حکمت 427 نهج البلاغه : ارزش های والای اخلاقی

حکمت 427 نهج البلاغه : ارزش های والای اخلاقی

متن اصلی حکمت 427 نهج البلاغه

موضوع حکمت 427 نهج البلاغه

ترجمه مرحوم فیض

ترجمه مرحوم شهیدی

شرح ابن میثم

ترجمه شرح ابن میثم

شرح مرحوم مغنیه

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

شرح لاهیجی

شرح ابن ابی الحدید

شرح نهج البلاغه منظوم

متن اصلی حکمت 427 نهج البلاغه

427 وَ قَالَ عليه السلام مَا كَانَ اللَّهُ لِيَفْتَحَ عَلَى عَبْدٍ بَابَ الشُّكْرِ وَ يُغْلِقَ عَنْهُ بَابَ الزِّيَادَةِ وَ لَا لِيَفْتَحَ عَلَى عَبْدٍ بَابَ الدُّعَاءِ وَ يُغْلِقَ عَنْهُ بَابَ الْإِجَابَةِ وَ لَا لِيَفْتَحَ لِعَبْدٍ بَابَ التَّوْبَةِ وَ يُغْلِقَ عَنْهُ بَابَ الْمَغْفِرَةِ

موضوع حکمت 427 نهج البلاغه

ارزش هاى والاى اخلاقى

(اخلاقى، اعتقادى)

ترجمه مرحوم فیض

427- امام عليه السّلام (در باره شكرگزارى و دعاء و توبه) فرموده است 1 نمى شود كه خدا بر بنده در سپاسگزارى را بگشايد (امر بشكر فرمايد) و در افزونى را به رويش ببندد (بر نعمت نيافزايد) 2 و در دعاء و درخواست را بگشايد (دستور دهد كه از او بخواهند) و در روا شدن را به رويش ببندد (درخواست او را نپذيرد) 3 و در توبه را بگشايد و در آمرزش را به رويش ببندد (گناهش را نيامرزد).

( . ترجمه وشرح نهج البلاغه(فیض الاسلام)، ج 6 ، صفحه ی 1290)

ترجمه مرحوم شهیدی

435 [و فرمود:] خدا در سپاس گفتن را بر بنده اى نمى گشايد حالى كه در نعمت را به روى او ببندد، و در دعا را بر روى او باز نمى كند و در پذيرفتن را بر وى فراز. و در توبه را به روى بنده نمى گشايد و در آمرزش را بر وى ببندد- و استوار نمايد.

( . ترجمه نهج البلاغه شهیدی، ص 439)

شرح ابن میثم

410- و قال عليه السّلام:

مَا كَانَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِيَفْتَحَ عَلَى عَبْدٍ بَابَ الشُّكْرِ- وَ يُغْلِقَ عَنْهُ بَابَ الزِّيَادَةِ- وَ لَا لِيَفْتَحَ عَلَى عَبْدٍ بَابَ الدُّعَاءِ وَ يُغْلِقَ عَنْهُ بَابَ الْإِجَابَةِ- وَ لَا لِيَفْتَحَ عَلَيْهِ لِعَبْدٍ بَابَ التَّوْبَةِ وَ يُغْلِقَ عَنْهُ بَابَ الْمَغْفِرَةِ

المعنى

أشار إلى استلزام امور ثلاثة و هى الشكر للمزيد و الدعاء للإجابة و التوبة للمغفرة. فمن فتح اللّه له باب إحدى هذه الملزومات فأعدّه له و ألهمه إيّاه وجب في جوده أن يفتح له باب لازمه و يفيضه عليه. إذ لا بخل في وجوده و لا منع في سلطانه.

و وصف فتح الباب مستعار لتيسير اللّه تعالى العبد لذلك و إعداده له.

( . شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 452 و 453)

ترجمه شرح ابن میثم

410- امام (ع) فرمود:

مَا كَانَ اللَّهُ لِيَفْتَحَ عَلَى عَبْدٍ بَابَ الشُّكْرِ- وَ يُغْلِقَ عَنْهُ بَابَ الزِّيَادَةِ- وَ لَا لِيَفْتَحَ عَلَى عَبْدٍ بَابَ الدُّعَاءِ وَ يُغْلِقَ عَنْهُ بَابَ الْإِجَابَةِ- وَ لَا لِيَفْتَحَ لِعَبْدٍ بَابَ التَّوْبَةِ وَ يُغْلِقَ عَنْهُ بَابَ الْمَغْفِرَةِ

ترجمه

«نمى شود كه خداوند به روى بنده اى در شكر بگشايد و در زيادت روزى را ببندد، و در دعا و خواستن را بگشايد، و در اجابت را ببندد، و در توبه را باز كند امّا در بخشش را ببندد.»

شرح

امام (ع) به سه چيز اشاره فرموده است: سپاسگزارى براى فزونى نعمت، درخواست براى رواى حاجت، و توبه براى آمرزش و رحمت پس به روى هر كس كه خداوند در يكى از اين ملزومات را بگشايد و او را آماده و مهيّا سازد و آن را بر وى الهام كند، سزاى مقام بخشندگى اوست كه در لازم را نيز به روى او بگشايد و او را از فيض خويش بهره مند سازد زيرا كه در وجود خدا بخلى نيست و در سلطنت او منعى وجود ندارد. و صفت گشودن در، استعاره براى موفق ساختن و آماده كردن بنده است توسط خداوند، براى چنان مرحمتى.

( . ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 765 و 766)

شرح مرحوم مغنیه

429- ما كان اللّه ليفتح على عبد باب الشّكر و يغلق عنه باب الزّيادة. و لا ليفتح على عبد باب الدّعاء و يغلق عنه باب الإجابة. و لا ليفتح لعبد باب التّوبة و يغلق عنه باب المغفرة.

المعنى

الشكر أن ترى ما بك من نعمة فمن اللّه، و أن لا تعصيه في أمر و نهي، و هذا الشكر سبب لزيادة النعمة، لأن الذي وهبها كتب ذلك على نفسه حيث قال: وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ- 7 ابراهيم. و قوله تعالى الصدق، و وعده الحق. و الدعاء مع العمل بطاعة اللّه سبب للهداية الى طريق الفوز و النجاح. أما التوبة فهي أنجح الوسائل لعفو اللّه و كرمه. و تقدم الكلام عن ذلك كله مرارا.

( . فی ضلال نهج البلاغه، ج 4، ص 468)

شرح شیخ عباس قمی

336- ما كان اللّه ليفتح على عبد باب الشّكر و يغلق عنه باب الزّيادة، و لا ليفتح على عبد باب الدّعاء و يغلق عنه باب الإجابة، و لا ليفتح عليه«» باب التّوبة و يغلق عنه باب المغفرة.«» فتح اللّه هذه الأبواب بقوله: لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ«» و ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ.«»

( . شرح حکم نهج البلاغه، ص245)

شرح منهاج البراعة خویی

(414) و قال عليه السّلام: ما كان اللَّه ليفتح على عبد باب الشّكر و يغلق عنه باب الزّيادة، و لا ليفتح على عبد باب الدّعاء و يغلق عنه باب الإجابة، و لا ليفتح على عبد باب التّوبة و يغلق عنه باب المغفرة.

المعنى

من أهمّ وسائل السعادية المعنوية و ألطاف اللَّه الخفيّة للانسان بشارات توحى إليه باثارة همّته نحو الطاعة و الانابة إلى اللَّه، و قد بيّن عليه السّلام في هذه الحكمة ثلاث بشارات فيها إشارات: 1- توجيه اللَّه، قلب عبده نحو شكر نعمته بصرفه في رضا اللَّه و فيما ينبغي صرفها فيه من الانفاق في سبيل الخيرات، فانه يؤذن بمزيد النعم و دوامه كما تقدّم.

2- إقبال القلب إلى الدّعاء و طلب الحاجة من اللَّه، فانه يؤذن بالاجابة و قضاء الحاجة.

3- التنبّه للانابة إلى اللَّه و التوبة عن المعاصي، فانّه يؤذن بالمغفرة و البراءة من الذّنوب.

الترجمة

فرمود: نباشد كه خدا در شكرگزارى را بر بنده بگشايد و در مزيد نعمت را بر او ببندد، و نه اين كه در دعا و نياز را برويش بگشايد و در اجابت را بروى ببندد، و نه اين كه در توبه را برويش بگشايد و در آمرزش را بر وى ببندد.

( . منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، ج 21، ص 511 و 512)

شرح لاهیجی

(464) و قال (- ع- ) ما كان اللّه ليفتح على عبد

( . شرح نهج البلاغه نواب لاهیجی، ص 330)

(465) باب الشّكر و يغلق عنه باب الزّيادة و لا ليفتح على عبد باب الدّعاء و يغلق عنه باب الاجابة و لا ليفتح على عبد باب التّوبة و يغلق عنه باب المغفرة يعنى و گفت (- ع- ) كه نبوده است خدا كه بگشايد بر بنده در شكر كردن را و به بندد از او در زياد كردن نعمت را و نبوده است كه بگشايد بر بنده در دعا كردن را او به بندد از او در اجابت كردن را و نبوده است كه بگشايد بر بنده در توبه كردن را و به بندد از او در بخشيدن گناه را

( . شرح نهج البلاغه نواب لاهیجی، ص 331)

شرح ابن ابی الحدید

444 وَ قَالَ ع : مَا كَانَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِيَفْتَحَ عَلَى عَبْدٍ بَابَ الشُّكْرِ- وَ يُغْلِقَ عَنْهُ بَابَ الزِّيَادَةِ- وَ لَا لِيَفْتَحَ عَلَى عَبْدٍ بَابَ الدُّعَاءِ وَ يُغْلِقَ عَنْهُ بَابَ الْإِجَابَةِ- وَ لَا لِيَفْتَحَ عَلَيْهِ بَابَ التَّوْبَةِ وَ يُغْلِقَ عَنْهُ بَابَ الْمَغْفِرَةِ قد تقدم القول في الشكر و اقتضائه الزيادة- و اقتضاء الدعاء الإجابة و التوبة المغفرة- على وجه الاستقصاء في الجميع

( . شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید) ج 20، ص 82)

شرح نهج البلاغه منظوم

[426] و قال عليه السّلام:

ما كان اللّه ليفتح على عبد باب الشّكر، و يغلق عنه باب الزّيادة، و لا ليفتح على عبد باب الدّعاء و يغلق عنه باب الإجابة، و لا ليفتح على عبد باب التّوبة و يغلق عنه باب المغفرة.

ترجمه

چنين نيست كه خدا بر بنده اش درگاه شكر را بگشايد، و زيادتى را برويش باب بربندد، و نه اين كه درگاه دعا را باز دارد، و درب اجابت را مسدود نمايد، و نه اين كه باب توبه را بگشايد، و در آمرزش را سدّ سازد (زيرا كه شكر و دعا و توبه سبب افزونى و اجابت و آمرزش اند)

نظم

  • در شكر ار خدا بر بنده بگشادفزون از پيش نعمتهاى بوى داد
  • چو او را بر دعا دارد موفّقروا سازد دعايش را محقّق
  • نمودش باز تا باب انابتبيامرزد مر او را گاه توبت
  • خلاصه هر درى بر بنده باز استز حق زان در شما را چاره ساز است
  • خدا را از همان درها بخوانيداجابت مى شود اين را بدانيد

( . شرح نهج البلاغه منظوم، ج 10، صفحه ی 211 و 212)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

سهيم بودن نسلهاي آينده در اعمال گذشتگان

سهيم بودن نسلهاي آينده در اعمال گذشتگان

تمام مؤمنان امروز، و آنها که در رحم مادرانند و هنوز متولّد نشده اند يا کسانى که قرنها بعد از اين از صلب پدران در رحم مادران منتقل و سپس متولّد و بزرگ مى شوند، در ميدان جنگ «جمل» حضور داشته اند! چرا که اين يک مبارزه شخصى بر سر قدرت نبود، بلکه پيکار صفوف طرفداران حق در برابر باطل بود و اين دو صف همچون رگه هاى آب شيرين و شور تا «نفخ صور» جريان دارد و مؤمنان راستين در هر زمان و مکان در مسير جريان حق و در برابر جريان باطل به مبارزه مى خيزند و همه در نتايج مبارزات يکديگر و افتخارات و برکات و پاداشهاى آن سهيم اند.
No image

اطلاعات عمومی (1)

حضرت علی(علیه السلام)در مورد مسلمان واقعی می‌فرماید: مسلمان واقعی كسی است كه مسلمانان از زبان و دستش در امان باشند مگر آن جا كه حق اقتضا كند. و آزار رساندن به هیچ مسلمانی جز در مواردی كه موجبی( به حكم خدا) داشته باشد روا نیست.
بهترین ترجمه های نهج البلاغه کدامند؟

بهترین ترجمه های نهج البلاغه کدامند؟

گاهی در بعضی مجالس دینی و مذهبی پاره ای از کلمات این کتاب را خوانده و معنی می کردم. شنوندگان به شگفت آمده و می گفتند: اگر علما و رجال دینی ترجمه فرمایشات امام علی(ع) در کتاب نهج البلاغه را به طوری که در خور فهم فارسی زبانان باشد نوشته بودند، همه از آن بهره مند می شدند ولی افسوس که از ترجمه و شرح هایی که در دسترس است، چنا نکه باید استفاده نمی شد. بنابراین بر نگارنده واجب شد که دست از کار بردارم و این کتاب جلیل را به زبان فارسی سلیس و روان ترجمه کنم.
كتابي معتبرتر از نهج البلاغه

كتابي معتبرتر از نهج البلاغه

گروهى از هوى پرستان مى گويند: بسيارى از نهج البلاغه گفتارهايى برساخته است كه گروهى از سخنوران شيعه آنها را پديد آورده اند و شايد هم برخى از آنها را به سيد رضى نسبت داده اند. اينان كسانى اند كه تعصّب ديده هايشان را كور كرده و از سر كجروى و ناآگاهى به سخن و شيوه هاى سخنورى ، از راه روشن روى برتافته، و كجراهه در پيش گرفته اند
تفاسير نهج البلاغه

تفاسير نهج البلاغه

ترجمه اى كه مؤلف براى متن نهج البلاغه ارائه مى دهد ترجمه اى روان است، گرچه كه بلاغت و فصاحت متن پارسى شده به متن عربى نمى رسد، چونان كه مؤلف خود نيز در مقدمه كوتاهى بر جلد نخست بدين حقيقت تصريح مى كند كه «هيچ ترجمه اى هر اندازه هم دقيق باشد نمى تواند معنايى را از زبانى به زبان ديگر چنان منتقل نمايد كه هيچ گونه تغيير و تصرفى در آن معنا صورت نگيرد

پر بازدیدترین ها

 بررسي‌ نظام‌ غايي‌ قرآن‌، در نهج‌البلاغه‌

بررسي‌ نظام‌ غايي‌ قرآن‌، در نهج‌البلاغه‌

آن‌ فاعل‌ غيرمتناهي‌ هم‌،اوّل‌، و مبدأ فاعلي‌ بالذات‌ تمام‌ ماسوي‌ است‌؛ و هم‌، آخِر، و مبدأ غايي‌ بالذات‌همة‌ ماعدي‌. هدفمند بودن‌ نظام‌ هستي‌ ـ كه‌ قرآن‌ تكويني‌ است‌ ـ و نيز هدفدار بودن‌قرآن‌ حكيم‌ ـ كه‌ جهان‌ تدويني‌ است‌ ـ بر اساس‌ دو اسم‌ از اسماي‌ حسناي‌خداوند خواهد بود.
No image

حکمت 306 نهج البلاغه : روش برخورد با متجاوز

حکمت 306 نهج البلاغه موضوع "روش برخورد با متجاوز" را بیان می کند.
No image

حکمت 427 نهج البلاغه : ارزش های والای اخلاقی

حکمت 427 نهج البلاغه به موضوع "ارزش های والای اخلاقی" می پردازد.
 بررسي‌ نظام‌ فاعلي‌ قرآن‌ در نهج‌البلاغه‌

بررسي‌ نظام‌ فاعلي‌ قرآن‌ در نهج‌البلاغه‌

بهترين‌ وجه‌ معقول‌ آفرينش‌ جهان‌، همانا تجلّي‌ است‌؛ كه‌ از ظريف‌ترين‌ تعبيرهاي‌ قرآني‌ و روايي‌ است‌، چنان‌كه‌ در آية‌ «فلما تجلي‌ ربه‌ للجبل‌ جعله‌ دكّا وخرّ موسي‌ صعقا» آمده‌ است‌. و در جريان‌ معاد هم‌، تلويحاً به‌ آن‌ اشاره‌ شده‌است‌؛ زيرا، خداوند در آية‌ «قل‌ اءنما علمها عند ربّي‌ لايُجَليها لوقتها الا هو»، تجلية‌ساعت‌ و قيامت‌ را به‌ خود اِسناد داده‌ است‌ و چون‌ در قيامت‌ كبرا و حشر اكبر،تمام‌ اشخاص‌ و اشيا به‌ عنوان‌ مبدأ قابلي‌ حضور و ظهور دارند نه‌ به‌ عنوان‌مبدأ فاعلي‌ ـ زيرا همة‌ آن‌ها، تحت‌ قهر حاكم‌اند ـ بنابراين‌، تنها عامل‌ تجلّي‌قيامت‌، ظهور خود خداوندِ متجلّي‌ خواهد بود.
Powered by TayaCMS