كليد واژه : مردم داري , عیادت بیمار , صبر و بردباري, فرو خوردن خشم , عفو و گذشت , تواضع و خاکساری , خوش رویی , اجرای مساوات.
اخلاق رسول خدا (ص) از جوانب گوناگون فردی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و تربیتی، بهترین الگو برای همة مردم در تمام اعصار می باشد.
در اين مقاله، ابتدا معناي لغوي و اصطلاحي اخلاق بررسی و تبیین گردیده، سپس به یکی از جلوه های اخلاق اجتماعي پيامبر گرامي اسلام، حضرت محمد (ص) در زمینه ی «مردم داري» اشاره شده است. در این راستا شاخصه های اصلی مردم داری را با بهره مندی از کلمات دُرّبار ایشان مورد اهتمام و عنایت قرار می دهیم.
مقدمه
رسالت اصلی رهبران و انبیاء الهی حضور در متن جامعه است و یکی از ضرورت های اخلاق مسلمانی، مردم داری می باشد. بي شك در وسع اين مقاله نمي گنجد كه به تمام جوانب اخلاق كريمانه ي اجتماعي آن حضرت اشاره نماييم؛ ازاین رو به قطره هایی از این اقیانوس بیکران معرفت اشاره می کنیم تا از اين چشمة زلال حقيقت و آفتاب عالم گیر روشنایی توشه اي براي زندگي فردي و اجتماعي خويش اخذ كرده باشيم.
واژه اخلاق از ريشه «خلق» گرفته شده است. اگر با خاء مفتوح استعمال شود، به معني صورت ظاهري و اگر با خاء مضموم استعمال گردد، به معني صورت باطني است. راغب اصفهاني همين مطلب را در قالبي ديگر بيان مي كند: «لكن خصّ الخَلق بالهيئات و الاشكال و الصور المدركه بالبصر، و خص الخُلق بالقوي و السّجايا المدركة بالبصيره».[1] بنابراين خُلق به «ملكه»، يعني صفت پايدار و راسخ در انسان گفته مي شود. به تعبير شهيد استاد مطهري، خَلق مربوط به شخص است و خُلق مربوط به شخصيت.[2] اخلاق اصطلاحا به تمامي صفات نفساني كه منشأ كارهاي پسنديده يا ناپسند مي شوند و به صورت راسخ و پايدار هستند، اطلاق مي گردد.
يكي از روش هاي بسيار مهم و مؤثر كه در دعوت و جذب مردم مي تواند نقش اساسي ايفاء نمايد، مردم داری است. مردم داری یعنی با مردم بودن، برای مردم بودن، در خدمت دیگران بودن و شریک درد، رنج، راحتی و غم دیگران بودن و در یک کلمه، خود را خدمتگزار و غمخوار دیگران دانستن. زيستن در كنار مردم، زندگي ساده و رفتار بدون تشريفات زائد از اصول مردم داری به شمار می رود.
حضرت محمد (ص) با تعهد و مسئوليت پذيري بي نظيرخويش، خدمت به مردم محروم و ضعيف را در رأس برنامه هاي خود قرار داده بودند و در اين مسير، هيچ گونه امتياز خاص و بهره مندي ويژه ای را براي خود قائل نبودند. «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبی »؛[3] «بگو: هيچ مزدي جز دوستي با خويشانم از شما نمي خواهم». از سويي ديگر پيامبر رحمت (ص) براي تشويق مردم در جهت گام برداشتن به رفع حاجت مؤمنان سفارش مي كردند و مي فرمودند: «َ مَنْ مَشَى فِي عَوْنِ أَخِيهِ وَ مَنْفَعَتِهِ فَلَهُ ثَوَابُ الْمُجَاهِدِينَ فِي سَبِيلِ اللَّه »؛[4] «كسي كه براي كمك به برادر خود و سود رساندن به او اقدام كند، پاداش مجاهدان در راه خدا را خواهد داشت». مردم داری دارای نُمودها و شاخصه هایی است. باید به آن روحیه ها و خصلت هایی که سبب جذب دیگران و راهگشای توفیق بیشتر برای خدمت و همدلی می شود، دست پیدا نمود. بنابراین در اینجا به ذکر نُمودهای مردم داری می پردازیم.
از بهترین اعمال که بر آن پاداش فراوانی مترتب است و سبب رضای خالق و مخلوق می گردد، «عیادت بیمار» است. رسول گرامي اسلام(ص) همواره در كنار مردم و در غم و شادي آن ها شريك بودند، در تشييع جنازه و عيادت مريض شركت مي كردند و ديگران را به اين امر توصيه مي نمودند؛
«عودوا المريض و اتّبعوا الجنائز تذكّركم الآخرة »؛[5] «به عيادت بيمار برويد و در تشييع جنازه شركت كنيد، كه شما را به ياد آخرت مي اندازد.»
رسول خدا(ص) شيفتة ياري رساندن به مردم بود؛ چنان كه گاه زندگي اش را در اين راه مي گذاشت.[6] امام علي(عليه السلام) درباره پيغمبر اكرم(ص) می فرماید: «طَبِيبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ قَدْ أَحْكَمَ مَرَاهِمَهُ وَ أَحْمَى مَوَاسِمَهُ يَضَعُ ذَلِكَ حَيْثُ الْحَاجَةُ إِلَيْهِ مِنْ قُلُوبٍ عُمْيٍ وَ آذَانٍ صُمٍّ وَ أَلْسِنَةٍ بُكْمٍ وَ يَتَتَبَّعُ بِدَوَائِهِ مَوَاضِعَ الْغَفْلَةِ وَ مَوَاطِنَ الْحَيْرَةِ ،»؛[7] « پيامبر (ص) طبیبي است كه براي درمان بيماران، سيار است. مرهم هاي شفا بخش او آماده و ابزار داغ كردن زخم ها را گداخته؛ براي شفاي قلب هاي كور، گوش هاي ناشنوا و زبان هاي لال، آماده و با داروي خود در پي يافتن بيماران فراموش شده و سرگردان است».
بنابراين پيغمبر اكرم (ص) از سرِ دلسوزي، مهرباني و خدمت به مردم، به اين قانع نبودند كه آن ها خودشان مراجعه كنند؛ بلكه حضرت پيش قدم مي شدند و خود سراغ مريض هاي اخلاقي و معنوي مي رفتند. به قول استاد شهيد مطهري كه تعبير خود اميرالمؤمنين (ع) است، در يك دستش «مرهم» بود و در دست ديگرش «ميسم»، يعني آلت جراحي و داغ كردن. آنجا که با مرهم مي شد معالجه بكند، معالجه مي كرد و جاهايي كه مرهم كارگر نبود، ديگر سكوت نمي كرد.[8]
يكي از اموري كه در توفيق يافتن انسان دخالت زيادي دارد و شرط موفقيت در كارها، بالاخص در كارهاي بزرگ است، حوصله و صبر زياد است.[9] کما این که يكي از عوامل موفقيت رسول خدا (ص) صبر ايشان بود. بدون ترديد كساني مي توانند كشتي در ورطه غرق و نابودي جامعه را نجات دهند كه مجهز به لنگر سنگين صبر و استقامت باشند.
پيامبر اكرم (ص) با انواع تهمت ها، توهین ها و جسارت ها به ساحت مقدسشان روبرو بودند؛ از جمله خطاب ایشان به ديوانه[10]، شاعر[11]، ساحر[12] و... از سوي مشرکان حجاز که هیچ یک از آن توهین ها حضرت را از ادامه راهشان باز نداشت. شخصي به نام طارق محاربي مي گويد: «رایت رسول الله(ص) بسوق ذی المجازه فمرّ و علیه جبّه له حمراء و هو ینادی بأعلی صوته: یا ایها الناس، قولوا: لااله الا الله تفلحوا و رجل یتبعه بالحجاره و قد أدمی کعبیه و عرقوبیه و هو یقول: یا ایها الناس لاتطیعوه فانه کذّاب!»؛[13] «رسول خدا (ص) را در بازار ذوالمجاز ديدم كه جبه اي قرمز رنگ پوشيده، راه مي رود و با صداي بلند مي گويد: اي مردم، بگوييد معبودي جز الله نيست تا رستگار شويد. مردي از پي او سنگ مي انداخت و قوزك ها و پشت پاشنه هاي پايش را خوني كرده بود و مي گفت: اي مردم، به حرفش گوش ندهيد، او دروغ گوست».
ريختن خار و خاشاك بر سر مبارك ايشان، سه سال رنج طاقت فرساي شعب ابي طالب، سنگ خوردن در سفر به طائف و از همه بزرگتر، جهل و نادانی مردم و حلم و بردباري ایشان در برابر پیشامدهای سخت و ناگوار باعث شد که ایشان به تدريج بر مشكلات، ناملايمات و ناهنجاري هاي اجتماعي غلبه نمودند و تلخي ها و مرارت ها در اثر صبر و بردباري پيامبر اكرم(ص) به شیريني و پيروزي مبدل شد. به يك اعتبار مي توان گفت: همين كه پيامبر(ص) در سرزمين خون و ظلم، درميان فقر، جنگ، جهل و اسارت و در دل تاريكي ها انسانهايي همچون ابوذر، سلمان، بلال و ... را با حوصله و صبر تربيت كردند، كاري شبيه به معجزه بود.[14]
رسول خدا (ص) در حديثي مي فرمايند: «ِفَالصَّبْرُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَى الشَّوْقِ وَ الشَّفَقِ وَ الزُّهْدِ وَ التَّرَقُّبِ فَمَنِ اشْتَاقَ إِلَى الْجَنَّةِ سَلَا عَنِ الشَّهَوَاتِ وَ مَنْ أَشْفَقَ مِنَ النَّارِ اجْتَنَبَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ مَنْ زَهِدَ فِي الدُّنْيَا اسْتَهَانَ بِالْمُصِيبَاتِ وَ مَنِ ارْتَقَبَ الْمَوْتَ سَارَعَ فِي الْخَيْرَاتِ »؛[15] «صبر چهار شعبه دارد: شوق، ترس، زهد و انتظار؛ هركه شوق بهشت داشته باشد، از شهوات دست كشد و هركه از آتش بترسد، خويشتن را از حرام ها نگه دارد و هركه به دنيا بي اعتنايي ورزد، گرفتاري ها را به چيزي نگيرد و هرکه منتظر مرگ باشد، در كارهای خير بكوشد».
خشم كليد هر بدي و یکی از دام های شيطان است. در تزاحم و پستي و بلندي زندگي، ناچاراً انسانها با يكديگر دچار اصطكاك و اختلاف مي شوند. آن چيزي كه باعث مي شود تا تعدي در حقوق دیگری نکنیم و بعداً از طرف مقابل پوزش نخواهيم، فروخوردن غضب است.
پيامبر اكرم (ص) هيچ گاه به خاطر منافع شخصي بر كسي غضب نكردند. غضب آن حضرت فقط در مصالح و مسائل اسلام خلاصه مي گشت. چنانكه امام علي(ع) در مورد غضب پيامبر خدا (ص) مي فرمايند: «لَا تُغْضِبُهُ الدُّنْيَا وَ مَا كَانَ لَهَا فَإِذَا تُعُوطِيَ الْحَقُّ لَمْ يَعْرِفْهُ أَحَدٌ وَ لَمْ يَقُمْ لِغَضَبِهِ شَيْ ءٌ حَتَّى يُنْتَصَرَ لَهُ »؛[16] «پيامبر خدا (ص) براي دنيا به خشم نمي آمد؛ اما هرگاه حق او را به خشم مي آورد، هيچ كس او را نمي شناخت و هيچ چيز نمي توانست جلو خشم او را بگيرد تا آن گاه كه انتقام (حق را) مي گرفت».
بنابراين در جايي كه بر اثر ناداني توهين می کردند يا ايشان را مسخره و تحقیر مي نمودند، رسول خدا (ص) طبق آيه ی «کظم غیظ» رفتار مي نمودند که میفرماید: «ِوَ الْكاظِمينَ الْغَيْظَ وَ الْعافينَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنين»؛[17] «و خشم خود را فرو مي خورند و از لغزش مردم در مي گذرند، اينان نيكوكارند و خدا نيكوكاران را دوست مي دارد».
حضرت در روايتي مي فرمايند: « الْغَضَبُ يُفْسِدُ الْإِيمَانَ كَمَا يُفْسِدُ الْخَلُّ الْعَسَل »؛[18] «خشم ايمان را تباه مي كند، همان گونه كه سركه عسل را».
معمولاً لجاجت و کینه توزی مخصوص روح های حقیر و همت های پایین است. رسول خدا (ص) براي پيش برد رسالت و اهداف والاي اسلام از خطا و لغزش ديگران درباره شخص خودشان مي گذشتند. يكي از اصحاب به نام انس مي گويد: «كَانَ يَمْشِي وَ مَعَهُ بَعْضُ أَصْحَابِهِ فَأَدْرَكَهُ أَعْرَابِيٌّ فَجَذَبَهُ جَذْباً شَدِيداً وَ كَانَ عَلَيْهِ بُرْدٌ نَجْرَانِيٌّ غَلِيظُ الْحَاشِيَةِ فَأَثَّرَتِ الْحَاشِيَةُ فِي عُنُقِهِ ص مِنْ شِدَّةِ جَذْبِهِ ثُمَّ قَالَ يَا مُحَمَّدُ هَبْ لِي مِنْ مَالِ اللَّهِ الَّذِي عِنْدَكَ فَالْتَفَتَ إِلَيْهِ رَسُولُ اللَّهِ ص فَضَحِكَ وَ أَمَرَ بِإِعْطَائِ »؛[19] «من با رسول خدا (ص) راه مي رفتم و حضرت بردي نجراني با حاشيه اي زبر و درشت بر تن داشت. عربي باديه نشين از راه رسيد و رداي ايشان را محكم كشيد. من به گردن پيامبر (ص) نگاه کردم و ديدم حاشيه رداء از شدت كشيدن، روي گردن حضرت ردّ انداخته است. سپس آن باديه نشين گفت: اي محمد، دستور بده از مال خدا كه نزد توست، به من بدهند. پيامبر (ص) به طرف او برگشت و خنده اي كرد و سپس دستور داد که به او چيزي عطا كنند».
در سايه ي لطف و گذشت پيامبر گرامي اسلام (ص) بود كه مسلمانان درس اخوت و برادري را آموختند تا كينه ها و نفرت ها را به محبت و دوستي و عفو يكديگر در مقابل لغزش هاي جزئي و احتمالي بدل سازند.
رسول خدا (ص) در تمام دوران زندگی پر برکتشان با مردم از روی تواضع و به دور از فخر فروشی و تکبر رفتار کردند. ایشان در اوج قدرت و در دوران حاکمیت نیز فروتنانه با مردم برخورد می نمودند. آن حضرت با مردم بدون هیچ گونه تشریفات و هیمنه سازی ها و خود را به رخ کشیدن ها، نشست و برخاست می کردند.
پیامبر اکرم (ص) همواره مردم را پرهیز می دادند از این که با او رفتاری همچون رفتار با پادشاهان مغرور و متکبر داشته باشند. ابن مسعود می گوید: «َأَتَى النَّبِيَّ ص رَجُلٌ يُكَلِّمُهُ فَأُرْعِدَ فَقَالَ هَوِّنْ عَلَيْكَ فَلَسْتُ بِمَلِكٍ إِنَّمَا أَنَا ابْنُ امْرَأَةٍ كَانَتْ تَأْكُلُ الْقَد»؛[20] «مردی به حضور رسول خدا (ص) رسید و از هیبت وی به لرزه افتاد. پیامبر به او فرمود: آرام باش، من پادشاه نیستم، من پسر زنی از قریش هستم که گوشت خشکیده می خورد». در اثر برخورد مهربانانه و فروتنانه بود که ایشان دلها را با محبت فتح کردند و یارانی رشید و فروتن تربیت نمودند.
انسان ها در مواجهه با یکدیگر، پیش از هر سخن و عملی، نحوه گفتار و رفتارشان نقش تعیین کننده ای دارد. خوش رویی کلید اصلی برای فتح دلها و برقراری محبت و دوستی است که با نمایش و استارت تبسّم آغاز می شود. رسول خدا(ص) به خوبی به این فضیلت متعالی آراسته بودند. بنابراین هنگامی که آدمی برای کمک به مردم، ثروت و امکاناتی ندارد، شاید خوش رویی بهترین وسیله پذیرایی از دیگران و مناسب ترین سلاح در کاستن درد و آلام و مشکلات مردم باشد.
انسان ها در ارتباط و معاشرت با يكديگر، حقوق و وظايفي دارند. بزرگترين عنصر كليدي براي فتح دلها و اثرگذاري در ديگران، رعايت يك سري نكات ساده و در عين حال پيچيده است كه امروزه از آن به عنوان «مهارت هاي ارتباطي»[21] نام برده مي شود.
رسول خدا (ص) با توجه به مقتضيات و شرايط آن عصر، امكانات و تكنولوژي عصر كنوني را نداشتند؛ اما آن چنان شيفتة هدايت و نجات مردم از جهل و خرافات بودند كه تمام لحظات و عمر شريف ايشان در اين راه پُر ارزش و مقدس سپري شد. وجود مقدس پيامر (ص) اسوه اي ماندگار و هميشگي در طول تاريخ است كه با تأسي به سلوك معنوي و نوع برخورد ايشان با قشرهاي مختلف جامعه، هرگونه بهانه جويي، اهمال كاري و جبر گرايي را از دست كساني كه مي خواهند طريق آن حضرت را در زندگي اجتماعي نپيمايند، مي گيرد. به قول صائب تبريزي:
-
يك عمر مي توان سخن از زلف يار گفت
در بند آن مباش كه مضمون نمانده است
تکلّف در لغت به معنای رنج بر خود نهادن، کاری را به مشقّت انجام دادن، تحمل کردن امری با رنج، سختی و خلاف عادت است.[22]
رسول خدا (ص) از هر گونه به تکلف انداختن مردم پاک و منزه بودند و در تمام شئون زندگی خود بی تکلفی را رعایت می کردند. ایشان مانند شاهان و اشراف سخن نمی گفت و از رفتار پرطمطراق و تشریفاتی به دور بود. آنچه در رفتار، کردار و نوع نشست و برخاست و همه ی کارهای آن حضرت (ص) جلوه بیشتری داشت، سادگی و بی آلایشی بود. پیامبر اعظم(ص) می فرمود: « نَحْنُ مَعَاشِرَ الْأَنْبِيَاءِ وَ الْأَوْلِيَاءِ بِرَاءٌ مِنَ التَّكَلُّف»؛[23] « ما گروه پیامبران و امنای پروردگار از تکلف به دوریم».
جامعه دینی ما اگر بخواهد اکثر مشکلاتش رفع بشود، باید این سیره اجتما عی رسول خدا (ص) را سرلوحه برنامه هایش قرار دهد. بنابراین به هر بهانه و توجیهی( امنیتی-مشغله ی کاری زیاد-داشتن جلسه و ...) نباید بین مردم و مسئولان فاصله بیفتد. در اثر تکلّف و تشریفات زاید توفیق رسیدگی به احوال و حوایج همنوعان و خدمت رسانی بهتر به آنان از مسئولان سلب می گردد.
یکی از شاخصه های مردم داری، اجرای مساوات در بین مردم و ارزش گذاری انسانها براساس تقوا و معرفت است.
پیامبر خدا (ص) حتی در نگاه کردن به اصحاب خویش مساوات را رعایت می کردند و یا در حلقه ای که اصحاب می نشستند، هیچ تفاوتی میان او و اصحابش دیده نمی شد. عرب را بر عجم و سفید پوست را بر سیاه پوست و اشراف زاده را بر خدمتکار مقدم نمی نمود و می فرمود: «ائْتُونِي بِأَعْمَالِكُمْ لَا بِأَنْسَابِكُمْ[24]»؛ «عمل های خود را نزد من آورید، نه نسب هایتان را». اجرای تمام اقسام مساوات در همه زمینه ها، اعم از مساوات در تقسیم بیت المال، مساوات در پرداخت مالیات های اسلامی( زکات- خمس – صدقات و ...)، مساوات در فرا خواندن همه مردم به تحصیل علم و مساوات در تصدی مسئولیت ها بر اساس اهلیت و شایستگی مدّ نظر رسول خدا (ص) بود.
پیامبر اکرم (ص) با اعلام و اجرای مساوات، در واقع دیدگاه طبقاتی و برتری جویی های کاذب و دروغین و نیز مقدم کردن ثروتمندان بر فقرا را نفی کردند. همگان در برابر قانون الهی مساوی بودند. زنی از اشراف سرقت کرده بود و زمانی که این مسئله ثابت شد، رسول خدا (ص) فرمان به مجازات او داد. عده ای نزد حضرت آمده و وساطت کردند تا حکم درباره او اجرا نشود؛ اما پیامبر اکرم (ص) بر مساوات در اجرای قانون تاکید کرده، فرمودند: «إنّما أهلك الّذين من قبلكم أنّهم كانوا إذا سرق فيهم الشّريف تركوه و إذا سرق فيهم الضّعيف أقاموا عليه الحدّ.[25]»؛ «آنان که پیش از شما بودند، تنها به سبب چنین تبعیض هایی هلاک شدند؛ زیرا حدود را بر فرو دستان اجرا می کردند و اشراف و بزرگان را رها می ساختند».
رفتار و مشی رسول خدا (ص) مبرّا از هر نوع برخورد ملوکانه و مستکبرانه بود. این مسئله باعث شده بود تا ایشان به راحتی با اقشار ضعیف جامعه ارتباط نزدیک داشته باشند. آنچه از حسن سلوک اجتماعی پیامبر (ص) حکایت دارد، داشتن روحیه ی سادگی و بی آلایشی در زندگی و دوری از اشرافی گری بود؛ چنان که خود بر این سیره تاکید داشتند و می فرمودند: «إِنِّي أَلْبَسُ الْغَلِيظَ وَ أَجْلِسُ عَلَى الْأَرْضِ- وَ أَلْعَقُ أَصَابِعِي وَ أَرْكَبُ الْحِمَارَ بِغَيْرِ سَرْجٍ وَ أُرْدِفُ خَلْفِي- فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِي فَلَيْسَ مِنِّی»؛[26] «من لباس خشن می پوشم، بر زمین می نشینم، انگشتان را [پس از غذا] با زبان می لیسم، بر الاغ بی پالان سوار می شوم و کسی را ترک خود سوار می کنم. پس هر که از سنّت من گریزان شود، از من نیست».
مهم ترین نکته در مورد مردم داری رسول خدا(ص) اجرای عدالت اجتماعی در بین همه ی آحاد جامعه بود. عدالت در حقیقت جان دین و شریعت است. عدالت اجتماعی، عدالتی گسترده و فراگیر در همه ی وجوه زندگی انسانها است که از مهم ترین وجوه آن که مستقیماً با زندگی مردم در ارتباط است، عدالت اقتصادی می باشد. بنابراین وجود فقر، فاصله طبقاتی، بهره کشی، رانت خواری و تکاثر نشانۀ عدم عدالت است. ازاین رو پیامبر اکرم (ص) فرمان یافت به برپایی عدل و قسط در جامعه؛ «قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْط[27]»؛ «بگو: پروردگارم به قسط فرمان داد».
در زندگي اجتماعي اغلب جوامع، ناهمواري ها و بن بست هايي وجود دارد كه راه درمان آن را نمي دانند و يا به نسخه هاي اشتباهي عمل مي كنند؛ در حالي كه راه برون رفت از تمامي مشكلات، اضطراب ها و ناهنجاري هاي اخلاقي و اجتماعي و ... تمسك به سيره و رفتار رسول گرامي اسلام (ص) است كه مفسر راستين اسلام مي باشد. بنابراين بر مسئولين و نهادهاي علمي و فرهنگي فرض است كه زمينه ها و بسترهاي لازم را در قالب ها و روشهاي نو، برای نسل جوان که تشنه ي معارف اند، مهيا سازند.
در عصري كه دشمنان با استفاده از ابزارهاي هنري و رسانه اي سعي دارند که چهره اي خشن و غير واقعي از اسلام و رسول خدا (ص) به جوامع ارائه بدهند، وظيفه نخبگان، هنرمندان و عالمان راستين اين است كه كمر همت بر بسته و با تمامي توان از ايشان رفع مظلوميت نمايند. بد نيست بدانيم كه رفع مظلوميت تنها گريه و زاري و شعاردادن نيست؛ بلكه در مقابل هر فيلم، داستان و... كه عليه آن اُسوه هميشگي ارائه مي شود، بايد مقابله به مثل نموده و صدها و بلكه هزاران اثر در قالب هاي متنوع و جذاب هنری براي مخاطبين مختلف و به زبان هاي گوناگون در فضايل و مكارم اخلاق رسول خدا (ص) انتشار داد. «تا سيه روي شود هركه در او غش باشد».
علی بخشی
[1]- مفردات راغب، ص297.
[2]- حج، استاد مرتضی مطهری، ص35.
[3]- شوری، 23.
[4]-بحار الانوار،ج73،ص367
[5]-شهاب الاخبار،ص322.
[6]- فصلنامه اخلاق، ص62.
[7]- نهج البلاغه، خطبه 108.
[8]- سیری در سیره نبوی، ص100.
[9]- حکمتها و اندرزها، ص212.
[10]- دخان، 14.
[11]- صافات، 36.
[12]- ذاریات، 52.
[13] - میزان الحکمه، ح 19973.
[14]- از معرفت دینی تا حکومت دینی؛ ص 147 و 148.
[15]-.بحارالانوار،ج65،ص348
[16]-عیون اخبار الرضا،ج1،ص317
[17]- آل عمران، 134.
[18]-.ارشادالقلوب،ج1،ص117
[19]-مجموعه ورام،ج1،ص99
[20] .مکارم اخلاق،ص16
[21]- برای مطالعه بیشتر به این منابع مراجعه کنید:
الف) ارتباطات انسانی، علی اکبر فرهنگی. ب) دین و ارتباطات، مجید محمدی ج) مبانی ارتباطات جمعی، سید محمد دادگران
2.لغت نامه دهخدا،ذیل واژه تکلّف
3.بحارالانوار،ج70،ص394
1.بحارالانوار،ج46،ص177
2.نهج الفصاحه،ص345
1.بحارالانوار،ج74،ص82
2.اعراف،29