گناه و علل گرفتاری ها

گناه و علل گرفتاری ها

«قال الله تبارک و تعالی: وَ مَن يَتَّقِ اللَّهَ يجعَل لَّهُ مخرَجًا، وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لايَحْتَسِبُ وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»[ الطلاق: 3،2.].

باغبان گر پنج روزی صحبـت گل بایدش                  در فـراق خار هـجـران صـبـر بلبل بایدش

ای دل اندر بند زلـفـش از پریشـانی منال                 مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش

تکیه بر تقوی ودانش در طریقت کافریست              راهـرو گـر صد هـنـر دارد تـوکل بایدش

رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار                  کار ملک است آنکه تدبیر و تامل بایدش

برکات ذکرصلوات

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید: صلوات بر من و آل من، قبر و پل صراط و بهشت را برایش نورانی خواهد کرد «الصَّلَاةُ عَلَيَّ نُورٌ عَلَى الصِّرَاطِ وَ مَنْ كَانَ لَهُ عَلَى الصِّرَاطِ مِنَ النُّورِ لَمْ يَكُنْ مِنْ أَهْلِ النَّار»[مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج‌5، ص: 335]. هر کسی نور دارد در آتش نمی افتد. «أكثروا الصّلاة عليّ فإنّ الصّلاة عليّ نور في القبر و نور على الصّراط و نور في الجنّة»[مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج‌5، ص: 332]. از آیات و روایات استفاده می شود که اگر کسی نور داشته باشد در جهنم نمی روند و اهل بهشت نورانی است و اهل جهنم ظلمانی هستند «يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ يَسْعى نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْديهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ»[الحديد: 12]. قیامت هر کسی که نور توحید و ولایت داشت اهل بهشت است.

عوامل رزق و روزی

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید: «وَ مَن يَتَّقِ اللَّهَ يجعَل لَّهُ مخرَجًا، وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لايَحْتَسِبُ وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»[ الطلاق: 3،2]. اگر کسی از خدا بترسد و تقوای الهی پیشه کند و خواست خدا را بر خواست خودش مقدم کند و با نظر خدا و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف پیش برود خداوند هم او را کفایت می کند.

علت اینکه مدام گره در کارمان می افتد خودمان هستیم. اگر روزی ما کم می شود قطعا مشکل از طرف خدا نیست. روایت داریم خداوند هر سال که باران می فرستد کمتر از سال قبل نیست. ولی گاهی مردم ظلم و خیانت می کنند و خداوند باران را به دریا و کویر می فرستد به همین خاطر برکت از بین می رود. همین ربا و نزولی که این روزها در میان جامعه ما زیاد شده؛ برکت را از بین می برد. خیانت و بداخلاقی روزی انسان را از بین می برد و کم می کند. در مقابل خوش اخلاقی، رزق انسان را زیاد می کند. حضرت می فرماید: «وَ فِي سَعَةِ الْأَخْلَاقِ كُنُوزُ الْأَرْزَاقِ»[الكافي (ط - الإسلامية)، ج‌8، ص: 23]. گنج های رزق در خوش اخلاقی هست. یک قاضی در زمان امام صادق علیه السلام حکم ناحقی صادر کرد. امام فرمود: امثال این ها جلوی بارش باران را می گیرد.

کم شدن رزق و روزی بر اثر گناه و ناشکری

روایت داریم که خداوند نعمتش بر اثر گناه یا ناشکری بنده اش می گیرد. «وَ ماأَصابَكُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِماكَسَبَتْ أَيْديكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثيرٍ»[الشورى: 30]. یعنی زمانی که مصیبتی به شما رسید حاصل کار خود شماست. «وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابي لَشَديدٌ»[إبراهيم: 7]. اگر شکر کنید، خدا نعمت هایش را زیاد می کند. گاهی به محضر بزرگان عرض می شد که روزی ما کم شده است و ایشان می فرمودند از گناهانت استغفار کن. «وَ مَنِ اسْتَبْطَأَ الرِّزْقَ فَلْيَسْتَغْفِرِ اللَّهَ»[بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‌68، ص: 45]. کسی که روزیش دیر می رسد از گناهان و ظلم هایش استغفار کند.

مریضی مادر به خاطر زدن فرزند

مرحوم حاج آقایی دولابی می فرمودند از طرف دولت یک گروهی تشکیل بشود و بروند در زندان ها تحقیق کنند که یک وقت یک زندانی بی گناهی در زندان های ما نباشد. ایشان می فرمودند آه مظلوم خیلی قوی و اثرگذار است. اگر یک آدم بی گناه در مملکتی آه بکشد همه مسئولین تحت فشار قرارمی گیرند. مواظب باشیم که به زیر دست هایمان ظلم نکنیم. بترسیم از آه مظلوم. حکومت با کفر می ماند ولی با ظلم امکان ندارد که پا برجا بماند. کاخ ظلم ویران می شود.

جوانی می گفت من در جلسه شیخ رجبعلی خیاط شرکت می کردم و خانمم هم سه روز بود که تب داشت و هر چه درمان می کردیم اثری نداشت. یک روز آقا را سوار ماشین کردم تا به جلسه ببرم و در بین راه عرض کردم که خانمم تب کرده است و خوب نمی شود. ایشان مکثی کرد و فرمود خانم شما سه روز قبل بچه را کتک زده است و این قدر او را زده که نفس بچه در حال قطع شدن بود. دل این بچه شکسته است و آه کشیده است و خدا این مریضی را بر او مسلط کرده است. دل بچه را به دست بیاورید و اسباب بازی بخرید تا راضی بشود. در این صورت خانم شما خوب می شود. من هم به خانه آمدم و به خانمم گفتم شما چنین کاری کردید. گفت شما از کجا فهمیدید؟ سخنان شیخ را تعریف کردم و گفتم برو به بچه محبت کن و دلش را به دست بیاور تا خوب بشوی. و این کار را کرد و تبش فوری خوب شد.

شیخ رجبعلی خیاط حتی از احوالات برزخی افراد هم خبر می داد. مثلا به یکی فرموده اند که چون پدر شما به فلانی مدیون است در آن عالم در عذاب است. تحقیق که می کردند صحت کلام شیخ روشن می شد. کارمندی می گفت که در بخش بایگانی اداره ای کار می کردم و رئیس، پرونده یکی از کارمندان را خواست و من هر چه گشتم پیدایش نکردم. رئیس که فکر می کرد من نقشه ای کشیده ام تا پنج شنبه آن هفته مهلت داد تا پرونده را پیدا کنم و الا اخراجم می کند. من که متحیر و ناراحت بودم جریان را به یکی از رفقایم گفتم و او گفت من کارت را درست می کنم و من را پیش رجبعلی خیاط آورد و ماجرایم را به ایشان گفت. شیخ تاملی کردند و فرمودند تو چرا ارث خواهرت را ندادی؟ چرا سه سال است که با خواهرت قهری؟ آدم با خواهرش قطع رحم می کند؟ تا با خواهرت آشتی نکنی مشکلت حل نمی شود. و من متحیر و منقلب از گفته های شیخ شدم. فردا اول وقت به منزل خواهرم رفتم و خواهرم که متعجب شده بود گفت بی وفا می دانی بچه های من چند سال است که دائیشان را ندیده اند. هم حقم را ندادی و هم قطع رابطه کردی و حالا حلالیت می طلبی؟ بالاخره دل خواهرم را راضی کردم و پرونده را در کشو میزم پیدا کردم.

معیارهای ازدواج در کلام پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: اگر دخترتان هم خواستگار با ایمانِ فقیر و هم ثروتمندِ بی ایمان داشت؛ او را به شخص باایمان بدهید. برای اینکه اگر هم دیگر را دوست داشته باشند زندگی برایشان به خوشی می گذرد و اگر هم دخترتان را دوست نداشته باشد او را آزار نمی دهد. ایمان، محبت می آورد ولی انسان بی ایمان و بی اخلاق زندگیش متلاشی می ‌شود. در روایت داریم اخلاق و ایمان معیار مهمی برای ازدواج و شروع زندگی است. روایت داریم اگرکسی فقط به خاطر پول و زیبایی با کسی ازدواج کند در آن زندگی خیر نمی بیند. شخصی تعریف می کرد که در تهران یک آقایی به خاطر پول با یک خانوادۀ ثروت مندی وصلت کرد ولی وقتی پدرزنش مرد ورشکست شد و خرج خانواده زنش هم به گردن او افتاد. متاسفانه الآن زیبایی و مادیات معیار اصلی ازدواج های ما شده است. این راه و روشی که جامعه ما طی می کند با سنت های اسلامی کاملا مخالف است.

رشد روحی و مستجاب الدعوه بودن در سایه تقوای الهی

امیرالمؤمنین علیه السلام به اباذر فرمود: «يَا أَبَاذَرٍّ... وَ لَوْ أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ كَانَتَا عَلَى عَبْدٍ رَتْقاً ثُمَّ اتَّقَى اللَّهَ لَجَعَلَ اللَّهُ لَهُ مِنْهُمَا مَخْرَجاً»[نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 188]. اگر تمامی درهای آسمان و زمین به روی بنده ها بسته باشد و این بنده تقوای الهی پیشه کند و از گناه و نافرمانی دوری کند خداوند برای او از میان همه این مشکلات راه خروجی را قرار می دهد و مشکلش را حل می کند. یعنی همه درهای بسته را به رویش باز می کند. مگر می شود که شما در کار خدا باشید ولی خدا به فکر شما نباشد «أَنِّي مُطِيعٌ لِمَنْ أَطَاعَنِي»[بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‌67، ص: 26]. خدا می فرماید من حرف کسی را گوش می دهم که حرف من را گوش کند.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

احتمالا بتوان از این سخن دردمندانه این نکته را به دست آورد که اهمیت امامت فقط در مدیریت جامعه نیست بلکه در مقام فهم دین نیز بسیار حائز اهمیت است که البته طبق دلایل بسیار متقن ائمه اهل بیت (علیهم السلام) از علمی خدایی بهره مند هستند کما اینکه این مساله را می توان از این سخن حضرت نیز به دست آورد ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلیهم بامر الله فیه سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.

پر بازدیدترین ها

 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 اهل بیت علیهم السلام در نهج البلاغه

اهل بیت علیهم السلام در نهج البلاغه

نهج البلاغه فرهنگ نامه ای است بی مانند که متونش با یک دیگر همگون و همخوان اندو این مساله نشان از جریانات علمی، دانش های دینی و دنیایی این کتاب بزرگ دارد. مهم تر آن که چهره حقیقی، جایگاه و منزلت اهل بیت علیهم السلام را آن گونه که خدا و رسول خواسته است، می نمایاند و با بیش از ده ها عبارت، با صراحت و دلالتی روشن، موقعیت تاریخی امت و نقش آنان را در آینده نشان می دهد.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایتʃ)

نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایت(3)

اویس کریم؛ در کتاب المعجم الموضوعی لنهج البلاغه، با انتقاد از باب بندی های گذشته و ناقص دانستن آنها، مباحث نهج البلاغه را در 22 باب تقسیم نموده و هر یک چندین فصل دارد و هر فصلی دارای موضوعاتی است که مجموعاً 604 موضوع می شود. عناوین باب های آن چنین است: 1) العقل و العلم؛ 2) الاسلام و الایمان و الیقین و الشرک و الشک؛
Powered by TayaCMS