ويژگيهاي بندگان خوب خدا -۳

ويژگيهاي بندگان خوب خدا -۳

ويژگيهاي بندگان خوب خدا -۳

بسم الله الرّحمن الرّحيم

الحمدلله رب العالمين اللهم صل علي محمد و آل محمد

الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي.

ماه رمضان ۸۳- در استان كهكيلويه بحث‌ها ضبط مي‌شود و برنامه‌مان هم اين بود كه آياتي را از قرآن كه روايت داريم كه اين آيه فرد منحصر به فرد آن اهل بيت است يا شامل متعددي ممكن است بشود ولي برجسته ترين فردش اهل بيت هستند و اين جلسه با دو جلسـة قبل مي‌گفتيم كه قرآن در سوره فرقان آيات آخرش سيماي بندگان خوب خدا را مي‌گويد مي‌گويد بنده خوب خدا كيه؟ چون يكي از راههاي تربيت اين است كه نمونه بگويي نمونه‌اش را بايد نشان داد چون همه‌اش توي دنياي فكر آدم بگويد چنين و چنان بعد در عمل ممكن است كم بياورد.

۱- سخن كافي نيست، عمل لازم است

يك خاطره خوشمزه برايتان بگويم اسمش را ببرم همـة ايران او را مي‌شناسند چون خيلي مهم است مي‌گفت يك بحث علمي تحقيقي داشتيم راجع به عاطفه در دانشگاه و حوزه عاطفه از نظر روانشناسي نظر پرفسور فلاني اساتيد شرق اساتيد غرب نظر كي نظر كي مي‌گفت بحث بسيار عميقي داشتيم درباره ابعاد علمي بحث عاطفه و وجدان بحث طول كشيد بعد هم پاسخ به سؤالات خيلي بحث علمي شد آخر شب آمديم خانه ساعت حدود دوازده شب شد تا در را زديم خانممان در را باز كرد و يك خورده نگاه كرد و گفت تو اصلاً مي‌داني عاطفه يعني چه؟ مي‌گفت زدم به خنده كه من در همـة كتابهاي علمي و رواني و حديث بحث علمي عاطفه را كردم اما خانواده‌ام قبول ندارد مي‌گويد آخر اين وقت شب آمدن توي خانه است؟ تو اصلاً نمي‌داني عاطفه يعني چه، يعني گاهي وقتها انسان توي دنياي علم خيلي قشنگ حرف مي‌زند اما نمونه عملي‌اش مي‌ماند قرآن از هنرهايش اين است كه فقط نمي‌گويد بكن نكن امر و نهي نيست ايدئولوژي نيست ايدئولوك را هم نشان مي‌دهد نقشـة ساختمان را نمي‌دهد مي‌گويد اين نقشه را بگير اينرا هم ببين ساختمان، يعني هم نقشه را نشان مي‌دهد هم ساختمان را، هم فرمول را سر كلاس درس مي‌دهد هم مي‌برد ميدان تير، هم فرمول پزشكي را توي دانشگاه پزشكي به دانشجو ياد مي‌دهد هم او را مي‌برد بالاي سر مريض يعني نمونه هايش نمونه‌هاي علمي عملي است(عباد الرحمن) را مي‌گويد بعد مصداقش اهل بيت امام صادق فرمود مصداق اين آيه ما اهل بيت هستيم.

۲- ادامـه تفسير آيات پاياني سوره فرقان

سوره فرقان آيات آخر مي‌فرمايد بنده خوب خدا كيه؟ در جلسـة دوم گفتيم عباد الرحمن بندگاني هستند كه نه شرك، نه زنا، نه قتل، «لَا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ» الفرقان/۶۸ به غير خدا تكيه نمي‌كنند غير خدا را بعنوان خداي ديگر نمي‌خواهند نزديك زنا و مقدمات زنا نمي‌روند قتل ناحق هم ندارند بعد گفتيم كه اگر كسي دنبال شرك و زنا و قتل رفت «يُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ» الفرقان/۶۹ كسي اگر دنبال اين گناه برود عذاب او مضاعف است يعني دو برابر حالا سوال: خدا كه عادل است خدايي كه عادل است چرا مي‌گويد عذابش دو برابر؟ خدا عادل است يكي به يكي دو تا به دو تا اما چرا مي‌گويد يضاعف بعد اين سه تا گناه عذابش مضاعف است بخاطر اينكه هم گناه مي‌كند هم ديگري را به گناه وادار مي‌كند يعني وقتي انسان سراغ غير خدا رفت فقط غير خدا. . . اين عوارض هم دارد بگذاريد يك چيزي بگويم يك كسي توي عروسي لامپ را خاموش مي‌كند فرار مي‌كند گناهش اين است كه دست را گذاشت روي سوئيچ برق و خاموش كرد شما مي‌گويي يك فشار داده به سوئيچ شما هم يك فشار بده به پيشاني‌اش اين همچين كرد تو هم همچين اين اينطور نيست اين عذابش مضاعف است بايد اين آقايي كه برق را خاموش كرده نگه داريم تا برق‌ها روشن شود بعد وقتي برقها روشن شد بياوريم روي خسارت بگوئيم برق كه خاموش شد چند تا بشقاب شكست چند تا سر به ديوار خورد چند نفر از پله‌ها افتادند چقدر صاحبخانه خجالت كشيد كه برق رفت چقدر كفش گم شد چند تا آتش قوي اين قالي را سوزاند چقدر بچه‌ها ترسيدند جيغ زدند همـة اينها را حساب كنيم گناهش را بكشيم روي كسي كه برق را خاموش كرد آقا اين حرفهايي كه مي‌زني از كجا مي‌گويي؟ از قرآن مي‌گويم «نَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ» يس/۱۲ مي‌نويسيم كارهايي كه كرده‌اند و آثارش را هم مي‌نويسيم يعني اينطور نيست كه فقط گناهش را بنويسيم اين گناه چه آثاري را داشت.

۳- گناهان كليدي، كيفر مضاعف دارند

گاهي وقتها انسان يك گناهي مي‌كند گناهش كليدي است اسمش يك گناه است زنا يك گناه نيست، من يك خاطره قبلاً توي تلويزيون گفته‌ام حالا بعد از بيست و پنج سال سخنراني توي تلويزيون اشكال ندارد در هر برنامه‌ام دو دقيقه‌اش تكراري باشد چون بالاخره آنهايي كه بيست و پنج سال ديگر بوده‌اند يك عده پير شده‌اند يك عده، من جوان بودم آمدم الان همـة ريش هايم تقريباً دارد سفيد مي‌شود بنابراين اين تكراري است ولي دو دقيقه يا يك دقيقه بيشتر نمي‌كشد خوشمزه است.

مي گويند يك روز شيطان با يك حرامزاده صبح تصميم گرفتند كه بروند يكي شرق يكي غرب فساد بوجود بياورند غروب بيايند گزارش بدهند ببينند شيطان موفق‌تر است يا حرامزاده، رفتند غروب كه آمدند شيطان گفت چه كردي؟ حرامزاده به شيطان گفت چه كردي؟ شيطان گفت والله ما صبح تا حالا چيزي گيرمان نيامد ولي يك زن و مرد را به ناحق به هم رسانديم يك زنا شد گفت خاك توي سرت كند يك گناه توليد كردي؟ من هفتاد و سه تا توليد داشتم چند تا فحش چند تا غيبت چند تا چاقو كشي چند تهمت چند تا چند تا چند تا من هفتاد و سه قلم تو يك قلم؟ گفت نه، ببين، من يك زنا زاده درست كردم كه آن خودش مثل تو هفتاد و سه تا. . . گاهي يك گناه كليد است سوئيچ ماشين كوچك است اما يك ماشين چند تني را راه مي‌اندازد اگر مي‌گويد مضاعف است شما نگو يك نفر را كشته‌ام بله يك نفر را كشتي چند نفر داغدار شدند چند تا زن بيوه شد بچه‌اي كه پدر و مادر ندارد چه مشكلاتي بر زندگي‌شان بار شد اينطور نيست كه يك نفر را زدي هيچي به هيچي كبوتر كه نزده‌اي بعد يك نفر را كه كشتي چقدر دلهره توي منطقه پيدا شد يك نفر را كه توي جاده مي‌كشند كلي مسافرهاي جاده احساس امنيت نمي‌كنند پس ببينيد اگر به شما گفتند قتل بكني يضاعف دوبله است چون خود قتل ايجاد ناامني يك گناه است زن بيوه بوجود آوردن اولاد يتيم بوجود آوردن زنا يك گناه است اما يك حرامزاده خودش هر روزي چقدر. . . بنابراين اينكه مي‌گويد يضاعف. . .

۴- مجازات رهبران مستكبر و پيروان آنان در قيامت

يك چيزي برايتان بگويم اين ديگر از قرآن است روز قيامت توي جهنم هم دانه درشت‌ها هستند هم دانه ريزها دانه ريزها مستضعفين جنايتكار مي‌گويند خدايا اين دانه درشتها عذابشان را دو برابر كن «آتِهِمْ ضِعْفَيْنِ مِنْ الْعَذَابِ» الأحزاب/۶۸ عذاب شاه را دو برابر كن عذاب صدام را دو برابر كن چون اينها ما را اينطور كردند خداوند فرمود «لِكُلٍّ ضِعْفٌ» الأعراف/۳۸ هر دو تا دو برابر، علامه طباطبايي در تفسير مي‌فرمايد كه. . . ظاهراً از علامه است توي ذهنم، دانه درشت‌ها دو برابر چون هم خودشان خلاف كرده‌اند هم يك مشت را دنبال خودشان به خلاف كشانده‌اند خوب دانه درشتها حق‌شان است دانه ريزها چرا دوبرابر؟ ايشان مي‌گويد دانه ريزها هم خلاف كردند هم چون بله قربان گوي دانه بزرگها بودند اين بله قربان گفتند شما روز به روز جنايتكارها را تقويت كرد پس دانه درشت‌ها دو برابر به دو دليل گناه كردند ديگران را به گناه واداشتند دانه ريزها چرا دو برابر؟ گناه كردند و دستور دهندگان به گناه را تقويت كردند.

«يُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ» الفرقان/۶۹ روز قيامت عذابشان دوبله مي‌شود بعد مي‌فرمايد «وَيَخْلُدْ فِيهِ مُهَانًا» خلود يعني هميشگي، در قرآن آيات زيادي داريم كه مي‌فرمايد عده‌اي هميشه توي جهنم هستند اين هم جوابش اين است كه چرا سي سال چهل سال گناه كرديم تا هميشه بسوزيم جوابش اين است كه شما يك لحظه با چاقو مي‌زني توي چشمت تا هميشه كور هستي چاقو زدن يك ثانيه، كوري هميشه، يك سوزن مي‌كني توي توپ كل بازي فوتبال لغو مي‌شود يك كلمه مي‌گويي آبروي چهل سالـة يك نفر را هوا مي‌كني پس عذاب هم همينطور است آدم سي چهل سال گناه مي‌كند اما(يخلد) اين از نظر كميت از نظر كميت يعني هميشه هست(مهانا) از نظر كيفيت يعني عذاب جهنم هم كميت آن هميشگي است هم كيفت آن(مهان) يعني خوار است چون گاهي عذاب هست ولي آدم خوار نيست ببينيد يكوقت به من مي‌گويند شما بايد يكسال زندان باشي يك سال زندان طولاني است ولي آدم خوار نمي‌شود مي‌رود آنجا مطالعه مي‌كند مي‌خوابد چرت و پرت مي‌كنند ولي يكوقت مي‌گويند آقاي قرائتي ما مي‌خواهيم ده دقيقه شما را عذاب بدهيم مي‌خواهيم لجن بريزيم روي لباسهايت دور شهر تو را بگردانند مدت آن يك ساعت بيشتر نيست اما خواري آن زياد است(مهان) اهانت، يعني خوار، عذاب جهنم هم كميت آن طولاني است هم كيفيت آن ولذا در قرآن چند رقم عذاب داريم بعضي آيات مي‌گويد عذاب شديد بعضي جاها مي‌گويد عذاب أليم بعضي جاها مي‌گويد عذاب مهين يكبار يك كسي سيلي مي‌زند توي گوش كسي اين عذاب شديد يكوقت يك كسي سيلي نمي‌زند يك سنجاق فرو مي‌كند اين سروصدا ندارد مي‌سوزد أليم گاهي هم يك كسي لجن مي‌ريزد به لباس كسي نه صدا دارد نه مي‌سوزد ولي اهانت است منتهي هر كسي را جوري، كيفر متناسب با عمل است.

۵- توبه از گناه، زمينه بازگشت رحمت الهي

برويم سراغ آيه بعد «إِلَّا مَنْ تَابَ» الفرقان/۷۰ خوب توبه چيه؟ شب قدر مي‌رويم مسجد قرآن سر مي‌گذاريم توبه مي‌كنيم مي‌گويد نه، توبه شرايط دارد «تَابَ وَآمَنَ » آن آقايي كه مشرك شد يا زنا كرد يا آدم كشت بن بست نيست، بگويد آقا من ديگر بدبختم هيچ گناهكاري خودش را در بن بست نبيند بسم الله الرّحمن الرّحيم زيادي گوش بدهيد در اسلام بن بست وجود ندارد بدترين آدمها راه نجات دارد قتل، زنا، شرك، همـة اينها آخرش گفته(الا من تاب) نگو بن بست است مي‌شود توبه كرد چه جوري(آمن) از اين آمن معلوم مي‌شود كه حديث هم داريم كه انسان ممكن است توفيق توبه پيدا كند گاهي با يك دعا عاقبت او خوب مي‌شود داريم وقتي انسان گناه مي‌كند ايمان از او مي‌پرد وقتي مي‌خواهد توبه كند ايمانش بر مي‌گردد «وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا» الفرقان/۷۰ نماز نخواندي بسم الله خدايا من معذرت مي‌خواهم با هر كس و ناكسي حرف زدم با تو حرف نزدم حالا مي‌خواهم با تو حرف بزنم شروع كن هر نمازي كه مي‌خواني دو تا بخوان مثلاً دوتا نماز صبح بخوان يكي براي امروز يكي براي طلب هايت يكمرتبه بگويند چند سال نماز قضا كن سنگين است اما اينرا مثل طناب كه اگر بخواهي پاره كني نمي‌شود اما اگر آنرا نخ نخ كني هر روزي يكي از اين نخ‌ها را، هر نماز دو تا بخوان دو تا نماز مغرب بخوان ده دقيقه نماز تو بيست دقيقه مي‌شود توبه كرد پول كسي را خورده‌ايم بدهيم بزغاله‌مان را زمين مردم چرانده‌ايم از مردم عذرخواهي كنيم، خودنويس كسي، مال كسي، كم فروشي كرده‌ايم، كم كاري كرده‌ايم، مي‌شود انسان توبه كند و مي‌شود ايماني كه رفته برگردد و مي‌شود انسان مجرم عمل صالح انجام بدهد.

۶- نمونه‌اي از توبه در قرآن

دو خاطره يكي از قرآن يكي از حديث، موسي عصا را انداخت اژدها شد فرعون گفت اين سحر است همه ساحرها را دعوت كرد با پول كه با سحر و جادو آبروي موسي را ببريد ساحرها گفتند به ما سكه مي‌دهي؟ گفت بله شما آبروي موسي را بريزيد من سكه مي‌دهم «إِنَّ لَنَا لَأَجْرًا» الأعراف/۱۱۳ اگر آبروي موسي را بريزم به ما اجري مي‌دهي «قَالَ نَعَمْ وَإِنَّكُمْ لَمِنْ الْمُقَرَّبِينَ» الأعراف/۱۱۴ اينها سحر و جادو هايشان را انجام دادند موسي عصا را انداخت اژدها كه شد همه ديدند كه اين حسابش با سحر و جادوهاي آنها فرق دارد همه افتادند به سجده و ايمان آوردند فرعون گفت شما را تكه تكه مي‌كنم همه‌تان توطئه گر هستيد رئيس شما هم موسي است همه‌تان معلوم مي‌شود كه برنامه‌اي ريخته‌ايد براي اينكه حكومت من را واژگون كنيد گفتند هر كاري مي‌خواهي بكن مگر نمي‌گويي تكه تكه، خوب ما را بِكُش خلاصه فرعون اينها را شهيد كرد صبح ساعت هشت همه ساحر بودند همه به انتظار يك سكه از فرعون آمده بودند آبروي يك پيغمبر بزرگ را بريزند اين ساعت هشت ساعت نه همه به پيغمبر ايمان آوردند بعد از چند دقيقه و چند ساعتي همه شهيد شدند صبح كافر صبح مومن شب شهيد اين يك نمونه، اين نمونه توي قرآن هست.

امام صادق(عليه السلام) فرمود با اينكه انسان اين رقمي عوض مي‌شود از كافر به مومن درجه يك تبديل مي‌شود هيچكس خودش را آدم خوبي نداند ممكن است شما تا امروز خوب باشي فردا نمي‌داني چي مي‌شوي من پهلوي بعضي مراجع بزرگوار تقليد رفتم گفتم شما حدود نود سال داريد اگر يك دعاي مستجاب داشته باشي چه دعايي مي‌كني؟ گفت دعا مي‌كنم خدا عاقبت من را به خير كند گفتم بابا شما مرجع تقليد هستيد گفت بله ممكن است من مرجع تقليد بشوم آخر عمرم ممكن است فكرم عوض بشود عقيده‌ام عوض بشود حضرت يوسف كه پيغمبر بود مي‌گفت «تَوَفَّنِي مُسْلِمًا» يوسف/۱۰۱ خدايا مسلمان بميرم خوش عاقبت بشوم بهترين دعا اين است كه خدايا عاقبت من را به خير كن چون ممكن است كسي عمري كج بشود لحظـة آخر خوب بشود و بالعكس(الا من تاب) اين يك نمونه توبه.

۷- گناه بزرگان، مجازات بزرگ دارد

دربار? يضاعف كه توي قرآن هست كه مي‌گويد عذاب بعضي مضاعف مي‌شود يضاعف يعني دو برابر در مكتب اسلام عواملي باعث مي‌شود كه گناه را دو برابر كند مثلاً معلم اگر گناه كند عذابش دو برابر است چون شاگردش هم ياد مي‌گيرد روحاني و آخوند اگر گناه كند عذاب او دو برابر است خدا توي قرآن مي‌گويد «يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ» الأحزاب/۳۰ زن پيغمبر خلاف كند عذاب او دو برابر است چون باقي زنها هم از شما ياد مي‌گيرند استاد دانشگاه، برادر بزرگ، مادر اگر روبروي دخترش حرف زشت به شوهرش بزند دخترش هم فردا به شوهرش حرف زشت مي‌زند، گناه مادر روبروي دختر، گناه برادر بزرگ، گناه استاد دانشگاه، گناه روحاني، گناه معلم، در جمهوري اسلامي مسئولين اگر گناه بكنند عذابشان دو برابر است چون حساب مسئولين با باقي‌ها فرق مي‌كند.

البته من اين تقاضا را بگويم نه گناه مسئولين را پاك بكنيد كه بگوئيد مسئولين پاك هستند نه هر چي براي مسئولين مي‌گويند قبول كنيد كه بسياري از چيزهايي كه مي‌گويند از بيخ دروغ است اين هم من خواهش مي‌كنم كه نه بگوئيد آره نه بگوئيد نه، تحقيق كنيد كه اين قصه. . . بيخود دين فروشي نكنيد.

(بعضي وقتها هم يك چيزهايي را به دروغ مي‌گويند خدا رحمت كند شهيد مظلوم دكتر بهشتي را آمده بود كاشان به پسرش گفت قصه را براي قرائتي هم بگو گفتيم قصه چيه؟ گفت توي شركت واحد تهران مي‌گويند خانـة دكتر بهشتي شانزده طبقه است برج دارد كاخ دارد، يكي از اين برجهاي تهران مال آخوندها نيست ولي حرف كه مي‌زنند مي‌گويند آخوندها بردند خوردند شما ثابت كن يك مزرعه مال آخوندها است، يكي از اين ساختمانها مال آخوندها است، من نمي‌گويم آخوندها وضعشان بد است يك چند درصدي وضعشان خوب است منتهي اين هم كه وضعش خوب است بايد حساب كرد كه اين از كجاست ممكن است من نويسنده كتاب هستم حق التاليف دارم منبري است پدرش ارث دارد دو تا شرط حق است چه آخوند چه غير آخوند ۱- از بيت المال است يا نه ۲- سوء استفاده كرده يا نه روي دو تا شما حساس شويد ۳- ثابت بشود بعد هر چه مي‌خواهي بگويي. . . يعني هر چي خدا به تو گفته بگو بگو من نمي‌خواهم بگويم هر چه مي‌خواهي بگويي بگو چون به يك كسي كه شراب خورده نمي‌شود گفت دزد به شراب خور مي‌شود گفت شراب خور ولي نمي‌شود گفت دزد همان كاري. . . يكي از راههاي توبه اين است كه آقا چون اينترنت‌ها الان اينترنت يعني ديوار شهر ديوار شهر هر كس هر اعلاميه‌اي مي‌تواند. . . شما يك كيلو زغال داشته باش روي همـة ديوارها مي‌تواني بنويسي زنده باد قرائتي مي‌تواني روي همـة ديوارها بنويسي مرده باد قرائتي فقط يك كيلو زغال مي‌خواهد يك نربان يا چهارپايه. پس ببينيد ۱- از مال بيت المال است يا مال شخص ۲- سوء استفاده كرده يا طبيعي بوده ممكن است يك كسي سه برابر ديگران حقوق دارد ولي سه برابر ديگران هم كار مي‌كند يك شوفور تاكسي كه روزي ده ساعت كار مي‌كند با يك شوفور تاكسي كه روزي چهارساعت كار مي‌كند در آمدشان فرق مي‌كند من كسي را سراغ دارم كه در سال يك جمعه استراحت كرده است كسي هم سراغ دارم كه پنجاه تا جمعه دارد پنجاه تا هم پنجشنبه دارد چهل روز هم مرخصي گرفته همينطور سالي شش ماه كار مي‌كند آدم هم هست كه سالي سيصدوشصت و پنج روز كار مي‌كند بنابراين خواهش مي‌كنم دفاع از كسي هم نمي‌كنم چون دليلي ندارد يك كسي ببرد بخورد من مثل لنگ دور پايش عيب هايش را بپوشانم به من چه هر كه خربزه خورده پاي لرزش هم بنشيند من ضامن هيچ گناهي نيستم اما براي شما بعنوان يك معلم بيست و پنج سالـة تلويزيوني خواهش مي‌كنم به سه دليل حرف بزنيد ۱- از بيت المال بوده ۲- سوء استفاده كرده ۳- آن گناه براي شما ثابت شده باشد. توي شركت واحد گفتند خانـة بهشتي شانزده طبقه است يكي گفت تو را خدا حرف مفت نزنيد من خانه‌اش را مي‌شناسم اگر مرد هستيد يك ربع صبر كنيد به راننده مي‌گوئيم برود در خانه‌اش اينها هم گفتند باشد مي‌رويم ماشين را بردند در خانه در زدند ديدند خانه‌اش يك طبقه بيشتر نيست همينطور مي‌گويند و بالاخره امام فرمود شهيد بهشتي مظلوم بود.)

«وَمَنْ تَابَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَإِنَّهُ يَتُوبُ إِلَى اللَّهِ» الفرقان/۷۱ كسي كه توبه كند «يَتُوبُ إِلَى اللَّهِ» يعني توبه كننده مهمان خداست خدا مي‌پذيرد خدا راجع به توبه هم مي‌فرمايد «وَقَابِلِ التَّوْبِ» غافر/۳ توبه را قبول مي‌كند هم آيه‌اي داريم «يَقْبَلُ التَّوْبَةَ» التوبة/۱۰۴ يعني هم الان قبول مي‌كند هم در آينده توبه‌ها را قبول خواهد كرد هم توبه كننده را دوستش دارد «يُحِبُّ التَّوَّابِينَ» البقرة/۲۲۲ آخر گاهي وقتها يك كسي سيلي مي‌زند به من بعد مي‌گويد حاج آقا ببخشيد مي‌گويم خيلي خوب برو گم شو بخشيدم ديگر دوستش ندارم هر وقت او را ببينم مي‌گويم اين سيلي به من زد گرچه او را بخشيدم اما يك خاطره تلخ توي ذهنم هست ولي خدا مي‌گويد «يُحِبُّ» يعني اگر كسي توبه كند نه اينكه او را مي‌بخشم دوستش هم دارم در جمهوري اسلامي اگر يك كسي خلافكار بود ممكن است به او عفو بدهند اما ديگر به او پست نمي‌دهند اما مي‌گويد «يُحِبُّ» تو را دوست دارم بعد هم نمي‌گويد(يحب التائبين) كسي اگر يك بار توبه دوستش دارم «يُحِبُّ التَّوَّابِينَ» يعني اگر كسي صد بار گناه كرد و صد بار هم توبـة خالصانه كرد من با اينكه صد دفعه توبه شكستي باز هم تو را دوست دارم.

يك دعا مي‌كنم، به آبروي تمام توبه كنندگان واقعي به همـة ما توفيق توبه مرحمت بفرما(الهي آمين).

۸- دوري مردان خدا از مجالس غنا و گناه

عباد الرحمن كيه؟ «وَالَّذِينَ لَا يَشْهَدُونَ الزُّورَ» الفرقان/۷۲ كساني هستند كه، شاهد، دو تا معنا دارد يكي يعني حضور يكي يعني گواهي دادن اين به هر دو مي‌خورد يعني در. . . (زور) امام صادق فرمود يعني غنا، يعني در جلسـة غنا، آهنگ‌هاي تحريك كننده. . . آقا مجوز ارشاد است(بسم الله الرّحمن الرّحيم اگر پدر ارشاد و ننـة ارشاد هم اجازه بدهد اگر شما با شنيدن آن تحريك مي‌شوي براي شما حرام است) مگر كلمـة ارشاد حرام خدا را حلال مي‌كند يك كسي جگر بو مي‌داد گربه‌ها آمدند دور سيخ جگرش، اين همينطور كه جگر بو مي‌داد ديد گربه‌ها جمع شده‌اند گفت بلاله بلال! فكر كرد كه اگر الان به جگر بگويد بلال گربه‌ها مي‌روند آقا موسيقي تحريك كننده. . . ارشادِه ارشاد، كلمـة ارشاد حرام خدا را حلال نمي‌كند هر آهنگي كه. . . اينرا بايد از مراجع تقليدمان بپرسيد ولي قطعي آن اينست كه آهنگ‌هايي كه تحريك كننده است ممنوع است حالا گيرم حلال مگر همـة حلالها را شما مي‌خواهيد انجام بدهيد؟ شما يك نوار بخري قيمتي باشد هر صدايي را روي آن ضبط نمي‌كني من عمرم را در اختيار ايشان نمي‌گذارم چون بالاخره ايشان يك خواننده است و من يك دانشمند يك دانشمند مخش را در اختيار يك خواننده نمي‌گذارد مخم حيف است گيرم حلال. بندگان خوب خدا كساني هستند كه «وَالَّذِينَ لَا يَشْهَدُونَ الزُّورَ» در جلسـة غنا حاضر نمي‌شوند.

۹- دوري مردان خدا از كارهاي لغو و بيهوده

بعد مي‌فرمايد «وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا» الفرقان/۷۲ وقتي به لغو رسيدند، زماني كه مرور مي‌كنند عبور مي‌كنند از كنار لغو مي‌آيند بروند مرور مي‌كنند با كرامت. (در تفسير مجمع البيان دارد كه اگر اسم عضوي را هم ببرد كه حرام است با كنايه اسم مي‌برد امام باقر(عليه السلام) فرمود(مرو كراما) يعني اگر خواستند اسم مثلاً عورت را هم ببرند با كنايه اسم مي‌برند) امام صادق فرمود خدا بر گوش واجب كرده شنيدن چيزهايي كه حرام است دوري كند سپس اين آيه را فرمود «وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا».

آقا(القلب حرم الله) حديث داريم قلب حرم خداست همينطور كه نمي‌گذاريد هر چيزي وارد حرم بشود بايد مواظب باشيد هر حرفي وارد قلب شما نشود. از اين معلوم مي‌شود كه شاهد گناه. . . گاهي خود شما گناه نمي‌كنيد اما شاهد گناه هستيد مثلاً قمار نمي‌كنيد اما نگاه به قمار مي‌كنيد نگاه به قمار هم حرام است بند? خدا شاهد گناه هم نيست شما مشروبات الكلي نخوردي اما سر سفره كه بود نبايد بنشيني بايد بروي سر سفره‌اي كه شراب است گرچه شما نخوري نشستنش هم حرام است در شيوه نهي و از منكر لازم نيست همه جا خشونت و درگيري باشد بلند شو برو همين كه شما بلند شدي و رفتي مي‌فهمند كه تو بخاطر گناه بلند شدي و رفتي اين خودش نهي از منكر است نهي از منكر كه همه‌اش درگيري نيست.

«مَرُّوا بِاللَّغْوِ» يعني كارهاي بيهوده، مومن بايد كارهايش هدفدار باشد وقتي دنيا از زباله هايش استفاده مي‌كند وقتي ما خانم هايمان از پوست پرتقال مربا درست مي‌كنند در همين استان از بلوط چيزهايي درست مي‌كنند كه يك بار هم بنا شده به ما بدهند بخوريم ببينيم چي هست. انسان از چوب جنگل استفاده مي‌كند از برگ استفاده مي‌كند آنوقت شما عمرت را بيخود خرج نكن بارها گفته‌ام اجازه بدهيد تكرار كنم آرايشگاهي آمد ريشهاي امام علي را درست كند لب‌ها تكان مي‌خورد گفت آقا لبت را نگه دار مو روي لب را قيچي كنم فرمود لب را نگه دارم يك سبحان الله عقب مي‌افتم «وَالَّذِينَ إِذَا ذُكِّرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ» الفرقان/۷۳ بندگان خوب خدا كساني هستند كه وقتي به آيات پروردگارشان تذكر داده مي‌شود كر و كور نيستند چشم و گوش بسته نيستند با كر و كوري به سجده نمي‌افتند يعني عملشان آگاهانه است مومن كسي است كه دين او آگاهانه باشد آخر بعضي‌ها دينشان آگاهانه نيست همينطور مي‌آيد كنار خيابان نخ مي‌بندد به يك چيزي متوسل مي‌شود يك درخت پهلوي او مقدس است نه، قرآن مي‌گويد ببين ايمان بايد براساس فكر باشد «وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» بعد مي‌گويند «رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا» آل عمران/۱۹۱ اول فكر مي‌كند بعد مي‌گويد خدايا حالا ايمان دارم.

ايمان براساس فكر، ايمان تقليدي ايمان موسمي ايمان يك جانبه‌اي اينها همه ممنوع است.

خدايا تو را به حق محمد و آل محمد ما را از عباد الرحمان واقعي قرار بده(الهي آمين).

والسلام عليكم و رحمة اللَّه و بركاته

مقالات مرتبط

ويژگي بندگان خوب خدا -۲

ويژگي بندگان خوب خدا -۲

در محضر مبارك گروه‌هايي هستيم كه بد نيست در يك دقيقه اسم آنها را ببريم در دقايق اول يك بسيج دانش آموزي استاني است كه زير يك ميليون جمعيت دارد ششصد و چهل دانش آموز شهيد داده است
ويژگيهاي بندگان خوب خدا -۱

ويژگيهاي بندگان خوب خدا -۱

الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي.
 

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

احتمالا بتوان از این سخن دردمندانه این نکته را به دست آورد که اهمیت امامت فقط در مدیریت جامعه نیست بلکه در مقام فهم دین نیز بسیار حائز اهمیت است که البته طبق دلایل بسیار متقن ائمه اهل بیت (علیهم السلام) از علمی خدایی بهره مند هستند کما اینکه این مساله را می توان از این سخن حضرت نیز به دست آورد ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلیهم بامر الله فیه سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.

پر بازدیدترین ها

 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 نص بر امامت در نهج البلاغه

نص بر امامت در نهج البلاغه

کجایند کسانى که به دروغ و از روى حسد- گمان مى کنند که آنان «راسخان در علمند نه ما» خداوند ما را بالا برده و آنها را پایین، به ما عنایت کرده و آنها را محروم ساخته است، ما را وارد کرده، و آنها را خارج؟! تنها به وسیله ما هدایت حاصل مى شود، و کورى و نادانى برطرف مى گردد، امامان از قریش اند امّا نه همه قریش بلکه خصوص یک تیره، از بنى هاشم، جامه امامت جز بر تن آنان شایسته نیست و کسى غیر از آنان چنین شایستگى را ندارد
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 دیدگاه نهج البلاغه درباره «حکومت و حکومت داری و رهبری »

دیدگاه نهج البلاغه درباره «حکومت و حکومت داری و رهبری »

کتاب شریف نهج البلاغه با 239 خطبه، 79 نامه و 472 حکمت و موعظه پس از قرآن مجید و در کنار احادیث شریف، کتاب دنیا و آخرت است؛ کتابی است که به شؤونات مختلف دنیوی و اخروی انسانها از جمله مبحث: «حکومت اسلامی، آیین زمامداری، رهبری، و ویژگی های حاکم اسلامی » نیک پرداخته است که امید است مجموعه مقالات این شماره برای علاقه مندان به این مبحث مهم، قابل توجه و سودمند باشد .
 نهج البلاغه بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایت ʂ)

نهج البلاغه بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایت (2)

هر یک از این دو امتیاز به تنهایی کافی است که به کلمات علی (ع) ارزش فراوان بدهد، ولی توأم شدن این دو با یکدیگر، یعنی این که سخنی در مسیرها و میدان های مختلف و احیاناً متضاد رفته و در عین حال کمال فصاحت و بلاغت را در همه ی آنها حفظ کرده باشد، سخن علی(ع) را قریب به حد اعجاز قرار داده است و به همین جهت سخن علی (ع) در حد وسط کلام مخلوق و کلام خالق قرار گرفته است
Powered by TayaCMS