معاشرت و اخلاق در اسلام

معاشرت و اخلاق در اسلام

معاشرت

انسان موجودى است اجتماعى و ناگزیر از معاشرت؛ و معاشرت اسلامى، اصولى دارد كه در زیر مى‏آید:

1 ـ اصول و كلیات معاشرت اسلامى

از نظر اسلام، معاشرت داراى اصول و ضوابطى است و فرد مسلمان باید در معاشرتهاى خود، كلیاتى را مراعات نماید؛ ما در ذیل به بیان چند اصل از اصول معاشرت خواهیم پرداخت.

ـ حب و بغض ها براى رضاى خدا باشد

عالى ترین مرتبه ایمان، چنانچه امام صادق (ع) مى‏فرماید، در این جمله نهفته است: هر كس براى خدا دوست بدارد و براى خدا دشمن بدارد و براى خدا عطا نماید از كسانى است كه ایمانش كامل گشته است .

امام باقر (ع) مى‏فرماید: دوست داشتن مؤمنى، مؤمن دیگر را، براى خدا، از بالاترین درجات ایمان است .

اگر چه در قسمت بعد اشاره خواهد شد كه یكى دیگر از اصول معاشرت اسلامى انتخاب صحیح معاشر است، ولى این ملاك كه حب و بغضها براى رضاى خدا باشد عالى‏ترین ملاك انتخاب معاشر و همدم است، اگر چنین باشد و این شرط مراعات گردد آنوقت انسان آنچه را دوست مى‏دارد كه محبوب خدا است یعنى، مؤمن را، عادل را، متقى را، و ایمان و پاكیزگى را و...از چیزى بیزار است كه مورد دشمنى خدا است؛ یعنى عاصى و گنهكار را، ظالم و ظلم را، متكبر و تكبر را ...و این یعنى سلامت معاشرت

امام باقر (ع) تمام دین را همین معنا و اصل معرفى مى‏نمایند: اى اباذر، آیا دین بجز حب و بغض چیز دیگر هم هست .

ـ دقت در انتخاب دوست و معاشر

معاشرت، بازار تبادل اخلاق است، بسیارى از محاسن و رذائل اخلاقى از همین معاشرات معمولى انتقال و تسرى مى‏یابد.

اگر از انسانهاى موفق بپرسید كه عامل موفقیت شما چه بود؟ بى درنگ یكى از عوامل مهم موفقیت خود را رفاقت با دوستان خوب اعلام مى‏دارند، و بر عكس اگر از انسانهاى شكست خورده در زندگى بپرسید: چگونه به این ناكامى‏ها مبتلا گشتید؟ خواهند گفت: دوست ناباب.

معاشرت با دوستان بد، انسان را از مسیر تكامل باز مى‏دارد.به همین دلیل مسلمان، باید دوستان خود را با صلاحدید دین خود انتخاب نماید، یعنى در خصوص اینكه با چه كسانى معاشرت نماید و با چه كسانى معاشرت ننماید، باید نظر اسلام را سؤال نماید.

به همین دلیل ما در بند 4 از همین بخش به ذكر ویژگى دوستان خوب و بد خواهیم پرداخت.

ـ اعتدال و میانه‏روى در معاشرت

میانه روى بهترین و پسندیده‏ترین شیوه‏اى است كه در شئون زندگى مراعات آن مفید و شایسته است.آن كلام معروف بیان خوبى است كه خیر الامور اوسطها، بهترین كارها اعتدال در اعمال است .

و شاید صراط مستقیم كه در نماز مطلوب ما است همین اعتدال و میانه‏روى در اعمال و خلقیات باشد.

یكى از اصول معاشرت نیز میانه‏روى است، كه مؤمن به آن مكلف شده است.

به فرمایش امام على (ع) : شیوه زندگى مؤمن بر اساس میانه روى و اعتدال است .

در معاشرت نیز افراط و تفریط هر دو مذموم و ناپسند است، هم معاشرت زیاد و هم قطع ارتباط با مردم، هر دو ناپسند است.

علاوه اینكه در ابراز دوستى و دشمنى نیز باید میانه‏رو بود، امام على (ع) مى‏فرماید : دوستى نباید درحدى باشد كه مایه مشقت گردد.

امام صادق (ع) مى‏فرماید: به هنگام دوستى همه اسرارت را مگو (زیاده روى مكن) چون ممكن است دوستى شما از بین برود و تبدیل به دشمنى شود . امام على (ع) مى‏فرماید: دوست خود را دوست دار باندازه اى كه در آن تجاوز نباشد .

ـ امتحان همنشین

اعتماد به ظاهر افراد، كار مذمومى است.البته سوء ظن به افراد، هم ناپسند است.لذا انسان مى‏بایست كسى را كه مى‏خواهد با او پیمان دوستى و رفاقت داشته باشد، آزمایش نماید.امام على (ع) اعتماد قبل از آزمایش را چنین توصیف مى‏كند:

اعتماد به هر كس قبل از آزمایش، از ناتوانى است.و نیز مى‏فرماید: قبل از امتحان به كسى اطمینان نكن .

و امام صادق (ع) در بیان شیوه امتحان مردم مى‏فرماید: به روزه و نماز مردم گول نخورید زیرا چه بسا انسان به نماز و روزه شیفته شود تا آنجا كه اگر ترك كند به هراس افتد، ولى آنها را به راستگوئى و امانتدارى بیازمائید

ـ معاشرت به تناسب افراد

زندگى در جامعه‏هاى بشرى، اخلاقى انعطاف پذیر را مى‏طلبد.

در جامعه افراد مختلفى با روحیات مختلف زندگى مى‏كنند؛ جماعتى زود رنجند، جماعت دیگر سعه صدر دارند، عده‏اى بذله گو هستند و گروهى جدى و خشن؛ بعضى، از نرم خوئى انسان سوء استفاده نمى‏كنند و گروهى...

بدیهى است با این همه روحیات مختلف انسان نمى‏تواند با همه افراد با یك روحیه رفتار نماید.بلكه با هر كس باید طبق شناختى كه از روحیه او دارد، معاشرت نماید.امام على (ع) مى‏فرماید: كسیكه متناسب با خلق و خوى مردم با آنها معاشرت و رفتار كند از شر آنها در امان ماند .

ـ رعایت حق معاشر

این اصل از اصول مهم معاشرت است كه رعایت آن، مایه استحكام پیوندهاى اجتماعى مى‏گردد .

باید توجه داشت كه اسلام دین وظایف متقابل است و اقشار جامعه نسبت به هم حقوقى دارند كه ملزم به انجام آن مى‏باشند حقوق پدر بر فرزند و فرزند بر پدر، حق همسایه، حقوق همكار و دوست و همه اینها بطور متقابلند.

 یكى از اساسى ترین اصول اسلام همین مقررات و رعایت آنها است.

حق الناس از اهمیت فراوانى در اسلام برخوردار است و حتى از حق الله بالاتر است.چنانچه امام على (ع) مى‏فرماید: خداوند حقوق بندگانش را بر حقوق خودش مقدم داشته است .

بعنوان نمونه در حق همسایه پیامبر اكرم (ص) مى‏فرماید: ...كسى كه همسایه خود را مورد اذیت و آزار قرار دهد بوى بهشت بر او حرام است و جایگاه او جهنم است؛ و بد جایگاهى است .و نیز فرمود: كسى كه حق همسایه را ضایع كند از ما نیست و دائما جبرئیل در حق همسایه وصیت مى‏كرد تا اینكه من گمان كردم كه او ارث مى‏برد . و درباره حق همسر اسحاق بن عمار از امام صادق (ع) سؤال مى‏كند: حق زن چیست كه اگر مرد آنرا انجام داد، نیكو مى‏شود؟ امام (ع) فرمود: همسرش را سیر كرده به او لباس بپوشاند و اگر اشتباه و خطائى انجام داد او را ببخشد.

و حق پسر بر پدر، این است كه اسم نیكوئى بر او بگذارد، او را قرآن بیاموزد و در وقت بلوغ براى او همسرى برگزیند و... .

امام سجاد (ع) درباره حق معاشر مى‏فرماید: اما حق معاشر بر تو این است كه او را نفریبى و با او دغل نكنى و به او دروغ نگوئى و غافلش نساخته، و گولش نزنى.و براى او كارشكنى نكنى و...اگر به تو اعتماد كرد هر چه توانى براى او بكوش.

حضرت (ع) بعد از بیان پنجاه حق فردى و اجتماعى مى‏فرماید: این حقوق در گردن تو است، كه در هیچ حال نمى‏توانى از آنها جدا باشى و رعایت آنها بر تو لازم است.و از خدا در این راه كمك بخواه .

از نظر اسلام، معاشرت وقتى سالم است كه همنشینان، به اقامه حقوق هم و اداى آنها قیام نمایند.

ما در قسمتهاى بعدى، درباره حقوق دوست صحبت خواهیم كرد.

ـ احترام و دوستى بر اساس مقدار ارزشها

یكى دیگر از اصول معاشرت در اسلام دوستى، رفاقت و احترام بر اساس مقدار ارزشها است.از نظر اسلام هر چه فرد به ارزشهاى اسلامى پایبندتر باشد احترام او واجبتر و مهمتر است .و فرد مسلمان ملزم شده است تا در معاشرت خود به كسانى كه با آنها مراوده دارد، بر اساس میزان تقیدشان به ارزشها، احترام بگذارد.

امام على (ع) مى‏فرماید: ظلم كردن به نیكى این است كه آنرا در حق غیر اهلش بكار ببرند .

از نظر اسلام احترام به پدر، مادر، استاد و معلم، بدلیل جایگاه ویژه آنها و ارزشى كه دارند داراى اهمیت فراوانى است و انسان مأمور به احترام آنها و خضوع در مقابل آنهاست .

امام عسكرى (ع) مى‏فرماید: یك روز پدر و پسرى به حضور امام على (ع) رسیدند حضرت احترام شایانى از آنها كرد و براى آنها غذا آورد.پس از صرف غذا، قنبر غلام حضرت، طشت و آب و حوله آورد تا مهمانان دست خویش بشویند.على (ع) ابریق را گرفت و آب را به دست پدر ریخت .البته آن مرد هر چه مخالفت كرد حضرت نگذاشت.

بعد حضرت ظرف را به دست پسرش محمد حنفیه داد و فرمود اگر این پدر و پسر كنار هم نبودند و پسر تنها اینجا بود به دستهایش آب مى‏ریختم تا بشوید ولى چون در كنار پدرش مى‏باشد خداونددوست ندارد كه بین آنها تفاوتى نگذارم .

ـ محبت و احترام متقابل

اساس معاشرت بین مسلمانان احترام و محبت متقابل است.یعنى هر دو موظف هستند به هم احترام گذاشته و با محبت با هم رفتار نمایند.

قرآن مجید در سوره فتح، مؤمنین را چنین وصف مى‏كند:

اشداء على الكفار رحماء بینهم (الفتح / 29) . نسبت به كفار شدیدند ولى بین خودشان با رأفت و رحمت رفتار مى‏كنند.

و در سوره بلد مى‏فرماید:

و تواصوا بالمرحمه (البلد/ 17) .یكدیگر را توصیه مى‏كنند به رأفت و رحمت و ملاطفت.

از نظر اسلام، اگر فردى متوقع باشد تا دیگران احترامش كنند ولى او نسبت به مردم چنین نباشد، توقع بى‏جا و اشتباهى است.

اینكه در سوره حجرات آیه 14 مى‏فرماید:

انما المؤمنون اخوه یعنى مؤمنین برادرند، از بین همه نسبت‏ها نسبت «اخوة» را ذكر فرموده است كه حاكى از تساوى است.همانگونه كه دو برادر نسبت به حقوق، با هم برادرند، مؤمنین هم با هم برابرند، و هر كس توقع محبت و احترام دارد، خود نیز باید احترام كند و محبت نماید.

2 ـ آداب معاشرت اسلامى

آنچه تا كنون گذشت، اصول كلى معاشرت اسلامى بود و اكنون در صدد بیان آداب معاشرت اسلامى هستیم.

معاشرت از نظر اسلام بایدها و نبایدهاى فراوانى دارد كه ما تحت عنوان آداب معاشرت آنها را ذكر مى‏نمائیم.

ـ حسن خلق با معاشرین

اسلام به حسن معاشرت و حسن خلق، اهمیت بسیارى داده است.بالاترین مدحى كه در قرآن ازپیامبر (ص) شده است.در رابطه با حسن خلق او است.

و انك لعلى خلق عظیم (القلم / 4) . «و همانا تو بر اخلاق نیكو و بزرگ آراسته‏اى. »

و در آیه دیگر همین حسن خلق پیامبر (ص) را عامل موفقیت وى ذكر مى‏نماید:

و لو كنت فظا غلیظ القلب لا انفضوا من حولك (آل عمران / 159) . « و اگر سنگدل و خشن بودى، مردم از اطراف تو پراكنده مى‏شدند. »

برخورد صحیح و اخلاق نیكو یكى از راه‏هاى پیشرفت در اجتماع مى‏باشد.و مهمترین عنصرى است كه مى‏تواند انسان را در میان جامعه، صاحب موقعیت نماید.پیغمبر اكرم (ص) در سفارش به پسران عبد المطلب مى‏فرماید: شما هرگز نمى‏توانید با اموالتان مردم را به دور خود جمع نمائید، بنابر این با چهره‏هاى باز و روى خوش با آنان برخورد نمائید .

در اهمیت حسن خلق، روایات بسیارى آمده است.از جمله: امام باقر (ع) كاملترین مؤمن را از نظر ایمان، خوش خلق ترین آنها مى‏داند: كاملترین مردم از نظر ایمان، خوش اخلاق‏ترین آنهاست .

و باز امام باقر (ع) مى‏فرماید: تبسم الرجل فى وجه اخیه حسنه (الكافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 188 ح 2)«خنده مرد به صورت برادرش حسنه است»

همچنین پیامبر اكرم (ص) مى‏فرماید: سنگین‏ترین عملى كه روز قیامت سنجیده مى‏شود حسن خلق است .

 بداخلاقى مایه آثار شومى نظیر بى‏مهرى و اختلاف است، كه دامنگیر جامعه مى‏شوند و بسیارى نظیر تنهائى، و طرد از اجتماع دامنگیر فرد بدخو مى‏گردد.

از طرف دیگر عقوبات اخروى نظیر فشار قبر، حبط عمل، گرفتارى، دوزخ و...از پى آمدهاى بد اخلاقى شمرده شده‏اند.چنانچه پیامبر اكرم (ص) مى‏فرماید: بدرفتارى عمل انسان را فاسد مى‏كند همانگونه كه سركه عسل را فاسد مى‏كند .

در بحث حسن خلق ممكن است در محدوده مرز و یا به تعبیرى معنا و حدود آن سؤال شود كه بهترین كمك براى شناخت آن پاسخى است كه امام صادق (ع) در این مورد فرموده‏اند: (سه چیز از حسن خلق است) نرمى و محبت، كلام نیكو، خوش برخوردى با برادر دینى .

ـ احسان

 احسان مفهوم گسترده‏اى دارد؛ كه یكى نیكى كردن به غیر است.

در گستره احسان، عناوینى چون انفاق، دستگیرى، همكارى و تعاون، كمك به مؤمن و...رخ نمائى مى‏كند.

احسان با همه گستره‏اش از آداب معاشرت اسلامى است.بلكه از ضروریات جامعه اسلامى بشمار مى‏رود.یكى از چهره‏هاى محبوب قرآن كه مورد محبت خداوند است شخص احسان كننده است چنانچه مى‏فرماید:

  و الله یحب المحسنین (آل عمران / 148) « خداوند دوست مى‏دارد نیكوكاران را . »

و احسنوا ان الله یحب المحسنین (البقره / 195)« نیكى كنید كه خداوند نیكى كنندگان را دوست دارد . »

خداوند به مؤمنین دستور مى‏دهد تا به شكرانه احسان خدا با آنها، به یكدیگر احسان نمایند :

و احسن كما احسن الله الیك(القصص/ 77) « نیكى كن چنانكه خدا با تو نیكى كرد . »

مسلمان در مقابل احسان دیگران مكلف به تلافى است چنانچه پیامبر اكرم (ص) مى‏فرماید: هر كس به شما احسان نمود آنرا تلافى كنید و اگر نتوانستید آنقدر براى او دعا كنید كه فكر كنید تلافى به عمل آمده است

احسان وقتى ارزشى مضاعف پیدا مى‏كند كه مسلمان بتواند در مقابل بدى دیگران، دست بتلافى نزده و به آنها تا جائیكه ممكن است احسان نماید.این مقام مرتبه بالائى از ایمان است و خداوند در قرآن كریم، بندگان خاص خود را چنین توصیف مى‏نماید:

و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما ،(الفرقان / 63)

و وقتى نادانها با آنها هم كلامند (و مورد اهانت آنها) با آنها به خوبى سخن مى‏گویند .

در سیره رسول خدا (ص) مى خوانیم:

پیامبر اسلام (ص) در مقابل بدى دیگران، بدى نمى‏كرد؛ بلكه گناه آنها را نادیده مى‏گرفت و از آنها مى‏گذشت .

به نظر مى‏رسد پاسخ دادن بدى‏هاى دیگران به نیكى، بهترین راه مقابله است.چنانچه امام على (ع) مى‏فرماید: برادرت را در برابر كار خلافى كه انجام داده بوسیله نیكى سرزنش كن و شر او را از طریق انعام و احسان و بخشش دور ساز .

ـ افشاى سلام

 اصطلاح «سلام علیكم» اصطلاحى است كه مخصوص مسلمانان است و هر مسلمان با هر ملیتى با همین لفظ به دیگران اعلام خضوع و دوستى مى‏نماید.

سلام، بسیار مورد تأكید اسلام بوده و مسلمانان را به پیشى جستن در آن ترغیب مى‏نماید و همچنین توصیه مى‏كند تا اگر پاسخ دهنده هستند بهتر و زیباتر جواب گویند.چنانچه در قرآن كریم مى‏خوانیم:

و اذا حییتم بتحیة فحیوا باحسن منها او ردوها (الأعراف / 180)

یعنى: اگر به شما سلام و تحیتى گفته شد، شما هم تحیت و سلام گوئید با لفظى بهتر یا حداقل مانند همان

امام على (ع) سلام را حق مؤمن مى‏داند و مى‏فرماید:

 حق مسلمان بر مسلمان 6 حق است.اول: هر گاه به او رسید سلام كند .

و امام صادق (ع) مى‏فرماید: بخیل ترین مردم كسى است كه از سلام بخل ورزد .

در سیره ائمه معصومین، و پیامبر اكرم مى‏بینیم كه به همه حتى به بچه‏هاى كوچك سلام مى‏دادند .

رسول اكرم در سلام كردن همیشه پیش قدم بودند و بدینوسیله اهمیت آرا به مسلمان گوشزد مى‏نمودند.

افشاى سلام در معاشرت اسلامى مایه دوستى، پاك شدن سینه‏ها از كینه، رفع كدورتها و تواضع، ...مى‏باشد.

ـ رازدارى و امانتدارى

یكى از اصول و آداب مهم معاشرت اسلامى، امانتدارى و رازدارى است.مسلمان در معاشرات خود با دیگران باید به مفهوم عام، امانتدار باشد، یعنى آنچه از مردم به او سپرده شده برگرداند و اسرارى كه از مردم مى‏داند، و بعنوان امانت نزد او بازگو شده است، حفظ نموده و افشا ننماید.

امام على (ع) مى‏فرماید: حضرت رسول اكرم ساعتى پیش از وفاتش سه بار بمن فرمود: اى اباالحسن امانت را ادا كن چه مال انسان نیك باشد چه انسان فاجر چه كم باشد و چه زیاد حتى اگر آن امانت سوزن یا نخ باشد

در حدیثى از پیامبر اكرم (ص) امانتدارى معیار نیكى معرفى شده است : هرگز بسیارى نماز و روزه و كثرت حج و نیكوكارى و زمزمه شبانه اشخاص را منگرید ، بلكه راستى گفتار و امانتدارى آنها را معیار نیكى و بدى قرار دهید .

عبد الله بن سنان گوید: بخدمت امام صادق (ع) رفتم در حالى كه حضرت در مسجد نماز عصر خود را خوانده و رو به قبله نشسته بود.عرض كردم :

یا بن رسول الله بعضى از مسئولین حكومتى اموالى را به رسم امانت مى‏سپارند و از كسانى هستند كه خمس شما را نمى‏پردازند . آیا این اموال را به آنها برگردانیم؟

حضرت سه بار فرمودند: بخداى قبله قسم، اگر ابن ملجم، قاتل پدرم امیر المؤمنین (ع)، امانتى بمن بسپارد به وى باز مى‏گردانم . بى‏شك امانتدارى، دایره‏اى وسیع دارد كه رازدارى را نیز در بر مى‏گیرد.فاش كردن سر دیگران از موارد آشكار خیانت در امانت است و در بسیارى از موارد مایه اشاعه فساد در جامعه مى‏گردد .و شاید علت عمده حرمت غیبت و تهمت، همین امر باشد.

در قرآن، عاقبت شومى براى این افراد بیان شده است. آنهائى كه دوست دارند فساد در میان مؤمنان شایع گردد، براى آنها در دنیا و در آخرت عذابى دردناك است .

ـ حفظ شخصیت

یكى از آداب معاشرت این است كه انسان در معاشرتهاى خود موجبات خفت و سبكى شخصیت خود را فراهم نكند.شوخى‏هاى بى‏مورد، معاشرتهاى غیر متناسب، درخواستهاى مكرر و بار خود را به دوش دیگران انداختن مایه سبكى انسان مى‏گردد.

انسانى كه ناراحتى‏ها، نگرانى‏ها و امراض، ...خود را به دیگران مى‏گوید در حقیقت با تیشه‏اى تیز بر پیكر شخصیت خود مى‏كوبد . امام صادق (ع) مفضل را چنین توصیه مى‏كند:

اى مفضل، از بازگو كردن شرح حال خود براى مردم دورى كن، كه اگر چنین كنى نزد مردم ذلیل و خوار مى‏شوى .

ـ اصلاح بین یكدیگر

در معاشرتهاى اجتماعى، اختلاف و كدورت بین افراد، امرى اجتناب ناپذیر است.ولى باقى ماندن كدورت كارى ناپسند است، علاوه بر اینكه همان افرادى كه با هم كدورت و كینه دارند، موظف هستند كه رفاقت و دوستى دوباره را جایگزین كینه نمایند، دیگران نیز مكلف اند كه به كدورت بین دو برادر مسلمان خود خاتمه بدهند.

در اهمیت این امر امام على (ع) مى‏فرماید: من همه شیعیان و شما دو فرزندم را به ترس از خدا، نظم در امور و اصلاح بین خود سفارش مى‏نمایم زیرا كه از جد شما رسول الله (ص) شنیدم كه مى‏فرمود: اصلاح بین مردم از همه نمازها و روزه‏ها بهتر است .

مفضل مى‏گوید، كه امام صادق (ع) به من فرمود: اگر دیدى بین دو شیعه ما نزاعى برخاسته، با استفاده از مال من آن را فیصله بده .

ـ وفاى به عهد و پیمان

 وفاى به عهد از شاخه‏هاى صداقت است، و مایه اعتماد مردم یك اجتماع به یكدیگر محسوب مى‏گردد .

در اسلام وفاى به عهد، اهمیت فراوانى دارد.و یكى از مواردى كه در قیامت پیرامون آن از انسان سؤال مى‏شود عهد و پیمان است.چه اینكه خداوند در قرآن مجید مى‏فرماید:

و اوفوا بالعهد ان العهد كان مسئولا (الاسراء/ 34)

 به عهد خود وفا كنید كه همانا از آن سؤال خواهد شد .

خداوند وقتى از ویژگیهاى مؤمنان سخن مى‏گوید چنین مى‏فرماید:

و الموفون بعهدهم اذا عاهدوا(البقره / 177)

 ـ مؤمنین وقتى پیمان مى‏بندند، به عهد خود وفادار هستند .

و در جاى دیگر مى‏فرماید:

و الذین هم لاماناتهم و عهدهم راعون (المومنون / 8)

 ـ مؤمنان كسانى هستند كه به امانات و عهد خود وفا مى‏كنند .

 امام صادق (ع) مى‏فرماید: ترك سه چیز در اسلام، بر احدى جائز نیست؛ ...دوم: وفاى به عهد؛ چه به انسان خوب باشد چه بد .

در سیره رسول خدا (ص) مى‏خوانیم: رسول خدا (ص) همراه مردى بود، آن مرد خواست به جائى برود، رسول خدا كنار سنگى توقف كرد و به او فرمود: من در همینجا هستم تا بیائى.آن مرد رفت و مدتى نیامد، نور خورشید بالا آمد و بطور مستقیم بر پیامبر (ص) مى‏تابید، اصحاب عرض كردند: اى رسول خدا (ص) به سایه بروید.آن حضرت در پاسخ فرمودند: من با او عهد كرده‏ام كه همین جا بمانم (نه جاى دیگر).

 و همچنین عمار بن یاسر گوید: من گوسفندانى چند از خانواده‏ام مى‏چرانیدم، حضرت محمد (ص) نیز گوسفند مى‏چرانید.روزى به آن حضرت گفتم: چراگاهى در فلان كوه سراغ دارم كه علف فراوانى دارد موافقى فردا گوسفندانمان را به آنجا ببریم؟ فرمود آرى، روز بعد وى زودتر از من به آنجا رفت چون من رفتم دیدم گوسفندان خود را به نزدیكى آنجا برده است ولى نمى‏گذارد گوسفندان وارد علفزار شوند.

گفتم چرا به علفزار در نیایى؟ فرمود: بدین كسب كه من و تو قرار بسته بودیم به اتفاق به آنجا رویم، روا ندانستم بى تو به آنجا بروم

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

خانه وسیع

خانه وسیع

علاء عرض كرد: عبائى (ناچيز) پوشيده و از دنيا كناره گرفته است . على عليه السلام فرمود: او را نزد من بياور، وقتى كه عاصم به حضور على عليه السلام آمد، حضرت به او فرمود: (اى دشمنك جان خود، شيطان در تو راه يافته و تو صيد او شده اى آيا به خانواده ات رحم نمى كنى ؟ تو خيال مى كنى خداوند خداوند كه طيبات (زندگى خوب ) رابر تو حلال كرده ، دوست ندارد كه از آنها بهره مند شوى ؟!
سرکشي ابليس

سرکشي ابليس

ولي سرانجام ابليس (پدر شيطانها) او را فريب داد، و بر او حسادت ورزيد، چرا که ابليس از اينکه حضرت آدم در بهشت در جايگاه هميشگي و همنشين نيکان است، ناراحت بود، وسوسه هاي او باعث شد که آدم(ع) يقين خود را به شک و وسوسه او از دست داد، و تصميم محکم خويش را باسخنان بي اساس او مبادله کرد.
No image

یاد جانسوز علی (ع) از یاران شهید

سپس با صدای بلند فریاد زد: «الجهاد الجهاد عباد الله، الا و انّی معسکر فی یومی هذا، فمن اراد الرّواح الی الله فلیخرج؛ بندگان خدا، جهاد! جهاد! ... همگان بدانید که من امروز لشکر به سوی جبهه، حرکت می دهم، هر آن کس که هوای کوچ به سوی خدا را دارد، از خانه بیرون آید و با ما حرکت کند».
انتقاد شدید به حامیان باطل

انتقاد شدید به حامیان باطل

امام علی (علیه السلام) به این ترتیب به همه کوته فکران و جاهلان، هشدار داد که فریب شیّادان را نخورند، بنده شکم و پول نباشند، و از ستمگران و مفسدین، تقلید ننمایند، و گرنه همچون مردم بصره، صید شیادان قدّاره بند می شوند و دنیا و آخرتشان تباه می گردد.
اعلام آماده باش

اعلام آماده باش

در روز موعود، افراد پاکدل و مؤمنان واقعی در محل حاضر شدند، ولی تعداد آنها کمتر از سیصد نفر بود، وقتی که تعداد این جمعیت را به علی (علیه السلام) گزارش دادند، آن حضرت فرمود: اگر عده این افراد به هزار نفر می رسید، درباره آنها رأی و حکمی داشتم ولی اکنون فرمانی در این باره نخواهم داد.

پر بازدیدترین ها

قاطعیت، برای اجرای عدالت

قاطعیت، برای اجرای عدالت

بنابر این، با این دوگانگی نمی توانم، با شما باشم، سپس فرمود:« ای مردم مرا در راه اصلاح و سامان یافتن جامعه خودتان كمك كنید، و ایم الله لانصفن المظلوم من ظالمه و لاقودن الظالم بخزامته، حتی اورده منهل الحق وان كان كارها؛ سوگند به خدا داد مظلوم را از ستمگر می گیرم، و افسار ستمگر را می كشم، تا او را به آبشخور حق، وارد سازم، هر چند ناخوشایند او باشد»
نوید به قیام و ظهور جهانی حضرت مهدی (عج)

نوید به قیام و ظهور جهانی حضرت مهدی (عج)

ایا با توجه به پنج موضوع فوق و توجه به سخن علی (علیه السلام) ، به خصوص دقت در کلمه «علینا» (به سوی ما اهل بیت رو می آورند) می توان چنین حکومتی را به حکومتهای باطل نسبت داد؟! مسلّماً جواب منفی است. بنابراین، سخن فوق نوید به حکومت مصلح کل حضرت مهدی (علیه السلام) می باشد.
No image

مناظره با خوارج

امام به ابن عباس فرمود: «لَا تُخَاصِمْهُمْ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّ الْقُرْآنَ حَمَّالٌ ذُو وُجُوهٍ تَقُولُ وَ یَقُولُونَ وَ لَكِنْ خَاصِمْهُمْ بِالسُّنَّهِ فَإِنَّهُمْ لَنْ یَجِدُوا عَنْهَا مَحِیصاً؛ به وسیله آیات قرآن با خوارج مناظره مکن، زیرا قرآن کتابی است که می توان آیاتش را با احتمالات و توجیهات گوناگون معنی کرد، تو چیزی می گویی و آنها چیز دیگر (و سخن به جایی نمی رسد) ولی با سنت پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم) با آنها بحث کن که در برابر آن پاسخی نخواهند یافت
ناله عقیل از آهن گداخته

ناله عقیل از آهن گداخته

«سوگند به خدا برادرم عقیل را دیدم که در زیر چنگال فقر و تهی دستی، دست و پا می زد تا آن جا که از من خواست از گندمی که از حقوق شما است به او ببخشم، در حالی که فرزندان او از شدت فقر، پریشان و غبارآلود دیدم، گویا صورت شان با نیل، سیاه شده بود، عقیل چند بار رفت و آمد کرد و مکرر در هر بار با حالت جانسوزی، خواسته اش را بازگو کرد من حرف های او را گوش می دادم، او گمان کرد که من دینم را می فروشم.
نهی از حرکت ذلّت بار

نهی از حرکت ذلّت بار

در این هنگام یکی از سران این قبیله به نام «حرب بن شرحبیل» به حضور آن حضرت آمد. امام به او فرمود: «این گونه که احساس می کنم، زن های شما بر شما مسلط شده اند آیا آنها را از گریه کردن، باز نمی دارید؟!».
Powered by TayaCMS