فصل دوم

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُم بَيْنَكُم بِالْبَاطِلِ إِلاَّ أَن تَكُونَ تِجَارَةً عَن تَرَاض مِنْكُم [1]

اى كسانى كه ايمان آوردهايد اموال خود را ميان خودتان به ناروا مخوريد، مگر آن كه داد و ستدى با رضايت يكديگر باشد.

پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:

حُرمةُ مالِ المسلم كحُرمة دَمِه [2]

احترام مال مسلمان مانند احترام خون اوست.

و نيز آن حضرت فرمود:

لا يَحِلّ لِمُؤمن مَالُ اَخيه اِلا مِن طِيب نفسه [3]

حلال نيست براى مؤمن تصرف در مال برادر مسلمانش مگر با ميل و رضايت او.

يكى از مسائلى كه امام زمان(عج) در ابتداى ظهور به جهانيان مىفرمايند چنين است:

اَلا مَن لَهُ عِندَ اَحَد مِن شيعَتِنا دَيْن فَليَذكره [4]

هركسى از شيعيان ما طلبى دارد آن را يادآورى كند.

در اين زمينه مالكيت افراد بر كالاها به رسميت شناخته مىشود و هيچ كس مجاز نيست به اموال و املاك افراد تجاوز كند. حتى اگر برخى اشياء داراى ارزش مالى هم نباشند، اما تعدى به آنها ممنوع است. منظور از ماليت هم ارزشمند بودند شىء است. مثلاً فروش يك دانه برنج ارزش مالى ندارد اما ملكيت دارد گرچه نمىشود يك دانه برنج را فروخت، اما اجازه دست اندازى به آن نيز به هيچ كس داده نشده است. اين حق مالى ناميده مىشود. پس در زمينه مالى به طور كلى تجاوز به مال و حريم ديگران ممنوع است.

احكام قرض

مَن ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافاً كَثِيرَةً [5]

كيست كه به خدا وام نيكو دهد تا خداوند چندين برابر براى او افزون كند؟

پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) مىفرمايد:

كلّ قرض صدقه [6]

هر قرضى صدقه است.

همچنين مىفرمايد:

من احتاج اليه اَخوهُ المسلم فى قرض و هوَ يقدر عليه فلم يفعل حرّم الله عليه ريح الجنة [7]

كسى كه برادر مسلمانش به وام وى نيازمند شود و او بتواند كه وام دهد و ندهد، خداوند بوى بهشت را بر او حرام مىسازد.

اگر زمان پرداخت بدهى معين باشد، طلبكار پيش از تمام شدن مدت، نمىتواند طلب خود را مطالبه نمايد; ولى اگر مدت نداشته باشد، طلبكار هروقت بخواهد، مىتواند طلب خود را مطالبه نمايد.

اگر طلبكار طلب خود را مطالبه كند، چنانچه بدهكار بتواند بدهى خود را بدهد، بايد فوراً آن را بپردازد و اگر تأخير بيندازد، گناهكار است. [8]

اگر بدهكار غير از خانهاى كه در آن نشسته و اثاثيه منزل و چيزهاى ديگرى كه به آنها احتياج دارد، چيزى نداشته باشد، طلبكار نمىتواند طلب خود را از او مطالبه نمايد; بلكه بايد صبر كند تا بدهكار بتواند بدهى خود را بدهد.

كسى كه دسترسى به طلبكار خود ندارد، چنانچه اميد نداشته باشد او را پيدا كند، بايد با اجازه حاكم شرع طلب او را به فقير بدهد. [9]

بدهكار در زمان مقرر، واجب است بدهى خود را ادا نمايد ولو با فروختن زمين، متاع، باغ و... [10]

قرض ربوى

پرسش: كسى كه مبلغى به ديگرى به عنوان قرض الحسنه به مدت يك سال بدهد، مشروط به اينكه سر سال پول فوق را به اضافه پنجاه كيلو گندم پس دهد كه طلبكار به ارزش كمتر بخرد، چه حكمى دارد؟

پاسخ: اين قرض، ربوى و باطل است. [11]

پرسش: آيا قرض دادن به شرط اينكه قرض گيرنده هر ماه مبلغى به قرض دهنده بدهد، صحيح است؟

پاسخ: اين قرض، ربوى و باطل است. [12]

پرسش: كسى مقدارى وام گرفته، آيا مىتواند پول را به عنوان قرض در اختيار ديگرى بگذارد، مشروط بر اينكه اقساط آن را بپردازد و در آخر پول را هم برگرداند؟

پاسخ: اين عمل ربا و حرام است. [13]

پرسش: آيا صحيح است كه مبلغى به عنوان رهن به صاحب خانه بدهد، به شرط اينكه منزلش را با اجاره كمتر در اختيار مستأجر قرار دهد؟

پاسخ: اين عمل رهن نيست، بلكه قرض با شرط است و ربا مىباشد و راه صحيح و بى اشكال، آن است كه منزل را با مالالاجاره كمى اجاره دهد و در ضمن عقد اجاره، شرط كند كه مبلغى هم قرض الحسنه به او بدهد. [14]

پرسش: آيا جايز است كسى مالى را به ديگرى، به كمتر از قيمت بازار بفروشد، به شرط اينكه خريدار مقدارى به او قرض بدهد؟

پاسخ: اگر قصد معامله داشته باشد و شرط قرض كند، مانعى ندارد. [15]

پرسش: آيا طلبكار مىتواند بر مبناى اصل تقاص، معادل طلب خود از ملك بدهكار تملك و تصاحب كند؟

پاسخ: در صورتى كه اخذ حق با مراجعه به حاكم شرع ممكن نباشد و مديون قدرت به پرداخت دارد و امتناع مىكند، مىتواند به قدر طلب خود تقاص و تملك كند و احتياط آن است كه با اذن حاكم شرع باشد. [16]

پرسش: هرگاه موعد پرداخت دين رسيده و طلبكار مطالبه مىكند و مديون متاعى يا چيزى ديگر كه از مستثنيات دين نيست دارد، ولى به فروش نمىرود مگر به كمتر از قيمت، آيا واجب است به همان قيمت كم بفروشد يا خير؟

پاسخ: بلى، واجب است و تأخير آن به جهت انتظار مشترى ديگرى كه به قيمت عادلانه بخرد، جايز نيست. [17]

پرسش: در حال حاضر كه ارزش اسكناس هر روز كمتر مىشود، اداى دين چگونه است؟

پاسخ: در مواردى كه ذمه شخصى به مثلى مشخص شده، همان مثل را مديون و ضامن است. (اگر كالاست همان كالا، و اگر پول است همان پول را بايد بدهد)

پرسش: مديونى كه در عسرت است و نمىتواند دين خود را بپردازد، آيا طلبكار مىتواند او را تحت فشار قرار دهد و مطالبه دين كند يا خير؟ و اگر مديون قدرت دارد، ولى به تأخير مىاندازد، آيا گناهى مرتكب شده است؟

پاسخ: در فرض سؤال مطالبه دين بر طلبكار حرام است و بايد مديون را مهلت دهد تا وقتى كه متمكن از پرداخت شود و در صورتى كه مديون قدرت بر اداى دين داشته باشد، مسامحه و تأخير در اداى آن معصيت كبيره است. [18]

پرسش: مستثنيات دَين در زمان فعلى چه چيزهايى است؟

پاسخ: منزل مسكونى، لباس مورد احتياج، اگرچه براى تجمل باشد، وسيله سوارى مورد نياز، لوازم منزل از قبيل فرش و پرده و ظروف غذاخورى به طورى كه اگر آن را بفروشد، در زحمت قرار مىگيرد; بلكه كتب علمى نيز براى كسى كه اهل استفاده از آنها مىباشد، به مقدار نياز و به حسب شأن و مرتبه علمى از مستثنيات دَين مىباشد. [19]

پرسش: آيا تلفن و ماشين جزو مستثنيات دَين محسوب مىشوند يا خير؟

پاسخ: ماشين اگر مطابق شأن او باشد و تلفن اگر مورد نياز باشد، به طورى كه بدون آن به عسر و حرج مىافتد، از مستثنيات دَين مىباشند. [20]

پرسش: شخصى ده سال پيش مبلغى را به ديگرى قرض داده، آيا جايز است به عنوان تورم پول زيادتر بگيرد؟

پاسخ: جايز نيست. [21]

بدهى و گذشت زمان

پرسش: آيا گذشت زمان حق شرعى كسى را از بين مىبرد يا اگر چند سال هم گذشته باشد مديون بايد دين خود را بپردازد؟

پاسخ: طلب و حق ثابت شرعى به مرور زمان از بين نمىرود و مرور زمان در آن بى تأثير است و بايد دانست كه تأخير در اداى دين حرام و معصيت است. [22]

رد مظالم

واژه مظالم جمع مظلمه عبارت است از چيزى كه به ستم از كسى گرفته شده است و يا اموال حرامى كه انسان صاحبان آن را نمىشناسد. در اين صورت بايد با اجازه مجتهد جامعالشرايط به فقير بدهد. [23] امام صادق(عليه السلام)فرمود:

اَلمِرصَادُ قَنطرةٌ عَلى الصّراطِ لايَجُوزها عبدٌ بمظلمة [24]

مرصاد پلى است كه از آن بندگانى كه گرفتار مظالم هستند نمىتوانند بگذرند.

پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:

مَن كانَت لاَِخيهِ عندَهُ مَظلمةٌ فى عِرض او مال فَليَتَحَلَّلها مِنه مِن قَبل أَن يَأتى يَومٌ ليسَ هناك دينارٌ و لادِرهم... [25]

هركس درباره آبرو يا مال برادر دينى خود مظلمهاى در گردن داشته باشد بايد از صاحب حق حلاليت بطلبد قبل از آن كه روزى بيايد كه در آن روز دينار و درهمى نباشد.

يعنى اگر عمل شايستهاى دارد به اندازه همان مظلمه از او گيرند و به صاحب حق دهند و اگر عمل شايستهاى ندارد از بديهاى صاحب حق گيرند و بر ظالم بار كنند. [26]

اموال و بدهىهايى كه انسان از روى ظلم و بىعدالتى از بندگان خدا گرفته و نپرداخته بايد به صاحبان آنها بدهد. و اگر عين مال تلف يا مصرف شده، بايد مثل يا قيمت آن را بپردازد و اگر صاحب آنها را نمىشناسد اين اموال و بدهيها از مصاديق مجهولالمالك مىشود. [27]

آنچه در ماشينهاى عمومى و مسافربرى از مسافران جا مىماند يا در مغازه ها از مشترىها جا مىماند يا در مسافرخانه و امثال آن جا مىماند و پولى كه اشتباهاً و اضافى به انسان داده مىشود و بعد متوجه مىشود، يا خسارتى كه شخصى به ديگرى وارد كرده و يا ضرر مالى يا بدنى كه موجب ديه شده و جبران نكرده و آنچه از اين قبيل امور است، همه دين است كه اگر طرف را مىشناسد واجب است به هر نحو او را راضى كند و اگر او را نمىشناسد بايدپس از يأس از شناسايى صاحب آن، به عنوان مجهول المالك و مظالم عباد به فقير غير سيد صدقه داده شود.

پرسش: مظالم چيست؟

پاسخ: مظالم عباد، اصطلاحاً به اموال و بدهيهايى گفته مىشود كه انسان از روى ظلم و بىعدالتى از بندگان خدا گرفته و نپرداخته است و حكم شرعى آن
اين است كه اگر صاحب آنها را مىشناسد، بايد عين اموال را به آنهابدهد. [28] و اگر عين تلف شده باشد بايد مثل يا قيمت آنها را بپردازد و اگر صاحب آنها را نمىشناسد از مصاديق مجهول المالك مىشود. [29]

پرسش: در دوران كودكى با بسيارى از كودكان و همبازىها دعوا و شوخى مىكرديم كه گاهى منجر به شكستن بينى، سر يا در رفتن انگشت دست گرديده است، آيااكنون نسبت به آن افراد ضامن هستيم؟ و در صورتى كه آنان را نمىشناسيم چه بايد بكنيم؟

پاسخ: بله ضامن هستيد و تا امكان دارد، بايد آنها را پيدا كنيد و اگر امكان دسترسى نبود، به مقدار ديهى آنها با اجازهى حاكم شرع ردّ مظالم بدهيد. [30]

پرسش: گاهى نزد كارمند بانك پول اضافى مىآيد و مىداند كه مراجعين اشتباهاً اضافه دادهاند، وظيفه چيست؟

پاسخ: در فرض سؤال كه از شناسايى صاحب آن مأيوس هستند بايد به فقير غير سيد صدقه بدهند.

پرسش: شخصى از دنيا رفته و مقدارى مظالم عباد به ذمه اوست و مقدارى هم اموال موجود هست كه ورثه او مىدانند مال مردم است ولى صاحب آن را نمىشناسند وظيفه چيست؟

پاسخ: در فرض سؤال آنچه كه يقين دارند به مردم بدهكار و به ذمه او بوده است و طلبكارها معلوم نيستند بايد از اصل مال او به غير سيد صدقه دهند و اموالى كه موجود است بعد از فحص و يأس از پيدا شدن صاحبان آنها به عنوان مظالم عباد به فقرا بدهند و احتياطاً از حاكم شرع يا نماينده او اجازه بگيرند. [31]

پرسش: چگونه خود را از زير دين شخصى كه او را مضروب نموده و الان به او دسترسى ندارم بيرون بياورم؟

پاسخ: اگر به هيچ وجه به او دسترسى نداريد، بايد به مقدار ديهى وارده با اجازه از حاكم شرع از طرف او ردّ مظالم دهيد. [32]

پرسش: اگر صاحب حق زنده نباشد آيا مىشود آن مال را صدقه داد؟

پاسخ: بايد به ورثه او داد و اگر ورثه او شناخته نشود از طرف صاحب مال مىتوان صدقه داد. [33]

پرسش: مقدارى از اموال پدر و مادرم را بيهوده مصرف كردهام و حال پشيمانم. آيا بايد از اموال خودم به پدر و مادرم بدهم؟

پاسخ: بايد حق آنها را بدهيد يا حلاليت بطلبيد. [34]

پرسش: اگر شخصى پسربچهاى را در سنين 14 ـ 12 سالگى كتك زده باشد و آن بچه هنوز بالغ نشده آيا بايد از آن كودك حلاليت بطلبد يا از پدر و مادر او؟

پاسخ: بايد از پدر و مادر او حلاليت بطلبد و احتياطاً هنگامى كه كودك بالغ شد از خود او نيز حلاليت بخواهد. [35]

گذشت كردن از ستمها

پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:

ما عَفا رَجُلٌ عَن مَظلَمَة قَطُّ اِلاّ زادهُ اللّه بِها عزّا [36]

هرگز مردى از ستمى كه بر او رفته است در نمىگذرد جز اينكه خدا بر عزتش مىافزايد.

سرقت

يكى از گناهان كبيره سرقت و دزدى است. امام رضا(عليه السلام) فرمود:

لايسرق السارق و هو مؤمن [37]

مؤمن دزدى نمىكند.

قرآن مىفرمايد:

وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا [38]

دستهاى مرد و زن دزد را ببريد كه جزاى كارشان از جانب خداست. (تا اين عمل زشت ترك شود)

كسى كه چهار نخود و نيم طلاى سكه دار يا چيزى ديگرى را كه به اين مقدار ارزش دارد بدزدد چنانچه شرايطى كه در شرع معين شده، داشته باشد، چهار انگشت دست راست او بريده مىشود. [39]

سرقتهاى پنهان

تجاوز به اموال ديگران غير از دزدى به شكلهاى گوناگون ديگرى نيز انجام مىگيرد كه شكل دزدى رسمى را ندارد. از اين رو از آنها با عنوان سرقتهاى پنهان ياد مىكنيم. در اينجا به چند نمونه از آنها اشاره مىنماييم:

  1. نپرداختن قرض
  2. امام صادق(عليه السلام) فرمود:

    هرگاه كسى قرض بگيرد در حالى كه نيّت او اين باشد كه بدهىاش را نپردازد او دزد است. [40]

  3. غش در معامله
  4. يكى از مصاديق تضييع حقوق مردم غش در معامله است. غش عبارت است از آميختن چيز كم ارزش يا بىارزش با چيزى با ارزش. [41]

    پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:

    لَيسَ مِنّا مَن غَشَّ مُسلِماً [42]

    از ما نيست كسى كه مسلمانى را فريب دهد.

    امام صادق(عليه السلام) فرمود:

    ايّاكَ وَالغشَّ وَ من غشَّ غُشّ فى مالِهِ فَاِن لَم يَكُن له مالٌ غُشّ فى اهله [43]

    از فريب و گول زدن ديگران بپرهيزيد زيرا هركه ديگرى را فريب دهد در مال خود فريب خواهد خورد و اگر مالى نداشته باشد كسانش فريب خواهند خورد.

    پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:

    مَن غَش مسلماً فِى بَيع اَو شراء فَليسَ مِنّا وَ يحشر مع اليهود يوم القيامة [44]

    كسى كه مسلمانى را فريب دهد در خريد يا فروش، از ما نيست و در روز قيامت با يهود محشور مىشود.

    نمونه هاى غش

    به جاى گوشت گوسفند سنگدان مرغ را چرخ كرده و به صورت كباب در اختيار مشترى قرار دهد.

    به جاى زعفران از گل رنگ در غذا استفاده كند.

    به جاى گوشت در ماكارونى، از سويااستفاده كند.

    به جاى روغن خوب از روغن نامرغوب استفاده كند.

    برنج ايرانى را با خارجى يا لاشه را با برنج خوب مخلوط كند.

    چاى بد و خوب را با هم مخلوط كند.

    عسل را با مربا يا شيره مخلوط كند.

    در شير آب بريزد.

    حبوبات را با ريگ و خاك مخلوط كند.

    روغن نباتى را با روغن حيوانى مخلوط كند.

    شيرينى را در مقواى ضخيم قرار دهد و مقوا را به قيمت شيرينى حساب كند.

    قرار دادن قطعه بزرگ يخ در آب ميوه به بهانه خنكى.

    يكى از بزرگان مىفرمود: آب ميوه فروشى مىگفت: هنگام تحويل آب ميوه به مشترى مقدارى يخ درون ليوانها قرار مىدادم، شبى خواب ديدم از ميان آبميوه هايى كه به مشترى تحويل مىدهم، آتش بيرون مىآيد. با خود فكر كردم شايد تعبير خوابم اين باشد كه اين مقدار يخى كه درون آب مىاندازم موجب كمفروشى مىشود بعد از آن آب ميوه را جدا و يخ را جدا به مشترى مىدهم.

  5. مهريه
  6. طبق دستور اسلام، شوهر به محض جارى شدن عقد مهريه را بدهكار مىشود و اگر زن مطالبه كند بايد بپردازد:

    وَآتُوا النِّسَاءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً [45]

    مهريه زنان را به طور كامل بپردازيد.

    امام صادق(عليه السلام) فرمود:

    كسى كه مهريه زنش را عمداً نمىدهد به منزله سارق است. [46]

    پرسش: مردى كه قادر به پرداخت مهريه همسرش نيست، آيا زن مىتواند از او مطالبه كند؟

    پاسخ: زن حق ندارد در چنين شرايطى طلب خود را از او بخواهد بلكه بايد صبر كند تا بتواند سر فرصت بدهى خود را بدهد. [47]

    پرسش: اگر زن مهريه خود را از شوهر مطالبه كند وظيفه شوهر چيست؟

    پاسخ: اگر براى مهريه مدت تعيين نشده، چنانچه بتواند بدهى او را بدهد بايد در اسرع وقت بپردازد و اگر به تأخير بيندازد گناهكار است. [48]

    پرسش: اگر عروس خانمى مهريه خود را كه چند سكه در ذمه داماد است ببخشد بعد پشيمان شود چه حكمى دارد؟

    پاسخ: همه مراجع: پشيمانى زن اثرى ندارد. [49]