حجاب شرعی

حجاب شرعی

در بيست و چهارمين سوره قرآن قسمتى از آداب اجتماعى اسلام ، مطرح شده است .اين سوره ، به نام سوره(نور) خوانده مى شود. در آغازاين سوره مى خوانيم:

مااين سوره قرآن را نازل كرديم واجراى آن را بر همگان حتم و لازم نموديم.دراين سوره ، آيات روشنى نازل كرديم ، باشد كه شما خود، احكام آن را دريابيد.

از جمله اين احكام ، مساله حجاب است: در آيه 30، حجاب مردان و در آيه 31، حجاب بانوان ، مشخص شده است.

ازار براى مردان

آيه سى ام ، كه حجاب مردان را مشخص مى كند،ازاين قراراست:

اى رسول ما! به مردان مومن ، بگو: چشم خود را فرو بخوانند واز چاك دامن خود نيز مراقبت به عمل آورند.اين شيوه ، به پاكى جان آنان نزديكتراست.به يقين ، خداوند به كارهايى كه صورت مى دهيد، آگاه و با خبراست .

دراين آيه و آيه بعدى ، دو نوبت ، كلمه(فرج) به كار رفته است .

در همه موارد(فرج) را به معناى(چاك دامن) ترجمه كرديم.

در لغت اصيل عرب غيراز مفهوم چاك و شكاف ، معناى ديگرى براى اين كلمه ياد نشده است.در معاجم ، لغت و فرهنگنامه ها نوشته اند كه (فروج) به معناى قباى چاكداراست.

امام ابوعبدالله صادق(علیه السّلام)مى گويد:

(اگر كسى شلوار نپوشد و تنها يك پيراهن ضخيم بپوشد و يا قبائى بپوشد كه فرج آن كوتاه باشد، (يعنى چاك آن تا كمر نرسد) مى تواند نماز بخواند)( كافى ، ج 1،ص118صحيح الكافى ، تحقيق محمد باقر بهبودى ج 3،ص393).

علت آن كه قرآن مجيد مى فرمايد: «مراقب چاك لباس خود باشيد .»

آن است كه در عهد نزول قرآن ، مردم خصوصا مردم جزيره العرب ، دو - سه متر پارچه نادوخته را مانند لنگ حمام به كمر مى بستند تا عورت خود را ستر كنند. نام اين قطعه لباس ، در زبان عرب(ازار) (بر وزن كتاب )است.در زبان عاميانه فارسى به آن(بستن) مى گويند و در زبان آن بر روى هم قرار خواهد گرفت و مانند دامن زمانه ، ساتر خواهد بود، ولى به هنگام راه رفتن و نشستن و برخاستن و خم و راست شدن ، چاك آن باز مى شود واحيانا، عورت آدمى مكشوف مى گرددازاين روى قرآن مجيد مى فرمايد:

(مراقب چاك دامن خود باشيد كه باز نماند واگر چاك دامن ديگران باز بود،از نظر دوختن به عورت آنان خوددارى كنيد و چشم خود را فرو بخوابانيد)(سوره نور، آيه 30.)

دراين قسمت آيه ، صنعت ادبى(احتباك) به كار رفته است.

احتباك : يعنى قرينه بندى متقابل كه صدر و ذيل سخن ، يكديگر را در آغوش بگيرند و كامل كننده هم باشند.اين شيوه ازابداعات قرآن مجيد است و در آيات فراوانى به كار رفته است .از جمله در سوره مومن آيه 61 كه مى گويد:

جعل لكم الليل لتسكنوا فيه والنهار و مبصرا. خداوند، شب را آفريد تا آرامش بيابيد و روز را روشن آفريد.

چنانكه ملاحظه مى شود، ظاهرا، صدر و ذيل آلام ناتمام است ، ولى با توجه به قرينه بندى متقابل ، عبارت به اين صورت تكميل مى گردد:

(خداوند، شب را تاريك آفريد تا آرامش بگيريد و روز را روشن آفريد تا براى تلاش معاش برخيزيد).

آيه مورد بحث هم به اين صورت كامل مى شود:

(اى پيامدار حق ! به مردان مومن بگو: چشم خود رااز چاك دامن ديگران ، فرو بخوابانند و مراقب چاك دامن خود نيز باشند كه از معرض ديد ديگران محفوظ نگه دارند)

امام ابوعبدالله صادق ، عليه السلام ، در ذيل اين آيه به صراحت اعلام كرده است كه:

(در قرآن مجيد، هر جا سخن از حفظ (فرج) به ميان آمده باشد، منظور خداوند، عفت و پاكدامنى و ترك فحشاءاست.به جز آيه مزبور كه منظور الهى رعايت حجاب و دامن از نظاره ديگران مى باشد لذا هيچ مرد مومنى روا نيست كه: در چاك دامن مومن ديگر، نظر بدوزد و بر هيچ بانوى مومنى روا نيست كه در چاك دامن يك بانوى مومن نظر بدوزد و عورت او را ديد بزند).(كافى ، ج2،ص33بحارالانوار، ج 104،ص33،فقيه من لايحضر الفقيه ، ج 1،ص114 -وسائل الشيعه ، ج 1،ص211)

از مفسرين صدراول ،ابن زيد وابوالعاليه نيز، آيه را به همين صورت ، تفسير كرده اند. (مجمع البيان ، طبرسى ، ج8،ص138 الدرالمنثور، سيوطى ، ج 5ص40)

در قرآن مجيد، دو آيه ديگر وجود دارد كه سخن از حفظ فرج به ميان آورده است و منظور آيه ، عفت و پاكدامنى است.متن آيه به اين صورت ، در دو سوره تكرار شده است:

والذين هم لفروجهم حافظون الاعلى ازواجهم او ماملكت ايمانهم (سوره مومنون ، آيه 5 - سوره معارج ، آيه 30.).

آنان كه نگهبان چاك دامن خود باشند، جز در برابر همسران خود يا كنيزان خود، نكوهشى بر آنان نخواهدبود.

دراين دو آيه ، نامبردن و همسران و كنيزان ، قرينه است براين كه موضوع آيه ، عفت و پاكدامنى است اگر چه ، ضمنا، مساله حجاب را هم مطرح كرده است وايجاب مى كند جز در برابر همسران و كنيزان شخصى ، نبايد دامن خود را فرو هشت.

بايد توجه داشت كه از عهد نزول قرآن ، كلمه(فرج) در معناى عورت و آلات تناسلى شهرت يافته است ولى چون در ريشه لغت عرب ، به معناى چاك و شكاف است ، قهرا، در معناى عرفى آن ، كه عورت باشد، به صورت كنايه و مجازاستعمال شده است زيرا باز شدن چاك دامن ، باعث مى شود كه عورت ، مكشوف شود و حفظ دامن ، باعث مى شود كه عورت مستور بماند.

اين كنايه و مجاز، بعداز نزول آيات مزبور و دستور حفظ فرج (خواه به معناى عفت و پاكدامنى و خواهد به معناى ستر عورت ) رفته رفته شهرت يافته است لذا آيات مزبور، به معناى اصلى كلمه حمل مى شود، نه به معناى جديدالولاده اى كه از خود قرآن نشات گرفته است.

در هر حال ، حجاب ضرورى مردان ، با همين يك قطعه لباس ساده ، به نام فوطه وازار كامل مى شود لذا بايد گفت كه: مومنان ، بايداز ناف تا زانو را مستور بدارند، جزاين كه سنت رسول الله ، كه براساس تقواى دينى تاسيس شده است ، دستور مى دهد كه دامن فوطه را تا نيمه ساق پا، بلند بگيرند تا در هنگام خم و راست شدن ، قسمت بالاى ران ، مكشوف نگردد.

ضمنا، بايد متذكر شوم كه: اين حكم ويژه مومنان است و گرنه قرآن مجيد، درباره بنى آدم ، فقط ايجاب مى كند كه شرمگاه خود را نهان بدارند. (توضيح اين مطلب ، به صورت خلاصه ، در بحث بعدى خواهد آمد)

رداء. بالاپوش براى مردان:

قرآن مجيد، در سوره اعراف ، آيه 26 خطاب به فرزندان آدم مى فرمايد:

اى فرزندان آدم ! به يقين ما براى اندام شما، جامعه اى نازل كرديم كه شرمگاهتان را پنهان سازد و جامعه ديگرى تا پروبالى باشد براى بازوها و شانه هاى عريانتان .اين دو جامعه ، تن واندام شما را مى پوشاند و جامعه تقوا، بهتراست كه شما رااز پليديهاى فحشاء محفوظ نگه مى دارد .

جامه اول ، همان ازاراست كه به كمر مى بندند و حداقل شرمگاه خود را پنهان مى كنند واگر جامعه اى عريض باشد،از ناف تا زانو و يااز ناف تا ساق را مى پوشاند.

جامعه دوم ، رادء و بالاپوش ناميده مى شود كه مانند پروبال پرندگان ، زينت شانه ها و بازوهاى عريان آدمى است واگر عريض تر باشد، پهلوها و شكمها را نيز خواهد پوشاند.

دراين آيه ، چنانكه ملاحظه شد، خطاب به فرزندان آدم است:

(اى فرزندان آدم ! گر چه شما به قرآن ما و رسالت رسول ما،ايمان نياورده باشيد، شايسته آن است كه توصيه ما رااز نظرانسانى بپذيريد. مبادا لخت و عور، در برابراجنبى ظاهر شويد كه اين كردار شما، فاحشه ، يعنى: رسواترين رسوائى است و حتى المقدور جامعه ديگرى بردوش خود حمايل كنيد كه دست و بال شما، همچون پر و بال پرندگان ، زينت بگيرد).

بيش ازاين ، بحث رداء را دنبال نمى كنيم.فقط خاطرنشان مى سازيم كه باالهام از همين آيات و بالاخص ،الهام از آيه 31از همين سوره نور كه بحث آن را نياورديم ، رسول خدا به دو قطعه لباس ساده نادوخته اكتفا مى كرد:

كان عليه (صلّی الله علیه و آله و سلم) ازار ورداء .

قطعه اول ،ازار كه مانند لنگ حمام ،از ناف تا نيمه ساق را مى پوشاند.

قطعه دوم ، رداء كه بر دوشها حمايل نموده ، دو طرف آن را بر دوش چپ مستقر مى نمود.

اين لباس رسمى اسلام و قرآن است كه توصيه مى شوداين همان سنت رسول الله است كه پيروى آن در مراسم حج و عمره ، ضرورى است نه يك قطعه بيشتر و نه يك قطعه كمتر.

ازار. دامن براى بانوان:

آيه 31 سوره نور، كه حجاب بانوان را مورد بحث قرار مى دهد، مى فرمايد:

اى رسول ! به بانوان مومن بگو: چشم خود را فرو بخوانند واز چاك دامن خود، مراقبت نمايند.

اين قسمت از آيه 31 سوره نور، درست همانند آيه 30از سوره نور، همان تكليفى را متوجه بانوان مى سازد كه متوجه مردان شده بود.صنعت(احتباك) و قرينه بندى متقابل هم دراين جا برقراراست و صورت كامل آيه چنين خواهد بود:

اى رسول ! به بانوان مومن بگو: چشم خود را از چاك دامن ديگران ، فرو بخوابانند واز چاك دامن خود، مراقبت كنند كه از ديگران ، مستور بماند.

البته ، مراقبت بانوان از چاك(ازار) خود، با حساسيتى كه نسبت به آن وجود دارد، موجب شده است كه چاك ازار خود را بدوزند و به صورت دامن ، بر تن بيارايند و سالهاست كه ازاين جهت ، مشكلى ندارد. به خاطر همين حساسيت است كه قرآن مجيد، تبصره اى به حكم مزبور،اضافه كرده و مى فرمايد:

ولايبدين زينتهن الا ما ظهر منها:

زينتى را كه در زير دامن نهان مى شود، آشكار نسازند، جز آن كه در حال راه رفتن و خم و راست شدن ، به خودى خود، ظاهر شود.

زينتى كه در زير دامن و ياازار خانم ها، نهان مى شود وامكان آشكار شدن آن وجود دارد، ساق پاهاست كه عنوان عورت ندارد تا كشف آن ، حرام باشد ولى چون زينت خانم ها محسوب مى شود، در برابراجنبى ، بايد مستور بماند.ازاين روى ، خانم ها، بايد در كوچه و بازار، دامن خود را تا روى پا بلند بگيرند و براساس استثنائى كه دارد،اگر در حال راه رفتن و يا خم و راست شدن ، قسمتى از ساق پا، مكشوف شود،اشكالى نخواهد داشت.(دراين زمينه ، باز هم ملاحظاتى به عرض خوانندگان خواهد رسيد.

خمار. شنل براى بانوان:

قرآن مجيد، در ادامه بحث خود راجع به حجاب بانوان مى فرمايد:

وليضر بن بخمرهن على جيوبهن.

بانوان ، بايد خمار خود را زير گلو گره بزنند.

خمار هم مانندازار و رداء، يك قطعه جامعه نادوخته است كه در صدر اسلام ، پوشيدن آن ، متداوال بوده است: ازار، براى زن و مرد. رداء براى مردان كه بردوش و پهلو، بپيچند. خمار براى زن كه بر سر بيندازد و سر و سينه و پهلو را بپوشاند و تنها دست و صورت او مكشوف بماند.

چنانكه ملاحظه مى شود، باز هم قرآن مجيد، طرح نوى براى ستر بدن ارائه نمى دهد و دستور دوخت و برش ، صادر نمى كند، بلكه تنها ملاحظاتى بر آن مى افزايد تا آرمان خود را توصيه و تامين كند.

قرآن مجيد، فرمان مى دهد كه: خانم ها خمار خود را بر سر و بر خود نپيچند كه هنگام راه رفتن و حركت دادن دستها، بلغزد و باز شود، بلكه مانند شنل ، بر سر بيندازند و زير گلو، گره بزنند، يا كوك بزنند و يا سنجاق بزنند تا در هنگام حركت دستها، خمارشان روى شانه ها نلغزد و سر و بر آنان مكشوف نگردد.

با پوشيدن خمار و يا شنل ، كه تا روى دامن بيايد، طبيعى است كه دستها تا نيمه ساعد از زير آن خارج خواهد ماند و فقط قسمت بالاى ساعد كه گوشتين است ، مانند ساق پا، مستور مى شود ولى همان تقوايى كه در باب ازار و دامن ايجاب مى كرد تا آن را بلندتر تهيه نمايند كه در حال خم و راست شدن ، بالا نجهد و ساق گوشتين زن ، عريان نشود، دراين جا هم ايجاب مى كند كه خمار و شنل ، چندان بلند و عريض باشد كه در حال خم و راست شدن ، فاصله شنل با دامن ، مكشوف نگردد و بالاى ناف و به موازت آن ، پهلو و پشت ، عريان نشود كه دراين صورت ، ساعد دستها، تا حدود مچ نيز، در زير خمار و شنل ، مستور خواهد گشت.باز براساس استثنائى كه دارد، اگر در حال حركت دستها قدرى بالا برود و تا نيمه ساعد عريان شود، اشكال نخواهد داشت .

ضمنا، همانطور كه در باب ازار ورداء (لباس رسمى مردان ) گفتيم ، اين دو قطعه لباس هم ، كه ازار و خمار باشد، لباس رسمى بانوان است كه قرآن توصيه مى كند و پوشيدن آن در مهمانى رسمى حج و عمره ، ضرور خواهد بود نه يك قطعه بيشتر و نه يك قطعه كمتر.ازاين روى ، زنان از پوشيدن ساتر ديگرى ، چون: دستكش و آويختن نقاب ، در حال احرام ، منع شده اند.

سعيد بن جبير مى گويد:

(قرآن مجيد كه مى فرمايد: (بانوان بايد خمار خود را زير گلو، گره بزنند) براى آن است كه سينه آنان آشكار نشود).(الدرالمنثور، ذيل آيه )

ساعه بن مهران مى گويد:

(به ابوعبدالله امام صادق ، عليه السلام ، گفتم: خانم ها مى توانند بر چهره خود نقابى بزنند و نماز بخوانند؟

ابوعبدالله گفت: اگر پيشانى را باز بگذارند، مانعى نيست ولى اگر تمام چهره خود را بگشايند بهتراست). (تهذيب ، شيخ طوسى ، ج 2ص23 صحيح تهذيب ، حديث 1035.)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

خانه وسیع

خانه وسیع

علاء عرض كرد: عبائى (ناچيز) پوشيده و از دنيا كناره گرفته است . على عليه السلام فرمود: او را نزد من بياور، وقتى كه عاصم به حضور على عليه السلام آمد، حضرت به او فرمود: (اى دشمنك جان خود، شيطان در تو راه يافته و تو صيد او شده اى آيا به خانواده ات رحم نمى كنى ؟ تو خيال مى كنى خداوند خداوند كه طيبات (زندگى خوب ) رابر تو حلال كرده ، دوست ندارد كه از آنها بهره مند شوى ؟!
سرکشي ابليس

سرکشي ابليس

ولي سرانجام ابليس (پدر شيطانها) او را فريب داد، و بر او حسادت ورزيد، چرا که ابليس از اينکه حضرت آدم در بهشت در جايگاه هميشگي و همنشين نيکان است، ناراحت بود، وسوسه هاي او باعث شد که آدم(ع) يقين خود را به شک و وسوسه او از دست داد، و تصميم محکم خويش را باسخنان بي اساس او مبادله کرد.
No image

یاد جانسوز علی (ع) از یاران شهید

سپس با صدای بلند فریاد زد: «الجهاد الجهاد عباد الله، الا و انّی معسکر فی یومی هذا، فمن اراد الرّواح الی الله فلیخرج؛ بندگان خدا، جهاد! جهاد! ... همگان بدانید که من امروز لشکر به سوی جبهه، حرکت می دهم، هر آن کس که هوای کوچ به سوی خدا را دارد، از خانه بیرون آید و با ما حرکت کند».
انتقاد شدید به حامیان باطل

انتقاد شدید به حامیان باطل

امام علی (علیه السلام) به این ترتیب به همه کوته فکران و جاهلان، هشدار داد که فریب شیّادان را نخورند، بنده شکم و پول نباشند، و از ستمگران و مفسدین، تقلید ننمایند، و گرنه همچون مردم بصره، صید شیادان قدّاره بند می شوند و دنیا و آخرتشان تباه می گردد.
اعلام آماده باش

اعلام آماده باش

در روز موعود، افراد پاکدل و مؤمنان واقعی در محل حاضر شدند، ولی تعداد آنها کمتر از سیصد نفر بود، وقتی که تعداد این جمعیت را به علی (علیه السلام) گزارش دادند، آن حضرت فرمود: اگر عده این افراد به هزار نفر می رسید، درباره آنها رأی و حکمی داشتم ولی اکنون فرمانی در این باره نخواهم داد.

پر بازدیدترین ها

ناله نیمه شب علی (ع) در محراب عبادت

ناله نیمه شب علی (ع) در محراب عبادت

گواهی می دهم که شبی از نیمه آن گذشته بود و پرده های تاریکی و ظلمت خود را بر جهان گسترده بود، او در محراب ایستاده و محاسنش را گرفته و همچون انسان مار گزیده به خود می پیچید و می گریست و می گفت: «یا دنیا یا دنیا، الیک عنّی ابی تعرّضت، ام الیّ تشوّقت؟ لا حان حینک، هیهات! غرّی غیری لا حاجه لی فیک...؛ ای دنیا، ای دنیا! از من دور شو! آیا خود را به من عرضه می کنی؟
 مالک اشتر، فرمانده فرماندهان!

مالک اشتر، فرمانده فرماندهان!

این است سیمای درخشان مالک اشتر در پیشگاه علی (علیه السلام) که حتی او را از هر جهت به جای خود معرفی می کند (با توجه به این که او در مصر نمی توانست در همه جزئیات به علی (علیه السلام) مراجعه کند زیرا فاصله مصر و عراق، بسیار است) و به راستی عجیب است آیا شخصی را (غیر از امامان) سراغ دارید که امام معصوم، این گونه به او در همه جهات اطمینان داشته باشد؟!
کشته شدن پایه گذار فرقه خوارج

کشته شدن پایه گذار فرقه خوارج

آن گاه سوار بر مرکب شد و از میان کشته های دشمن گذشت و فرمود: لقد صرعکم من غرّکم: «آن کس که شما را مغرور ساخت، این چنین شما را به خاک هلاکت افکند» از آن حضرت سوال شد: چه کسی آن ها را مغرور کرد؟
انتقاد شدید به حامیان باطل

انتقاد شدید به حامیان باطل

امام علی (علیه السلام) به این ترتیب به همه کوته فکران و جاهلان، هشدار داد که فریب شیّادان را نخورند، بنده شکم و پول نباشند، و از ستمگران و مفسدین، تقلید ننمایند، و گرنه همچون مردم بصره، صید شیادان قدّاره بند می شوند و دنیا و آخرتشان تباه می گردد.
قاطعیت، برای اجرای عدالت

قاطعیت، برای اجرای عدالت

بنابر این، با این دوگانگی نمی توانم، با شما باشم، سپس فرمود:« ای مردم مرا در راه اصلاح و سامان یافتن جامعه خودتان كمك كنید، و ایم الله لانصفن المظلوم من ظالمه و لاقودن الظالم بخزامته، حتی اورده منهل الحق وان كان كارها؛ سوگند به خدا داد مظلوم را از ستمگر می گیرم، و افسار ستمگر را می كشم، تا او را به آبشخور حق، وارد سازم، هر چند ناخوشایند او باشد»
Powered by TayaCMS