نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایت (1)

نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایت (1)

نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایت (1)

دکتر رضا حق پناه
پژوهشگر و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم اسلامی رضوی

 چکیده
نهج البلاغه، به معنای روش رسا سخن گفتن، نامی است که سید رضی( قدس سره) بر مجموعه ی گردآوری خود از سخنان مولای متقیان علی (علیه السلام) نهاده است. نهج البلاغه کتابی است جاودانه، برای همه ی زمان ها و همه ی انسان هایی که به دنبال حقیقت می گردند و در این ظلمت کده ی مادی، فلسفه ی هستی خود را می جویند.
نهج البلاغه، دایره المعارفی از فرهنگ اسلامی است که پس از قرآن کریم و احادیث نبوی، مهم ترین سند شناخت اسلام و ارزش های دینی گشته است؛ چشمه ساری زلال که از تجلیات وجود ملکوتی امیرالمؤمنین(علیه السلام) سرچشمه گرفته و گلستانی بی مثال، که رایحه ای وحی الهی و شمیم کلام نبوی از آن استشمام می شود. کتابی که در برگیرنده ی حکمت های متعالی، مواعظ نورانی، سلوک الهی، نظام تربیتی، آیین حکومت داری، سنت های تاریخی و عرفان حقیقی است. صحیفه ای انسان پرور و جامعه ساز که علاوه بر راه و روش بلاغت، راه روشن هدایت گشته است.
درباره نهج البلاغه و محتوای آن، از زمان تدوین تاکنون، بحث ها شده و بر آن شرح ها، تفسیرها و ترجمه هایی به زبان های گوناگون نوشته اند، و حاصل آن تلاش ها صدها کتاب و مقاله است؛ به طوری که گردآوری همه ی آنها کتابخانه ای بزرگ را تشکیل می دهد. در این مجال سعی بر آن است، برای دست یابی به دریای بیکران نهج البلاغه در حد توان، راهی گشوده و در حد امکان دورنمایی از ویژگی ها و برجستگی های کلی آن را به تصویر کشیده تا از این رهگذر به سرآغازی بر شناخت فرهنگ امامت و ماندگاری آن دست یابیم.
واژگان کلیدی: نهج البلاغه، امامت، ولایت.
مقدمه
نهج البلاغه، برگزیده ی خطبه ها، نامه ها و کلمات قصار امیرالمؤمنین(علیه السلام) است و پس از قرآن کریم و احادیث نبوی، موثق ترین و مهم ترین منبع شناخت اسلام و آرمان های انسانی و ارزش های دینی می باشد. نهج البلاغه بی تردید مانند قرآن، کتابی است جاودانه، برای همه ی زمان ها و همه انسان هایی که بر پایه ی فطرت حق طلب و جست و جو گر خویش به دنبال حقیقت می گردند.
گرچه تاکنون درباره ی این کتاب عظیم، صدها شرح و کتاب نگاشته شده و پژوهشگران شیعه و سنی و حتی غیر مسلمان در طول یک هزار سال که از تاریخ گردآوری آن می گذرد، هزاران گوهر ناب معرفتی، اخلاقی، سیاسی و اجتماعی و تربیتی از آن استخراج کرده و هرکس با زبانی متناسب با شرایط روزگار خویش به کاروان حقیقت جوی بشری تقدیم نموده است، اما ابعاد عظیم و آفاق وسیع نهج البلاغه، که از تجلیات وجود ملکوتی و نامتناهی علی(علیه السلام) سرچشمه گرفته، فراتر از آن است که بتوان با چند کتاب و شرح و مقاله حق آن را ادا کرد. این گنجینه ی معارف همچون اقیانوسی پیدا کرانه است که غواصان فکر و فرهنگ هرچه بیشتر در آن غور کنند به گوهرهای درخشان تری دست می یابند و بدین گونه بر ذخایر فرهنگ و دانش بشری می افزایند. این منبع پایان ناپذیر علم و ایمان، با رساترین پیام ها، همه ی نسل ها را در تمامی اعصار به تشکیل جامعه ی برین توحیدی، راستی و رستگاری فرا می خواند. نهج البلاغه به یک عصر و نسل اختصاص ندارد، زیرا درد مشترک همه ی انسان ها را بازگو کرده و ریشه های آن را بازشناسانده است. تا زمانی که ظلم و تبعیض بر دنیا حاکم است و برقراری عدالت و آزادی و حرمت و حقوق انسانی و ارزش هایی از این دست بزرگ ترین آرزوی انسان هاست، نیاز به نهج البلاغه برای کشف رازهای رهایی و رفع ظلم و تبعیض همچنان باقی است. معارف جاودان آن همپای تحولات زمان به پیش می رود و هر روز که آن را می گشایی سخنی تازه می یابی، مطابق با شرایط روز؛ چنان که گویی این سخن امروز است که چهارده قرن قبل گفته شده است.
نهج البلاغه نیز همچون گوینده ی آن، علی(ع)، جامع اضداد است. عالی ترین پیام های سیاسی و اجتماعی در کنار نیکوترین مطالب اخلاقی و فردی، قاطع ترین دستورات نظامی در کنار لطیف ترین معانی عرفانی و دعوت به حریت و آزاداندیشی در کنار عبودیت محض، رقم خورده است. آن هنگام که سخن امام(علیه السلام) در جنگاوری و سلحشوری و شور حماسی به اوج خود رسیده، از اشاره به کوچک ترین حقوق انسانی و رعایت عدل و قسط غافل نمانده است و آن گاه که زهد و بی رغبتی به دنیا و اعراض از این مردار عفن را اولین گام خوشبختی و بهروزی بشر دانسته، در همان حال تأمین معاش و محرومیت زدایی و فقر ستیزی و اجرای عدالت اقتصادی را یک ضرورت قطعی برای جامعه ای دینی به شمار آورده است؛ چرا که ساختار وجودی انسان جز از این راه به کمال نمی رسد.
هر فرد و جامعه ای که خواستار سعادت ابدی است، باید با تأسی به مولای متقیان علی (ع)، که این مفاهیم را در وجود مقدس و کلام مبارک خود متبلور ساخته است، به این اوصاف آراسته شود و البته جمع بین این مفاهیم نه تنها ممکن است، بلکه یک ضرورت است. به ویژه در زمان ما که عصر وانفسای فضایل انسانی، و بحران جانکاه اخلاقی است، ما به گفتار همه ی پیشوایان دین، به ویژه نهج البلاغه، که بخشی از سخنان مولا امیرالمؤمنین(علیه السلام) است، سخت نیازمندیم.
در این مجال سعی بر آن است که برای دست یابی به دریای بیکران نهج البلاغه در حد توان، راهی گشوده و در حد امکان دورنمایی از ویژگی ها و برجستگی های کلی آن را به تصویر بکشیم تا از این رهگذر به سرآغازی بر شناخت فرهنگ امامت دست یابیم.
گردآورنده ی نهج البلاغه
مولف و گردآورنده ی نهج البلاغه، عالم فرهیخته و ادیب برجسته «محمد بن حسین بن احمد» ملقب به «سید رضی (قدس سره)»، از شخصیت های نامدار شیعی در قرن چهارم هجری است. وی به سال 359 هجری قمری در بغداد به دنیا آمد و در سال 406 هجری قمری درگذشت. خاندان سید رضی از خاندان های بزرگ علمی و دینی و پارسای شیعه ی امامیه است که نسبت آنها به پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(علیه السلام) و فاطمه زهرا(س) می رسد. پدرش حسین بن احمد، معروف به ظاهر ذوالمناقب، شخصیت علوی بزرگ و بلند آوازه بود که به منصب «نقابت» (سرپرستی علویان و سادات) در بغداد منصوب شد. وی با پنج واسطه به امام موسی بن جعفر(علیه السلام) می رسد.
مادر گرامی اش «فاطمه»، از بانوان با فضیلت از نوادگان امام زین العابدین(علیه السلام) بود. گویند مرحوم شیخ مفید کتاب احکام النساء را برای او تألیف نمود (نوری، 1416ه، /3216). ابن ابی الحدید در مقدمه شرح نهج البلاغه درباره ی عظمت و مقام رفیع این بانوی فاضل و دو فرزند شایسته اش محمد (سید رضی، مؤلف نهج البلاغه) و علی (سید مرتضی)، خواب شیخ مفید(قدس سره) را نقل می کنند که در عالم رؤیا، حضرت زهرا(س) را دید در حالی که دست امام حسن(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام) را گرفته، نزد وی آورد و فرمود:«ای شیخ، به این دو فرزندم دانش فقه بیاموز.» روز بعد، هنگامی که شیخ مفید(قدس سره) در مسجد براثا شروع به تدریس کرد، این بانوی گرانقدر وارد شد، در حالی که دست سید رضی و سید مرتضی(قدس سره) را گرفته بود و به شیخ فرمود: « یا شیخ علمهما الفقه». شیخ از جای برخاست و به مادر آنان سلام کرد و جریان خواب خود را برای آنان نقل نمود. آن گاه با کمال اشتیاق، تعلیم و تربیت آنها را به عهده گرفت، تا آن که دو برادر از نوابغ بزرگ و علمای نامدار عصر خود شدند (ابن ابی الحدید، 1378 هـ،41/1). درباره ی موقعیت علمی و ادبی این دو برادر گفته اند:«اگر رضی نبود، مرتضی از همگان، شاعرتر، و اگر مرتضی نبود، رضی از همه داناتر بود.» سید رضی(قدس سره) از دانشمندان روزگار خود در بغداد دانش های گوناگونی را آموخت. از ابوعلی فارسی و ابن جنی، نحو و لغت؛ از قاضی عبدالجبار، مکتب اعتزال؛ از شیخ مفید، فقه و اصول عقیده ی امامیه. سید رضی در علوم اسلامی و ادب عرب، استادی توانا بود. به گونه ای که آثار وی در ادب و تفسیر و کلام و حدیث، به مقداری که باقیمانده، بیان گر فکر مواج و اندیشه ی ژرف و مهارت و استادی او است.
تألیفات
سید رضی در نویسندگی و نثر و نظم، یکه تاز میدان ادبیات عرب به شمار می رود. او چون در ادب، سیاست، تفسیر، فقه و حدیث صاحب نظر و استاد بود، در عمر کوتاه خویش، آثار و تألیفات بسیار مهم و متنوعی برجای نهاد، که گواه بر ابعاد شخصیت او است (البته بسیاری از آنها از میان رفته اند). برخی از تألیفات او عبارتند از:
1) حقایق التأویل فی متشابه التنزیل؛
2) تلخیص البیان عن مجاز القرآن؛
3) خصائص الائمه؛
4) مجازات الآثار النبویه؛
5) الرسائل (مجموعه نامه های وی به ابواسحاق صابی در سه جلد)؛
6) معانی القرآن؛
7) دیوان شعر در دو جلد؛
8) نهج البلاغه.
نهج البلاغه، مشهورترین و ماندگارترین اثر سید رضی(قدس سره) است، که آن را در سال 400 هجری قمری، شش سال پیش از وفات خود با استفاده از دانش وسیع و ذوق سرشار و گزینش نیکوی ادبی، از میان خطبه ها، نامه ها، وصیت نامه ها و کلمات کوتاه حکمت آمیز امیرالمؤمنین(علیه السلام) گردآوری نموده است.
کتاب ارزش مند نهج البلاغه که به حق «اخ القرآن» نامیده شده، در بردارنده ی برخی از سخنان و کلمات نورانی علی بن ابی طالب(ع)، یعنی گل چینی از فرمایشات آن حضرت(علیه السلام) است. سید رضی، که خود ادیب و سخن شناس بود، مجذوب فصاحت و بلاغت و زیبایی کلام علی(علیه السلام) شد و سعی نمود از میان فرمایشات آن حضرت قطعاتی را که در اوج فصاحت و بلاغت و زیبایی کلام علی (علیه السلام) شد و سعی نمود از میان فرمایشات آن حضرت قطعاتی را که در اوج فصاحت و بلاغت است، یک جا گردآوری و آن را نهج البلاغه بنامد.
انگیزه ی تألیف نهج البلاغه
مرحوم سید رضی(قدس سره) در مقدمه ی نهج البلاغه، با بیانی بلیغ و رسا و عباراتی روان و درخشان، چگونگی و انگیزه ی تألیف این کتاب را این چنین شرح می دهد:
.... من در عنفوان جوانی، و ایام بهار زندگانی، آغاز به تألیف کتابی در فضایل مخصوص ائمه طاهرین(علیه السلام) نمودم، که مشتمل بر اخبار گزیده و گوهرهای سخنان آنان بود. منظوری که من از تألیف داشتم در مقدمه کتاب آوردم، و آن را پیشگفتار خود قرار داد.
چون از ذکر فضایل حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) فراغت یافتم، پیش آمدهای روزگار و گرفتاری های گوناگون ایام، مرا از تکمیل بقیه ی کتاب باز داشت. من آن کتاب را به ابواب منظم و فصول مرتبی ترتیب داده بودم، و در آخر فصلی باز کردم که متضمن کلمات قصار (سخنان کوتاه) آن حضرت در مواعظ و حکم و امثال و ادب بود، خطبه های طولانی و نامه های مفصل را نیاوردم.
گروهی از دوستانم، چون این کتاب را نگریستند، از آن جا که مشتمل بر فصل یاد شده بود، آن را پسندیدند، و از تازگی های آن تعجب کردند. به همین جهت از من خواستند کتابی تألیف کنم که شامل سخنان برگزیده ی حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) اعم از خطبه ها، نامه ها، رساله ها، موعظه ها و کلمات قصار باشد، و عقیده داشتند که سخنان آن حضرت(علیه السلام) متضمن عجایب بلاغت و شگفتی های فصاحت و گوهرهای عربیت، و کلمات نغز دینی و دنیوی است، که در هیچ سخنی دیده نشده، و در کتابی گرد نیامده است؛ زیرا که امیرالمؤمنین(علیه السلام) سرچشمه ی فصاحت و بلاغت است. فصاحت (شیوا سخن گفتن) و بلاغت (به جا و مناسب سخن گفتن) و قوانین آن از او گرفته شده است. هر گوینده ای به روش او راه یافته، و هر واعظ بلیغی از سخنان آن حضرت استعانت جسته است، مع الوصف او بر همه تقدم و برتری دارد؛ زیرا سخنان آن حضرت پرتوی از علم الهی و بوی عطر روح پروری از سخنان پیامبر اکرم(ص) دارد.
من درخواست ایشان را پذیرفتم، و اقدام به تألیف این کتاب نمودم و می دانستم که تألیف آن بهره وری عظیمی در بردارد و جاویدان خواهد ماند و پاداش همیشگی خواهد داشت. بدین وسیله خواستم از عظمت شخصیت علی(علیه السلام) شمه ای بیاورم و آن بر فضایل بی شماری که از آن حضرت میان پشتیبان و آیندگان، که دارای سخنان ارجدار و امثال بی نظیر بوده و می باشند، یگانه مردی است که به عالی ترین مراحل مجد و عظمت رسیده است. سخنان آن حضرت دریای بی پایانی است که با لحن سخن و طرز گفتار هیچ کس قابل مقایسه نیست. دیدم سخنان امیرالمؤمنین(علیه السلام) بر محور سه موضوع دور می زند: خطبه ها و فرمان ها، نامه ها و رساله ها و حکمت ها و موعظه ها. به یاری پروردگار توانا، نخست شروع کردم به جمع آوری بهترین خطبه ها، سپس نامه ها و از آن پس حکمت ها و آداب، و برای هر یک باب جداگانه ای قرار دادم.
.... با این همه، من ادعا نمی کنم که به تمامی سخنان آن حضرت دست یافته ام، بلکه دور نیست بگویم آن چه از سخنان آن حضرت نیاورده ام، از آن چه آورده ام زیادتر بوده و آن چه در دامنم گرد آمده از آن چه گرد نیامده کم تر است.
وجه تسمیه و وجه شاخص کتاب
سید رضی در وجه تسمیه این گنجینه گرانقدر به «نهج البلاغه» (راه روشن بلاغت) می گوید:
پس از تمام شدن کتاب بهتر دیدم که نام آن را نهج البلاغه بگذارم، زیرا این کتاب درهای بلاغت و سخنوری را به روی بیننده خود می گشاید و جویندگان فصاحت را به دانستن آن نزدیک می سازد، و خواسته ی معلم و متعلم و آرزوی مبلغان و زاهدان در آن است.
اینک به اجمال به معفی بخش های سه گانه ی آن (خطبه ها، نامه ها و کلمات قصار) می پردازیم:
فصل اول: خطبه ها
(جمعاً 239 خطبه، طبق نقل فیض السلام و 241 خطبه، طبق نقل صبحی صالح)
این خطبه ها(1)، مجموعه ای سخنرانی های امام(علیه السلام) بوده است. در اغلب موارد مرحوم سید رضی بخشی از یک خطبه را نقل می کند. در نهج البلاغه این فصل با عنوان «باب المختار من خطب امیرالمؤمنین(ع)» آمده است.
دوران صدور، شأن نزول، سخنرانی های آن حضرت را می تواند در موارد زیر خلاصه کرد:
الف- سخنرانی های قبل از خلافت و زمامداری (دوران سکونت و پیدایش توطئه ها پس از پیامبر(ص) و اختلاف نظر در رابطه با مسأله ی امامت و توطئه ی سقیفه: خطبه های 172،139،67و5)(2).
ب- هنگام خلافت و زمامداری، شامل تعیین خط مشی حکومت عادلانه ی اسلامی (خطبه های 62،15،16 و229).
سخنرانی های اخلاقی در جمع مردم (230،145،195،193،192،191،141،140،132،129،117،110،42،28،23،21،20،10،8و...).
سخنرانی های سیاسی (خطبه74،71،233،105،98،39،3،37،41،50،3،26 و...)
سخنرانی ها در جهت افشاگری های ضروری(خطبه3،4،7،30،35،125،127،148،162 و...)
نیز سخنرانی هایی در زمینه ی جامعه شناسی، آینده نگری (الملاحم) موضع گیری امام(علیه السلام) در برابر تهدیدها، سخنرانی قبل از شهادت، قبل از جنگ، آموزش نظامی، دعاها و اعتقادات، که بخش اعظم نهج البلاغه را شامل می شود.
فصل دوم: نامه ها
تعدادی از نامه های امام(علیه السلام) به دوستان، دشمنان، فرمانداران نظامی، استانداران و دیگر مسؤولان کشوری، که با عنوان «الکتب» یا «الرسائل» آمده و در مجموع 79 نامه است.
با نگاهی اجمالی به مضمون این نامه ها، که همراه با برخی از وصیت نامه های حضرت است، عناوین زیر را می توان استخراج کرد:
- نامه های اخلاقی، پند و اندرز: نامه 47 ،31 ،22و3.
- نامه های افشاگری و آگهی بخشی به مردم: نامه 55،54،48،44،39،37، 32،30، 28، 17،10،9،7،6،75،73،65و64.
- نامه های به مسئولان گردآوری مالیات: نامه 26و25.
- نامه ی قدردانی از مردم: نامه2.
- نامه های به مردم شهرها: نامه 57،58،62، 74، 38 و 29.
- وصیت به خویشان: نامه23.
- نامه های به فرماندهان نظامی: نامه 4 ،13 ،8 ،24و51.
- نامه های به سربازان اسلام و آموزش نظامی: نامه 11و14
- نامه های جهت مشخص کردن شیوه ی کشورداری: نامه 5و53.
- نامه به فرمانداران و استانداران: نامه5 ،18 ،19 ،20 ،21 ،27 ،33 ،34 ،35 ،41،40، 42 ،45 ،46 ،52 ،53 ،56 ،59 ، 60 ،61و63.)
فصل سوم: کلمات کوتاه و حکمت آمیز نهج البلاغه
مرحوم سید رضی در این فصل 480 کلمه ی کوتاه و احیاناً مفصل و شبیه به یک خطبه را گردآوری کرده است. اما همه ی کلمات قصار حضرت همین ها نیست، زیرا تنها علامه آمدی (متوفی 588 هـ، 183 سال پس از تألیف نهج البلاغه) پس از بررسی منابع روایی، حدود 15 هزار کلمه ی حکمت آمیز از امام(علیه السلام) را شناسایی و در کتب غرر الحکم جمع آوری نموده است.
هر یک از کلمات قصار گنجینه ای از معرفت و چراغی فراراه بشریت است. این سخنان حاوی صدها مطلب و عنوان مفید و مهم می باشد که به نیازهای فکری فرد و جامعه پاسخ می دهد. برخی از آنان عبارتند از:
1) عقیدتی: حکمت 78 ،79 ،250 ،178،و...؛
2) سیاسی: حکمت 1 ،6 ،215 ،340 ،363 ،441 ،183 ،194 ،209، 263و...؛
3) علمی: حکمت 128 ،206 ،400و...؛
4) روان شناسی: حکمت 91 ،118، 143 ،167، 175، و...؛
5) جامعه شناسی: حکمت 102، 114، 369، 468، و...؛
6) اخلاقی: حکمت 2 ،3، 4 ،5 ،12، 28 ،33 ،126، 410، 161، 223، 234؛
7) بهداشتی: حکمت 128 ،397؛
8) نظامی: حکمت 11، 52، 233، 307 ،318؛
9) روابط اجتماعی: حکمت 34 ،35 ،1 ،33 ،50؛
10) مردم داری: حکمت 268، 293 ،346، 360 ،410؛
11) مردم شناسی: حکمت 120، 123، 172، 372، 295، 199، 269، 350؛
12) شیوه حکومت داری: حکمت37، 387 ،332 ،263 ،222و176؛
13) آینده نگری: حکمت 102، 369، 464، 468؛
14) ارزش علم: حکمت 338 و366؛
15) خودسازی: حکمت25 ،24 ،23، 87، 326، 349 ،417؛
16) اهل بیت(ع): حکمت109 ،111 ،112؛
17) تفسیر قرآن: حکمت 270، 313، 93، 99و31؛
18) خطاطی: حکمت315.
مطالب متنوع و ارزشمند نهج البلاغه منحصر به عصر و زمان خاصی نیست و هرچند سید رضی(قدس سره) آن را نهج البلاغه، یعنی راه بلاغت یا راه های بلاغت نامیده است، اما با سیری کوتاه در معارف بلند آن در می یابیم که این مجموعه ی بی نظیر را همچنین باید نهج الحیاه، نهج الحکومه، نهج الفلاح، نهج السعاده و السلامه نامید. نهج البلاغه اخ القرآن است. در مورد پیامبر(ص) گفته اند: «کان خلقه القرآن»، درباره ی علی(علیه السلام) نیز باید گفت:» کان خلقه نهج البلاغه». آری این کتاب تفسیر دین، راه گشای فصاحت و بلاغت، کتاب ارشاد و آموزش سنت و سیاست، حکمت و حکومت، کتاب اخلاق و تهذیب نفس، رهبری و رهروی، دستورالعمل چگونه بودن، مرامنامه ی هستی، قانون حمایت، طراز زیستن، نردبان تعالی، ابراز معرفت خدا و خود، رسواگر چهره ی نفاق، و افشاگر شرک است.
نهج البلاغه، دلبستگی به دنیا را تحقیر می کند تا آخرت را بزرگ بدارد. راه را از چاه می شناساند، و از هر مقوله مقاله ای دارد، برای هر دردی درمانی و برای هر نیازی پاسخی، و کتاب همیشه و همه است (دشتی،1375، 9- 17) .
پی نوشت ها :
1- درگذشته سخنرانی ها ارزش مند را «خطبه» و سخنور توانا را خطیب می گفتند، و ایراد خطبه، آن هم به صورت ارتجاعی، نوعی هنر و توانایی عقلی و علمی و سیاسی یک سخنور به حساب می آمده است.
2- این شماره ها بر اساس شماره های نهج البلاغه با ترجمه ی محمد دشتی می باشد.
منبع: نشریه اندیشه حوزه، شماره85.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

خانه وسیع

خانه وسیع

علاء عرض كرد: عبائى (ناچيز) پوشيده و از دنيا كناره گرفته است . على عليه السلام فرمود: او را نزد من بياور، وقتى كه عاصم به حضور على عليه السلام آمد، حضرت به او فرمود: (اى دشمنك جان خود، شيطان در تو راه يافته و تو صيد او شده اى آيا به خانواده ات رحم نمى كنى ؟ تو خيال مى كنى خداوند خداوند كه طيبات (زندگى خوب ) رابر تو حلال كرده ، دوست ندارد كه از آنها بهره مند شوى ؟!
سرکشي ابليس

سرکشي ابليس

ولي سرانجام ابليس (پدر شيطانها) او را فريب داد، و بر او حسادت ورزيد، چرا که ابليس از اينکه حضرت آدم در بهشت در جايگاه هميشگي و همنشين نيکان است، ناراحت بود، وسوسه هاي او باعث شد که آدم(ع) يقين خود را به شک و وسوسه او از دست داد، و تصميم محکم خويش را باسخنان بي اساس او مبادله کرد.
No image

یاد جانسوز علی (ع) از یاران شهید

سپس با صدای بلند فریاد زد: «الجهاد الجهاد عباد الله، الا و انّی معسکر فی یومی هذا، فمن اراد الرّواح الی الله فلیخرج؛ بندگان خدا، جهاد! جهاد! ... همگان بدانید که من امروز لشکر به سوی جبهه، حرکت می دهم، هر آن کس که هوای کوچ به سوی خدا را دارد، از خانه بیرون آید و با ما حرکت کند».
انتقاد شدید به حامیان باطل

انتقاد شدید به حامیان باطل

امام علی (علیه السلام) به این ترتیب به همه کوته فکران و جاهلان، هشدار داد که فریب شیّادان را نخورند، بنده شکم و پول نباشند، و از ستمگران و مفسدین، تقلید ننمایند، و گرنه همچون مردم بصره، صید شیادان قدّاره بند می شوند و دنیا و آخرتشان تباه می گردد.
اعلام آماده باش

اعلام آماده باش

در روز موعود، افراد پاکدل و مؤمنان واقعی در محل حاضر شدند، ولی تعداد آنها کمتر از سیصد نفر بود، وقتی که تعداد این جمعیت را به علی (علیه السلام) گزارش دادند، آن حضرت فرمود: اگر عده این افراد به هزار نفر می رسید، درباره آنها رأی و حکمی داشتم ولی اکنون فرمانی در این باره نخواهم داد.

پر بازدیدترین ها

قاطعیت، برای اجرای عدالت

قاطعیت، برای اجرای عدالت

بنابر این، با این دوگانگی نمی توانم، با شما باشم، سپس فرمود:« ای مردم مرا در راه اصلاح و سامان یافتن جامعه خودتان كمك كنید، و ایم الله لانصفن المظلوم من ظالمه و لاقودن الظالم بخزامته، حتی اورده منهل الحق وان كان كارها؛ سوگند به خدا داد مظلوم را از ستمگر می گیرم، و افسار ستمگر را می كشم، تا او را به آبشخور حق، وارد سازم، هر چند ناخوشایند او باشد»
نوید به قیام و ظهور جهانی حضرت مهدی (عج)

نوید به قیام و ظهور جهانی حضرت مهدی (عج)

ایا با توجه به پنج موضوع فوق و توجه به سخن علی (علیه السلام) ، به خصوص دقت در کلمه «علینا» (به سوی ما اهل بیت رو می آورند) می توان چنین حکومتی را به حکومتهای باطل نسبت داد؟! مسلّماً جواب منفی است. بنابراین، سخن فوق نوید به حکومت مصلح کل حضرت مهدی (علیه السلام) می باشد.
No image

مناظره با خوارج

امام به ابن عباس فرمود: «لَا تُخَاصِمْهُمْ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّ الْقُرْآنَ حَمَّالٌ ذُو وُجُوهٍ تَقُولُ وَ یَقُولُونَ وَ لَكِنْ خَاصِمْهُمْ بِالسُّنَّهِ فَإِنَّهُمْ لَنْ یَجِدُوا عَنْهَا مَحِیصاً؛ به وسیله آیات قرآن با خوارج مناظره مکن، زیرا قرآن کتابی است که می توان آیاتش را با احتمالات و توجیهات گوناگون معنی کرد، تو چیزی می گویی و آنها چیز دیگر (و سخن به جایی نمی رسد) ولی با سنت پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم) با آنها بحث کن که در برابر آن پاسخی نخواهند یافت
وارستگی عیسی (ع)

وارستگی عیسی (ع)

امام صادق (علیه السلام) فرمود: در کتاب انجیل آمده: عیسی (علیه السلام) به خدا عرض می کرد: «خدایا، صبح، گرده نان جوین به من عطا کن، و شب نیز آن را به من بده، و بیشتر نده که طغیان کنم»
نهی از حرکت ذلّت بار

نهی از حرکت ذلّت بار

در این هنگام یکی از سران این قبیله به نام «حرب بن شرحبیل» به حضور آن حضرت آمد. امام به او فرمود: «این گونه که احساس می کنم، زن های شما بر شما مسلط شده اند آیا آنها را از گریه کردن، باز نمی دارید؟!».
Powered by TayaCMS