بقا

بقا |


بسمه تعالی
سخنرانی حجت الاسلام سید محمد انجوی نژاد
31 اردیبهشت 1387 – مراسم یادواره ی شهدای رهپویان / دانشگاه آزاد اسلامی شیراز
موضوع: بقا


یکی از گمشده های فطری انسان ها بقاست. ما جوری خلق شده ایم که از همان لحظه ی اول به دنبال جاودانگی و بقا می گردیم. حتی شادترین لحظات زندگی رو میگویند خوش گذشت؛ یعنی می گذرد. این در فطرت ما نهفته است که بدنبال چیزی بگردیم که برای ما بقا دارد.

در طول تاریخ عده ای بقا را در علم دیدند. کتابهایشان باقی مانده ولی اسمشان برای ما الان فقط یک اسم است، یک کلمه است! انسان فانی شده ولی علمش باقی مانده است.
عده ای می پندارند با پول می توانند نام خودشان را در تاریخ ثبت کنند.
بقا کلمه ایست که رسیدن به آن مسیری غیر از اینها دارد. تنها کسانی که این مسیر را کشف کردند، بقا را درک کرده اند.
همه ی ما منزجریم از اینکه زندگی ما بسمت فرسودگی برود به همین دلیل، اکثر ما دستاویزمان برای بقا، مسائل مادی است. ولی گمشده ی انسان با اینگونه مسائل یافت نمی شود. این مفهوم با پول و علم و هنر و حتی شهرت بدست نمی آید.

مرحوم علّامه طباطبایی می فرمایند: در دنیای پزشکی می گویند یکی از نشانه های سالم بودن طفل در هنگام تولد، گریه است. علامه می گوید چون گریه احساسی است که علامت غم است، طفلی که می آید، چون به رَحِم مادر خو گرفته بوده و حالا از رَحِم مادر جدا شده و به دنیا پا گذاشته، ناراحت است و گریه می کند. ولی وقتی دنیا را می بیند می فهمد که چه عالم کوچکی در رَحِم داشته! انسان در زمان مرگ هم همین حالت را دارد. انقدر در دنیا غرق شده که می پندارد دنیا جای بسیار خوبی است و از جدا شدن از آن ناراحت است. چون به دنیا خو گرفته است. نمی داند که بقای حقیقی جای دیگری است.
زندگی دنیا مانند یک پُل است که باید آنرا طی کنیم تا به آنطرف برسیم. کسانی که گیر می کنند، به قفسشان خو کرده اند، از همین دنیای پر درد و ناراحتی لذت می برند، عادت کرده اند. می گویند اعتبارات ما را معتبر کرده است!

شهادت یک تلنگر است که فراموش نکنی اینجا یک پُل است. این بچه ها که رفتند، عده ی کثیری را تکان دادند!

پیامبر(ص) فرمودند: در آخرالزمان، شهادت، خوبان امّت مرا گلچین می کند. اینطور نیست که فله ای باشد. نه! گلچین می کنند.
بعضی می گفتند حیف این بچه ها که پرپر شدند! بخدا باور کنید اینجا ماندن حیف است. آنهایی که ماندند کجا را گرفتند؟! آخرش چه اتفاقی قرار است بیفتد؟؟ این زندگی چقدر شیرین است و شیرینی ش چقدر دوام دارد؟؟!!

محال است کسی به درجه ی بُریدن نرسد و خدا گلچینش کند! اینها حتماً به یک درجه ای رسیدند، شک نکنید. حتی بچه های کوچکمان..

* سرّ بقا پی بردن به فنای دنیاست. وقتی درک کنیم اینجا فانی است، بدنبال بقا می گردیم. از این به بعد راحت زندگی می کند؛ فی جَنّاتٍ عدن. همین الان هم در بهشت هستند.
پس سرّ اول پی بردن به فناست.

** سرّ دوم: در این زمانه ی پیچیده ( که خوبی ها به چشم سر دیده نمی شوند ) که به هیچ چیز نمیشود اعتماد کرد، عده ای انقدر ساده بتوانند به خدا برسند!
خداوند فرمود من نزد ظن بنده ام هستم، در هر وضعیتی که هستی اگر فکر کنی با یک نگاه آسمانی می شوی، همه چیز درست می شود. اما اگر فکر کنی با کوچکترین مشکل از خدا جدا شدی، تماماً باختی.
اگر فکر کنی هر چه که باشی، در آسمان خریدار داری، عاشق داری، همه چیز حل شده است.

این بچه ها دارند به ما می گویند، به ما بشارت می دهند که میشود خوب بود و خوب ماند. میشود بدی را همان موقع چال کرد.

کسی که بگوید این بچه ها رد زندگیشان هیچ گناه و خطایی نداشته اند، سرّ شهادت را نشناخته است. إنَّ النَّفسَ لأمّارة بالسّو ء. خطا کردن به معنی زمین خوردن و بر زمین ماندن نیست! هنر اینها این بود که وقتی کم می آوردند، راحت تر به خدا وصل می شدند؛ یا مُونسَ کُلِ وَحید.
به اعمالت نگاه نکن، به فطرتت نگاه کن. فطرت همه ی ما مهدوی است.

*** سرّ سوم: گم نکردن فطرت هر وقت فطرتت را گم کردی، بدان خراب کردی.
امام زمانت وقتی شاد می شود که تو با دلت "یاعلی" بگویی.
فرمودند خون شهید زمین را آبیاری می کند.
 اصل تغییر است. چشم تو، نگاه تو، گوش تو و دل تو باید تغییر کند.

پیامبر(ص) فرمودند: اگر مسلمانی از دنیا برود در حالی که آرزوی قلبی ش شهادت نباشد، بر شعبه ای از نفاق از دنیا رفته است.


 

جدیدترین ها در این موضوع

 توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

اوست خدايي كه با همه وسعتي كه رحمتش دارد كيفرش بر دشمنان سخت است و با سختگيري كه دارد رحمتش همه دوستان را فراگرفته است هركس كه با او به مبارزه برخيزد بر او غلبه مي كند هركس دشمني ورزد هلاكش مي سازد هركس با او كينه و دشمني ورزد تيره روزش كند و بر دشمنانش پيروز است هركس به او توكل نمايد او را كفايت كند .
 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 بررسی توحيد در نهج البلاغه

بررسی توحيد در نهج البلاغه

بدان كه استواران در علم آن كسانى هستند كه اقرار به مجموع آن چه در پس ‍ پرده غيبت است و تفسيرش را نمى دانند، آنان را از اين كه بخواهند به زور از درهايى كه جلو عوالم غيب زده شده است وارد شوند بى نياز كرده است. پس خداوند بزرگ اعتراف آنان را به ناتوانى از رسيدن به آن چه در حيطه دانششان نيست ستود و خود دارى آنان را از غور كردن در آن چه به بحث و جستجو از كنه آن مكلف نشده اند استوارى در علم ناميده
 براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

گویی اندیشمندان شرق و غرب، در این راه به مسابقه پرداخته اند، تا دقیق ترین و صحیح ترین و استوارترین برهان وجود شناختی را عرضه کنند. غربی ها در این راه به اعتراف خودشان شکست خورده و علی الظاهر به بن بست رسیده اند.

پر بازدیدترین ها

 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
 توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغهʁ)

توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه(1)

با توجه به این نکته، باید ببینیم که قرآن کریم برای عقائد و معارف مطرح شده از جانب خودش چه دلائلی را مطرح کرده است ؟ و با وجود این شیوه که قرآن از همه گروه ها برهان ودلیل می طلبد، آیا ممکن است که خودش برای مطالب خود دلیل نیاورد؟ و آیا جا دارد که ما برای معارف اسلام، از جای دیگر طلب دلیل کنیم ؟
 براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

گویی اندیشمندان شرق و غرب، در این راه به مسابقه پرداخته اند، تا دقیق ترین و صحیح ترین و استوارترین برهان وجود شناختی را عرضه کنند. غربی ها در این راه به اعتراف خودشان شکست خورده و علی الظاهر به بن بست رسیده اند.
 توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

البته این‏گونه نیست که خداوند با وجود امکان اشراف انسان بر صفاتش او را بازداشته، بلکه روشن است که شناخت جامع موجود نامحدود از سوى یک موجودِ محدود محال است. قدرت او بر اشراف‏بخشیدن به‏انسان در شناخت خود، به این امرِ محال تعلق نمى‏گیرد؛ زیرا غیرخدا همه‏چیز محدودیت دارد و نامحدودکردن محدود ذاتاً محال است.
 توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

توحيد و خداشناسى در نهج البلاغه

اوست خدايي كه با همه وسعتي كه رحمتش دارد كيفرش بر دشمنان سخت است و با سختگيري كه دارد رحمتش همه دوستان را فراگرفته است هركس كه با او به مبارزه برخيزد بر او غلبه مي كند هركس دشمني ورزد هلاكش مي سازد هركس با او كينه و دشمني ورزد تيره روزش كند و بر دشمنانش پيروز است هركس به او توكل نمايد او را كفايت كند .
Powered by TayaCMS