سفارش های امام صادق(ع) به عبدالله بن جندب در بردارنده حکمت های بسیاری است و راه و رسم زندگی را به همه آن ها که خواهان سعادت اخروی هستند، می آموزد.
امام صادق(ع) به آسیب شناسی اجتماعی می پردازد و هنجارها وناهنجارها را معرفی می کند.
منبر حاضر شرحی مختصر بر سخنان امام صادق(ع) است.
عبدالله بن جندب از علمای بزرگ شیعه و راویان پارسا ومورداطمینان درسده دوم هجری و از یاران امام صادق، امام کاظم وامام رضا علیهم السلام است. (1) وی نزد ائمه علیهم السلام مقام و منزلت رفیعی داشت. (2)
عبدالله بن جندب از امام رضا(ع)پرسید: آیا از من راضی هستید؟ آن حضرت فرمود: بله، قسم به خداوند! خدا و رسولش نیز از تو راضی هستند. (3)
عشق و ارادت خالصانه عبدالله بن جندب به اهل بیت علیهم السلام و تلاش فراوان او برای ترویج فرهنگ شیعی سبب شده است که نام اودر بین صدها راوی حدیث جاودانه بماند. روایت های فراوان او گواه این که وی در نقل و حفظ احادیث ائمه علیهم السلام نقش عمده ای داشته است.
قدیمی ترین منبع شیعی که سفارش های امام صادق(ع) به عبدالله بن جندب را نقل کرده، کتاب "تحف العقول"، (4)
اثر دانشمند وارسته شیعه، فقیه و محدث بزرگ، "ابومحمد حسن بن علی بن حسین بن شعبه حرانی" است، که در قرن چهارم هجری و معاصر شیخ صدوق(متوفای 318 ه .ق) می زیست.
او استاد شیخ مفید (متوفای 413 ه. ق) بود. عبدالله بن جندب نزد عالمان رجال، شخصیتی ستودنی دارد.
ابن شعبه حرانی سفارش های امام صادق(ع) به عبدالله بن جندب را همانند سایر روایت های بدون ذکرنام راویان آن آورده است. او درمقدمه تحف العقول به این نکته اشاره و دلیلش را این گونه بیان می کند: "به منظور سبکی، اختصار و ایجاز و نیز باتوجه به محتوای احادیث که بیشتر درباره آداب، اخلاق، مواعظ و حکمت ها است، سندهای روایت ها را نیاوردم." (5)
علامه مجلسی(ره) در کتاب ارزشمند بحارالانوار، (6) متن کامل سفارش های امام صادق(ع) به عبدالله بن جندب را به نقل از تحف العقول، با تفاوت های بسیار اندک آورده است.
با توجه به مقام والای مولف و محتوای احادیث که در باب اخلاق وآداب وسنن است. حذف سند حدیث ها خللی به وجود نخواهد آورد،زیرا تمام عالمان شیعه همواره از این کتاب پرارزش استفاده کرده اند و به آن اعتماد داشته اند.
امام صادق(ع) دراولین جمله از سفارش های سازنده خود، به دوستان خود هشدار می دهد و آن ها را از خطر دام های شیطان آگاه می سازد:
"یا عبدالله! لقد نصب ابلیس حبائله فی دارالغرور فما یقصد فیها الا اولیائنا";
ای عبدالله! ابلیس دام هایش را در دنیای فریبنده فقط به قصد شکار دوستان ما پهن کرده است.
امام صادق(ع) به عبدالله بن جندب هشدار می دهد که مواظب شکارگاه ها و دام های شیطان باشد:
یا بن جندب! ان للشیطان مصائد یصطاد بها فتحاموا شباکه ومصائده." ای پسر جندب! شیطان مکان هایی برای شکار دارد. مواظب دام ها وشکارگاههای او باشید!
عبدالله بن جندب می پرسد:
یا بن رسول الله(ص) و ما هی؟ ای پسر فرستاده خدا! آنها چیستند؟
"اما مصائده فصد عن بر الاخوان، و اما شباکه فنوم عن قضاء الصلوات التی فرض الله." اما ابزار شکار او است شیطان ایجاد مانع در نیکی به برادران و دام های شیطان خفتن از انجام نمازهای واجب است.
در رفتارها و روابط اجتماعی، که تشکیل دهنده بخش عظیمی اززندگی انسان ها، است، داشتن حس همیاری و روحیه نیکی به برادران دینی نشانده دهنده پویایی و سلامت جامعه است.
امام صادق(ع) ازسویی بی توجهی به آن را شکارگاه شیطان شمرده و از سوی دیگر اهمیت و ارزش این خصلت نیکو را با ذکر گوشه هایی از آثار وفوائد آن، این گونه بیان داشته است:
هدف از آفرینش انسان در فرهنگ متعالی قرآن، بندگی و کرنش درمقابل آفریدگار است:
(و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون) (7) ;"جن و انس را جز برای بندگی و عبادت نیافریدم."
از جلوه های پرارزش این هدف، نیکویی به برادران و دیدار آنها است.
"اما انه ما یعبدالله بمثل نقل الاقدام الی بر الاخوان وزیارتهم"; آگاه باش! همانا خداوند به چیزی مانند گام برداشتن در راه نیکی به برادران و دیدار آن ها بندگی نشده است.
دومین اثر نیکی به دیگران، داشتن ثواب سعی بین صفا و مروه است:
"یا بن جندب! الماشی فی حاجه اخیه کالساعی بین الصفا والمروه." ای پسر جندب! کسی که برای بر طرف کردن نیاز برادر خود گام برمی دارد مانند کسی است که سعی بین صفا و مروه می کند.
ارزش دیگری که نیکی به برادران دینی در پی دارد همانندی آن باکشته شدن در راه خدا است:
"و قاضی حاجته کالمتشحط بدمه فی سبیل الله یوم بدر واحد"; برطرف کننده نیاز برادر دینی همانند کسی است که روز بدر و احد در راه خدا به خون خود بغلطد.
"یابن جندب! من سره ان یزوجه الله الحور العین و یتوجه بالنور فلیدخل علی اخیه المؤمن السرور";
ای پسر جندب! هر که خوشحال می شود از این که خداوند او را به ازدواج حورالعین در آورد وتاج نور برسرش نهد باید دل برادر مومنش را شاد سازد .
جامعه ای که به مشکلات و گرفتاری های همنوعان خود بی توجه باشد ونسبت به حقوق نیازمندان سستی نماید زمینه عذاب سخت خداوند رافراهم آورده است:
"ما عذب الله امه الا عند استهانتهم بحقوق فقراء اخوانهم"; خداوند امتی را عذاب نخواهد کرد، مگر در وقتی که نسبت به حقوق برادران نیازمند خود سستی نمایند.
امام جعفر صادق(ع) چند مورد از آسیب های روابط اجتماعی را چنین بیان کرده است:
1- غش: خیانت، نیرنگ وکلاه برداری.
2- تحقیر: خوار و کوچک شمردن دیگران و بی توجهی به شخصیت آن ها.
3- دشمنی: کینه توزی و درگیری.
4- حسادت: ناراحت شدن از خوبی های دیگران و خیر دیگران را نخواستن.
"و من غش اخاه وحقره و ناواه جعل الله النار ماءواه، و من حسد مومنا انماث الایمان فی قلبه کما ینماث الملح فی الماء";
هرکس به برادر مومنش نیرنگ زند و او را کوچک و خوار شمارد و با او درگیر شود، خداوند جایگاهش را آتش قرار دهد و هرکه به مومنی حسادت ورزد ایمان در دلش آب شود، همانند آب شدن نمک در آب."
"ویل للساهین عن الصلوات، النائمین فی الخلوات، المستهزئین بالله و آیاته فی الفترات، اولئک لاخلاق لهم فی الاخره و لایکلمهم الله و لا ینظر الیهم (8) ، یوم القیمه و لایزکیهم و لهم عذاب الیم";
وای برغفلت کنندگان از نماز، خواب رفته گان در خلوت ها و آن ها که در زمان ضعف دین، خدا و نشانه هایش را تمسخر می کنند. آن ها هیچ بهره ای درآخرت ندارند. خداوند در روز قیامت با آن ها سخن نمی گوید و به آن ها نگاه نمی کند و آن ها را نمی بخشد و برای آن ها عذابی دردناک است.
امام صادق(ع) در ادامه سفارش هایش به عبدالله بن جندب فرمود:
"یابن جندب! اقل النوم باللیل و الکلام بالنهار فما فی الجسد شیی ء اقل شکرا من العین و اللسان، فان ام سلیمان فالت لسلیمان(ع) یا بنی ایاک و النوم فانه یفقرک یوم یحتاج الناس الی اعمالهم";
ای پسر جندب! در شب کم بخواب و در روز کم بگو، زیرا در جسم آدمی عضوی کم سپاس تر از چشم و زبان نیست. همانا مادر سلیمان به سلیمان گفت: پسرم! از خواب بپرهیز، زیرا تو را درروزی که مردم به اعمال و کردار خود نیازمندند، سخت محتاج می کند.
با توجه به نیاز طبیعی ولازم انسان به خواب، مذمت آن دراین سخنان مربوط به پرخوابی و خواب هایی است که انسان را از انجام وظایف دینی و دنیایی باز می دارد.
1- رجال شیخ طوسی، ص 226، 355 و379.
2- رجال علامه حلی، ص 105.
3- رجال کشی، ص 585.
4- تحف العقول، ص 311.
5- همان، ص 4.
6- بحارالانوار، ج 78، ص 279، ح 113.
7- ذاریات، آیه 56.
8- جمله "ولاینظر الیهم" در نسخه تحف العقول نیست ولی دربحارالانوار آمده است.