شبهه:
درک اوضاع اجتماعي و
توجه به نقاط ضعف دستگاههاي حکومتي و انتقاد از شرايط حاکم، در آن زمانها
متعارف نبوده بلکه در زمانهاي بعد مرسوم و متعارف شده و در خطبه هاي نهج
البلاغه از حاکمان و وزيران و واليان و قضات و علما با تعبيرهاي گوناگون
انتقاد شده و بر شيوه ي حکومت و رفتار واليان و تبعيض در تقسيم بيت المال و
جهل قضات به شدت اعتراض شده است و به همين دليل نهج البلاغه سخنان علي بن
ابي طالب عليه السلام نمي باشد. [1] .
پاسخ:
گر
چه تمام شبهه هايي که پيرامون نهج البلاغه مطرح شده نادرست مي باشد، ولي
اين شبهه از تمام آن شبهه ها سست تر و نادرست تر مي باشد، زيرا چگونه ممکن
است چشم بسته گفته شود: چونکه اين موضوع بعدا ميان مردم مرسوم گشت پس باي
ولي خدا و دروازه ي علم رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم نيز از آن بي
اطلاع باشد، با اينکه او از کودکي پيوسته ملازم آن حضرت بوده و چه تجربه
هاي ارزشمندي را که در نوجواني و جواني فراگرفت و پس از رحلت پيامبر صلي
الله عليه و آله و سلم حوادث مهمي اتفاق افتاد و ميان فقيهان صحابه در
احکام الهي اختلاف شديدي پديد آمد و هر کدام ديگري را رد مي کرد و چه
خونهاي حرامي که بنا حق ريخته شده و چه بسيار اموال مردم که به يغما رفت و
چه حقوقي از مردم پايمال گشت!!!.
آيا تمام اينها کافي نيست که آن حضرت از شرائط حاکم و تمام دستگاههاي مقصر
انتقاد کند و از حقوق مردم دفاع نمايد؟ و با واليان خيانتکار و قضات فاسق و
عالمان دين فروش برخورد کند؟
بنابراين، اين شبهه نيز ناتمام است.
پی نوشتها:
[1] اثر التشيع في الادب العربي، ص 66.