موعظه و این ها را تا تاسوعاء و عاشوراء تعطیل می کنند. پیامبر صلی الله... می فرماید: مردم درهای جهنم در این ماه به روی شما بسته شده از خدا بخواهید همیشه بسته باشد. درهای جهنم چیست؟ رفیق ناباب و دروغ و تهمت و خیانت و ریا ظلم و فساد و اذیت و آزار مردم و ربا و نزول درهای جهنم هستند. هر چه ما را از خدا و بهشت دور بکند در جهنم است. خیلی ها در ماه رمضان از گناه ها توبه کردند کنار گذاشتند. این درهای جهنم بسته شده ان شاء الله بخواهیم این درها کاملاً بسته بشود. خانم ها در رمضان باحجاب و چادری می شوند. ولی بعد از این ماه نامحرم بی حجاب می شوند. شیطان گام به گام می آید اول می گوید چادر نباشد. بعد می گوید: مانتو هم کوتاه تر باشد چه طور می شود. حالا چند تا خال مو هم پیدا باشد، آرایش هم بکنی چه طور می شود. ما دو مقوله بیشتر نداریم خانم یا باحجاب و یا بی حجاب است. دیگر بد حجاب نداریم. یعنی اگر کسی نصف موهایش بیرون باشد این بدحجاب نیست بی حجاب است. خانمی که می آید انواع و اقسام آرایش را می کند و اندام بدنش پیدا است که جوانی ببیند تحریک می شود این بی حجابی است. گاهی خانم ها چادر سرشان است. ولی دختر و نوه جوانش انواع و اقسام آرایش ها کرده است. پیرزنی که کسی نگاهش نمی کند رویش را تنگ می گیرد و خودش را می پوشاند که اگر باز هم باشد کسی نگاه نمی کند. اما جوان ها خودشان را ولو کرده اند. حضرت زهراء علیها السلام می فرمایند: بهترین چیز برای خانم ها این است که نامحرم او را نبیند او هم نامحرم را نبیند. نگذارید خانم هایتان بی حجاب در بازار پرسه بزنند. این ها درهای جهنم هستند که بی حجاب باشید و جامعه را به بی راهه بکشید.
در ماه رمضان بازار آن رونق ایام دیگر را ندارد. در جهنم یک مقداری اش بسته شده است. خانم ها کمتر بی حجاب بیرون می روند. زن یا باید یا با مردش بازار برود یا با پوشش کامل برود. در بازار با کاسب های جوان این قدرخوش و بش نکنید. یک چیز می خواهید بخرید چند نوع گناه می کنید. جوان ها را آلوده می کنید. یک ذره مسلمان بشویم. یک ذره رعایت بکنیم. اگر من و شما که متدین هستیم دخترها و خواهرهایمان را کنترل کنیم بگوییم حجابشان را نگه دارند. هر کسی محیط اطرافش را جمع و جور بکند. اگر همه تذکر بدهند هزار نفر به این خانم بگویند موهایت را بپوشان خانم دیگر جرأت نمی کند با این وضع بیاید. خانم ها با انواع و اقسام آرایش ها و موهای پریشان به جمکران می روند. می خواهد برود نماز امام جماعت بخواند بی حجاب می رود. این چه عبادتی است که نمی تواند جلو بی حجابیت را بگیرید. امام زمان این عبادت را نمی پسندد. پیامبر فرمودند: «وَ الشَّيَاطِينَ مَغْلُولَةٌ فَاسْأَلُوا رَبَّكُمْ أَنْ لَا يُسَلِّطَهَا عَلَيْكُمْ» (شیخ حرعاملی/ وسائل الشيعة/ ج10/ ص:303). در ماه مبارک رمضان شیاطین در غل و زنجیر هستند از خدا بخواهید همیشه در غل و زنجیر باشند.
امید همه ما به شفاعت و دست گیری حضرت زهراء علیها السلام است. ائمه فرمودند: ما امام ها حجت بر مردم هستیم ولی مادرمان حضرت زهراء حجت بر ما است. خانم بر امام ها هم فرماندهی دارد. امیرالمومنین می فرماید: روزی پیامبر صلی الله... وارد منزل ما شد. دید حضرت زهراء غمگین و ناراحت است. فرمود: دخترم چرا غمگین و ناراحتی؟ عرض کرد باباجان شنیدم مردم روز قیامت برهنه محشور می شوند. حول قیامت من را گرفته است. فرمود: فاطمه جان خدای متعال به من خبر داده است شما وقتی می آیید از صحرای محشر رد بشوید خطاب می شود مردم سر ها را پایین بیاندازند و چشم ها را هم ببندند. کسی به شما نگاه نمی کند. شما و دوستان شما با پوشش می آیید از صحرای محشر رد می شوید. بعد حضرت فرمودند: فاطمه جان شما وقتی می آیید از صحرای محشر رد بشوید آن قدر پیش خدا مورد عنایت هستید که به شما اجازه داده می شود هر کس را می خواهید شفاعت کنید. تعداد زیادی از مردم داد می زنند ای کاش ما هم جز فاطمیون بودیم. خوشا به حال آن هایی که برای حضرت زهراء اشک می ریزند و گریه می کنند. در روایت دیگر داریم که حضرت زهراء روز قیامت می آیند پیراهن غرق به خون آقا اباعبدالله را هم می آورند عرضه می دارند بار پروردگارا تو حکم کن بین ما و کسانی که به فرزندان ما ظلم کردند. بعد می فرمایند: خدایا هر کس برای حسین من گریه کرده و اشک ریخته امروز اجازه بده من از او شفاعت کنم. چه حالی داشت مولا امیرالمومنین آن لحظه ای که می خواست بدن آزرده زهراء را در قبر بگذارد. فاطمه جان تو نقش زمین گشتی و من لرزیدم. تو ناله زدی و من به خود پیچیدم. بند کفنت را به لحد بگشودم. فاطمه جان رویت که نشان من ندادی، دیدم نیمه های شب بدن آزرده ات، مولا صورت آزرده زهراء را روی خاک گذاشت. و قبر زهراء را پوشاند. می گویند وقتی دست هایش را از خاک قبر زهراء تکان داد همه غم های عالم به دل مولا هجوم آورد. چون آدم که مشغول کار است یک خورده از مصیبت غافل می شود. ولی این داغ بر دل مولا نشست که بی یاور شده و بی فاطمه شده است. آدم مصیبت زده هر حیله ای می زند که برای تصلای دلش چه کند که آرام بشود. یک وقت دیدند آقا خم شد و صورت وجه اللهیش را روی خاک قبر گذاشت.
- از هجر رویت ای ماه من بی قرارم امشب بر روی خاک قبرت سر می گذارم امشب
فاطمه جان چند تا بچه یتیم در خانه داری. فاطمه جان بلند شو از یتیمانت پذیرایی کن.
- هر گه روم به خانه گیرد حسین بهانه از ناله های زینب من دل ندارم امشب
«لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ». «أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمينَ» (هود: 18). خدایا به حق محمد و آل محمد گناهان ما را ببخش و بیامرز. به حق محمد و آل محمد قلب امام زمان را از ما راضی و فرجش را نزدیک بگردان. در دنیا و آخرت لحظه و آنی ما را از اهل بیت جدا نگردان. به حق محمد و آل محمد اعمال ناقابل ما را به فضل و کرمت قبول بفرما. مقام معظم رهبری، علماءء مراجع و جوان هایمان را در پناه امام زمان حفظ بفرما. به حق محمد و آل محمد این ماه رمضان را ماه آخر عمر ما قرار نده. ما را با ایمان و هدایت کامل از دنیا ببر. خدایا به حق محمد و آل محمد آرزوی مکه و مدینه و کربلا بر این دل ها مگذار. به مریض های اسلام لباس عافیت بپوشان. اموات، شهداء، امام راحل، اموات و شهدای این جمع را با انبیاء و اولیائت محشور بگردان. برای سلامتی و فرج امام زمان صلوات بر محمد و آل محمد.