ديدگاه امام علي (ع) درباره تحول اداري

ديدگاه امام علي (ع) درباره تحول اداري

پرسش:

ديدگاه امام علي (ع) در مورد تحول اداري چه بود؟
 پاسخ :
هر چند سؤال داراى ابهام بوده و مشخص نيست كه منظور از تحول ادارى، صرفا ايجاد تغيير در تشكيلات ادارى آن زمان است نظير برنامه اى كه «تحول دولتى» در سال هاى اخير در وزارتخانه ها و مؤسسات دولتى در حال اجرا بوده و منظور از آن آماده سازى نظام ادارى براى تحول و ايجاد بستر مناسب در راستاى تحقق برنامه هاى تحول ادارى و بالاخره انجام اصلاحات ضرورى به منظور پيراستن نظام ادارى از عوامل بازدارنده مى باشد. يا اينكه مراد تغيير و دگرگونى در شيوه هاى اداره جامعه در عرصه هاى مختلف آن است.
اما با اين همه از آنجا كه رشته تحصيل شما مديريت دولتى است به صورت مفصل مطالبى در هر دو حوزه آورده مى شود:
الف- معرفى كتاب «نظام ادارى از ديد امام على»
كتاب «الادارة و النظام الادارى عند الامام على (ع) عبدالله امينى» با عنوان: اداره و ساختار ادارى از ديد امام على عليه السلام در 1419 ق./ 1998 م. توسط مركز پژوهشهاى اسلامى غدير، در بيروت به چاپ رسيده است. اين اثر در پاسخ به يكى ديگر از نيازمنديهاى حياتى امت اسلامى براى دستيابى به پيشرفت و ترقى است، زيرا نقش ساختار ادارى در پيشرفت ملتها از جمله ژاپن و رشد تمدن آن، مورد اذعان همگان است همچنان كه عقب ماندگى از اين نظام، سبب به وجود آمدن ملتهاى جهان سوم و نابرخوردار و محروم شده است. نهج البلاغه از آن رو كه دربردارنده مجموعه خطبه ها و نامه هايى است كه امام على به كارگزاران خويش نگاشته، به اثرى غنى در باره انديشه ها و شيوه ها و قوانين ادارى تبديل شده، به رغم جمله هاى گاه كوتاه، از محتواى ارزنده اى برخوردار است. براى عرصه اين رهنمودها، از نهج البلاغه و نيز سيره رفتارى آن حضرت استفاده شد. جنبه قانونى و فنى و شرعى اين راهكارهاى حياتى و ضرورى بيان شده است پيشتر امثال «ماوردى» و «فراء» و «ابن طقطقى» در كتاب خويش «الفخرى فى الآداب السلطانية و الدول الاسلاميه» انديشه هاى ادارى و سياسى نهج البلاغه را ستوده، گفته اند: مردم به اين كتاب، پيوسته مراجعه كرده اند، زيرا اثرى است كه از آن حكمت و موعظه و توحيد و شجاعت و زهد و بلندهمتى، آموخته مى شود.] 1 [و «حمدى امين عبدالهادى» نويسنده كتاب «الادارة العامة فى الدول العربيه» مى گويد: امام على، با فصاحت و بلاغت، جديدترين شيوه هاى ادارى و حكومتى را در اختيار كارگزاران قرار مى داد و از آن جمله، رهنمودهاى ارزنده اى است كه در عهدنامه مالك اشتر و ديگر سخنان و نوشتارهاى حكمت آميز نهج البلاغه آمده است.] 2 [در عمل، امام كمتر از 5 سال 35 تا 40 هجرى حكومت كرده و در بدترين اوضاع سياسى كه همراه با جنگها و تنشهاى بسيارى بود نظام ادارى متينى را پايه گذارى كرد. ويژگيهاى اين نظام كه گواه مدعاى نگارنده است، در فصل سوم كتاب آمده است.
شيوه پژوهش در كتاب
نگارنده مى گويد: قصد ندارم نهج البلاغه را به عنوان كتابى ادارى معرفى كنم، همچنان كه ديگر منابع اسلامى، مانند قرآن و احاديث را نمى توان گفت فقط در اقتصاد يا اداره و يا جامعه شناسى و يا سياست است، چرا كه معتقديم تمامى آموزه هاى دينى براى زندگى شايسته و بايسته اى است، كه در حد نياز و ضرورت، دربردارنده برخى دانشها است. ضمن اينكه براى استنتاج و به دست آوردن علوم و معارف، مى بايست با ذهنى فارغ و بى هيچ گونه پيش ذهنى، به سراغ اين منابع رفت، مبادا افكار و نظريات خود را بر آن تحميل كنيم.
در اين اثر كوشش شده است ساختار ادارى مطرح شده در نهج البلاغه و سيره عملى امام، پس از برداشت، با نظريات معاصر شرقى و غربى و انديشه هاى قديم مطابقت داده شود و بى هيچ تأثيرگيرى و انفعال، رأى صواب به دست آيد.
اين كتاب داراى چهار فصل است. در فصل اول، معناى اداره و واژههاى به كار گرفته شده توسط حضرت امير عليه السلام در اين باره و نيز ويژگيهاى اداره از ديد امام بررسى شده است. مبحث اول اين فصل، دربردارنده مطالب ذيل است:
مفهوم اداره نزد مسلمانان كه «ابى يعلى فرّاء» و «ابن خلدون» و «فارابى» و «ماوردى» از آن تعبير به «تدبير» در مقابل «حكم» به معناى سياست كرده اند و «ابن سينا» كتاب خود را در اين باره، با عنوان «تدابير المنازل او السياسات الأهليه» نگاشته، كه به معرفى قواعد ادارى
از اداره خانواده تا اداره مملكت مى پردازد.
مفهوم اداره در كلمات امير مؤمنان (ع) واژه هايى همچون: تدبير، امره، قدرت، سيد و سيادت، سياست و راعى توسط نصوص اسلامى به كار گرفته شده است:
تدبير: لا فقر مع حسن التدبير] 3 [سبب التدمير سوء التدبير] 4 [حسن التدبير و تجنب التبذير من حسن السياسه‌] 5 [قوام العشير حسن التقدير و ملاكه حسن التدبير.] 6 [
امره: الكريم يعفو مع القدرة و يعدل فى الإمرة] 7 [جمال السياسة العدل فى الإمرة و العفو مع القدرة] 8 [العدل نظام الإمرة.] 9 [قدرت: حسن السيرة جمال القدرة] 10 [عند كمال القدرة تظهر فضيلة العفو.] 11 [سيادت و سيد: السيد من تحمّل المؤنة و جاد بالمعؤنة] 12 [السيد لا يصانع و لا يخادع و لا تغرّه المطامع‌] 13 [لا سيادة لمن لا سخاء له.] 14 [سياست: كه به معناى حقن دماء و حفظ اموال و منع شرور و قمع دعّار و مفسدان و منع از نظام منجر به فتنه و اضطراب است‌] 15 [، در فرمايش امام، به معنى اداره مردم، و در روايات چنين آمده است: فضيلة الرئاسة حسن السياسة] 16 [ملاك السياسة العدل‌] 17 [من حسنت سياسته دامت رئاسته‌] 18 [من ساس نفسه ادرك السياسة] 19 [الإحتمال زين السياسة.] 20 [راعى: كه به معناى رعايت و حفاظت است و ر كه نفس خويش يا ديگرى را راه برد، به او «راعى» گويند.] 21 [حضرت امير عليه السلام از اين واژه بسيار استفاده كرده است: فاستجيبوا الداعى و اتبعوا الراعى‌] 22 [من حق الراعى ان يختار لرعيته ما يختاره لنفسه‌] 23 [العادل راعٍ ينتظر أحد الجزائين.] 24 [
ويژگيهاى اداره از نظر امام على عليه السلام
اين مبحث، بخش دوم فصل اول است. نگارنده معتقد است: ويژگى انديشه ادارى امام على عليه السلام، قواعد منطقى آن است و در نظر حضرت، مؤسسه ادارى، جامعه كوچكى است كه دربردارنده تمامى مقوّمات اجتماعى است و «اداره» دستگاه منظمى است بدون آشوب و بهم ريختگى كه داراى اهداف عالى حياتى است سازمانى انسانى گروهى و هدفدار.
نويسنده در ادامه به توضيح ويژگيهاى برشمرده مى پردازد:
ويژگى سازمانى چگونه سازماندهى و سامان بخشى شود؟ سازمان را چه استوار مى كند؟ چگونه سامان دهى و نظم پاشيده مى شود؟
ويژگى انسانى انسان متشكل از عقل و هواى نفس است. عقل و هوى، به نظر امام چيست و منبع فضائل و رذائل كجاست؟ و تقوا چيست و متقيان كيانند و نشانه هاى آنان چيست؟
ويژگى گروهى ضرورت وجود اجتماع، چگونگى شكل گيرى گروه، دسته بندى گروه ها، گروه گرايى، دستيابى به اجتماع شايسته و صالح. ويژگى هدفمند بودن آيا آفرينش، بيهوده است؟ آيا خلقت بشر بى هدف است؟ هدف از آفرينش آدمى چيست؟ دنيا وسيله است، نه هدف بهشت از آن كيست؟ مؤمن چه كسى است؟ عقل و حلم و علم به چه معنا است و بهره هاى آن چيست؟
فصل دوم، با عنوان: مدير و صفات و وظايف او، و در سه بخش: صفات مدير، وظايف وى و پيروى و حرف شنوى است.
بخش اول: صفات مدير از ديد افلاطون، ارسطو، فارابى، صاحب نظران غربى و حضرت امير (ع)، با بهره گيرى از منابعى، همچون: الجمهورية، السياسة، آراء اهل المدينة الفاضله، ادارة الناس فنٌّ، غرر الحكم و دررالكلم، الحسبة، السياسة الشرعية فى اصلاح الراعى و الرعية، مقدمة فى الإدارة المحلية، نظام الحكم و الإدارة فى الإسلام، مبادئ الإدارة العامة و قضاياها فى النظرية و التطبيق، ادارة الأفراد و العلاقات الإنسانية، قوانين الوزارة و سياسة الملك و منابع فارسى: سازمان و مديريت، اصول مديريت علمى، مديريت جديد و مديريت و رهبرى آموزشى. نگارنده معتقد است، از جمله صفات شايسته مدير از نظر امام على ويژگيهاى ذيل است:
1. وقار: جمال الرجال الوقار] 25 [
2. نرمخويى و سعه صدر: آلة الرئاسة سعة الصدر] 26 [من لان عوده كثفت أغصانه‌] 27 [
3. خويشتن دارى و مدارا: الحلم و الأناة توأمان ينتجها علوّ الهمة] 28 [رأس الحكمة مداراة الناس‌] 29 [
4. گذشت: اولى الناس بالعفو أقدرهم على العقوبة] 30 [
5. همه جانبه نگرى در صدور حكم: من الخرق المعاجلة قبل الإمكان و الأناة بعد الفرصة] 31 [
6. سخت كوشى: من بذل جهد طاقته، بلغ كنه إرادته‌] 32 [فهم لا يرضون من اعمالهم القليل و لا يستكثرون الكثير] 33 [قدر الرجل على قدر همته‌] 34 [7. وقت شناسى: اخرم الناس رأياً من أنجز وعده و لم يؤخّر عمل يومه لغده‌] 35 [
8. زيركى و آينده نگرى: يومه خيراً من أمسه‌] 36 [
9. جلب رضايت مردم، با تشويق و احسان: زين الرئاسة الإفضال‌] 37 [و عدل و انصاف: و أشعر قلبك الرحمة للرعية و المحبة لهم و اللطف بهم، و لا تكونن سبعاً ضارياً تغتنم أكلهم، فانهم صنفان: إمّا اخٌ لك فى الدين أو نظيرٌ لك فى الخلق فاعطهم من
عفوك و صفحك مثل الذى تحبُّ و ترضى ان يعطيك الله من عفوه و صفحه‌] 38 [.
در نظر امام على، اين صفات، از جمله ويژگيهاى هر مدير است. امام مى فرمايد: «الولايات مضامير الرجال» اداره و تدبير، مجالى براى پديدار شدن شايستگى ها و توان آدمى است، همچنان كه سواران لايق در ميدان مسابقه شناخته مى شوند.
بخش دوم: وظايف مدير براى مدير، وظايفى چند، از جمله: برنامه ريزى، سازماندهى، جهت دهى و نظارت و گاه، شناسايى نيرو و ابزار و هماهنگى برمى شمردند همچنان كه تصميم گيرى از ديگر امور مهم هر مدير است. امير مؤمنان وظايف رييس و مرئوس را برمى شمرد و وظايف ذيل را لازم و مفيد مى داند:
انديشه و مشورت، به منظور برنامه ريزى و نتيجه گيرى مراقبت و نظارت و سازماندهى.
در شرح محورهاى فوق، نگارنده به بيان مطلب ذيل از ديد امام پرداخته است: اهميت انديشه، فوايد آن، شيوه انديشه، تقويت آن، موانع تفكر و انديشه، خط قرمز در برنامه ريزى و انديشه و رابطه برنامه ريزى و اداره.
در محور دوم (مشورت) اين مطالب آمده است:
اهميت شورا، فوايد آن، شروط مشورت، پى آمدهاى عدم مشورت يا مخالفت با آن. در ادامه مطالب، سيره عملى امام در مشورت بررسى شده و نمونه هايى از مشورتهاى حضرت در ابقاى حكمرانى موسى اشعرى، عزل قيس بن سعد از ولايت مصر، رفتن به شام، جنگ با خوارج، رويارويى با «خرّيت بن راشد» و نصب «زياد بن ابيه» بر فارس ذكر شده است.
مباحث بعدى: تصميم نهايى با كيست؟ تفاوت شورا و دموكراسى، شورا و تدبير است. در محور سوم (برنامه ريزى) مطالب زير را مى خوانيم:
آشنايى با شرايط زمان و مكان، اولويتها و تقديم و تأخير، آمادگى براى آينده، تقسيم وقت و زمان بندى. و در محور چهارم (نظارت) مباحث آتى وجود دارد: تعريف نظارت، مراحل آن (مراقبت ذاتى و خارجى و ارزش گذارى) و راههاى مراقبت.
بخش سوم: در اطاعت و پيروى و لزوم و نقش آن و انگيزه ها و پيامدها است.
فصل سوم، با عنوان «نظم ادارى در زمان امير مؤمنان» و در دو بخش: اداره مركزى و اداره منطقه اى است.
بخش اول: اداره مركزى در زمان امام، متشكل از سه مؤلفه: امام و كارگزاران و منشيان است يعنى امام و خليفه چگونه برگزيده مى شود ويژگيهاى امام: دورانديشى، توانمندى، اعتبار نظر او، عدالت، دانايى و آگاهى، اندرز و ارشاد، عدم دلبستگى به دنيا، پاسخگوى امت، تأمين كننده خواسته ها، صلابت و متانت وى، خوش برخوردى، گراميداشت دين باوران، رسيدگى به نيازمندان و خداباوران عبادتگر.
در قسمت كارگزاران كه با عنوان «وزرا» آمده است تعريف وزير و مساعد و نياز به كارگزار و كارگزاران و مشاوران پيامبر و امام على عليه السلام ذكر شده است.
و در ادامه: منشيان و كتّاب، نياز به آنان، ويژگى منشيان، وظايف كتّاب و كاتبان امام آمده است.
بخش دوم: اداره منطقه اى و محلى، شامل: كارگزاران و واليان، مسؤول بيت المال (صندوق دار)، قاضيان، محتسبان و عسكريان، دادرسان، منشيان و دفترداران و فرمانده هان ارتش و پيك و نامه رسانان، و در ادامه سير و دگرگونى نظام محلى و شرحى در مورد افراد برشمرده فوق آمده است.
فصل چهارم، با عنوان «مقايسه و ارزيابى انديشه ادارى نزد امير مؤمنان و نظريه هاى كلاسيك معاصر» و در سه بخش: نظريات كلاسيكى در سازماندهى، تجارب ادارى معاصر و اصلاح ادارى است.
در بخش اول و در دنباله مباحث، از نظريه پردازان غربى و آراى آنان در سازماندهى و ارزيابى اين انديشه ها، شرحى ذكر شده است. نگارنده مى افزايد: امام على عليه السلام در نظام ادارى بر نكات ذيل تأكيد مى ورزيد: عنصر انسانى، آگاهى و دانش، رابطه رييس و مرئوس، رويارويى با جمودگرايى و رقابت آگاهانه.
بخش دوم به بيان تجارب ادارى معاصر، از جمله كشور ژاپن مى پردازد و از جمله تجارب، تصميم گيرى شورايى و اشتغال مادام العمر آموزش پيگير ضمن خدمت و تجربه اندوزى برشمرده مى شود. سپس به بيان ديدگاه نهج البلاغه در اين سمت و سو پرداخته و موارد ذيل بيان مى شود: شور و مشورت در تصميم گيرى و حسن انتخاب مدير و عمل مقرون به علم و پيشگامى در كار از لحاظ وقت شناسى و جزم در كار و روزآمدى و بكارگيرى تجربه و دلسوزى و تفقد پدرانه مدير. مطلب بعدى در باره مركزيت گرايى ادارى و مركزيت زدايى است.
منبع : نهاد نمايندگي ولي فقيه در دانشگاهها

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

كتابي معتبرتر از نهج البلاغه

كتابي معتبرتر از نهج البلاغه

گروهى از هوى پرستان مى گويند: بسيارى از نهج البلاغه گفتارهايى برساخته است كه گروهى از سخنوران شيعه آنها را پديد آورده اند و شايد هم برخى از آنها را به سيد رضى نسبت داده اند. اينان كسانى اند كه تعصّب ديده هايشان را كور كرده و از سر كجروى و ناآگاهى به سخن و شيوه هاى سخنورى ، از راه روشن روى برتافته، و كجراهه در پيش گرفته اند
No image

اطلاعات عمومی (1)

حضرت علی(علیه السلام)در مورد مسلمان واقعی می‌فرماید: مسلمان واقعی كسی است كه مسلمانان از زبان و دستش در امان باشند مگر آن جا كه حق اقتضا كند. و آزار رساندن به هیچ مسلمانی جز در مواردی كه موجبی( به حكم خدا) داشته باشد روا نیست.
سهيم بودن نسلهاي آينده در اعمال گذشتگان

سهيم بودن نسلهاي آينده در اعمال گذشتگان

تمام مؤمنان امروز، و آنها که در رحم مادرانند و هنوز متولّد نشده اند يا کسانى که قرنها بعد از اين از صلب پدران در رحم مادران منتقل و سپس متولّد و بزرگ مى شوند، در ميدان جنگ «جمل» حضور داشته اند! چرا که اين يک مبارزه شخصى بر سر قدرت نبود، بلکه پيکار صفوف طرفداران حق در برابر باطل بود و اين دو صف همچون رگه هاى آب شيرين و شور تا «نفخ صور» جريان دارد و مؤمنان راستين در هر زمان و مکان در مسير جريان حق و در برابر جريان باطل به مبارزه مى خيزند و همه در نتايج مبارزات يکديگر و افتخارات و برکات و پاداشهاى آن سهيم اند.
تفاسير نهج البلاغه

تفاسير نهج البلاغه

ترجمه اى كه مؤلف براى متن نهج البلاغه ارائه مى دهد ترجمه اى روان است، گرچه كه بلاغت و فصاحت متن پارسى شده به متن عربى نمى رسد، چونان كه مؤلف خود نيز در مقدمه كوتاهى بر جلد نخست بدين حقيقت تصريح مى كند كه «هيچ ترجمه اى هر اندازه هم دقيق باشد نمى تواند معنايى را از زبانى به زبان ديگر چنان منتقل نمايد كه هيچ گونه تغيير و تصرفى در آن معنا صورت نگيرد
بهترین ترجمه های نهج البلاغه کدامند؟

بهترین ترجمه های نهج البلاغه کدامند؟

گاهی در بعضی مجالس دینی و مذهبی پاره ای از کلمات این کتاب را خوانده و معنی می کردم. شنوندگان به شگفت آمده و می گفتند: اگر علما و رجال دینی ترجمه فرمایشات امام علی(ع) در کتاب نهج البلاغه را به طوری که در خور فهم فارسی زبانان باشد نوشته بودند، همه از آن بهره مند می شدند ولی افسوس که از ترجمه و شرح هایی که در دسترس است، چنا نکه باید استفاده نمی شد. بنابراین بر نگارنده واجب شد که دست از کار بردارم و این کتاب جلیل را به زبان فارسی سلیس و روان ترجمه کنم.
Powered by TayaCMS