گناه زنان بدحجاب

گناه زنان بدحجاب

گناه زنان بدحجاب

آیا می‌دانید زنانی که زینت خود را نشان می‌دهند و خودنمایی می‌کنند و بد حجاب هستند چه ‌گناهی دارند.‌

1- آن‌ها ‌اهل آتش هستند. پیامبر صلی الله علیه وسلم می‌فرماید: «صنفان من أهل النار لم أرهما: قوم معهم سياط كأذناب البقر يضربون بها الناس، ونساء كاسيات عاريات مائلات مميلات، رؤوسهن كأسنمة البخت المائلة، لا يدخلن الجنة، ولا يجدن ريحها، وإنَّ ريحها ليوجد من مسيرة كذا وكذا». (مسلم و لسان العرب ،ج11،ص637)

«دو گروه جهنمي هستند كه من آنها را نديده‌ام: مردمي كه به دستشان شلاقهايي همانند دم گاو است و مردم را با آن شلاق مي‌زنند، و (گروه دوم) زناني كه با وجود پوشش، لخت و عريانند، ديگران را به سوي خويش متمايل مي‌سازند در حالي كه خودشان نيز به آنها تمايل دارند، موهاي سرشان بسان كوهان خميدة شتر است، آنان هرگز به بهشت وارد نمي‌شوند و هيچگاه بوي بهشت به مشامشان نمي‌رسد، گرچه بوي بهشت در مسافت چنين و چنان يافت مي‌شود».

2- در آخرت برهنه و عریانند: پیامبر صلی الله علیه وسلم می‌فرماید: «رُبَّ کاسیة في الدنیا عاریة في الآخرة»: یعنی چه بسیار زنانی هستند که در دنیا ظاهراً لباس پوشیده‌اند اما در آخرت عریان خواهند بود. زنانی که لباسهای نازک و تنگ که برجستگی‌ها و بدن آنها مشخص است.(تاج العروس من جواهرالقاموس ،ج20 ،ص435)

3- مبغوض‌ترین بندگان نزد خدا هستند: پیامبر در حدیث می‌فرماید: عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رضی الله عنه: أَنَّ النَّبِيَّ صلی الله علیه وسلم قَالَ: «أَبْغَضُ النَّاسِ إِلَى اللَّهِ ثَلاثَةٌ: مُلْحِدٌ فِي الْحَرَمِ، وَمُبْتَغٍ فِي الإِسْلامِ سُنَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ، وَمُطَّلِبُ دَمِ امْرِئ بِغَيْرِ حَقٍّ لِيُهَرِيقَ دَمَهُ». (بخارى:6882 و مستدرک الوسائل ،ج18،ص209).

ابن عباس رضی الله عنه مي‌گويد: نبي اکرم صلی الله علیه وسلم فرمود: «مبغوض‌ترين مردم نزد خداوند سه گروه‌اند: نخست، کساني که در حرم، ستم و الحاد کنند. دوم: کساني که در اسلام بدنبال احياء ارزشهاي دوران جاهليت باشند. سوم: کساني که به ناحق در صدد کشتن ديگران برآيند».

ومن سنة الجاهلیة التبرج: یکی از سنتها و رسوم جاهلیت تبرج و خودنمایی زنان است. خداوند می‌فرماید: « وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى » (الأحزاب: ٣٣). و همچون دوران جاهليت نخستين (در ميان مردم) ظاهر نشويد.

4- به اندازه گناه کسی که او را تقلید و یا فریب او را می‌خورد گناه بر اوست پیامبر صلی الله علیه وسلم می‌فرماید: «من دعا إلى ضلالةٍ کان علیه مِنَ الْأَثْمِ مثلَ آثام من تبعه لا ینقص ذلک من آثامهم شیئاً». (مسلم و نهج الفصاحه ،ص753) دعوت‌کننده بسوی گمراهی علاوه بر گناهان خود در گناهان کسانی که از او پیروی می‌کنند نیز شریک است بدون آنکه چیزی از گناهان آنها کاسته شود.

5- ملعون و مورد نفرت خداست: «فقد روی ... نساء هم کاسیات، عاریات علی رؤوسهن کاسنمه البخت ... ملعونات ...». (احمد ابن حبان و الحاکم). معنی: از پیامبر روایت شده که زنان بظاهر پوشش دار اما در واقع عریان که موی سرشان بمانند کوهان کج شتر است ملعون و مورد نفرت خدا هستند.

6- زنا کار است: «أیما امرأة استعطرت فمرت علی قوم لیجدوا ریحها فهي زانية». (ابوداود و نهج الفصاحه ،ص359).

هرگاه زنی خود را معطر نماید و بر مردمی عبور نماید تا بوی عطرش به آنها برسد مثل این است که زنا کرده است.

7- نمازش قبول نمی‌شود: پیامبر صلی الله علیه وسلم می‌فرماید: «أیما امرأة تطیبت ثم خرجت إلى المسجد لم تقبل لها صلاة حتی تغتسل». (ابن ماجه و به همین مضمون از کافی ،ج5،ص507).

هر زنی که خود را معطر نماید و سپس به مسجد برود نمازش قبول نیست مگر اینکه آثار عطر را از خود بزداید.

8- پرده بین او و خدا پاره شده است: پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: «أیما امرأة وضعت ثیابها في غیر بیت زوجها فقد هتکت سترها فیما بینها وبین الله». (الحاکم و نهج الفصاحه ،ص360)

هر زنی که لباسش را در غیر منزل شوهرش بيرون آورد و برهنه شود پرده بین خود و خدایش را پاره و گشاده است.

9- نسب به خدایش سرکش و نافرمان است: « وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى »(الأحزاب: ٣٣).

«و در خانه‌هاى خود بمانيد، و همچون دوران جاهليت نخستين (در ميان مردم) ظاهر نشويد».

«لاَ تَمنَعوا إِمَاءَ اللهِ مَسَاجِدَ الله وَلْیَخْرُجَنَ وَهُنَّ تَفِلاَتٍ وَبُیوُتَهُنَّ خَیْرٌ لَهنَّ». (ابوداود و بهمین مضمون در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ، ج19 ،ص347).

«زنان را از مساجد الهي منع نكنيد و هنگام خروج بايد بدون عطر و خوشبويي به مسجد بروند، اما در عین حال خانه‌هایشان بهتر است».

10- (زن بد حجاب) اسلحه شیطان است: «المرأة عورةٌ فإذا خرجت استشرفها الشیطان وأقرب ما تکون من ربها وهي في قعر بیتها». (الترمذی)

زن عورت «پوشیده‌رو» است بمحض خارج شدن شیطان و شیطان‌صفتان سعی در فریب او را دارند. اگر در کنج خانه باشد و بیرون نیاید به خداوند نزدیکتر است.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

احتمالا بتوان از این سخن دردمندانه این نکته را به دست آورد که اهمیت امامت فقط در مدیریت جامعه نیست بلکه در مقام فهم دین نیز بسیار حائز اهمیت است که البته طبق دلایل بسیار متقن ائمه اهل بیت (علیهم السلام) از علمی خدایی بهره مند هستند کما اینکه این مساله را می توان از این سخن حضرت نیز به دست آورد ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلیهم بامر الله فیه سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.

پر بازدیدترین ها

 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 نص بر امامت در نهج البلاغه

نص بر امامت در نهج البلاغه

کجایند کسانى که به دروغ و از روى حسد- گمان مى کنند که آنان «راسخان در علمند نه ما» خداوند ما را بالا برده و آنها را پایین، به ما عنایت کرده و آنها را محروم ساخته است، ما را وارد کرده، و آنها را خارج؟! تنها به وسیله ما هدایت حاصل مى شود، و کورى و نادانى برطرف مى گردد، امامان از قریش اند امّا نه همه قریش بلکه خصوص یک تیره، از بنى هاشم، جامه امامت جز بر تن آنان شایسته نیست و کسى غیر از آنان چنین شایستگى را ندارد
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایتʃ)

نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایت(3)

اویس کریم؛ در کتاب المعجم الموضوعی لنهج البلاغه، با انتقاد از باب بندی های گذشته و ناقص دانستن آنها، مباحث نهج البلاغه را در 22 باب تقسیم نموده و هر یک چندین فصل دارد و هر فصلی دارای موضوعاتی است که مجموعاً 604 موضوع می شود. عناوین باب های آن چنین است: 1) العقل و العلم؛ 2) الاسلام و الایمان و الیقین و الشرک و الشک؛
 نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایتʆ)

نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایت(6)

به مالک اشتر می نویسد:« و ایاک و الاستثمار بما الناس فیه اسوه» (نهج البلاغه، نامه ی 53)؛ مبادا هرگز در آن چه که با مردم مساوی هستی امتیاز خواهی! از اموری که بر همه روشن است غفلت کنی.
Powered by TayaCMS