مصائب امام جواد خیلی شبیه مصائب عمویش امام حسن مجتبی است. مثل عمویش امام حسن گرفتار همسر نانجیب شد. امام جواد هم به وسیله سمی که همسرش به او داد، مسموم شد و در میان حجره در بسته از شدت درد به خود می پیچید. جگرش از تشنگی می سوخت، ولی کسی جواب امام جواد را نمی داد.
اما خیلی فرق است بین امام جواد و جدش ابااعبدالله. آقا اباعبدالله هی صدا می زد «اسْقونى شَرْبَةً مِنَ الْماءِ فَقَدْ نَشَطَتْ كَبِدى»[1] ای قوم، جگرم از تشنگی می سوزد، جرئه ای آب بدهید. اما کسی جواب آقا را نداد مگر با نیزه و شمشیر. دل امام جواد دیگر داغ جوان و برادر ندیده بود، بدنش پر از زخم و جراحت نبود، بدنش زیر آفتاب نمانده بود. اما بدن پر از زخم و جراحت جد غریبش اباعبدالله زیرآفتاب سوزان ماند.
حجة الاسلام و المسلمین فرحزاد
[1]. (جمعی از نویسندگان/ عاشوراشناسى/ ص: 266).