امام حسن مجتبی(ع) که بود؟ و چه فضائل و مناقبی داشت؟
امام حسن، فرزند علی بن ابی طالب(ع)، سرور جوانان بهشت است.(1)
بنا به روایت مشهور بین شیعه(2)
و اهل سنت،(3)
امام حسن(ع) در شب نیمه ماه مبارک رمضان، سال سوم هجرت در شهر مدینه دیده به جهان گشود. البته نقل های ضعیفی هم وجود دارد که یکی از آنها زمان ولادت آن حضرت را ماه شعبان ذکر می کند.(4)
شاید این تاریخ با تاریخ ولادت امام حسین اشتباه شده باشد.
کنیه اش ابو محمد است.(5)
برخی گفته اند: این کنیه را پیامبر اکرم(ص) به امام حسن(ع) داد.(6)
در هفتمین روز ولادتش حضرت فاطمه(س) قنداقه امام حسن را " در پارچه ای از حریر بهشتی که جبرئیل برای پیامبر آورده بود " خدمت پدر آورد و پیامبر(ص) نام حسن را بر وی نهاد.(7)
لقب های آن حضرت عبارتند از: سیّد، زکی، مجتبی و تقی.(8)
هنگام ارتحال ملکوتی پیامبر(ص)، امام حسن(ع) هفت سال و چند ماه، یا هشت سال داشت. زمانی که امامت بعد از علی(ع) به ایشان رسید، 37 ساله بود.(9)
شیخ مفید در کتاب ارشاد می گوید: "زمان بیعت (امامت) امام مجتبی روز جمعه 21 رمضان سال چهل هجری بود".(10)
مدت امامت آن حضرت شش ماه و سه روز به طول انجامید و در سال 41 ه_.ق بین او و معاویه صلح نامه امضا شد.(11)
پس از اجرای صلح، امام حسن(ع) به مدینه مراجعت نمود و مدت ده سال آخر عمر شریفش را در آن جا ساکن بود.(12)
درباره تاریخ شهادت امام حسن مجتبی(ع) در منابع اسلامی اختلاف نظر دیده می شود؛ پنجم ربیع الاول،(13)
و 28 صفر سال پنجاه هجری(14)
که مشهور همان قول دوم است.
امام حسن(ع) به دست همسرش جعده (دختر اشعث کندی) از طریق سم به شهادت رسید.(15)
این حادثه با دسیسه و نیرنگ معاویه و وعده ازدواج با پسرش یزید بن معاویه صورت پذیرفت. سرانجام امام(ع) با نوشیدن زهر به دست همسرش به دیدار حق شتافت و امام حسین(ع) پس از مراسم غسل و کفن، برادرش را در کنار مقبره مادر بزرگشان فاطمه بنت اسد در قبرستان بقیع به خاک سپرد.(16)
تاریخ نویسان درباره امام حسن مجتبی(ع) فضایل و مناقبی را ذکر کرده اند که برخی از آنها چنین است:
1. نام گذاری امام حسن از سوی خداوند جابر بن عبدالله می گوید: هنگامی که حضرت زهرا امام حسن(ع) را به دنیا آورد، به امام علی(ع) گفت: "برایش نام انتخاب کن". علی(ع) فرمود: "من در نام گذاری این فرزند بر پیامبر خدا پیش نمی گیرم". قنداقه امام حسن را خدمت رسول الله(ص) آوردند و گفتند: یا رسول الله! برایش نام انتخاب کن. پیامبر فرمود: "در این نام گذاری بر خدای متعال سبقت نمی گیرم". پس خدای متعال به جبرئیل وحی فرستاد که محمد(ص) صاحب فرزند شد، به جانب وی برو، تبریک بگو، و به او بگو که علی نسبت به تو مثل هارون نسبت به موسی است، پس نام فرزند هارون را بر وی بگذار. جبرئیل بر پیامبر(ص) فرود آمد، تولد فرزند را از جانب خداوند بر وی تبریک گفت و گفت: خدای متعال فرمود: "نام مولود فاطمه را به اسم پسر هارون نام گذاری کن". پیامبر فرمود: "نام پسر هارون چیست؟" جبرئیل گفت: شبر. پیامبر(ص) فرمود: "زبان ما عربی است!" پس جبرئیل در جواب گفت: "او را حسن نام بگذار" و پیامبر نام حسن را برایش برگزید.(17)
جابر از پیامبر خدا(ص) نقل می کند: "هر کس خواست سرور جوانان بهشت را ببیند، پس به چهره حسن بن علی نگاه کند".(18)
ابن علی رافعی از پدرش، از جده اش زینب دختر ابی رافع، نقل می کند: حضرت فاطمه با دو پسرش حسن و حسین(ع) خدمت رسول خدا(ص) رسید ... و فرمود: "این دو پسرانت هستند، پس چیزی به ارث و یادگار آن دو را بیاموز"، پیامبر(ص) چنین درباره آنها فرمود: "حسن، هیبت و ابهت مرا دارد. اما حسین دارای جود و بخشش و شجاعت من است". مؤیّد این روایت، روایتی است که محمد بن اسحاق نقل کرده است؛ کسی در شرافت بعد از رسول خدا(ص) به حسن بن علی نرسیده است. وی می گوید من در مسیر مکه خود شاهد بودم که امام حسن از مَرکبش پایین آمد و پیاده می رفت از همراهانش کسی نماند، مگر این که او نیز از مرکبش پیاده شد، حتی سعد بن ابی وقاص هم پیاده شد و در کنار حضرت راه می رفت.(19)
از انس بن مالک نقل شده است: کسی در شباهت به رسول الله مانند حسن بن علی نبود.(20)
اسامه بن زید گوید: شبی از شب ها به خاطر حاجتی، در خانه رسول خدا(ص) را کوبیدم، آن حضرت از خانه بیرون آمد، نیازم را گفتم و پیامبر حاجتم را برآورده ساخت؛ در آن حال حضرتش را دیدم چیزی بر خود پیچیده بود که نام آن را نمی دانستم! گفتم: یا رسول الله! این لباس چه نام دارد؟ رسول خدا(ص) لباس خود را باز کرد، دیدم حسن و حسین را در بغل داشت، سپس فرمود: "این دو فرزند، فرزند من و فرزند دخترم می باشند! خدایا! من آنها را دوست می دارم و تو دوست بدار هرکسی که آنها را دوست داشته باشد".(21)
در روایتی دیگر از بَراء بن عازب آمده است؛ من دیدم که حسن بر دوش رسول الله بود، در حالی که می فرمود: "خدایا! من او (حسن) را دوست می دارم، تو نیز او را دوست بدار".(22)
امام حسن مجتبی(ع)؛ عابدترین، زاهدترین و با فضیلت ترین مردم زمانش بود و زمانی که عازم حج می شد، با پای پیاده می رفت و گاهی هم پا برهنه. امام حسن زمانی که یاد مرگ می کرد می گریست و هنگامی که به یاد قبر و قیامت می افتاد، اشک از چشمانش سرازیر می شد.(23)
امام مجتبی(ع) اهل جود و بخشش بود و در میان مردم به این خصلت معروف بود. روایات فراوان در این باره آمده است؛ علامه مجلسی صاحب کتاب "بحار الانوار" از "حلیه الاولیاء" نقل می کند: "امام حسن(ع) دو بار تمام زندگی اش را در راه خدا بین مستمندان تقسیم کرد".(24)
ابن شهر آشوب از کتاب "الفنون" از احمد مؤدّب و کتاب "نزهه الابصار" از ابن مهدی نقل می کند: امام حسن(ع) در حال گذر از جایی بود، دید عده ای از فقرا بر زمین نشسته اند و مقداری نانِ خشکِ خورد شده در سفره آنها است و مشغول خوردن هستند، از حضرت دعوت کردند از آن نان خشک میل کند، حضرت از مرکب پیاده شد در کنارشان نشست و از آن نان میل کرد، به برکت وجود امام نان آن قدر زیاد شد که همه از آن خوردند و سیر شدند، پس از غذا امام مجتبی(ع) از آنها دعوت کرد و در منزل خود از آنان پذیرایی نمود.(25)
مشابه این گونه روایات و ده ها آیه قرآن که درباره فضایل و مناقب اهل بیت و امام مجتبی وارد شده، فراون است(26) و به همین مقدار درباره آن حضرت اکتفا می کنیم. درباره فضیلت و شخصیت امام حسن(ع) همین مقدار بس که آن حضرت از اهل بیت(ع) است، کسانی که خداوند پلیدی را از آنان دور کرده و آنان را پاک و مطهر گردانید،(27) و از کسانی است که رسول خدا(ص) به اتفاق آنان با نصارای نجران مباهله کرد.
منبع: islamquest.net
-
. شیخ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الأحکام، ج 6، ص 39، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، 1365ش.
-
. شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج 2، ص 5، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق؛ طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج 1، ص 402، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1417ق؛ آل یاسین، شیخ راضی، صلح الحسن(ع)، ص 25، بیروت، اعلمی، چاپ اوّل، 1412ق.
-
. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج 2، ص 60، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، 1415ق؛ ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج 10، ص 226، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ دوم، 1418ق؛ سبط بن جوزی، تذکره الخواص من الأمه فی ذکر خصائص الأئمه، ص 176، قم، منشورات الشریف الرضی، چاپ اول، 1418ق.
-
. ابن حجر عسقلانی این قول را چنین نقل کرده است: "و قیل فی شعبان منها"؛ الإصابه فی تمییز الصحابه، ج 2، ص 60.
-
. الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج 2، ص 5.
-
. امین عاملی، سید محسن، أعیان الشیعه، ج 1، ص 567، بیروت، دار التعارف، 1403ق.
-
. الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج 2، ص 5.
-
. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب(ع)، ج 4، ص 29، قم، انتشارات علامه، چاپ اول، 1379ق.
-
. إعلام الوری بأعلام الهدی، ج 1، ص 402.
-
. الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج 2، ص 9.
-
. إعلام الوری بأعلام الهدی، ج 1، ص 402.
-
. همان، ص 403.
-
. الطبقات الکبری، ج 10، ص 354؛ شبراوی، جمال الدین، الإتحاف بحب الأشراف، ص 115، قم، دار الکتاب، چاپ اوّل، 1423ق.
-
. طبرسی، فضل بن حسن، تاج الموالید، ص 82، بیروت، دار القاری، چاپ اول، 1422ق؛ طبری آملی صغیر، محمد بن جریر، دلائل الامامه، ص 159، قم، بعثت، چاپ اول، 1413ق؛ محدث اربلی، کشف الغمه فی معرفه الأئمه، ج 1، ص 486، قم، منشورات الرضی، چاپ اول، 1421ق؛ أعیان الشیعه، ج 1، ص 576.
-
. ر.ک: "امام حسن(ع) و جعده"، سؤال 4733.
-
. إعلام الوری بأعلام الهدی، ج 1، ص 414.
-
. همان، ص 411.
-
. همان.
-
. همان، ص 412.
-
. مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج 43، ص 338، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
-
. مناقب آل أبی طالب(ع)، ج 3، ص 382؛ ترمذی، محمد بن عیسی، سنن الترمذی، ج 5، ص 656 " 657، مصر، شرکه مکتبه و مطبعه مصطفی البابی الحلبی، چاپ دوم، 1395ق.
-
. قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، المسند الصحیح المختصر بنقل العدل عن العدل إلی رسول الله(ص)(صحیح مسلم)، ج 4، ص 1883، بیروت، دار الاحیاء التراث العربی، بی تا.
-
. شیخ صدوق، محمد بن علی، الأمالی، ص 178، تهران، کتابچی، چاپ ششم، 1376ش.
-
. بحارالأنوار، ج 43، ص 339.
-
. مناقب آل أبی طالب(ع)، ج 4، ص 23.
-
. دراینباره به این کتاب مراجعه کنید: فیروزآبادى، سید مرتضى، فضائل الخمسة من الصحاح الستة، تهران، اسلامیة، چاپ دوم، 1392ق.
- . احزاب، 33؛ و نیز ر.ک: «آیه تطهیر»، سؤال 1504.