الستم فى مساكن من كان قبلكم اطول اعمارا و ابقى اثار و ابعد مالا و اعدّ عديدا و اكثف جنودا يعنى ايا نيستيد شما در مسكنهاى كسانى كه بودند پيش از شما در حالتى كه عمر انها درازتر بود و اثار انها باقى مانده تر بود و آرزوهاى انها دورتر بود و عدد خلق انها بيشتر بود و سپاه انها انبوه تر بود
تعبّدوا للدّنيا اىّ تعبّد و اثروها اىّ ايثار ثمّ طعنوا عنها بغير زاد مبلّغ و لا ظهر قاطع
يعنى بندگى كردند انها از براى دنيا چه بسيار بندگى كردنى و اختيار كردند دنيا را چه بسيار اختيار كردنى پس كوچ كردند از دنيا بدون توشه كه منزل نرساند و مركبى كه قطع مسافت كند
فهل بلغكم انّ الدّنيا سخت لهم نفسا بفدية او اعانتهم بمعونة او احسنت لهم صحبة بل ارهقتهم بالقوادح و اوهنتهم بالقوارع و ضعضعتهم بالنّوائب و عفّرتهم للمناخر و وطئتهم بالمناسم و اعانت عليهم ريب المنون
يعنى پس ايا رسيد بشما كه دنيا بخشش كرد از براى انها يكنفسى را بعوض جنايت دادنى و يا يارى كرد انها را باعانت كردن مالى يا احسانى كرد از براى انها از روى همراهى بلكه شامل گردانيد انها را بمصائب سنگين و سست گردانيد انها را بسبب وقايع گوينده و مضطرب گردانيد انها را بحوادث زمانه و خاك ماليد انها را تا سوراخهاى بينى و لگدكوب كرد انها را بچكمهاى پاى شتر و يارى داد بر انها بحادثه زمانه
فقد رايتم تنكّرها لمن دان لها و اثرها و اخلد اليها حتّى طعنوا عنها لفراق الابد هل زوّدتهم الّا السّغب او احلّتهم الّا الضّنك او نوّرت لهم الّا الظّلمة او اعقبتهم الّا النّدامة
يعنى پس بتحقيق ديديد شما ناشناسائى دنيا را از براى كسى كه نزديكى جست مر او را و اختيار كرد او را و مائل شد بسوى او تا اين كه كوچ كردند از او از براى جدائى هميشه ايا توشه داد ايشان را مگر گرسنگى و يا جاى داد ايشان را مگر بتنگى و يا ظاهر گردانيد از براى ايشان مگر تاريكى و يا از پى در آورد ايشان را مگر پشيمانى
|