درسهایی از سبک زندگی امام رضا(علیه السلام)

درسهایی از سبک زندگی امام رضا(علیه السلام)

بسم الله الرحمن الرحیم

 

درسهایی از سبک زندگی امام رضا(علیه السلام)

 

مسلمان باید سبک زندگی اسلامی داشته باشد؛ سبکی که بر پایه فلسفه اسلامی شکل می گیرد و توجه و اهتمام به آخرت با ویژگی طریقیت برای دنیا در آن اصالت می یابد. دست یابی به جزئیات سبک زندگی اسلامی نیازمند تعمیق و تامل در آموزه های وحیانی اسلامی و سنت و سیره پیشوایان معصوم(ع) است. نویسنده بر اساس همین فرضیه به بررسی سبک زندگی یکی از پیشوایان دین یعنی حضرت امام رضا(ع) پرداخته است.

رفتار اجتماعی مسلمان

 

مسلمان باید بهترین رفتار اجتماعی را داشته باشد؛ زیرا بندگی خداوند تنها با نماز و روزه نیست، بلکه با نیکی و احسان به دیگران و رفتارهای پسندیده اجتماعی است که در آیات و روایات بر آن تاکید شده است. از نظر امام رضا(ع) بهترین بنده کسی است که خصوصیات خوب را نسبت به خدا و خلق دارا باشد و به شکل ملکه این رفتارها در او نهادینه شده باشد. وقتی از امام رضا(ع) در باره بهترین بندگان خدا پرسش می شود ایشان می فرماید: آنان که هرگاه نیکی می کنند، خوشحال می شوند، هرگاه بدی می کنند، استغفار می کنند، هرگاه چیزی به آنان داده می شود،، هرگاه مبتلا و گرفتار می شوند، شکیبایی می کنند، و هرگاه خشمگین می شوند، عفو و گذشت می کنند.[1]

شـکر خالق و مخلوق

 

در روایت پیشین بر شکر نعمت به عنوان یکی از خصوصیات بهترین بندگان تاکید شده است. این شکرگزاری، اختصاصی به شکر از خدا ندارد، بلکه بنده خوب کسی است که از هر کسی که خیری رساند تشکر می کند و شکر زبانی و قلبی و عملی به جا می آورد. اصولا از نظر امام رضا(ع) کسی که شکر بنده را به جا نیاورد شکر خالق را به جا نمی آورد. آن حضرت(ع) می فرماید: مَنْ لَمْ یشْکرِ الْمُنْعِمَ مِنَ الْمَخْلُوقینَ، لَمْ یشْکرِ اللّهَ عَزَّ وَ جَلَّ؛ هرکس که صاحبان نعمت و نیکی مردمی را تشـکر و سـپاس نـکنـد، خدای متعال را هم سپاس نکرده است.[2]

 

کسی که در برابر نعمت دهنده حاضر و شاهد، رسم ادب به جا نمی آورد و شکر نمی گزارد به طور طبیعی نسبت به نعمت دهنده غایب که در عالم شهود و ماده دیده نمی شود، رسم ادب به جا نخواهد آورد و سپاسگزار نعمت او نخواهد بود.

 

از امام رضا(ع) روایت است که ایشان شکر توانگری را این گونه دانسته است: کسی که یکی از برادران دینی اش برای کاری به او پناه آورد ولی او، با آنکه می تواند، پناه ندهد و کاری برایش نکند، رشته ولایت خدای متعال را بریده است.[3]

پاسخ دهی به عواطف و احساسات در کنار همسر و دوستان

 

انسان موجودی اجتماعی است؛ زیرا از نظر عاطفی و نیز از نظر بر آوردن نیازهای مادی و دنیوی خویش به دیگران نیازمند است. انسان به تنهایی نمی تواند روزگار بگذراند و از همین روست که خداوند بر هر انسانی زوجی قرار داده تا در کنار او به آرامش برسد.

 

البته عواطف انسانی تنها با زوج بر آورده نمی شود بلکه برخی از ابعاد آن با فرزند و برخی دیگر با دوستان و مانند آن برآورده می شود. ظرف عواطف انسانی بسیار گسترده است و باید این ظرف با همه علل و عوامل مناسب پر شود. از این رو بهترین زندگی را کسی دارد که از نظر آسایشی و آرامشی تکمیل باشد و همان طوری که به نیازهای مادی اش به درستی پاسخ داده می شود به نیازهای عاطفی و روانی اش نیز پاسخ مناسبی داده شود. امام رضا(ع) به این دو اصل سعادت و مولفه اساسی آن توجه داشته و به عنوان نمونه در روایتی در پاسخ به آن اشاره می کند. در روایت است: از حضرت رضا(ع) پرسیدند: بهترین خوشی و لذّت دنیا چیست؟ فــرمـود: خـانه وسـیع و زیادی دوسـتان.[4]

 

البته دوست گرفتن ممکن است آسان باشد، ولی نگهداشتن او و پایداری در دوستی بسیار سخت است. به طوری که اگر کسی بتواند دوستان ثابتی داشته باشد یا قدر خود و آن دوست را بداند. این ارتباط پایدار موجب می شود تا انسان با شخص احساس قرابت و خویشی کند به طوری که با برخی از خویشان چنین احساسی ندارد. ابراهیم بن عباس می گوید شنیدم که حضرت رضا(ع) می فرمود: مَـوَدَّةُ عِشْـرینَ سَنَـةً قَرابَـةٌ؛ دوسـتی بیست سـال، در حکم خویشاوندی است.[5]

 

البته چنانکه گفته شد بخشی مهمی از عواطف و احساسات انسان را همسـر شـایسـته پوشش می دهد و انسان باید دنبال همسر خوب و مناسب باشد و اگر چنین همسری یافت که هم دوست و هم یار و یاور او باشد، بهترین زندگی را خواهد داشت. از امام رضا(ع) روایت است: بنده مؤمن، هیچ بهره ای نبرده که بهتر از همسر خوب و شایسته ای باشد که هنگام حضور شوهر، مایه خوشحالی او باشد و در غیاب شوهر، نگهدار ناموس و مال او باشد.[6]

محاسبه نفس و عرضه اعمال

 

مومن کسی است که همواره رفتار و کردار خویش را محاسبه کرده و بد و خوب آن را بسنجد و میزان صعود و سقوط را ارزیابی کند. در آیات و روایات بر محاسبه نفس تاکید شده است. چنین عملی موجب می شود تا انسان خود را نسبت به هدف و مقصد و مقصود بسنجد و بداند تا چه اندازه دور یا نزدیک است؟

 

امام رضا(ع) در باره محاسبه نفس فرموده است: مَنْ حاسَبَ نَفْسَهُ رَبِحَ وَ مَنْ غَفِلَ عَنْها خَسِرَ؛ هرکس به حساب خودش رسیدگی کند، سود می برد وهرکس از خود (و اعمالش) غافل شود، زیان می کند.[7]

 

از سوی دیگر باید بدانیم که همواره اعمال ما پیوسته به پیامبر(ص) و امامان(ع) عرضه می شود و آنان هستند که در آخرت به عنوان شاهد اعمال گواهی خواهند داد. خداوند می فرماید: بگو: «هر کاری می خواهید بکنید، به تحقیق خدا و پیامبر او و مؤمنان در کردار شما خواهند نگریست و به تحقیق به سوی دانای نهان و آشکار بازگردانیده می شوید پس شما را به آنچه انجام می دادید آگاه خواهد کرد.»[8]

 

از امام رضا(ع) روایت شده است: کارهای امّت پیامبر، چه نیکان و چه بدکاران، هر بامداد به محضر رسول خدا(ص) گزارش و عرضه می شود، پس حذر کنید![9]

 

اگر با چنین نگاهی به جهان بنگریم و بینش و نگرش ما این گونه باشد در آن صورت همواره مواظب اعمال خود خواهیم بود تا کاری بر خلاف آموزه های وحیانی اسلام نداشته باشیم. این گونه است که سبک زندگی ما تحت تاثیر این باور و اعتقاد و فلسفه قرار گرفته و کارهای خوب انجام داده و از کارهای زشت پرهیز می کنیم.

تفـریحـات سـالم

 

انسان در زندگی تمایل دارد که شاد و مسرور زندگی کند و از حزن و غم و اندوه دور باشد. انسان مسلمان هیچ علاقه ای به حزن و اندوه ندارد بلکه سرور و شادی همواره جزو زندگی اوست. از این رو اگر مصیبتی در زندگی خود یا اطرافیان بیابد نومید نمی شود و به حکم الهی گردن نهاده و صبر پیشه می گیرد.[10]

 

همچنین مومن هر چند خود را سرگرم لهو و لعب دنیا نمی کند ولی این طوری نیست که از چیزهای مباح و حلال دست بردارد و از آن بهره نبرد، بلکه نصیب خود را از طیبات دنیا می گیرد و مسرور و شاد زندگی می کند و از آسایش و آرامشی که خداوند نصیب او کرده بهره مند می شود.

 

در آیات و روایات بیان شده که تفریحات سالم هرگز خلاف بندگی و مسلمانی نیست و حتی پیامبر(ص) با امیرمومنان علی(ع) به گردش می رفت و در بوستان به سیاحت و تفریح می پرداختند و با هم مزاح می کردند که داستان خوردن رطب و هسته آن بسیار معروف و مشهور است.»[11]

 

امام رضا(ع)به مسئله تفریحات سالم اشاره کرده و فرموده است: برای خودتـان بهره ای از دنیـا قرار دهـید، به اینکه خواسته های دل را از حلال به آن بدهید، تا حدّی که مروّت را از بین نبرد و اسراف در آن نباشد، و بدین وسیله، بر کارهای دین، کمک بجویید.[12]

احـترام به والدین

 

در سبک زندگی اسلامی بر احترام به والدین و احسان و نیکی به آنان بویژه در کهنسالی تاکید شده و اینکه فرزند بی چشمداشتی باید خدمت رسانی کند و غرولند را کنار بگذارد و منتی بر کارش نگذارد.[13]

 

احترام به والدین از واجبات اسلامی است. در سبک زندگی اسلامی خود فرزند باید مسئولیت کارهای والدین را به عهده بگیرد و این گونه نباشد که آنان را از محبت و مودت خویش محروم کرده و آنان را تنها گذاشته و فقط گهگاهی به آنان سر بزند.

 

امام رضا(ع) درباره تکریم و احترام به پدر می فرماید: بر تو باد که از پدر، فرمانبرداری کنی، به او نیکی کنی، در برابرش فروتنی و کرنش و بزرگداشت و احترام داشته باشی و صدایت را در حضور او پائین بیاوری.[14]

 

آن حضرت در همین راستا صـله رحِم را مورد تاکید قرار می دهد و آن را یکی از موجبات افزایش عمر دانسته و می فرماید: گـاهی کسی صـله رحـم می کنـد، در حالی که از عمرش سه سال باقی است. خـداونـد (بـه خـاطر ایـن عمـل) باقی مانده عمر او را سی سال می کند و خــدا آنچـه بخـواهد می کنـد.[15]

 

البته ایشان حد و مـرز اطاعت والـدین را نیز مشخص کرده است؛ چنانکه در نوشته امام به مأمون آمده است: بِرُّ الْوالِدَینِ واجِبٌ وَاِنْ کانا مُشْرِکینِ وَ لا طاعَةَ لَهُما فی مـَعْصِیةِ الْخـالِقِ؛ نیکی به پدر و مادر واجب است، هرچند مشرک باشند، ولی در راه معصیت آفریدگار، اطاعتی از آن دو نیست.[16]

معاشرت و برخـورد با مـردم

 

در سبک زندگی اسلامی بر چگونگی تعامل با مردم و معاشرت با آنان توجه خاص شده و روابط میان هر شخصی با دیگران در ابعاد گوناگون اجتماعی بر اساس نقش ها تبیین و تشریح شده است. این گونه است که به هر کسی می آموزد در نقش پدر و پسر و همسر و دوست و مانند آن چگونه رفتاری در پیش گیرد که بهترین ها باشد.

 

 به عنوان نمونه امام رضا(ع) درباره تعامل با دیگران در جایگاه نقش های گوناگون می فرماید: با حاکم، با احتیاط همنشینی کن، با دوسـت، هـمراه با تواضـع، با دشمن، همراه با هشیاری و پرهیز و با عمـوم مـردم با خوشـرویی.[17]

 

انسان مومن نباید در راستای ریـاست طلبی بر مردم تلاش کند بلکه خود را خدمتگزار مردم دانسته و در خدمت باشد. نگاه مسلمان نسبت به دیگران این گونه است. معمر بن خلاّد، نزد آن حضرت از مردی یاد کرد و گفت او ریاست طلب است. حضرت فرمود: وجود دو گرگ درنده در گله بی چوپان، به اندازه ریاست طلبی در دین یک مسلمان زیانبار نیست! [18]

 

ایشان درباره یـاری ناتـوان نیز فرموده است: عَوْنُک لِلضَّعیفِ مِنْ اَفْضَلِ الصَّدَقَةِ؛ از بهـترین نـوع صـدقـه، یاری کردن تو نسبت به ناتوان است.[19]

 

البته انسان باید توجه بیشتری نسبت به ضعیف و ناتوان داشته باشد نه آنکه توجهش به دارا و قدرتمند باشد؛ زیرا این نوعی بی عدالتی است که باید در قیامت پاسخ گوی آن رفتارش باشد. امام رضا(ع) فرمود: هرکس مسلمان تهیدستی را دیدار کند و به او سلام دهد، اما متفاوت با سلامی که به ثروتمندان می دهد، روز قیامت، خداوند را دیدار می کند، در حالی که خدا بر او خشمگین است.[20]

 

پس انسان تا می تواند باید دستگیر نیازمندان از هر قشر و طائفه ای باشد و کوتاهی نکند. در همین راستا امام رضا(ع) در بیانی دیگر درباره کمـک به دیـگران می فرماید: کسی که گِره از کار مؤمنی بگشاید و شادش کند، خداوند هم در روز قیامت، کارِ بسته او را می گشاید.[21]

 

انسان باید مواظب این مطلب باشد که هـمدلی و هـمراهی حتی با نیت، شدنی است و این گونه نیست که حتما خودش کاری را انجام دهد بلکه اگر کسی کار خوب و یا بدی انجام دهد و بدان راضی باشد خودش نیز همان گونه خواهد بود و آثار خوب و بد آن کار به او نیز می رسد، چنانکه از قوم صالح تنها یکی از اشقیاء ناقه را پی کرده و کشت ولی چون همه راضی به آن بودند خداوند همه را عذاب کرد. بنابراین مواظب باشیم که همراهی ما با دیگران در هر کاری با همدلی نیز تحقق می یابد؛ امام رضا(ع) فرموده است: مَنْ غابَ عَنْ اَمْرٍ فَرَضِی بِهِ کانَ کـمَنْ شَهِـدَهُ وَ اَتـاهُ؛ کسی که از صحنه کاری غایب باشد، اما به آن کار (چه نیک و چه بد) راضی باشد، همچون کسی است که در صحنه عمل حاضر بوده و آن را انجـام داده اسـت.[22]

 

از نظر امام رضا(ع) در عمل اجتماعی، سـودمندترین پرهـیزگاری ترک اذیت و آزار دیگران به ویژه مومنان است. از امام رضا(ع) روایت شده است: بدان که هیچ ورع و پرهیزگاری، سودمندتر از پرهیز از حرامهای خدا و اجتناب از اذیت مؤمن نیست.[23]

 

باید با مردم خوب تا کرد و کاری نکرد که مردم از مرگ ما آسوده شوند. امام رضا(ع) هنگام عیادت از یکی از اصحابش فرمود: مردم دو دسته اند: یکی آنکه با مـرگ، آسـوده می شود. دیگری آنکه مردم با مرگش از دست او آسوده می شوند.[24]

عـمل صالح؛ عامل نجـات

 

از نظر اسلام نیت خوب و عمل صالح است که انسان را بالا می برد[25] هر چند که اموری دیگر چون محبت و مودت اهل بیت (ع) نیز نقش دارد که خود بخشی از عمل صالح و ایمان واقعی است. اما انسان باید مواظب باشد که بدون عمل صالح و یا تنها بسنده کردن به محبت اهل بیت نمی تواند کارساز باشد. امام رضا(ع) به شیعیان هشدار می دهد و می فرماید: لاتَدَعُوا الْعَمَلَ الصّالِحَ وَ الإجْتِهادَ فی الْعِبادَةِ، اتِّکالاً عَلی حُبِّ آلِ محمّدٍ علیهم السلام؛ کار شایسته و کوشش در پرستش و عبادت را، تنها به اعتماد و پشت گرمی محبّت آل محمّد رها نکنید.[26]

 

اگر بخواهیم داستان چنین افرادی را تمثیل وار بیان کنیم باید گفت چنین اشخاصی مثل کسی هستند که گوشه ای نشسته و می خواهند خرما به دهانشان بیاید؛ در حالی که خداوند حتی به حضرت مریم(س) فرمان می دهد که یک تکانی به خودش دهد و درخت خرما را بتکاند تا رطب تازه بریزد و از آن بهره مند شود. یعنی تنها به اتکای دعا نباشد بلکه تلاشی هم داشته باشد.[27]

 

امام رضا(ع) نیز می فرماید: مَنْ سَأَلَ اللّهَ التَّوفیقَ وَ لَمْ یجْتَهِدْ، فَقـَدِاسْتـَهْزَءَ بِنـَفْسِهِ؛ هرکس از خداوند، توفیق بطلبد ولی تلاش نکند، او خـود را مسـخره کـرده اسـت.[28]

امر به معروف و نهی از منکر

 

از دیگر اعمال اجتماعی هر مسلمانی امر به معروف و نهی از منکر است و گرنه اگر سکوت کند همانند اصحاب السبت جزو زشت کاران شمرده و مجازات می شود و اگر همدلی کند که دیگر همراهی آن یقینی است چنانکه گذشت.

 

خداوند قـرآن را به عنوان راه هـدایت فرستاده و ما باید از آموزه های آن درس بگیریم و راه دیگر را نرویم که گمراه می شویم. ریان بن صلت می گوید: از حضرت رضا(ع) پرسیدم: ای پسر پیامبر! درباره قرآن چه می فرمایی؟ فرمود: قـرآن کلام خــداست، از آن فـراتر نـرویـد و هدایت را در غیر قرآن مجویید که گمراه می شوید.[29]

 

همین قرآن به ما می آموزد که امر به معروف و نهی از منکر و توصیه دیگران به حق و صبر در راه حق در کنار عمل صالح و نیت خیر تنها راه رهایی از خسران ابدی انسان است.(سوره عصر) پس باید همواره این مسئله را در نظر داشته باشیم. اگر این گونه رفتار نکنیم آثار زیانباری در دنیا و آخرت گریبانگیر ما خواهد شد.

 

امام رضا(ع) در این باره هشدار داده و می فرماید: حتـما امر به معروف و نهی از منکر کنید، وگرنه اشرارتان بر شما مسلّط و حاکم می شوند، آنـگاه خوبانتـان هم دعـا می کنند، امّا دعـایشان مستجـاب نمی شـود.[30]

 

اصولا بسیاری از بلایا و گرفتاری های ما به سبب همین ترک امر به معروف و نهی از منکر است؛ زیرا دنیا جایی است که عـمل ها در همین دنیا عکس العـمل هایی را به دنبال دارد. از جمله از امام رضا(ع) روایت شده است که فرمود: هرگاه زمامداران دروغ بگویند، خشکسالی می شود. هرگاه حاکم، ستم کند، حـکومت سست می شود. و هرگاه زکات نپـردازند، چهـارپایان می مـیرند.[31]

 

گاهی بی توجهی به امری کوچک زمینه را برای کارهای بد و زشت بزرگ فراهم می آورد، حتی می توان گفت ریشـه گنـاهان بزرگ نایده گرفتن برخی از کارهای کوچکی است که مرتکب می شویم و یا می بینیم و سکوت می کنیم. امام رضا(ع) فرمود: گناهان کوچک، راهی به سوی گناهان کبیره است. هر کس کـه در گنـاهان کوچـک از خــدا نترسـد، در مورد گناهان بزرگ و بسیار هم از او نمی ترسد.[32]

 

از نظر آموزه های اسلامی هر گـناه نـو، بـلای نـو را به دنبال می آورد.عباس بن هلال شامی می گوید شنیدم امام رضا(ع) می فرمود: هـرگاه که بندگان، گناهان تازه پـدید آورنـد که قبلاً مرتکب نمی شدند، خداوند بلای تازه ای برایشان پیش می آورد که قبلاً نمی شناختند.[33]

حـلال خـوری و بخشندگی

 

انسان مومن باید حلال خور و بخشنده باشد. هم خود از نعمت های الهی بهره گیرد و هم به دیگران بدهد و خیرات و انفاق داشته باشد.

 

حلال خوری در همین دنیا آثار و برکاتی دارد که از جمله آن چیزی است که امام رضا(ع) فرموده است: کسی که به مال حلال اندک، راضی شود، مخارجش سبک می شود، خانواده اش برخوردار می گردند، خداوند او را به درد و درمان دنیا بینا می کند و ا و را سالم و بی گناه از دنیا به دارالسلام بهشت بیرون می برد.[34]

 

همچنین حلال خور باید بخشنده باشد؛ چرا که بخشندگی جزو اصول اسلام است که خداوند در ایات قرآن از جمله آیه 3 سوره بقره انفاق را در کنار عبادت خویش قرار داده است. پس مومن همواره باید سخاوتمند بوده و از بخل پرهیز کند؛ زیرا بخیل از زندگی اش خیر نمی بیند. امام رضا فرمود: بخشنده و سخاوتمند، از غذای مردم می خورد، تـا از غـذایش بخـورنـد، ولی بخیل از غذای دیگران نمی خورد، تـا از غـذای او نخورنـد.[35]

 

پی نوشت ها

 

[1] (مسند الامام الرضا(ع)، ج 1 ص 284)

 

[2] (عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 27)

 

[3] (بحار الانوار، ج 72، ص 181)

 

[4] ( بحار الانوار، ج 71، ص 177)

 

[5] (بحار الانوار، ج 71، ص 175)

 

[6] (مسند الامام الرضا(ع)، ج 2، ص 256)

 

[7] (مسند الامام الرضا(ع)، ج 1، ص 302)

 

[8] (توبه، آیه 105)

 

[9] (همان، ص 339)

 

[10] .(بقره، آیه 156؛ حدید، آیات 22 و 23)

 

[11] (الخزائن، ملا احمد نراقی به نقل از: 1001 داستان از زندگانی امام علی(ع)، محمّد رضا رمزی اوحدی، انتشارات سعید نوین )

 

[12] (فقه الرضا، ص 337)

 

[13] (بقره، آیه 83؛ نساء، آیه 36؛ انعام، آیه 151، اسراء، آیه 23)

 

[14] (فقه الرضا، ص 334)

 

[15] (اصول کافی، ج 2، ص 150)

 

[16] (بحار الانوار، ج 71، ص 72)

 

[17] (بحار الانوار، ج 75، ص 355)

 

[18] (اصول کافی، ج 2، ص 297)

 

[19] (تحف العقول، ص 446)

 

[20] (عیون اخبار الرضا(ع)، ج 2، ص 57)

 

[21] (اصول کافی، ج 2، ص 200)

 

[22] (توحید، صدوق، ص 392)

 

[23] (فقه الرضا(ع)، ص 356.)

 

[24] (مسند الامام الرضا(ع)، ج 1، ص 263)

 

[25] (فاطر، آیه 10)

 

[26] (فقه الرضا(ع)، ص 339)

 

[27] (مریم، آیه 25)

 

[28] (مسند الامام الرضا(ع)، ج 1، ص 283)

 

[29] (مسند الامام الرضا(ع)، ج 1، ص 308)

 

[30] (وسائل الشیعه، ج 11، ص 394)

 

[31] (امالی، شیخ مفید، ص 310)

 

[32]  (مسند الامام الرضا، ج 1، ص 290)

 

[33] (وسائل الشیعه، ج 11، ص 240)

 

[34] .(مسند الامام الرضا(ع)، ج 1، ص 269)

 

[35] .( مسند الامام الرضا(ع)، ج 1، ص 295)

منبع : کیهان , محمدصادق دیانتی

 

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

احتمالا بتوان از این سخن دردمندانه این نکته را به دست آورد که اهمیت امامت فقط در مدیریت جامعه نیست بلکه در مقام فهم دین نیز بسیار حائز اهمیت است که البته طبق دلایل بسیار متقن ائمه اهل بیت (علیهم السلام) از علمی خدایی بهره مند هستند کما اینکه این مساله را می توان از این سخن حضرت نیز به دست آورد ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلیهم بامر الله فیه سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.

پر بازدیدترین ها

 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.
 امام شناسی در نهج البلاغه

امام شناسی در نهج البلاغه

از آن جمله امیرمؤمنان در خطبه ای می فرماید: «بدانیدآن کس ازما (حضرت مهدی علیه السلام ) که فتنه های آینده را دریابد، با چراغی روشنگر درآن گام می نهد و بر همان سیره و روش پیامبر صلی الله علیه و آله و امامان علیهم السلام رفتار می کند تا گره ها را بگشاید. بردگان و ملت های اسیر را آزاد می سازد، جمعیت های گمراه و ستمگر را می پراکند و حق جویان پراکنده را متحد می سازد.
 نهج البلاغه بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایت ʂ)

نهج البلاغه بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایت (2)

هر یک از این دو امتیاز به تنهایی کافی است که به کلمات علی (ع) ارزش فراوان بدهد، ولی توأم شدن این دو با یکدیگر، یعنی این که سخنی در مسیرها و میدان های مختلف و احیاناً متضاد رفته و در عین حال کمال فصاحت و بلاغت را در همه ی آنها حفظ کرده باشد، سخن علی(ع) را قریب به حد اعجاز قرار داده است و به همین جهت سخن علی (ع) در حد وسط کلام مخلوق و کلام خالق قرار گرفته است
 دیدگاه نهج البلاغه درباره «حکومت و حکومت داری و رهبری »

دیدگاه نهج البلاغه درباره «حکومت و حکومت داری و رهبری »

کتاب شریف نهج البلاغه با 239 خطبه، 79 نامه و 472 حکمت و موعظه پس از قرآن مجید و در کنار احادیث شریف، کتاب دنیا و آخرت است؛ کتابی است که به شؤونات مختلف دنیوی و اخروی انسانها از جمله مبحث: «حکومت اسلامی، آیین زمامداری، رهبری، و ویژگی های حاکم اسلامی » نیک پرداخته است که امید است مجموعه مقالات این شماره برای علاقه مندان به این مبحث مهم، قابل توجه و سودمند باشد .
 نص بر امامت در نهج البلاغه

نص بر امامت در نهج البلاغه

کجایند کسانى که به دروغ و از روى حسد- گمان مى کنند که آنان «راسخان در علمند نه ما» خداوند ما را بالا برده و آنها را پایین، به ما عنایت کرده و آنها را محروم ساخته است، ما را وارد کرده، و آنها را خارج؟! تنها به وسیله ما هدایت حاصل مى شود، و کورى و نادانى برطرف مى گردد، امامان از قریش اند امّا نه همه قریش بلکه خصوص یک تیره، از بنى هاشم، جامه امامت جز بر تن آنان شایسته نیست و کسى غیر از آنان چنین شایستگى را ندارد
Powered by TayaCMS