کلید واژه ها: قساوت قلب، آثار قساوت قلب، قلب سلیم، گریه برای حسین علیه السلام ، شیطان، عالم ربّانی
وجود مبارک حضرت حق در سورة مبارکة بقره، سورة دوم قرآن، پاره ای از قلب ها را تشبیه به سنگ فرموده است: « ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ فَهِيَ كَالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَ إِنَّ مِنَ الْحِجارَةِ لَما يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهارُ وَ إِنَّ مِنْها لَما يَشَّقَّقُ فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْماءُ وَ إِنَّ مِنْها لَما يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ »[1] دلی که مانند سنگ است چه نشانه هایی دارد؟ چه علائمی دارد؟ چه آثاری دارد؟ شناختن این آثار و نشانه ها برای ما از جهاتی بسیار مفید است. چرا که صاحبان دل های همچون سنگ، به نظر قرآن مجید از چارچوب انسانیت بیرونند، از فیوضات ویژة خدای مهربان محرومند، قیامت هم تمام درهای نجات به رویشان بسته است. ما اگر آثار و نشانه ها و علائم سنگدلی را بشناسیم یک حسنش برای ما به فرمودة امام صادق علیه السلام این است که می فهمیم بیماریم و دچار بدترین بیماری هم هستیم. اگر علاقه مند به رهایی خودمان از بلاهای دنیا و آخرت باشیم در مقام درمان بیماری بر می آییم، در دنیا که از بیماری نجات پیدا کردیم از فیوضات ربّانیّه بهره مند می شویم، قیامت هم کلید نجات در اختیار ماست. حتماً این مطلب را از قول دومین پیامبر اولوا العزم، حضرت ابراهیم علیه السلام شنیده اید، که در قرآن کریم نقل شده، دربارة روز قیامت فرمود: «يَوْمَ لا يَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ »[2] روز قیامت روزی است که مال و فرزندان سودی به حال انسان ندارد. اوّلاً در قیامت کسی مالک هیچ مالی نیست. ما عریان به دنیا آمده ایم.
از کل مال دنیا کفنی را همراه ما می کنند، نه خودمان ببریم. که این کفن هم در خاک می پوسد و ما بدون این لباس دنیایی وارد محشر می شویم. پس مالی در آن نیست که درباره اش سخنی گفته شود که سودی به حال ما داشته باشد. پروردگار عالم که نمی آید اگر فرزندان ما گنجینة خوبی ها باشند خوبی های آنها را بردارد، به خاطر اینکه ما پدر هستیم به ما انتقال دهد، خدا که این کار را نمی کند.
زشتی ها و بدی های دیگران را هم که به دوش ما باز نمی کند. «قُلْ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَبْغي رَبًّا وَ هُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْ ءٍ وَ لا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلاَّ عَلَيْها وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى ثُمَّ إِلى رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ فيهِ تَخْتَلِفُونَ»[3] این آیة خیلی جالبی است. هیچ سنگین باری بار سنگین کسی را به دوش نمی گیرد. نه وجود مقدّس او کسی است که از خوبی های دیگران بردارد، کمبود ما را تأمین کند و نه زشتی ها و بار سنگین دیگران را بر دوش ما بگذارد. شاید آیة شریفه این را بخواهد بگوید که توضیح داده شد، که روز قیامت نه مالی سودمند خواهد بود چون مالی وجود ندارد، و نه فرزندان سودمند به حال شمایند چون من خدایی نیستم که اگر فرزندانتان منبع خوبی ها باشند، خوبی هایشان را بردارم روی پروندة شما بگذارم. چه چیزی قیامت به درد ما می خورد؟ « إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَليمٍ»[4] ترکیب آیه خیلی زیباست. «أتی» با (الف و ت) به وسیلة (ب) جارّه، مفعول گرفته. معنی اش این است: مگر کسی که با دست خودش قلب سلیم به بازار محشر بیاورد. یعنی قلب سلیم را نه می شود امانت گرفت، نه می شود قرض گرفت و نه می شود به کسی التماس کرد که شعاعی از قلب سلیمت را به من بده. مگر با دست خودتان قلب سلیم را به محشر بیاورید. یعنی منتظر نباشید قیامت معجزه برایتان رخ دهد. یا نگاه یکی از اولیا خدا در آنجا قلب شما را از چهرة زشت برگرداند. همچین چیزی اتّفاق نخواهد افتاد. شما باید اینجا قلب سلیم برای خودتان بسازید، از اینجا هم با خودتان به بازار قیامت بیاورید. کسانی که قلبشان به فرمودة پروردگار «کالحجارة» است، مانند سنگ است، ببینید آثار این قلب سنگ مانند چیست؟ خب این آثار را از کجا جستجو کنیم؟ از معلّم قرآن.
معلّم قرآن کیست؟ پیامبر اکرم و ائمّه علیهم السلام. از وجود مبارک امام حسن عسکری علیه السلام پرسیدند منظور پروردگار عالم از دلی که مانند سنگ است چیست؟ امام که عمق قرآن پیش او است و ارادة پروردگار را از آیات می داند، علامت اوّلی که بیان می کنند این است: « لَا تَرْشَحُ بِرُطُوبَةٍ »[5] (رطوبت به معنی فارسی، «نم» است. باران می آید روی پشت بام، از یک جا که راه پیدا می کند و یک مقدار از خودش رطوبت به طاق می زند، آن را می گویند نم.) از آثار وجود سنگدلان این است که نَمی از محبّت، نَمی از عاطفه، نَمی از مهر، نَمی از عشق، نَمی از دلسوزی، از آن دل ترشح نمی کند. سنگ خشک است. به تعبیر خود حضرت، سنگ یابس است. این یک نشانه اش.
یک اتّفاقی در زندگی ها می افتد، یک حوادثی پیش می آید، یک فعل و انفعالاتی ایجاد می شود که دل ها تکان می خورد. از افق دل ها رحمت طلوع می کند. از افق دل ها مهرورزی طلوع می کند. از افق دل ها سوز طلوع می کند. امّا امام می فرمایند: دلی که قرآن می فرماید مانند سنگ است، یعنی هیچ حادثه ای، فعل و انفعالی، آن دل را وادار به عکس العمل نمی کند. این دل، دل خطرناکی است. این دل، دل زیانباری است. این دل، دلی است که درش به روی فیوضات ربّانیه و ملکوتیه بسته است. یتیم می بیند، اشک یتیم را می بیند، اسیر می بیند، گرفتاری اسیر را می بیند، زندانی بی گناه را می بیند، فقیر می بیند، تهی دست می بیند، زلزله می بیند، سیل می بیند، ورشکسته می بیند، بیمار می بیند، ناله می شنود، هیچ اثری به او ندارد. این همه باران رحمت خدا به صورت فعل و انفعال، حادثه، تاریخ، عبرت، می بارد، ولی از مجموعه بارش باران، این دل یک نم پس نمی دهد. همه را رد می کند. من این مسأله را که خودم هم از کودکی روی منبرها شنیدم، اصلاً باور نمی کنم، می گویند که عمر سعد در برخوردی که زینب کبری علیها السلام با او داشت، وقتی داشتند
حضرت امام حسین علیه السلام را سر می بریدند، دختر امیرالمؤمنین علیه السلام گفت: « أَمَا فِيكُمْ مُسْلِمٌ»[6]در میان شما یک مسلمان پیدا نمی شود؟ نه که پیدا نمی شود. اگر یک مسلمان پیدا می شد که می دوید با شمر درگیر می شد. یک مسلمان پیدا نمی شد. امّا می گویند وقتی زینب کبری علیها السلام با عمر سعد حرف زد «اما تنظر» مگر نمی بینی؟ عمر سعد رویش را برگرداند و گریه کرد. این قطعاً دروغ است. امام عسکری علیه السلام می فرمایند: سنگدل دلش نم پس نمی دهد. اگر نم پس دهد که از آثار نم پس دادنش اشک است. چون گاهی باران رحمت پروردگار به شکل اشک از چشم بیرون می زند و نم پس می دهد یعنی آن آب رحمت الهی را که حالا یا حادثه است یا آیة قرآن است یا یک روایت است یا شنیدن مصیبت است یا نعمت است، یا نماز شب است، دل این باران را به صورت اشک از خودش بیرون می دهد. ولی اگر دل سنگ خشک باشد، آب ندارد که نم بیرون بزند، عمر سعد دلش چه آبی از رحمت خدا را قبول کرده بود که پرقیمت ترین گریه را انجام داده باشد. چون گریه کردن بر حضرت سیّد الشّهدا علیه السلام دومین گریه است. ما سومین دیگر نداریم. در روایات ما مجموعاً دو گریه مطرح است. گریه من خوف الله و اشک بر اهل بیت علیهم السلام به ویژه وجود مبارک حضرت سیّد الشّهدا علیه السلام. گریة برای اباعبدالله علیه السلام موجب سه نعمت است. رحمت، شفاعت، مغفرت. آیا یک چنین گریة پرقیمتی از چشم عمر سعد ظهور کرده؟ عمر سعد جزء گریه کنندگان بر حضرت امام حسین علیه السلام است؟ یعنی مشمول رحمت، مغفرت و شفاعت است؟ یقیناً یک همچین مسأله ای دروغ است که خدای متعال عمر سعد را راه دهد بر امام حسین علیه السلام گریه کند! ما داریم می گوییم « قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ فَهِيَ كَالْحِجارَةِ»[7] یعنی تمام فیوضات ربّانیّه به سوی این دل تعطیل است. و گریة برای اباعبدالله علیه السلام در رأس فیوضات ربّانیّه است. این یک نشانه: «لا ترشحوا برطوبة»[8]
امّا اگر دل رطوبت دهد، این رطوبت اشک است.
- چون خدا خواهد که غفّاری کندمیل بنده جانب زاری کند
از نشانه های بسیار مهمّی که کتاب خدا برای مؤمنان با معرفت بیان می کند، « وَ إِذا سَمِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرى أَعْيُنَهُمْ تَفيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ يَقُولُونَ رَبَّنا آمَنَّا فَاكْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدينَ »[9] می فرماید: آن مقداری که از حق شناختند همان باعث می شود که چشمشان فیضان اشک باشد.
و امّا علامت دوم، این نشانة دوم خیلی قابل تأمّل است. «، وَ لَا يَنْتَفِضُ «3» مِنْهَا مَا يُنْتَفَعُ بِهِ»[10] امام عسکری علیه السلام می فرمایند: دلی که مانند سنگ است از صاحب آن دل چیزی که قابل سود بردن از آن باشد، نخواهد جوشید. افرادی هستند که آدم از علمشان، از محبّتشان، از رفتارشان، از برخوردشان، از کردارشان، از نگاهشان، از خنده شان، گریه شان، از خوابشان، از بیداریشان، از سکوتشان، از حرف زدنشان، استفاده می کند. شیطان را یک نفر بیرون مسجد دید، دید می خواهد بیاید تو، انگار اضطراب دارد. این آدم اهل دلی بود، چشمش باز بود. به شیطان گفت چه شده؟ گفت یک نفر در مسجد دارد نماز می خواند، می خواهم بروم وسوسه اش کنم و او را از حال نماز دربیاورم. پیوندش را با خدا قیچی کنم. ولی می ترسم بروم. گفت: از چی می ترسی؟ گفت گوشة مسجد یک عالم الهی خواب است، از او می ترسم. گفت مگر نمی گویی خواب است؟ گفت: چرا از خوابش هم می ترسم. اگر بیدار بود که من اصلاً این جا نمی آمدم. چون خواب است
آمدم و دودلم که وارد مسجد شوم. از عالم ربّانی که خواب است می ترسم. یعنی یک عالمی که خواب است خوابش هم برای عابد سودمند است. خوابش هم مانع از حملة شیطان است. اگر در شهرهایتان عالم ربانی دارید واقعاً قدرش را بدانید. شما اواخر سورة مبارکة اعراف را بخوانید. من سند قرآنی به شما می دهم. «إِنَّ الَّذينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ »[11] قرآن صریحا می گوید شیاطین به بندگان واقعی خدا راه ندارند. این که شیطان می گوید از عالمی که خواب است می ترسم، درست می گوید. اگر عالم ربانی دارید خیلی قدردانی کنید. چون عالم ربانی، عالم واجد الشرائط، دافعة قوی نسبت به شیطان دارد. یک کسی آمد خدمت حضرت امام مجتبی علیه السلام، راهش هم دور بود، گلایه کرد از منطقة خودشان، عرض کرد یا بن رسول الله یک وسوسه گر آمده آن جا، دارد ضربة دینی به مردم می زند. فرمودند: چیزی یادت می دهم که بروی وسوسة او را دفع کنی. عالم از خدمت حضرت امام مجتبی علیه السلام رفت. سال دیگر آمد، خیلی خوشحال بود. گفت یا بن رسول الله فلانی با حرف ها و شنیدن حرف های من در رفت. امام فرمودند: وقتی او را فراری دادی، ارواح همة پیامبران، جدّم، مادرم، پدرم و ارواح همة مؤمنین و مؤمنات در عالم برزخ تو را دعا کردند. یعنی فراری دادن شیطان اینقدر با ارزش است که امام مجتبی علیه السلام فرمودند باعث دعای همة انبیا، امامان، حضرت زهرا و مؤمنین و مؤمنات به عالم ربانی است.
امام عسکری علیه السلام می فرمایند: «، وَ لَا يَنْتَفِضُ مِنْهَا مَا يُنْتَفَعُ بِهِ »[12] از وجودش چیزی که قابل استفاده باشد، نمی جوشد. پس چیست؟ یک حیوان. ممکن است بفرمایید که حیوان یک چیزهای با منفعت دارد، شاخش، پوستش، روده اش، سیرابی اش، کلیه اش، جگرش، پشمش، چطور این آدم هیچ چیز سودمندی ندارد؟ خدای متعال می فرماید: « بَلْ هُمْ أَضَلُّ »[13] خیلی از حیوان پرت و پلاتر است. «أَيْ أَنَّكُمْ لَا حَقَّ اللَّهِ تَعَالَى تُؤَدُّونَ »[14] امام عسکری علیه السلام به سنگدلان می فرمایند: شما کسانی هستید که حقّی از حقوق خدا را ادا نمی کنید. رحم ندارید. به خودشان رحم ندارند، به انبیاء خدا رحم ندارند. به پروردگار عالم محبّت ندارند. حسابگر نیستند که صد و بیست و چهار هزار پیامبر چه رنجی را بردند تا حقوق خدا را بیان کردند. دوازده امام علیهم السلام چه مشکلاتی را تحمّل کردند تا حقوق خدا را بیان کردند. ولی امام عسکری علیه السلام می فرمایند: « لَا حَقَّ اللَّهِ تَعَالَى تُؤَدُّونَ »[15] یک حق از حقوق خدا را ادا نمی کنند. یک روزه نمی گیرند، یک حق از نعمت الهی را به جا نمی آورند، هر روز شکم از صبحانه پر می کنند، ظهر هم از غذا پر می کنند، شب از غذا پر می کنند، میوه های رنگارنگ را می خورند، لباس های رنگارنگ را می پوشند، بهترین خانه را برای خودشان فراهم کردند، این ها همه نعمت های پروردگار است، حق یک نعمت را ادا نمی کنند.
«أَيْ أَنَّكُمْ لَا حَقَّ اللَّهِ تَعَالَى تُؤَدُّونَ »[16] شما به خاطر سنگدلیتان، هیچ حقی را از خدا ادا نمی کنید. پس چه کاری می کنند؟ چه می کنند در دورة عمرشان؟ این ها روز اوّل، مگر در رحم مادر، به صورت یک نطفه نبودند، آنها از آن زمان در فعل و انفعالات تا الآن که هفتاد، هشتاد ساله شدند، با حرکاتشان فقط در این نطفة نجس اولیه دمیدند، نطفه را با دمیدن، با خوراندن باد کردند، یک روزی اینها نطفة یک دهم گرمی بودند، حالا همان نطفة نجس نود کیلویی هستند. کار دیگری در دورة عمرشان نکردند، باد کردن نطفه با خوردن، با مصرف کردن نعمت های پاک خدا که آن نعمت های پاک تبدیل به بادشدن این نطفه نجس شد.
کار اینها در این صحنة با عظمت هستی که هر چیزی دارد بهترین محصول را تولید می کند، مثلاً زمین تولید گندم می کند، تولید گل می کند، تولید باغ می کند، تولید خوش رنگترین و خوشمزه ترین میوه را می کند، خورشید تولید انرژی می کند، ماه تولید جزر و مد می کند، در این صحنة آفرینش که هر موجودی دارد زیباترین محصولات را تولید می کند می گوید اینها در طول هفتاد، نود سال عمرشان فقط کود مستراح تولید می کنند. کار دیگری ندارد. یک بار به یتیم خانه ای، بیمارستانی، مسجدی، مجلسی، محل ذکری، محل خدمتی، محل عبادتی، نرفتند. از اوّل کارشان درآوردن نعمت های پاک، خوردن و تبدیل به کود مستراح بوده تا وقتی که مردند. که اگر قیامت هم از آنها بپرسند شما در نود سال عمرتان چه کار کردید، خودشان بلد نباشند جواب بدهند، ملائکه به آنها می گویند: کارتان کود سازی بوده است. «وَ لَا [مِنْ ] أَمْوَالِكُمْ وَ لَا مِنْ مَوَاشِيهَا تَتَصَدَّقُونَ»[17] شما از مالی که خدا به شما داد چیزی در راه خدا صدقه ندادید. نه خمسی، نه زکاتی، نه انفاقی، نه هزینه ای، هیچ. من یادم هست سی سال پیش در مسجد یکی از شهرها منبر می رفتم، مسجد نویی بود، گوشة مسجد قناس بود. همان شب اول از روی منبر که مسجد را می دیدم، می دیدم واقعاً درمعماری و مهندسی سنگ تمام گذاشته اند ولی گوشة مسجد برای این ترکیب یک عیب خیلی بزرگ بود. بعد از منبر به مدیران مسجد گفتم شما که اینقدر خرج کردید چرا این قناسی را برطرف نکردید؟ گفتند: کل این مسجد چهارصد متر است. گفتند یک روزی در این مسجد، سید علی صاحب کتاب با عظمت فقهی ریاض نماز می خواند. گفتند وقتی می خواستیم این مسجد را بسازیم پشت این مسجد چهار صد متری یک خانة شش هزار متری بود. یک زن و شوهر در این خانه زندگی می کردند بچه هم نداشتند. پنج متر از یک گوشة این حیاط شش هزار متر را که آن زمان می گفتند در شهر ما متری دویست تا تک تومان بود، رفتیم به متری دوهزار تومان حاضر شدیم بخریم، صاحب خانه یک پیرمرد هشتاد ساله بود، گفت من یک سانتی متر زمینم را به میلیون تومان نمی فروشم و مخصوصاً خوشم نمی آید جزء مسجد شود. این را آن جا دیدم. چهار ماه پیش رفته بودم دهی، شصت خانه وار بیشتر نداشت، این جور که خودشان می گفتند، یک مسجد هم داشتند وسط ده گفتند آقا شما هر چند شبی که این جا هستید بیایید این جا نماز جماعت بخوانید. گفتم عیبی ندارد. می رفتم نماز جماعت. کل خانم ها و آقایان روی هم پانزده نفر نمی شدند. گفتم، یک پیشنهاد به شما بدهم؟ گفتند بله. گفتم بیایید جمع شوید من هم یکی از شما یک منزل هفتاد، هشتاد متری خوب کنار این مسجد برای عالم بسازید من هم دعوت می کنم یک عالمی بیاید، مخارج سالش را من می دهم، شما فقط بیایید پشت سرش نماز بخوانید، احکام یاد بگیرید. گفتند ما حرفی نداریم. از مسجد که آمدیم بیرون یکی از کارگردانهای مسجد گفت آقا این چهار دیوار را می بینید یک شیربانی کهنه رویش است. این حدود هفتاد متر است. ما رفتیم پیش صاحب این هفتاد متر که وصل به این مسجد است. صاحب این هفتاد متر بیش از صد هکتار زمین کشاورزی در دو منطقه دارد که قیمت زمین از متری هزار تومان رسیده به چهل هزار تومان خودش هم در آستانة مرگ است. گفتیم این هفتاد متر را بده برای مسجد. گفت نمی دهم. آن روزی که می خواستیم بخریم قیمت این هفتاد متر هفتاد هزار تومان بود. آن روز حاضر شدیم شش میلیون ما دهاتی ها به او بدهیم این هفتاد متر را برای خدا بدهد. گفت: تا نفس دارم نمی دهم. این است دلِ مانند سنگ. «وَ لَا [مِنْ ] أَمْوَالِكُمْ وَ لَا مِنْ مَوَاشِيهَا تَتَصَدَّقُونَ»[18] از مالتان و مواشیحتان هیچ صدقه ای در راه خدا نمی دهید.
امام عسکری علیه السلام در جملة بعدی می فرمایند: «وَ لَا بِالْمَعْرُوفِ تَتَكَرَّمُونَ وَ تَجُودُونَ»[19] در دورة عمرتان یک کار خیر، از وجودتان نمی بخشید. یک وجب زمین، یک دینار پول، یک حرف خوب، یک نگاه به درد بخور. اما نشانة دیگر از سنگدلان، «وَ لَا الضَّيْفَ تُقْرُونَ»[20] برای یک بار دربِ خانه تان را به روی یک مهمان باز کنید. یک آقایی پیش من آمد به حال گریه گفت: سی سال است ازدواج کرده ام مهمان اگر بخواهم دعوت کنم باید خودم باشم، ببرمشان بیرون توی چلوکبابی و کافه. خانمم سی سال است اجازة آمدن یک مهمان که خرجش را من می دهم نداده. اینقدر بی رحم است. در خانه پذیرایی نمی کنید. در پایان گفتارشان امام عسکری علیه السلام آخرین نشانة سنگدلان را که می فرمایند: «، وَ لَا بِشَيْ ءٍ مِنَ الْإِنْسَانِيَّةِ تُعَاشِرُونَ وَ تُعَامِلُونَ»[21] با ذرّه ای انسانیّت با مردم معاشرت و معامله نمی کنید. همة معاشرت و معاملاتتان جنبة حیوانی دارد. یا به مردم نیش می زنید، یا به مردم ظلم می کنید، یا اگر باب معاشرت را باز می کنید سود خودتان را در نظر دارید. گرچه به ضرر طرف مقابلتان تمام بشود. کسانی که دچار این علائم و نشانه های سنگدلی هستند از تمام فیوضات خدا در دنیا و آخرت ـ تا در این حیثیت هستند ـ محرومند.
حجه الاسلام و المسلمین انصاريان
[1] .بقره:74
[2] .شعراء:88
[3] .انعام:164
[4] .شعراء:89
.[5] تفسيرمنسوب به إمام حسن عسكري عليه السلامص : 283
فَهِيَ كَالْحِجارَةِ الْيَابِسَةِ لَا تَرْشَحُ بِرُطُوبَةٍ، وَ لَا يَنْتَفِضُ «3» مِنْهَا مَا يُنْتَفَعُ بِهِ، أَيْ أَنَّكُمْ لَا حَقَّ اللَّهِ تَعَالَى تُؤَدُّونَ، وَ لَا [مِنْ ] أَمْوَالِكُمْ وَ لَا مِنْ مَوَاشِيهَا تَتَصَدَّقُونَ، وَ لَا بِالْمَعْرُوفِ تَتَكَرَّمُونَ وَ تَجُودُونَ، وَ لَا الضَّيْفَ تُقْرُونَ، وَ لَا مَكْرُوباً تُغِيثُونَ، وَ لَا بِشَيْ ءٍ مِنَ الْإِنْسَانِيَّةِ تُعَاشِرُونَ وَ تُعَامِلُونَ.
[6] . الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج 2، ص: 112
كَالْقُنْفُذِ فَأَحْجَمَ عَنْهُمْ فَوَقَفُوا بِإِزَائِهِ وَ خَرَجَتْ أُخْتُهُ زَيْنَبُ إِلَى بَابِ الْفُسْطَاطِ فَنَادَتْ عُمَرَ بْنَ سَعْدِ بْنِ أَبِي وَقَّاصٍ وَيْحَكَ يَا عُمَرُ أَ يُقْتَلُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ وَ أَنْتَ تَنْظُرُ إِلَيْهِ فَلَمْ يُجِبْهَا عُمَرُ بِشَيْ ءٍ فَنَادَتْ وَيْحَكُمْ أَ مَا فِيكُمْ مُسْلِمٌ فَلَمْ يُجِبْهَا أَحَدٌ بِشَيْ ءٍ وَ نَادَى شِمْرُ بْنُ ذِي الْجَوْشَنِ الْفُرْسَانَ وَ الرَّجَّالَةَ فَقَالَ وَيْحَكُمْ مَا تَنْتَظِرُونَ بِالرَّجُلِ ثَكِلَتْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ فَحُمِلَ عَلَيْهِ مِنْ كُلِّ جَانِبٍ فَضَرَبَهُ زُرْعَةُ بْنُ شَرِيكٍ عَلَى كَفِّهِ الْيُسْرَى فَقَطَعَهَا وَ ضَرَبَهُ آخَرُ مِنْهُمْ عَلَى عَاتِقِهِ فَكَبَا مِنْهَا لِوَجْهِهِ وَ طَعَنَهُ سِنَانُ بْنُ أَنَسٍ بِالرُّمْحِ فَصَرَعَهُ وَ بَدَرَ إِلَيْهِ خَوَلِيُّ بْنُ يَزِيدَ الْأَصْبَحِيُّ لَعَنَهُ اللَّهُ فَنَزَلَ لِيَحْتَزَّ رَأْسَهُ فَأُرْعِدَ فَقَالَ لَهُ شِمْرٌ فَتَّ اللَّهُ فِي عَضُدِكَ مَا لَكَ تُرْعَدُ.
[7] .بقره :74
.[8] تفسيرمنسوب به إمام حسن عسكري عليه السلام/ ص : 283
.[9] مائده : 83
.[10] تفسيرمنسوب به إمام حسن عسكري عليه السلام/ ص : 283
.[11] اعراف:201
[12] . تفسيرمنسوب به إمام حسن عسكري عليه السلام/ ص : 283
.[13] الأعراف : 179
وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ
[14] . تفسيرمنسوب به إمام حسن عسكري عليه السلام/ ص : 283
[15] . همان
[16] . همان
[17] . همان
[18] . همان
[19] . همان
[20] . همان
[21] . همان