کلمات کلیدی : دوستی ، معاشرت ، اهل تقوی ، رفیق عاقل ، کار خیر ، نماز اول وقت ، غفلت
سخنران استاد حق شناس
﴿واصبر نفسک مع الذين يدعون ربهم بالغداة والعشی يريدون وجهه ولاتعد عيناک عنهم تريد زينة الحيوة الدنيا ولاتطع من اغفلنا قلبه عن ذکرنا واتبع هواه و کان امره فرطاً﴾.[1]
حضرت می فرمایند که «التودد الی الناس نصف العقل». یعنی رفاقت کردن با مردم نصف عقل است.[2]
یک وقتی این دعا را می خواندم که امام سجاد علیه السلام عرض می کند: «واجعل لی فی صدور المومنين وداً».[3] یعنی بارالها! در قلوب اهل ایمان وُدِّ مرا قرار بده!
همچنانکه در کتاب«فروق اللغة» نوشته شده است، معنای«حب» این است که من به شخصی ارادت و محبت داشته باشم؛ اما معنای « وُدّ» این است که علاوه بر این که من او را دوست دارم، دشمنانش را هم دشمن بدانم.
مودت مؤمنین ثمره ی اقبال در نماز
پروردگار به کسانی که در نماز اقبال به اوکنند، وعده داده است که آنان را به واسطه ی مودت مؤمنین کمک نماید. این معنای وسیله است.
ضرورتی ندارد که یک گوشه ای بنشینید؛ بلکه باید احکام اسلام را یاد بگیرید و در میان مردم پیاده کنید. به همین جهت است که شارع باب نجاست و طهارت را به آسان ترین روش بیان فرموده است. یک شب عرض کردم که -مثلاً- رفتن در رستوران هایی که صاحب آن مسلمان است؛ اما یهودی می آید، ارمنی می آید، آدم لاابالی می آید، کسانی که نجاست سرشان نمی شود، می آیند، رفتن در این رستوران ها و خوردن غذا بر اساس قاعده ی اسلامی جایز است. (هر چند بر خلاف احتیاط است) تا مادامی که یقین به نجاست پیدا نکرده اید؛ پرهیز کردن واجب نیست.
در قسمت لباس هم همین طور اگر آلوده به خون یا ماده ای مثل منی شد و بعد از تطهیر، جرم آن از بین رفت؛ اما رنگش باقی بود، پاک است.
یا – مثلا- اگر به منزل کسی برویم که نجس و پاکی سرش نمی شود، غذای او تا زمانی که یقین به نجاست پیدا نکرده ایم، برای ما پاک است.
در معاشرت کردن با مردم، به احتمال تعلق خمس به غذایی که در برابر شما قرار می دهند، نباید توجه کنید.
در مسیر پله های مدرسه ی فیضیه به سمت صحن عتیق، یک کسی از مرحوم سید محمدتقی خوانساری (ره) درباره همین موضوع سؤال کرد. ایشان آنقدر احتمالات مختلف را بیان کرد که آن شخص گفت: آقا! اگر اینطور باشد؛ به این زودی ها برای کسی یقین حاصل نمی شود که طرف خمس نداده است. پس نباید مسئله ی نجاست و طهارت و تعلق خمس مانع معاشرت شما با مردم بشود. باید بروید، داداش جون! و امر بمعروف و نهی از منکر بکنید.﴿ان تنصروا الله ينصرک و يثبت اقدامکم﴾.[4]
نوعاً همین طبقه ی چهارمی ها کارها را پیش می برند، همین کلاه نمدی ها همین لباس چرکین ها. آن اعیان و اشراف وکراواتی ها که نشُسته پاک اند. آنها کنارند، داداش جون!
در زمان پیغمبر (ص) بسیاری از مؤمنان فقیر بودند، -مثلاً- یک عبایی به دوششان بود که هم زیراندازشان بود، هم سفره ی غذایشان!
اشخاص ثروتمند می خواستند بیایند خدمت پیغمبر (ص) ؛ اما این فقراء را مانع می دیدند! –مثلا- اینها کثیف هستند و میکروب دارند و..!
عرض کردند: یارسول الله! یک روز این فقراء خدمت شما باشند و یک روز هم ما ثروتمندان! ما نمی توانیم با بودن این فقراء در خدمت شما باشیم و احکام مان را یاد بگیریم!
با همین پابرهنه ها باش!
حضرت به جهت اینکه خیلی حریص و کوشا بودند تا مردم به اسلام بگروند، نزدیک بود پیشنهاد آنان را قبول فرمایند؛ ولی جبرئیل امین نازل شد که یارسول الله!﴿واصبر نفسک مع الذين ...﴾.[5] با همین اصحاب صُفّه، با همین پابرهنه ها که صبح و شام پروردگار را می خوانند، با همین ها باید صبر بکنی! مبادا از اینها بگذری به خاطر این اشخاص دنیا پرست! ﴿تريدون زينة الحيوة الدنيا﴾.[6]
﴿ولاتطع من اغفلنا قلبه عن ذکرنا﴾
.[7] ای نبی اکرم من! از این اشخاصی که قلبشان از ذکر من غافل است و از هواهای نفسانی خودشان پیروی می کنند، اطاعت نکن!
اینها خیال می کنند که مسجد مهمان خانه و هتل است که برای آنها یک اطاق مجلل فراهم کنند! نه باباجان من! باید در میان همین مردم بیایند و احکامشان را یاد بگیرند، داداش جون! یک صلوات بفرستید.
مرحوم حاج میرزا جواد آقا (ره) در آداب رفاقت همین قسمت از آیه را ذکر می کند و در ادامه به این مطلب اشاره می کند که «المرء علی دين خليله».[8] اگر انسان بخواهد سیر الی الله بکند؛ یک رفیق و یک استاد لازم دارد. «الرفيق ثم الطريق».[9] حضرت می فرماید: «واطلب مؤاخاة الاتقياء ولو فی ظلمات الارض».[10] طلب کن دوستی با اهل تقوی را ولو در تاریکی های زمین.
پروردگار به کسانی که به مساجد رفت وآمد کنند؛ هشت چیز مرحمت می کند. یکی از این هشت چیز رفیق عاقل و بینا و متدینی است که همیشه جویای احوال معنوی شماست. از شما سؤال می کند: کجا بودی رفیق جان؟ چرا امروز نماز جماعت نیامدی؟ آن رفتاری که با فلان کس کردی، رفتار درستی نبود! من آینه ی تو هستم.
چنین رفیقی تمام عیوب انسان را تذکر می دهد. بعد از شناخت پروردگار و انبیاء، عبادتی بالاتر از طلب کردن چنین رفیقی نیست! حتماً باید از خدا بخواهید که یک چنین رفیق عاقلِ متدینی به شما عنایت کند.
بنده امروز قضیه ی موسی بن عمران علیه السلام را مطالعه می کردم که رفت به مدین و در آنجا دید که یک چاهی است و شبان ها از آن چاه برای سیراب کردن گوسفندانشان آب می کشند؛ ولی دلو آب به قدری سنگین بود که ده نفر باید آن را از چاه بیرون می کشیدند!
حضرت موسی علیه السلام دید که همه بر هم سبقت می جویند و زنهایی هم آنجا ایستاده اند که نمی توانند با این ازدحام جمعیت گوسفندانشان را سیراب کنند. حضرت قدری آن مردم را نصیحت کرد؛ ولی کسی به نصایح ایشان توجه نکرد و خود ایشان با گرسنگی و تشنگی به تنهایی - بی آنکه کسی به ایشان کمکی نماید- مشغول به آب کشیدن از چاه شدند!
بعد در قرآن می فرماید که ایشان این جمله را عرض کرد که﴿ رب انی لما انزلت الی من خير فقير﴾.[11]پروردگارا! من محتاج خیر و احسان تو هستم.
دقت کنید که حضرت مصداق خیر را معین نفرمودند!
در ازای این خدمتی که حضرت موسی علیه السلام در اینجا کرد، دختران شعیب علیه السلام به پدرشان گزارش دادند که یک چنین مردی آمد و برای ما آب تهیه کرد و بعد رفت یک گوشه ای نشست. حضرت شعیب علیه السلام او را فراخواند، تا اجر عمل خیر او را بدهد.
ببینید که در ازای یک کار خیر، پروردگار او را به چه مقامی رساند!
در حوزه علمیه قم در دهه ی اول محرم آقایان جمع می شدند، تمام مراجع تقلید هم می آمدند و اشخاصی که در حد اجتهاد بودند، منبر می رفتند. یکسال مرحوم حاج میرزا ابوالفضل (ره) منبر رفتند و فرمودند:
حضرت موسی علیه السلام ده سال در مدین به شعیب علیه السلام خدمت نمود تا اینکه مورد عنایت قرار گرفت و عصای پیغمبری را به او دادند.
بعد ایشان به حضرات مراجع اشاره کرده و فرمودند: شما آقایان طلبه هم در خدمت این شعیب ها باید زحمت بکشید، تا در تحصیل علم به مدارج عالیه رسیده و مورد عنایات ازلی واقع شوید.
- شبان وادی ایمن گهی رسد به مرادکه چند سال به جان خدمت شعیب کند
امام سجاد علیه السلام نظر به اینکه سلاطین جور مانع از ارشادات ایشان بوده اند؛ نصایح و ارشاداتشان را به صورت دعا بیان فرموده اند.
ایشان در دعای مکارم الاخلاق می فرماید: «واستعملنی بما تسئلنی غدا عنه».[12] ای پروردگار عزیز من! این چشم و زبان و گوش و دست و پا، امانت تواند و فردای قیامت از این امانت ها سؤال خواهی کرد که «عبدی ماذا صنعت فی امانتی؟».[13] خدایا! به من توفیق بده که این امانت ها را در آنچه مورد نظر توست، بکار بندم. گوش را برای شنیدن مواعظ حسنه به من داده ای، چشم برای دیدن آیات و نشانه هایت و خواندن قرآن.
«واستفرغ ايامی فيما خلقتنی له».[14] خدایا! یاری ام کن تا شب و روزم در آنچه مرا برای آن آفریده ای، صرف شود.
اگر بناست عمرم چراگاه شیطان باشد؛ قبض روحم کن!
«وعمرنی ماکان عمری بذلة فی طاعتک فاذاکان عمری مرتعاً للشيطان فاقبضنی».
[15] پروردگارا! اگر بناست که عمر من چراگاه شیطان باشد و هر روز نسبت به قبل تنزل کنم؛ قبل از اینکه غضبت بر من محکم شود، قبض روحم کن!
«ووفقنی لطاعة من سددنی و متابعة من ارشدنی».[16] یک استادی برای من قرار بده که از او پیروی کنم. «ولاتبتلينی بالکسل عن عبادتک».[17] خدایا! در اثر عمل بد، مرا به کسالت در بندگی ات مبتلا نکن!
«ولا العمی عن سبيلک».[18] یک طوری نشود که راه تو را گم بکنم.
دوری از دور شدگان از تو، همنشین مؤمنین
«ولا مجامعة من تفرق عنک ولا مفارقة من اجتمع لک».[19] یک طوری نشود که همنشین کسانی شوم که از تو جدا شده اند و از اهل خیر جدا باشم. خوب گوش بدهید، رفقا! این هم دعا لازم دارد. پروردگارا! مرا موفق کن که با اهل خیر و با مومنین باشم.
«ووفقنی اذا اشتکلت علی الامور لاهديها».
[20] پروردگارا! وقتی امور بر من مشتبه می شود، آنچه در نظر تو خیر است، مرا به آن رهبری کن. همه ی مضامین این دعا آموزنده است؛ اما بنده بعضی اش را به مناسبت مجلس خودمان انتخاب کرده ام.
در اوقات غفلت مشغول یاد تو باشم
«و نبهنی لذکرک فی اوقات الغفلة».[21] در اوقات غفلت مرا مشغول یاد خودت کن. اوقات غفلت، همین عید دیدنی هاست!
«فانتهزوا فرص الخير».[22] فرصت های خیر را مغتنم بشمارید! یک مرتبه رسول پروردگار در همین ایام غفلت می آید، داداش جون؟
ملک الموت هر روز در اوقات نماز شما را بررسی می کند و اگر در حال نماز باشید؛ برای شما دعا می کند و وعده می دهد که در هنگام مرگ، شهادتین را به شما القاء کند!
این چه کاری است که ایام عید را فقط با پسته و آجیل و خندیدن و تماشای تلویزیون بگذرانید! خودتان را قاطی بچه ها کرده اید! این برای شما غفلت است، داداش جون!
«واستعملنی بطاعتک فی ايام المهلة».[23] فعلاً که پروردگار به شما مهلت داده؛ فرصت ها را مغتنم بشمارید و به طاعتش مشغول باشید.
صلواتی بفرستید.
[1] -کهف / 28
[2] -قال رسول الله (ص) التودد الی الناس نصف العقل. الکافی ، چ 2 ص 643
[3] -الصحيفة السجادية . و کان من دعائه عليه السلام عند ختم القرآن ، 42
[4] -محمد/ 7 « اگر دین خدا را یاری کنید؛ خدا هم شما را یاری نموده وقدمهایتان را استوار خواهد نمود».
[5] -کهف / 28
[6] -کهف / 28 « اراده می کنند زینت زندگی دنیا را».
[7] -کهف / 28
[8] -قال رسول الله (ص) : المرء علی دين خليله و قرينه. الکافی . ج2 ص 375
[9] - وسائل الشيعة 8/299 باب 30 از ابواب آداب سفر حديث1
[10] - مصباح الشريعة ص 150 فصل فی المؤاخاة
[11] - قصص / 24
[12] - الصحيفة السجادية . و کان من دعائه فی مکارم الاخلاق
[13] - جامع السعادات، محمد مهدی النراقی ج3 ص 48 ترجمه: بنده ی من با امانتم چه کردی؟
[14] - الصحيفة السجادية . و کان من دعائه فی مکارم الاخلاق
[15] - الصحيفة السجادية . و کان من دعائه فی مکارم الاخلاق
[16] - الصحيفة السجادية . و کان من دعائه فی مکارم الاخلاق
[17] - الصحيفة السجادية . و کان من دعائه فی مکارم الاخلاق
[18] - الصحيفة السجادية . و کان من دعائه فی مکارم الاخلاق
[19] - الصحيفة السجادية . و کان من دعائه فی مکارم الاخلاق
[20] - همان
[21] - همان
[22] - نهج البلاغة کلمات قصار/21
[23] - الصحيفة السجادية . و کان من دعائه فی مکارم الاخلاق