بسم الله الرحمن الرحیم
امام زمان انسان کامل است
امام زمان ، انسان کاملی است ، حائز میراث خاتم به نحو اتمّ است و مشتمل بر علوم، و احوال و مقامات او به طور اکمل است و با بدن عنصری در عالم طبیعی و سلسله زمان موجود است؛ چنان که لقب شریف صاحب الزمان بدان مشعر است؛ هر چند احکام نفس کلیّه الهیه وی بر احکام بدن طبیعی او، قاهر و نشئت عنصری او مقهور روح مجرد کلی اوست و از وی به قائم و حجة الله و خلیفة الله و قطب عالم امکان و واسطه فیض و به عناوین بسیار دیگر نیز تعبیر میشود».
بقای عالم در ید اوست
انسان کامل و امام معصومی است که تبلوری از اسم اعظم الهی است.بقای تمام عالم، به بقای انسان کامل است؛ و تمام اسما در ید قدرت اوست. صورت جامعه انسانی و غایت غایتهای تمام موجوداتی که امکان وجود دارند، اوست. بنابراین دوام مبادی غایات، دلیل استمرار بقای علت غائیّه است. پس به بقای فرد کامل انسان، بقای تمام عالم خواهد بود.
مقام خلیفه اللهی
مقام قطب همان رتبه امامت و مقام خلافت است که تعدد و انقسام به ظاهر و باطن در آن راه ندارد. امام در هر عصر بیش از یک شخص ممکن نیست و آن خلیفة الله و قطب زمان است و کلمه خلیفه به لفظ واحد در کریمه (إِنّی جاعِلٌ فِی اْلأَرْضِ خَلیفَةً ) اشاره به وجوب وحدت خلیفه در هر عصر است.
«حجت خدا» خواه ظاهر باشد و خواه غایب، شاهد است؛ شاهد قائمی که هیچ گاه قعود ندارد.
فائده وجودی امام زمان علیه السلام
فایده وجود امام، منحصر به جواب دادن سؤالهای مردم نیست، بلکه موجودات و حتی کمالات موجود به وجود آنها وابستهاند و در حال غیبت نیز افاضه و استفاضه او استمرار دارد، همچون خورشیدی که از پس ابرها، نور، گرما و حرارت خود را به موجودات میرساند:
آن شاخ گل ار چه هست پنهان ز چمن از فیض وجود اوست عالم گلشن
خورشید اگر چه هست در ابر نهان از نور وی است باز عالم روشن
باید دید آیا خلیفة الله غایب است یا ما حاضر نمیباشیم و در حجابیم و اسم خود را بر سر آن شاهد هر جایی میگذاریم:
یارب به که بتِوان گفت این نکته که در عالم رخساره به کس ننمود آن شاهد هر جایی
ما را که برهانهای یقینی عقلی و نقلی به تواتر از بیت وحی داریم، نیاز به تمسّکهای اقناعی (قانع کننده) نمیباشد، مگر اینکه برای انس مردم با این وضع گوییم: لاک پشت از دور توجه به تخم خود میکند و آن را برای وجود لاک پشتی مستعد میگرداند. آیا نفس کلی قدسی خلیفة الله و ولیّ الله و حجة الله به خلق در حال غیبت، از توجه نفس لاک پشت به وی کمتر است؟!
شواهدی بر امکان دوام بدن عنصری
وقتی روح انسان بر اثر ارتقا و اشتداد وجود نوری از سنخ ملکوت و عالم قدرت و سطوت میگردد، هر گاه طبیعتش را مسخّر خود کند و بر آن غالب آید، احکام عقلهای قدسی و اوصاف عرشی بر وی ظاهر میگردند؛ تا به حدّی که بدنش متخلّق به وجودهای مجرّد و نوری میگردد. نتیجه بیدغدغهای که از این تحقیق حاصل است، امکان دوام چنین انسانی که کامل حقیقی برزخ بین وجوب و امکان میباشد، در نشئت عنصری است.
دو مثال زیبا:
کیمیا:
کیمیاگر به دانش و فن خود نقره را زرّ خالص میگرداند و در نتیجه این عنصر پایدارتر میشود. اگر انسان کامل با دانش کیمیا گونه خود، بدن عنصری خویش را قرنها پایدار بدارد، چه منعی متصور است؟ آن حضرت در صغر سن همچون یحیی از حکمت برخوردار شد و در طفولیت، امامِ انام گردید و به سان حضرت عیسی بن مریم در وقت صباوت به مقام ارجمندی رسید. شگفت از اشخاصی است که خضر و الیاس از انبیا، و شیطان و دجال از اعدا را در قید حیات میدانند، ولی وجود ذیوجود حضرت صاحب الزمان را منکرند؛ حال آنکه آن حضرت از انبیای سلف، افضل بوده و اوست ولد صاحب نبوت مطلقه و ولایت کلیّه.
شگفتتر آنکه برخی از اهل تصوف که خود را اهل معنا و معرفت میپندارند، بر این تصور قائلاند که در هندوستان برهمنان و جوکیان، مرتاضان و ریاضتکشانی هستند که به سبب حبس نفس و کم غذا خوردن سالیان متمادی عمر میکنند، با این وجود منکر حضرت حجتاند!
کیمیا، فلز را از جنسی به جنس دیگر تبدیل میکند و به آن عمر درازتر میبخشد،
مومیا،
حبوبات و غلات و اجساد مرده را از فساد حفظ مینماید. در حفاریهایی که از مصر باستان به عمل آمده، در مقبره فرعون مصر گندمهایی در سنبل از اهرام مصر به دست آوردند و در شک بودند که آیا قوه نمو در آنان باقی است یا نه. آنها را برای امتحان کاشتند، مشاهده کردند سبز و بارور گردیده است. این نکته را در بقای وجود شریف حضرت مهدی منتظر (روحی له الفداء) اعمال کن، با اینکه هنوز به اندازه آن دانه گندم از عمر شریفش سپری نشده، و اصولاً این دو موضوع قابل مقایسه نمیباشند و برای اُنس اذهان با این امر شگفت، ناگزیر باید به چنین مثالهایی روی آورد و ورای چنین تمثیلاتی که به مواردی اشاره شد، ما در این باره برهانهای عقلی و شواهد نقلی متعددی داریم.
ولیّ خدا به خوبی قادر است از اکسیر التفات خویش بدن خود را همرنگ روح گرداند و باقی و دائم سازد و این موضوع، امر بعیدی نخواهد بود. آنان که منکر وجود آن حضرتاند و لفظ مهدی و صاحب الزمان را توجیه و تأویل میکنند، از کوردلی ایشان است، والاّ به اندک شعوری چه جای انکار است.
وَ اللّهُ یَهْدی مَنْ یَشاءُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقیم
قرآن کریم درباره یونس پیامبر(ع) فرمود: فَلَوْلا أَنّهُ کانَ مِنَ الْمُسَبِّحینَ لَلَبِثَ فی بَطْنِهِ إِلى یَوْمِ یُبْعَثُونَ
پس اگر حجت الهی را در ظهر ارض عمری دراز باشد، چه جای استبعاد است. لذا آیه مذکور در امتداد غیبت امام زمان حجة بن الحسن العسکری(ع)، تمام و کمال است.
هر کسی از کودکی معلوم است در آینده چه کاره میباشد و سرنوشت او در اطوار حالاتش بیانگر احوال عین ثابت و احکام سرّ القدر اوست. به هنگام تولد حضرت موسی(ع)، ظالمان خونها ریختند. پس این طفل در آتیه مرد نبرد، قیام و جهاد است. ظالمان از تولدش در هراس بودند، در نتیجه این کودک برای قسط و عدل تلاش میکند و درباره حضرت مهدی(عج) نیز روایت آمده است که شباهتی به حضرت موسی(ع) دارد، چنان که در زمان ولادتش همین تفحّص که درباره آن پیامبر به وجود آمد، درباره ایشان صورت گرفت.