کلید واژه ها: صلوات، سقایی، حب علی علیه السلام ، انفاق، صدقه دادن، روزه، عیادت از مریض، مقام فقراء.
«قال رسول الله صلی الله... لِأَصْحَابِهِ أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِشَيْ ءٍ إِنْ أَنْتُمْ فَعَلْتُمُوهُ تَبَاعَدَ الشَّيْطَانُ مِنْكُمْ كَمَا تَبَاعَدَ الْمَشْرِقُ مِنَ الْمَغْرِبِ قَالُوا بَلَى قَالَ الصَّوْمُ يُسَوِّدُ وَجْهَهُ وَ الصَّدَقَةُ تَكْسِرُ ظَهْرَهُ وَ الْحُبُّ فِي اللَّهِ وَ الْمُوَازَرَةُ عَلَى الْعَمَلِ الصَّالِحِ يَقْطَعُ دَابِرَهُ وَ الِاسْتِغْفَارُ يَقْطَعُ وَتِينَه»[1].
- بشنو این نکته که خود از غم آزاده کنی خون خوری گرطلب روزی ننهاده کنی
- آخر الامر گل کـوزه گـران خواهی شد حالیا فکر سبو کن که پر از باده کنی
- گر از آن آدمیانی که بهشتت هوس است عـیـش با آدم ای چند پـری زاده کنـی
- خاطرت کی رقـم فیـض پذیرد هـیهات مگر از نقـش پراگـنده ورق ساده کنی
- کار خـود گر به خـدا باز گذاری حافظای بسا عـیـش با بخت خـدا داده کنی
یک روز پیامبرخدا صلی الله... در جمع اصحاب نشسته بودند که فرمودند: دیشب عمویم حضرت حمزه و پسر عمویم جعفر طیار را در خواب دیدم[2] که مشغول خوردن غذاهای بهشتی بودند. غذایی که در طَبَق، جلوی آن ها بود مرتب عوض می شد[3]. پرسیدم افضل اعمال در آن عالم چیست؟ (چون در آن عالم، دیگر انسان به شهود می رسد و می بیند و لمس می کند) بالاترین چیزهایی که در آن عالم می خرند چیست؟ عرض کردند: پدرها و مادرهای ما بقربانتان یا رسول الله، در این عالم افضل اعمال سه چیز است: «وَجَدْنَا أَفْضَلَ الْأَعْمَالِ الصَّلَاةَ عَلَيْكَ وَ سَقْيَ الْمَاءِ وَ حُبَّ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ»[4]. اولیش، ثواب آب دادن و سقائیست؛ دومین عمل هم، محبت و ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام است. آن عملی را که خداوند طالب است حب علی بن ابی طالب است، محبت حضرت، بالاترین چیزهاست. ما را به محبت علی بخشیده اند، که اگر این باشد همه چیز است و اگر این نباشد هیچ چیز نیست[5]. سومین عمل هم، صلوات بر محمد و آل محمد است.
امیرالمومنین علیه السلام فرموده اند: ابن آدم مسکین و ضعیف و درمانده است. پرسیدند چطور؟ فرمود: «مسكين ابن آدم؛ له بطن يقول املأني و إلّا فضحتك! و إذا امتلأ يقول: فرّغني و إلّا فضحتك! و هو أبدا بين فضيحتين»[6]. خدا یک شکم و روده به او داده که همین شکم و روده او را رسوا می کند. این شکم وقتی خالی می شود داد می زند که من را پر کن وگر نه مفتضحت می کنم. «يقول املأني و إلّا فضحتك!». تا یک ذره پر می شود نفخ می کند و می گوید: من را خالی کن والا مفتضحت می کنم. آدمیزاد کارش شده پر کردن و خالی کردن این شکم. امیرالمومنین علیه السلام در روایت دیگری هم می فرمایند: «مسكين ابن آدم؛». ابن آدم چقدر مسکین و بی چاره است که «أَوَّلُهُ نُطْفَةٌ وَ آخِرُهُ جِيفَةٌ وَ لَا يَرْزُقُ نَفْسَهُ وَ لَا يَدْفَعُ حَتْفَه»[7]. اول او یک نطفه، آب گندیده و بدبوست و در آخر هم وقتی روح از بدنش جدا می شود بدنش تبدیل به مردار گندیده می شود. (هیچ موجودی در عالم بدنش مثل بدن انسان بو نمی گیرد. اگر انسان را در قبر نگذارند بوی او بقدری بد است که همه ی محله باید کوچ کنند و بروند). و در وسط این دو مرحله هم حامل کثافات و خون و منی و این هاست. «وَ لَا يَدْفَعُ حَتْفَه». نه جلوی مرگ خودش را می تواند بگیرد و نه روزی خودش را می تواند زیاد کند. آن وقت این قدر منم منم دارد. روایت داریم خدا فرمود: خوشی و راحتی در بهشت است مردم در دنیا هر چقدر هم برای خودشان راحتی درست کنند باز هم می لنگند و خوش نیستند. خوشی بشر در ارتباط با خدا و در دل کندن از دنیاست.
پیامبر فرمودند: «أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِشَيْ ءٍ إِنْ أَنْتُمْ فَعَلْتُمُوهُ تَبَاعَدَ الشَّيْطَانُ مِنْكُمْ كَمَا تَبَاعَدَ الْمَشْرِقُ مِنَ الْمَغْرِبِ قَالُوا بَلَى قَالَ الصَّوْمُ يُسَوِّدُ وَجْهَهُ وَ الصَّدَقَةُ تَكْسِرُ ظَهْرَهُ وَ الْحُبُّ فِي اللَّهِ وَ الْمُوَازَرَةُ عَلَى الْعَمَلِ الصَّالِحِ يَقْطَعُ دَابِرَهُ وَ الِاسْتِغْفَارُ يَقْطَعُ وَتِينَه»[8]. آیا می خواهید شما را به کاری راهنمایی کنم که شیطان از شرق عالم تا غرب عالم از شما فاصله بگیرد و از تیر رس شیطان دور باشید؟ اصحاب گفتند: بله یا رسول الله، حضرت فرمود: «الصَّوْمُ يُسَوِّدُ وَجْهَهُ». روزه گرفتن روی شیطان را سیاه می کند. «وَ الصَّدَقَةُ تَكْسِرُ ظَهْرَهُ». صدقه دادن در راه خدا، پشت شیطان را می شکند و شیطان را زمین گیر می کند. هر روز سعی کنید صدقه بدهید امواج بلا پشت سر ماست امواج بلا ها (بلاهای ظاهری و باطنی) را با صدقه دادن از خودتان دور کنید. «وَ الْحُبُّ فِي اللَّهِ وَ الْمُوَازَرَةُ عَلَى الْعَمَلِ الصَّالِحِ يَقْطَعُ دَابِرَهُ». انسان بخاطر خداوند با بندگان خدا دوستی بکند و مداومت بر کارها و عمل صالح داشته باشد. این کار راه رفت و آمد شیطان را می بندد و قطع می کند. یعنی وقتی روابط ما براساس خواست الهی باشد و محبت هایمان براساس این باشد دیگر شیطان نمی تواند در ما نفوذ کند؛ ولی اگر فقط به خاطر رضایت خلق الله کار بکنیم این کارمان ارزشی نخواهد داشت.
پیامبر خدا گوسفندی در خانه کشتند و همه ی گوشتش را بین فقراء تقسیم کردند الا یک تکه خیلی کمی را. عایشه گفت: آقا همه ی گوشت ها از بین رفت و فقط این یکی ماند. حضرت فرمودند: این یکی از بین رفته بقیه مانده اند، آن هایی که صدقه دادیم می ماند.
امیرالمومنین علیه السلام به جگر گوسفند علاقه داشتند اما جلوی میل و اشتیاق خودشان را می گرفتند. امام حسن علیه السلام می فرماید: بعد از یک سال که پدرم زیر بار نمی رفت که جگر بخورد یکبار گوسفند کشتیم و جگر گوسفند را آماده کردیم و گفتیم: آقا بعد از یک سال جگر میل کنید. در این موقع فقیری آمد و درخواست کمک کرد، حضرت فرمودند: جگرها را به این سائل را بدهید. «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ»[9]. امام حسن علیه السلام گفت: آقا جان یکسال است که شما میل داشتید جگر بخورید. آقا فرمود: نه، می ترسم مصداق این آیه باشم که خداوند می فرماید: «أَذْهَبْتُمْ طَيِّباتِكُمْ في حَياتِكُمُ الدُّنْيا وَ اسْتَمْتَعْتُمْ بِها»[10]. آیا چیزهای خوبتان را در دنیا مصرف کرده اید. (ماها معمولا چیزهای دور ریختنی را به فقراء می دهیم. هنر این است که آنچه را که دوست دارید بدهید).
روایت داریم مرد صالحی در امت گذشته بود که خدای متعال به او وحی کرد نصف عمر تو را مقدر کردم که ثروتمند باشی و نصف دیگرش را فقیر. هر کدام را می خواهی انتخاب کن. این مرد هم با خانمش مشورت کرد. خانم گفت: نصف اول عمرت را ثروت قبول کن و نصف دوم را فقر، این مرد هم عرض کرد: بار پروردگارا، نصف اول را ثروت انتخاب کردیم. از آن روز به بعد هر کاری می کرد از هر طرف برکت می بارید. وضعش خوب شد. خانمش گفت: حالا که خداوند در رزق را به روی ما باز کرده باید شکر بکنیم، انفاق کنیم، دست یتیم ها را بگیریم، سفره دار باشیم. (خداوند می فرماید: کسانی که مال جمع می کنند و انفاق نمی کنند «وَ الَّذينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها في سَبيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَليمٍ»[11]. آن ها را به عذاب دردناک بشارت بدهید، در قیامت آن درهم و دینارها را داغ می کنند و به آن ها می چسبانند. هم در دنیا حسرت مالش را بدلش می گذارند و هم در آخرت. پول پرست ها از بت پرست ها بدترند. چون بت پرست ها می گویند: ما این بت را واسطه قرار داده ایم که به خدا نزدیک بشویم اما پول پرست فقط مادیت صرف است. برای پول حاضر است هر کاری بکند و هر حرامی را مرتکب بشود هر جنایتی را انجام بدهد). این آقا به سفارش خانمش شروع کرد به انفاق کردن، مرتب انفاق می کرد تا این که نصف عمرش تمام شد و خودشان را برای فقر آماده کردند. چند روز گذشت دیدند از فقر خبری نیست عرض کرد: بار پروردگارا، نصفه ی دوم عمر ما شروع شده چرا خبری از فقر نیست؟ خطاب شد: چون در نصفه ی اول عمرت انفاق کردی ما در فقر را به روی تو بسته ایم، در نصفه ی دوم هم در روزی به روی شما باز است ثروتمند خواهی بود.
خدای متعال به موسی کلیم الله فرمود: ای موسی من مریض شده بودم چرا به عیادت من نیامدی؟ حضرت موسی عرض کرد: خدایا مگر تو هم مریض می شوی؟ خطاب رسید: بنده ی مومن من مریض بشود مثل این است که من مریض شده ام، او را عیادت کنی مرا عیادت کرده ای. فلان بنده ی مومن من مریض شد چرا به عیادت او نرفتی؟ اگر می رفتی کنار بستر او من خدا را می یافتی . (وقتی هدف تو خدا باشد ملاقاتت می شود ملاقات خدا).
پیامبر ما وقتی وارد مدینه شدند مردم مدینه به استقبال ایشان آمدند و چون پیامبر در مدینه خانه ای نداشت هر کسی می گفت به خانه ی من بیا. پیامبر خدا فرمود: شتر من مامور خداست هر کجا که برود من هم آنجا می روم. شتر هم آمد جلوی خانه ی فقیرترین و ضعیف ترین فرد مدینه، ابوایوب انصاری روی زمین نشست. ابوایوب هم فوری لوازم و وسایل پیامبر را داخل خانه ی فقیرانه اش برد. پیامبر وارد خانه ضعیف ترین و مستضعف ترین شخص مدینه شدند. پیامبر رهبر ماست از ایشان یاد بگیریم. همه اش دنبال افراد پولدار و ثروتمند نرویم. «اتّخذوا عند الفقراء أيادي فإنّ لهم دولة يوم القيامة»[12]. روز قیامت فقراء رئیس هستند و شفاعت می کنند. کاری بکنیم که روز قیامت پیش فقراء آبرو داشته باشیم. پیامبرخدا صلی الله... فرمودند: من مسکین هستم و همیشه با مساکین می نشینم. حضرت امیرالمومنین هم شب ها می رفتند و با فقراء و مساکین و درمانده ها می نشستند و می فرمودند: من هم مسکین هستم شما هم مسکین هستید و با آن ها هم دردی می کردند.
یکی از علما می فرمود: در محله ی ما نفت فروشی بود. یک روز مرا در کوچه دید و به من گفت: فلانی ده، پانزده روز است خیلی سرد با من برخورد می کنی. فکر کردم، متوجه شدم راست می گوید. گفت: قبل از این ده، پانزده روز وقتی من را از دور می دیدی سلام می دادی، تحویل می گرفتی ولی از وقتی گاز خانه ات وصل شده دیگر تحویلمان نمی گیری. تمام سلام هایت بوی نفت می داد. پانزده سال بود سلام می کردی این همه مدت سلام کردن هایت یعنی مشهدی حسن نفت یادت نره بود.
«مَنْ قَبِلَ اللَّهُ مِنْهُ حَسَنَةً وَاحِدَةً لَمْ يُعَذِّبْهُ أَبَداً وَ دَخَلَ الْجَنَّة»[13]. یعنی اگر یک عمل صالح و خالص داشته باشید خداوند شما را نجات می دهد. چرا امامان برای کمک به فقراء نصف شب می رفتند و صورتشان را می پوشاندند؟ ولی ما اگر یک خدمتی بکنیم پلاکارت می زنیم در صدا و سیما پخش می کنیم که فلانی مدرسه ساخته، فلانی کارش خیلی درسته. کسی به امام صادق علیه السلام خدمت می کرد و پسر عمویی داشت که امام صادق شب ها صورتش را می پوشاند و در خانه ی او می رفت و به او انفاق می کرد. آن شخص هم روز می آمد به امام صادق فحش می داد و می گفت: چرا شما بفکر ما نیستید. حضرت نمی فرمود من شب ها می آیم به شما کمک می کنم. عمل خالص را به هم نمی زد . امام صادق علیه السلام که به شهادت رسیدند این شخص دید که دیگر کسی به او کمک نمی کند فهمید آن شخص که هر شب به او کمک می کرد امام صادق بود. عمل خالص یعنی این فحش ها را بخری ولی چیزی نگویی. منت نگذارید، نگویید کمک می کنم که کمکم بکند، ختم می روم که به ختمم بیاید، دعوت می کنم که دعوت بکند. ما تمام کارهایمان به صورت بده بستون و قرضی است.
حضرت معصومه، امام هشتم را خیلی دوست داشتند و به عشق برادر از مدینه به سوی خراسان به راه افتاد ولی اجل مهلت نداد آقا را ببیند. امام هشتم زنده و در خراسان بودند که این خانم از دنیا رفت. زیارت نامه ی این خانم را هم امام هشتم انشاء کردند. این خواهر و برادر خیلی به هم علاقه دارند. امام هفتم علیه السلام فرمودند: «مَنْ زَارَ قَبْرَ وَلَدِي عَلِيٍّ علیه السلام كَانَ لَهُ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سَبْعُونَ [سبعين ] حِجَّةً مَبْرُورَةً قُلْتُ سبعين [سَبْعُونَ حِجَّةً مَبْرُورَةً قَالَ نَعَمْ سبعين [سَبْعُونَ أَلْفَ حِجَّةٍ قُلْتُ سبعين [سَبْعُونَ أَلْفَ حِجَّةٍ قَالَ فَقَالَ رُبَّ حِجَّةٍ لَا تُقْبَلُ مَنْ زَارَهُ أَوْ بَاتَ عِنْدَهُ لَيْلَةً كَانَ كَمَنْ زَارَ اللَّهَ فِي عَرْشِهِ قُلْتُ كَمَنْ زَارَ اللَّهَ فِي عَرْشِهِ»[14]. هر کس قبر فرزندم علی را در طوس زیارت بکند ثوابش برابر با ثواب هفتاد حج قبول شده است. راوی تعجب کرد، حضرت فرمود: برابر با ثواب هفتاد هزار حج قبول شده است. بعد فرمود: هر کس فرزندم علی را زیارت کند یا یک شب در جوار او بیتوته بکند مثل این است که خدا را در عرش زیارت کرده است. در روز قیامت زوار مدینه و کربلا و نجف و حرم اهل بیت جمع می شوند ولی درجه زوار فرزندم علی بن موسی الرضا از همه آن ها بالاتر و مزد زیارتشان بیشتر است.
امام هشتم کسی را از درخانه اش محروم و دست خالی بر نمی گرداند. شتری را به غسال خانه ی مشهد آورده بودند سر ببرند. این شتر از دست قصاب فرار می کند، خیابان های مشهد را طی می کند و وارد صحن می شود. پشت پنجره فولاد می آید و خودش را به پنجره ی فولاد می مالد. مردم به گریه می افتند. مامورین آستانه این شتر را خریدند و در بین گله ی امام رضا علیه السلام رهایش کردند. شتر، به امام رضا پناه می برد و آقا پناهش می دهد؛ کمتر از شتر نباشیم. مسیحی و ارمنی آمدند و برای امام نذر کردند و حاجت گرفتند.
وقتی علی بن موسی الرضا را به خراسان می آوردند امام جواد چهار ساله بودند. آقا همه بستگان را جمع کردند و فرمودند: دوست دارم برایم گریه بکنید. گفتند: آقا جان، گریه پشت سر مسافر میمنت ندارد! آقا فرمودند: بله، پشت سر آن مسافری که امید برگشت دارد. این سفر آخر من است من دیگر برنمی گردم. اما چه گذشت به علی بن موسی الرضا؟ معمولا سمی که به امامان می دادند دو، سه روز، یک هفته طول می کشید اثر کند ولی مامون لعنت الله علیه سمی به حضرت داد که سه چهار ساعت بیشتر به آقا مهلت نداد. اول صبح که آقا مسموم شد قبل از ظهر به شهادت رسیدند. در یکی از زیارتنامه ها داریم: سلام ما بر آن آقایی که معده اش بخاطر سم پاره پاره شده بود. اباصلت می گوید: دیدم آقا، مثل آدم مار گزیده به خود می پیچد. به هر جا نظر می کرد امید دیدن پسرش را داشت.
- کجایی ای تقی آرام جانم سرور قلب ونور دیدگانم
یک وقت آقا چشمانش را باز کرد و دید جوادش بالای سرش آمده است. یعقوب وار، یوسف خودش را در آغوش گرفت. بین دیدگان جوادش را بوسید. ودایع و امانت ها را به فرزندش داد. آرزوی همه ی پدرها هم همین است که فرزند دلبندشان موقع شهادت و مرگ سر بالین آن ها حاضر باشند. اما خود آقا امام هشتم فرمودند: یابن شبیب؛ اگر خواستی گریه کنی برای جدم حسین گریه کن که او را سر بریدند «فإنّه ذبح كما يذبح الكبش...»[15]. همان طوری که یک گوسفند را سر می برند. جدم اباعبدالله در گودی قتلگاه هر چه صدا می زد: ای قوم جگرم از تشنگی می سوزد ... .
«لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم».
حجه الاسلام و المسلمین فرحزاد
[1] . بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، مجلسی،ج 60،ص261، باب 3 إبليس لعنه الله و قصصه و بدء خلقه و مكايده و مصايده و أحوال ذريته و الاحتراز عنهم أعاذنا الله من شرورهم.
[2] . هر دوی این بزگواران در جنگ شهید شدند حضرت حمزه در جنگ احد و جعفر طیار برادر حضرت علی علیه السلام هم در جنگ موته شهید شد. بعد از شهادتشان پیامبر خدا این دو بزرگوار را خواب دیدند.
[3] . در بهشت مطابق میل مومن غذاها عوض می شوند. مثلا دارید بهترین غذاها را میل می کنید پیش خودتان فکر می کنید ای کاش گلابی هم بود گلابی در طبق حاضر می شود، ای کاش سیب بود سیب در طبق حاضر می شود. بهشت غیر از دنیاست از یک درخت صدها رقم میوه بدست می آید.
[4] . كشف اليقين في فضائل أميرالمؤمنين علیه السلام، علامه حلى،ص231، المبحث السادس في وجوب محبته و مودته.
[5] . حدیث داریم اگر کسی همه ی عمرش کنار کعبه نماز بخواند و خمس و زکات بدهد، همه اموالش را صدقه بدهد ولی خدا را بدون محبت امیرالمومنین ملاقات بکند و یا این که با حضرت امیر دشمن باشد خداوند او را با صورت داخل جهنم می اندازد.
[6] . تحرير المواعظ العددية، على مشكينى،ص211، الفصل السادس من كلام الحكماء و الزهاد و العباد.
[7] . نهج البلاغة، امام علی علیه السلام ، ص462، قصار454.
[8] . بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، مجلسی،ج 60،ص261، باب 3 إبليس لعنه الله و قصصه و بدء خلقه و مكايده و مصايده و أحوال ذريته و الاحتراز عنهم أعاذنا الله من شرورهم.
[9] . آل عمران/ 92
[10] . الأحقاف/ 20
[11] . التوبة/ 34
[12] . نهج الفصاحة مجموعه كلمات قصار حضرت رسول صلی الله... ، ابو القاسم پاينده، نهج الفصاحة مجموعه كلمات قصار حضرت رسول اكرم6با ترجمه فارسى.
[13] . مجموعة ورام(تنبيه الخواطر)/ورام ابن ابى فراس، ج 2، ص: 86، الجزء الثاني.
[14] . أمالي الصدوق، شیخ صدوق، ص 120، المجلس الخامس و العشرون.
[15] . مع الركب الحسينى(ج 1)/علی الشلوی، دلائل روائية ..... ص : 187