از خطبه هاى آن حضرت عليه السّلام است:
حَتَّى بَعَثَ اللَّهُ مُحَمَّداً ص- شَهِيداً وَ بَشِيراً وَ نَذِيراً- خَيْرَ الْبَرِيَّةِ طِفْلًا- وَ أَنْجَبَهَا كَهْلًا- وَ أَطْهَرَ الْمُطَهَّرِينَ شِيمَةً- وَ أَجْوَدَ الْمُسْتَمْطَرِينَ دِيمَةً
لغات
شيمة: خوى
ترجمه
«(مردم در جاهليّت و گمراهى بودند) تا اين كه خداوند محمّد (ص) را برانگيخت در حالى كه او گواه (اعمال خلق) و مژده دهنده (به ثواب) و ترساننده (از عقاب) بود، او در خردسالى از همه مردم بهتر و در بزرگسالى از همگان بزرگوارتر و از نظر خلق و خوى از همه پاكان پاكتر و باران دهش و بخشش او از همه ريزانتر بود.
شرح
فرموده است: حتّى بعث محمّدا (ص)... تا من بعد.
اين عبارت مشتمل بر مباهات به پيامبر گرامى (ص) و در ستايش او و نيرومندى دين اسلام است و همچنين در نكوهش مال اندوزان و دوستداران دنيا پس از آن حضرت است، اين خطبه نتيجه و حاصل خطبه سابق است، كه گويا در آن از بد حالى و سختى و تنگدستى مردم در روزگار گذشته سخن رانده و از اين كه آن اوضاع بدين گونه پايانى نيكو يافته بر آنها منّت نهاده است. امام (ع) براى پيامبر گرامى (ص) اوصافى را به شرح زير بيان مى فرمايد: 1- صفت شهيد براى آن حضرت اشاره است به اين كه پيامبر گرامى (ص) در روز رستاخيز شاهد بر اعمال خلق است چنان كه خداوند متعال فرموده است: فَكَيْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلى هؤُلاءِ شَهِيداً«» و پيش از اين در باره چگونگى اين شهادت سخن گفته شده است.
2- صفت بشير براى اين است كه پيامبر گرامى (ص) مژده دهنده پاداشهاى بزرگى است كه خداوند براى مؤمنان، آماده و به آنان وعده فرموده است.
3- صفت نذير براى اين است كه آن حضرت گنهكاران و سركشان را به عذابهاى دردناكى كه خداوند براى آنان آماده فرموده، بيم داده است.
خداوند متعال اين صفات سه گانه پيامبر (ص) را در اين آيه شريفه ذكر فرموده است: «إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِيراً«»» و اين سه صفت كه در آيه شريفه ذكر شده، حال مى باشند.
4- صفت خير البريّة طفلا يعنى در خرد سالى از همگان بهتر بود، زيرا چنان كه مى دانيم ملاك برترى و فضيلت، كردار نيك و پايدارى در راه خداست، و چون آن حضرت از آغاز كودكى و خرد سالى به سبب داشتن اين صفات از همه برتر بود، امام (ع) فرموده است: كه او در كودكى از همگان بهتر بود.
5- صفت و أنجبها كهلا يعنى در بزرگسالى از همه بزرگوارتر و برگزيده تر بود، زيرا بزرگوارى و برگزيدگى مستلزم داشتن صفات بزرگوارانه و برگزيدن و به كار بستن فضيلتهاى عالى انسانى است، و آن حضرت در جوانى و بزرگسالى معدن هر فضيلت و در پيرى برگزيده ترين آنان بوده است واژه هاى طفلا و كهلا نيز بنا بر اين كه در جمله حالند منصوب شده اند.
6- صفت أطهر المطّهرين شيمة يعنى خوى و سرشت او از همه پاكان، پاكيزه تر بود، زيرا آن حضرت متمّم مكارم اخلاق و كامل كننده آنها بود و هر صفت خوب و خوى نيكويى از آن حضرت كسب شده است، لذا سرشت او از همه پاكيزه تر و خلق و خوى او از همه فاضل تر و كريمانه تر بود.
7- صفت أمطر المستمطرين ديمة يعنى بذل و بخشش او از همه بيشتر بود، ديمه به بارانى گويند كه رعد و برق در آن نباشد، و در اين جا صفت ابرى را كه در آن اميد چنين بارانى است براى آن حضرت استعاره فرموده و با واژه. ديمة اين استعاره ترشيح شده است، و اين كنايه از منتهاى جود و احسان آن حضرت است، چنان كه آن بزرگوار وقتى شب فرا مى رسيد به خانه باز مى گشت و هر چه زر و سيم در خانه يافت مى شد، صدقه مى داد و چيزى از آنها به صبح باقى نمى ماند. شيمة و ديمة در جمله تميز مى باشند.
|