پیاده تا کربلا؛ نگاهی به تاریخچه پیاده روی اربعین

پیاده تا کربلا؛ نگاهی به تاریخچه پیاده روی اربعین

پیاده تا کربلا؛ نگاهی به تاریخچه پیاده روی اربعین

زیارت

فرهنگ زیارت

سفر پیاده تا کربلا

پیاده تا کربلا؛ نگاهی به تاریخچه پیاده روی اربعین

زیارت اربعین از اعمال مهم و وِیژه شیعیان است که هر ساله شیعیان زیادی به صورت پیاده به سوی کربلا برای زیارت امام حسین (ع) می روند.این سنت از قدیم الایام درمیان شیعیان مرسوم بوده است. علمای شیعه هم به این امر اهتمام ویژه ورزیده اند.

زیارت

زیارت خانه خدا و مراقد ائمه اطهار (ع)، از امور مهم معنوی شمرده شده و روایات بسیاری درباره آن وارد شده است. پاداش‌های اخروی مختلفی برای زیارت بیان شده و در روایت آمده است که اهل بیت (ع) به زیارت زوار رفته و هول و هراس قیامت را از آنها دور کرده[1] و ایشان را مورد شفاعت قرار دهند.[2] زیارت امام حسین (ع) نیز بسیار سفارش شده و روایات و پاداش‌های فراوانی برای آن وارد شده است. زائر آن حضرت (ع) از آتش دوزخ در امان است[3] و زیارت ایشان، برابر با هزار حج و هزار عمره و آزاد کردن هزار بنده است، اجر هزار شهید از شهداى بدر و هزار روزه‌دار و هزار صدقه مقبوله به زائر امام حسین (ع) عطا می‌شود[4] و آمرزش گناهان گذشته و آینده‏، کمترین ثوابی است که به او کرامت می‌شود.[5]

برای زیارت، علاوه بر پاداش‌های اخروی، فواید و ثمرات مختلفی از جمله تزکیه نفس و خداشناسی، بیداری دل‌ها و یاد آخرت بیان شده و زیارت، بیان‌گر اعلام وفاداری[6] و ابراز ادب و ارادت به مراد است. شاخص‌ترین ثمره زیارت تعظیم و بزرگداشت جایگاه خداوند و ائمه اطهار (ع) است. این نکوداشت زمانی که با پای پیاده صورت گیرد، علاوه بر تعظیم فراوانی که در این حرکت وجود دارد، سبب ایجاد ارتباط معنوی عمیقی می‌شود و جلوه‌ای عاشقانه از بندگی را به رخ می‌کشد. به فرموده مرحوم دربندی: زائر پیاده، خود را در برابر سلطان اقلیم جوانمردی و خورشید سپهر عصمت و شهادت، کوچک می‎شمارد.[7]

زیارت با پای پیاده، بزرگداشتی است که از گذشته بوده و اختصاص به زمان خاصی ندارد، همان‌گونه که نقل شده، حضرت آدم هزار بار به زیارت خانه خدا رفت؛ در حالی که این مسیر را به وسیله قدم‌هایش پیمود[8]؛ این شیوه، اختصاص به دین و فرهنگ خاصی ندارد،[9] همان گونه که قیصر، پادشاه روم با خدا پیمان بسته بود که هرگاه در نبرد با امپراتوری ایران پیروز شود، به شکرانه این پیروزى بزرگ، از مقر حکومت خود (قسطنطنیه)، پیاده به زیارت بیت‌المقدس برود. او پس از پیروزى، به نذر خود عمل کرد و پاى پیاده رهسپار بیت‌المقدس شد.[10]

در دین مبین اسلام نیز، زیارت با پای پیاده، سنتی حسنه شمرده شده و سفارش بسیاری بر آن شده است. امام صادق (ع)، محبوب‌ترین وسیله تقرب بنده به خداوند را زیارت خانه او با پای پیاده دانسته و می‌فرمایند: یک حج با پای پیاده، برابر با هفتاد حج است.[11] تشرف با پای پیاده به بارگاه ائمه اطهار (ع) نیز مورد تأکید بسیاری قرار گرفته و امام صادق (ع) می‌فرمایند: هر که پیاده به زیارت امیر مؤمنان (ع) رود، خداوند متعال به هر گامى ثواب یک حجّ و یک عمره براى او نوشته می‌شود، و اگر پیاده برگردد، به هر گامى، براى او ثواب دو حجّ و دو عمره می‌نویسند[12] زیارت امام حسین (ع) نیز با پای پیاده مورد سفارش بسیاری قرار گرفته و امام صادق (ع) می‌فرمایند: هر که پیاده به زیارت او رود، هر گامى که بردارد و بگذارد، ثواب آزاد کردن بنده‌اى از اولاد اسماعیل را دارد و در روایت دیگری نیز می‌فرمایند: هر که پیاده به زیارت قبر امام حسین (ع) رود، خداوند متعال به عدد هر گام برای او هزار حسنه می‌نویسد و هزار گناه را از او محو مى‌کند.[13] و روایات در این باب، بسیارند.

فرهنگ زیارت

مرحوم شیخ بهایی، برای رواج فرهنگ زیارت در بین مردم، در سال 1009 ه. ق از اصفهان عزم مشهد کرده و با پای پیاده به زیارت امام علی بن موسی‌الرضا (ع) رفت.

اهل بیت (ع) نیز به این سنت نیکو اقدام کرده‌اند و نقل شده است که امام حسن (ع) بیست‌وپنج مرتبه از مدینه با پای پیاده به زیارت خانه خدا رفتند.[14] امام حسن (ع) در مسیر زیارت خانه خدا، از مرکب پیاده شده و مسافت بین مدینه تا مکه را با پای پیاده طی نموده و تمام کاروان نیز به تأسی از ایشان از مرکب پیاده شدند؛ به گونه‌ای که دیگر سواره‌ای در کاروان وجود نداشت.[15] و در روایت دیگری نیز بیان شده است که امام حسین (ع) راه را پیاده می‌پیمود، در حالی که محمل‌ها و جهازها در کنار ایشان حرکت می‌کردند.[16]

از نقل‌های تاریخی این‌گونه به دست می‌آید که تشرف به بارگاه ائمه اطهار (ع) با پای پیاده، از زمان حضور ائمه رایج بوده[17] و در نقاط مختلف سرزمین اسلامی صورت گرفته است؛[18] ولی در قرن‌های گوناگون اسلامی و به مقتضای حکومت‌های مختلف، مشکلات بسیاری به خود دیده و همان گونه که زیارت ائمه اطهار (ع) در زمان‌ها و مکان‌های مختلف دچار سختی‌های فراوان بوده، این سنت نیز دارای فراز و نشیب بوده است.

حاکمان حکومت‌های شیعی مانند حکومت آل‌بویه و حکومت صفویه، به این سنت حسنه اقدام کرده و سعی در تبلیغ آن بین شیعیان داشته‌اند. بنا به نوشته ابن جوزی، جلال الدوله، یکی از نوادگان عضدالدوله،[19] در سال 431 ه. ق با فرزندان و جمعی از یاران خود برای زیارت، رهسپار نجف شده و از خندق شهر کوفه تا مشهد امیرالمؤمنین (ع) در نجف را که یک فرسنگ فاصله بود، پیاده و با پای برهنه پیمود.[20] در زمان حکومت صفویه نیز اهتمام بسیاری بر زیارت با پای پیاده صورت گرفته است. شاه عباس صفوی و علمای بزرگ عصر ایشان همچون مرحوم شیخ بهایی، برای رواج فرهنگ زیارت در بین مردم، در سال 1009 ه. ق از اصفهان عزم مشهد کرده و با پای پیاده به زیارت امام علی بن موسی‌الرضا (ع) رفت.[21] نقل‌های دیگر تاریخی نیز شهادت بر این مطلب می‌دهد.[22]

علما و بزرگان نیز، به تأسی از ائمه اطهار (ع)، اهتمام بسیار زیادی به این سنت حسنه داشته‌اند و نقل شده که زیارت کربلا با پای پیاده، تا زمان مرحوم شیخ انصاری (قده) مرسوم بوده [23] و حتی نقل شده است که ایشان طبق نذری که داشته، با پای پیاده به زیارت امام علی بن موسی‌الرضا (ع) رفته‌اند[24] و مرحوم آخوند خراسانی (قده) نیز به همراه اصحابشان با پای پیاده به زیارت کربلا مشرف می‌شدند.[25] میرزا حسین نوری (قده) اهتمام بسیاری به این امر مهم داشته و هر سال در روز عید قربان به همراه جمعی از زائرین امام حسین (ع) به پیاده‌روی از نجف تا کربلا اقدام می‌کردند و این سفر، سه روز به طول می‌انجامید.[26]

سفر پیاده تا کربلا

تشرف به کربلا با پای پیاده، تا زمان محدث نوری (قده) بین طلاب و فضلای حوزه نجف رسم بود، ولی با وارد شدن اولین نوع از اتومبیل‌ها به منطقه، سفرهای کاروانی تعطیل شده و به دنبال آن، زیارت با پای پیاده نیز بسیار کمرنگ شد و به فراموشی سپرده شد. ولی پس از مدتی و با مطرح شدن آیت‌الله‌العظمی سید محمود شاهرودی (قده) به عنوان یکی از اساتید و مدرسان با نفوذ معنوی حوزه نجف، به علت التزام و اصرار ایشان در پیاده رفتن به کربلا، مجدداً مسئله پیاده رفتن به کربلا به عنوان یک سفر مقدس رایج شد و با توجه به این که در این سفر، بعضی از ایرانیان نیز گاهی اوقات، ایشان را همراهی می‌کردند، رفته رفته مردم عراق به این مسئله توجه نموده و این‌گونه سفرهای مقدس رواج یافت.[27]

ایشان حدود 260 مرتبه،[28] مسیر کربلا را با پای پیاده پیموده و در این سفر معنوی، جمعی از اطرافیان و شاگردان، ایشان را همراهی می‌کردند. این امر سبب شد تا پیاده‌روی کربلا بین طلاب و حوزویان رواج بسیاری پیدا کند و نقل شده است که مرحوم علامه امینی در زیارت‌هایی که به کربلای معلی داشته‌اند، براى کسب پاداش بیشتر، بارها مسیر بین نجف تا کربلا را با پای پیاده پیموده‌اند.[29] این امر، چنان بین روحانیون ساکن در نجف اشرف رواج پیدا کرده بود که غالب طلاب بارها مسیر این شهر تا بارگاه امام حسین (ع) را پیاده پیموده و حتی در غیر زمان اربعین و عرفه[30] نیز گروه‌هایی از طلاب، پیاده به سمت کربلا حرکت می‌کردند. غالب علمای معاصر نیز در سفر پیاده کربلا شرکت کرده و کرامات و خاطرات زیبایی از این سفرها نقل شده است.[31]

سفر پیاده تا کربلا، به مرور زمان در عراق گسترش بسیاری پیدا کرد و در مناسبت‌های مختلف، زائران امام حسین (ع) از سراسر این کشور، به سمت کربلا حرکت کرده و با پای پیاده مسیر شهرشان تا کربلای معلی را می‌پیمودند و در بین آن مناسبت‌ها، پیاده‌روی اربعین از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بود. با روی کار آمدن دولت بعث عراق، حکومت با این مسئله به شدت برخورد نموده و بسیاری از زائرین پیاده را اسیر و اعدام کرد و این مراسم مذهبی را به تعطیلی کشانید، ولی بعد از سقوط صدام، عشق حسینی، دلباختگان امام حسین (ع) را به سمت خود کشانده و دوباره این سنت حسنه و ارزشمند را برپا کرده است. شیعیان و عاشقان سالار شهیدان (ع)، در مناسبت‌های مختلف، به ویژه در اربعین حسینی، بسیار پرشورتر از قبل، از شهرها و کشورهای مختلف، به سمت کربلا روانه شده، قدم در مکان گام‌های اسیران کربلا قرار داده و مسیرهای منتهی به شهر کربلا را با پای پیاده می‌پیمایند.

میلیون‌ها[32] عزادار حسینی، چنان نمادی برای شیعه معرفی کرده‌اند که همانند آن در هیچ آیین و مذهبی پیدا نمی‌شود و چنان تعظیم شعائری برپا کرده‌اند که جهانیان در عظمت آن مبهوت مانده‌اند.

  1. کامل الزیارات، ابن قولویه، جعفر بن محمد: 11.
  2. کامل الزیارات: 12.
  3. کامل الزیارات: 122.
  4. کامل الزیارات: 142 و 143 و 164.
  5. کامل الزیارات: 138.
  6. من لا یحضره الفقیه، ابن بابویه محمد بن علی: ج 2، ص 577. قال الرضا (ع): ان لکل امام عهدا فی عنق اولیائه و شیعته و ان من تمام الوفاء بالعهد زیاره قبورهم.
  7. اسرارالشهاده (چاپ سنگی): 136.
  8. وسایل الشیعه، حر عاملی محمد بن حسن: ج11 ص132.
  9. دانشنامه ایران، موسوی بجنوردی محمد کاظم: ج2 ص39: ابن خردادبه دربارۀ شیز مى‌گوید: آتشکدۀ آذرجشنس (آذر گشنسپ) در آنجا بوده است و این آتشکده در نزد مجوسان گران‌قدر بود و هرگاه کسى از ایشان به شاهى مى‌رسید، از مداین پیاده به زیارت آن مى‌رفت.
  10. فروغ ابدیت، سبحانی جعفر: ص696.
  11. من لایحضره الفقیه: ج3 ص53.
  12. فرحه الغری، ابن طاووس عبد الکریم بن احمد: 75.
  13. کامل الزیارات: 183 و 184 و 185.
  14. فضائل الخمسه من الصحاح السته، حسینی فیروز آبادی مرتضی: ج3 ص351.
  15. صلح الحسن (ع)، آل یاسین راضی: 27 و 28.
  16. من لایحضره الفقیه: ج3 ص54.
  17. تاریخ کربلا و حایر حسینی علیه السلام، کلید دار عبدالجواد: 86: گزارشى است که به حسین، نوه دخترى ابوحمزه ثمالى مربوط مى‌شود. او حرکت پیادۀ خود از کوفه، به قصد زیارت امام حسین (ع) را گزارش کرده است.
  18. رحله ابن بطوطه، تحفه النظار فی غرائب الأمصار و عجائب الأسفار، ابن بطوطه محمد بن عبد الله: ج3 ص133.ترجمه سفرنامه ابن بطوطه، موحد ابطحی محمد علی: ج2 ص59: در این هنگام خضر خان در فاصلۀ دو روزه راه از دهلى در جایگاهى که سندبت (سند پات) نامیده مى‌شود، بنا به نذرى که داشت، پیاده به زیارت قبور شهیدانى که در آن نقطه واقع است رفته بود تا در حق پدر دعا کند.
  19. ابوشجاع عضدالدوله یا فناخسرو )پناه خسرو) یکی از امرای خاندان آل‌بویه در ایران و عراق بود. او بزرگترین امیر این خاندان شمرده می‌شود.
  20. المنتظم فی تاریخ الملوک و الأمم، ابن الجوزی ابی الفرج عبدالرحمن بن علی بن محمد بن علی: ج 8، ص 105.
  21. ایران در عصر صفوی، راجر سیوری: 97.
  22. ایران در زمان شاه صفی و شاه عباس دوم، واله اصفهانی: 176: و از قریۀ بشماسى که تا حظیره  مقدسه دو  فرسنگ راه بود به بلدى رعایت ادب و آداب آن مسافت را پیاده قطع فرمود. تاریخ جهان آرای عباسی، وحید قزوینی محمدطاهر بن حسین: 206: بعد از ورود رایات نصرت آیات در اندک روزى قلعه به تصرف آمد و حکومت آنجا به صفى قلى خان شفقت شد و به قصد زیارت عتبات سدره مرتبات از یک منزلى نجف اشرف پیاده روانۀ زیارت شدند.خلاصه التواریخ، منشی قمی احمد بن حسین‏: ج2 ص1073: شاه جهانیان چون به حوالى آن شهر دلبند رسیدند غسل زیارت کرده پیاده بآستانه تشریف بردند.
  23. نجم ثاقب در احوال امام غایب (ع)، نوری حسین بن محمد تقی: 25.
  24. مردان علم در میدان عمل، حسینی سید نعمت الله: ج2 ص375.
  25. روح مجرد، حسینی طهرانی سید محمد حسین: 553.
  26. نجم ثاقب در احوال امام غایب (ع)، نوری حسین بن محمد تقی: 26.
  27. زندگی و مبارزات آیت‌الله‌العظمی سید محمود حسینی شاهرودی به روایت اسناد: 41.
  28. سیمای شاهرود، بوستان کویر، رعایتی جعفر: 101.
  29. فرهنگ زیارت، محدثی جواد: 67.
  30. مانند اول رجب، نیمه رجب، نیمه شعبان، تمام ایام زیارتی امام حسین (ع) به ویژه شب عاشورا و شب‌های جمعه.
  31. عمرم چگونه گذشت؟ زندگی نامه حضرت آیت الله شیخ علی آزاد قزوینی، آزاد قزوینی علی: 55: مدتی گذشت و غیر از خودم و فرزندم حسن کسی را نمی‌دیدم. متوجه شدم به فرمایشات حضرت آیت‌الله‌العظمی شاهرودی، که ببینم در آن جا چه می‌بینم. ناگهان صدای مرغ‌هایی را شنیدم که از آن جنگل بیرون می‌آمدند، از طرف مشرق به مغرب می‌رفتند به طوری که آن جاده پر از آن مرغ‌ها شده بود و آن مرغ‌ها خاکستری رنگ بودند و قدری از گنجشک بزرگ‌تر بودند. جمعیتی از مرغ‌ها اول وارد جاده شدند و به زبان فصیح عربی می‌گفتند: «وای حسین (ع) قد قتل». این‌ها از جاده رد می‌شدند. عده زیادی هم بعد از آن‌ها از آن جنگل وارد آن جاده می‌شدند و به زبان فارسی فصیح صدا می‌زدند: «وای حسین (ع) کشته شد». بنده با فرزندم حسن آن جا ایستادیم و بنده از حالی به حالی شدم؛ به طوری که از ناراحتی گاهی گریه می‌کردم و گاهی به آن‌ها نگاه می‌کردم و صدای آن‌ها را می‌شنیدم. آن جا ایستادم تا آفتاب غروب کرد. نه مرغ‌ها را دیدم و نه صدای آن‌ها را شنیدم و از جمعیتی هم که از آن جا می‌رفتند کسی را نمی‌دیدم. بعد حرکت کردم به طرف کربلای معلی.
  32. علی الصفار، سخنگوی حرم مطهر حضرت عباس (ع) در گفتگو با شبکه جهانی الکفیل (شبکه رسمی حرم عباسی) آمار زائرین پیاده در سال 1435 ه. ق را بیش از 18 میلیون اعلام کرد.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

احتمالا بتوان از این سخن دردمندانه این نکته را به دست آورد که اهمیت امامت فقط در مدیریت جامعه نیست بلکه در مقام فهم دین نیز بسیار حائز اهمیت است که البته طبق دلایل بسیار متقن ائمه اهل بیت (علیهم السلام) از علمی خدایی بهره مند هستند کما اینکه این مساله را می توان از این سخن حضرت نیز به دست آورد ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلیهم بامر الله فیه سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.

پر بازدیدترین ها

 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 نص بر امامت در نهج البلاغه

نص بر امامت در نهج البلاغه

کجایند کسانى که به دروغ و از روى حسد- گمان مى کنند که آنان «راسخان در علمند نه ما» خداوند ما را بالا برده و آنها را پایین، به ما عنایت کرده و آنها را محروم ساخته است، ما را وارد کرده، و آنها را خارج؟! تنها به وسیله ما هدایت حاصل مى شود، و کورى و نادانى برطرف مى گردد، امامان از قریش اند امّا نه همه قریش بلکه خصوص یک تیره، از بنى هاشم، جامه امامت جز بر تن آنان شایسته نیست و کسى غیر از آنان چنین شایستگى را ندارد
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.
 اهل بیت علیهم السلام در نهج البلاغه

اهل بیت علیهم السلام در نهج البلاغه

نهج البلاغه فرهنگ نامه ای است بی مانند که متونش با یک دیگر همگون و همخوان اندو این مساله نشان از جریانات علمی، دانش های دینی و دنیایی این کتاب بزرگ دارد. مهم تر آن که چهره حقیقی، جایگاه و منزلت اهل بیت علیهم السلام را آن گونه که خدا و رسول خواسته است، می نمایاند و با بیش از ده ها عبارت، با صراحت و دلالتی روشن، موقعیت تاریخی امت و نقش آنان را در آینده نشان می دهد.
 نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایتʄ)

نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایت(4)

هان ای فیلسوفان و حکمت آموزان، بیایید و در جملات خطبه ی اول این کتاب به تحقیق بنشینند و افکار بلند پایه ی خود را به کار گیرند و با کمک اصحاب معرفت و ارباب عرفان این یک جمله کوتاه را به تفسیر بپردازند و بخواهند به حق وجدان خود را برای درک واقعی آن ارضا کنند به شرط آن که بیاناتی که در این میدان تاخت و تار شده است آنان را فریب ندهد.
Powered by TayaCMS