حکمت 296 نهج البلاغه : ضرورت پاسخ دادن به درخواستها

حکمت 296 نهج البلاغه : ضرورت پاسخ دادن به درخواستها

متن اصلی حکمت 296 نهج البلاغه

موضوع حکمت 296 نهج البلاغه

ترجمه مرحوم فیض

ترجمه مرحوم شهیدی

شرح ابن میثم

ترجمه شرح ابن میثم

شرح مرحوم مغنیه

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

شرح لاهیجی

شرح ابن ابی الحدید

شرح نهج البلاغه منظوم

متن اصلی حکمت 296 نهج البلاغه

296 وَ قَالَ عليه السلام إِنَّ الْمِسْكِينَ رَسُولُ اللَّهِ فَمَنْ مَنَعَهُ فَقَدْ مَنَعَ اللَّهَ وَ مَنْ أَعْطَاهُ فَقَدْ أَعْطَى اللَّهَ

موضوع حکمت 296 نهج البلاغه

ضرورت پاسخ دادن به درخواستها

(اخلاقى، اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: نيازمندى كه به تو روى آورده فرستاده خداست، كسى كه از يارى او دريغ كند،

ترجمه مرحوم فیض

296- امام عليه السّلام (در دستگيرى از مستمندان) فرموده است 1- مسكين و بى چيز فرستاده خدا است (چون خدا او را از روزى كم بهره گردانيده بآن ماند كه او را نزد غنىّ و چيزدار فرستاده تا او را به فرستاده خود آزمايش نمايد) پس كسيكه او را منع كند (كمكى ننمايد) خدا را منع نموده (دستور او را كه توانايان بايد از بينوايان دستگيرى كنند رفتار نكرده) و كسيكه باو چيزى ببخشد بخدا داده (بدستور او عمل نموده).

( . ترجمه وشرح نهج البلاغه(فیض الاسلام)، ج 6 ، صفحه ی 1232)

ترجمه مرحوم شهیدی

304 [و فرمود:] گدا فرستاده خداست، كسى كه او را محروم دارد خدا را محروم داشته، و آن كه بدو بخشد خدا را سپاس و حرمت گذاشته.

( . ترجمه نهج البلاغه شهیدی، ص 415 و 416)

شرح ابن میثم

288- و قال عليه السّلام:

إِنَّ الْمِسْكِينَ رَسُولُ اللَّهِ- فَمَنْ مَنَعَهُ فَقَدْ مَنَعَ اللَّهَ- وَ مَنْ أَعْطَاهُ فَقَدْ أَعْطَى اللَّهَ

المعنى

رغّب في إعطاء المسكين بضمير صغراه ما ذكر، و استعار له لفظ رسول اللّه باعتبار أنّه طالب للّه و بامر اللّه. و تقدير الكبرى: و كلّ من كان كذلك فيجب إعطاؤه و إرضاه.

( . شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 396 و 397)

ترجمه شرح ابن میثم

288- امام (ع) فرمود:

إِنَّ الْمِسْكِينَ رَسُولُ اللَّهِ- فَمَنْ مَنَعَهُ فَقَدْ مَنَعَ اللَّهَ- وَ مَنْ أَعْطَاهُ فَقَدْ أَعْطَى اللَّهَ

ترجمه

«آدم تنگدست فرستاده خداست، كسى كه به او چيزى ندهد، در حقيقت حق خدا را نداده و كسى كه به او چيزى بدهد، در حقيقت به خدا داده است.»

شرح

در باره كمك به تهيدست به وسيله قياس مضمرى تشويق كرده است كه صغراى آن جمله اى است كه ذكر شد، كلمه رسول اللّه را استعاره براى فقير آورده است به اين جهت كه او در راه خدا و به امر خدا كمك مى طلبد، و كبراى مقدّر نيز چنين است: و هر كس اين طور باشد، بايد به او كمك كرد و او را راضى نمود.

( . ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 672)

شرح مرحوم مغنیه

304- إنّ المسكين رسول اللّه، فمن منعه فقد منع اللّه، و من أعطاه فقد أعطى اللّه.

المعنى

المراد بالمسكين صاحب الحاجة مهما كان نوعها، و المراد برسول اللّه هنا أمره تعالى و طلبه، و المعنى ان من يأته صاحب حاجة يقدر على قضائها و ردها و لم يقضها- فقد رد أمر اللّه و عصاه.. و عن المعصوم: ان رسول اللّه (ص) أشد سرورا بقضاء حاجة المحتاج من صاحبها. و سبق الكلام عن ذلك في الرسالة 50 و الحكمة 100.

( . فی ضلال نهج البلاغه، ج 4، ص 399)

شرح شیخ عباس قمی

62- إنّ المسكين رسول اللّه، فمن منعه فقد منع اللّه، و من أعطاه فقد أعطى اللّه.«» هذا حضّ على الصدقة.«» و ورد: «اتّقوا النار و لو بشقّ تمرة، فإن لم تجدوا فبكلمة طيّبة».

و ورد: «لو صدق السائل لما أفلح من ردّه».

( . شرح حکم نهج البلاغه، «»ص64 و 65)

شرح منهاج البراعة خویی

(293) و قال عليه السّلام: إنّ المسكين رسول اللَّه، فمن منعه فقد منع اللَّه، و من أعطاه فقد أعطى اللَّه.

اللغة

(المسكين) ج: مساكين: الّذي لا شي ء له، الّذي لا شي ء له يكفى عياله الذليل المقهور- المنجد- .

المعنى

(المسكين) هو المحتاج إلى قوته أو قوت عياله، فيستحقّ الصّدقة الواجبة منها و المندوبة، فاذا سأل الحاجة فكأنّه مبعوث من جانب اللَّه، فمن أعطاه فقد أعطى اللَّه كما ورد: أنّ الصّدقة تقع من يد المعطي في يد اللَّه.

الترجمة

فرمود: مسكين فرستاده خدا است، هر كس دريغش دارد از خدا دريغ داشته و هر كس باو بخشد بخدا بخشيده.

  • فرستاده حق بود مستمندچو آيد برت برخورش بي گزند
  • دريغ از وى آمد دريغ از خداعطا بر وى آمد عطا بر خدا

( . منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، ج 21، ص 394 و 395)

شرح لاهیجی

(340) و قال (- ع- ) انّ المسكين رسول اللّه فقد منعه فقد منع اللّه و من اعطاه فقد اعطى اللّه يعنى و گفت (- ع- ) بتحقيق كه فقير فرستاده خداء است يعنى از براى قرض خواستن پس كسى كه منع كرد عطاء باو را بتحقيق كه منع كرده است عطاء بخدا را و كسى كه عطاء باو كرد بتحقيق كه عطاء كرده است بخدا

( . شرح نهج البلاغه نواب لاهیجی، ص 320)

شرح ابن ابی الحدید

310: إِنَّ الْمِسْكِينَ رَسُولُ اللَّهِ- فَمَنْ مَنَعَهُ فَقَدْ مَنَعَ اللَّهَ- وَ مَنْ أَعْطَاهُ فَقَدْ أَعْطَى اللَّهَ هذا حض على الصدقة- و قد تقدم لنا قول مقنع فيها- . و

في الحديث المرفوع اتقوا النار و لو بشق تمرة- فإن لم تجدوا فبكلمة طيبة

و قال ص لو صدق السائل لما أفلح من رده

و قال أيضا من رد سائلا خائبا- لم تغش الملائكة ذلك البيت سبعة أيام

- . و كان ص لا يكل خصلتين إلى غيره- كان يصنع طهوره بالليل و يخمره- و كان يناول المسكين بيده- . و قال بعض الصالحين- من لم تكن نفسه إلى ثواب الصدقة- أحوج من الفقير إلى صدقته- فقد أبطل صدقته و ضرب بها وجهه- . و قال بعضهم الصلاة تبلغك نصف الطريق- و الصوم يبلغك باب الملك- و الصدقة تدخلك عليه

( . شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید) ج 19، ص 210)

شرح نهج البلاغه منظوم

[295] و قال عليه السّلام:

إنّ المسكين رسول اللّه فمن منعه فقد منع اللّه، و من أعطاه فقد أعطى اللّه.

ترجمه

مسكين و مستمند فرستاده خدا است (كه نزد تو آمده است تا بواسطه بخششى كه در باره او مسكينى تو را به بهشت بكشاند) هر كه او را از چيزى مانع شد، البتّه خداى را منع كرده است، و هر كه او را چيزى بخشود خداى را بخشوده است.

نظم

  • بمسكينان ببايد چيز دادنعطا را در بصورتشان گشادن
  • مساكين گر فقيرند و ملول اندز درگاه خدا بر تو رسول اند
  • كسى گر از عطاشان گشت مانعرسولان خدا را كرده ضايع
  • و گر كه كس بر آنان مال بخشودبنزد حق با رج و رتبه افزود
  • لب سائل كس از مهر از درم كرد بنام خويش نيكى را رقم كرد
  • شود چون مرد اندر جود و بخششخدا برهاندش از رنج و آتش

( . شرح نهج البلاغه منظوم، ج 10، صفحه ی 81 و 82)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

 جامعیت و جاودانگى قرآن كریم در نهج البلاغه

جامعیت و جاودانگى قرآن كریم در نهج البلاغه

بسیارى از مخالفان قرآن كوشیده اند چنین شبهه افكنى كنند كه این كتاب آسمانى با دنیاى امروز كه عصر پیشرفت علوم و تكنولوژى است، متناسب نیست ؛ بلكه فقط اعجاز عصر پیامبر ختمى مرتبت صلى الله علیه وآله است و صرفا براى زمان ایشان شمولیت داشته است و اكنون همانند كتاب مقدس انجیل صرفا براى استفاده فردى قابلیت دارد.
  اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغهʁ)

اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغه(1)

واحدي كه مبدأ كثرت است و كم متصل و منفصل را به وسيلة آن تقسيم مي‌كنند و خلاصه آن يك كه بعدش دو، سه و چهار شمرده مي‌شود كه خداوند واحد به اين معني نيست زيرا اولاً: خدا يكي است كه ثاني و ثالث ندارد؛ ثانياً: از اوصاف اين معني قلت و كمي است يعني دو و سه و چهار بيشتر از آن است و خداوند موصوف به قلت نمي‌شود زيرا تمام اوصاف كماليه در ذات باري به نحو اتمّ و اكمل موجود است. علي (عليه السّلام)در عبارت اوّل و پنجم مذكور به اين معني اشاره فرموده و چنين وحدتي را از خداوند نفي نموده است.
 مشتركات قرآن و نهج البلاغهʄ)

مشتركات قرآن و نهج البلاغه(4)

خداوند در ذيل بسياري از آياتي كه نعمتهاي خود را شرح مي‌دهد، مي‌فرمايد:«إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ؛ (رعد/ 4) همانا در آنچه ذكر شد، نشانه‌ها و عبرتهايي براي گروه خردمندان است.»
 مشتركات قرآن و نهج البلاغهʃ)

مشتركات قرآن و نهج البلاغه(3)

مولي الموحّدين نيز در نهج البلاغه مي‌فرمايد: «بَعَثَ رُسُلَهُ بِما خَصَّهُمْ بِهِ مِنْ وَحْيِهِ وَ جَعَلَهُمْ حُجَّةً لَهُ عَلي خَلْقِهِ لِئَلّا تَجِبَ الْحُجَُّة لَهُمْ‌ بِتَر‌كِ الْإعْذارِ إِلَيْهِمْ؛‌(خطبة 144) خداوند پيغمبرانش را با اختصاص وحي، برانگيخت و ايشان را بر مخلوقش، حجّت گردانيد تا آنها را بر خدا دستاويزي و عذري نباشد.»
 اثرپذيري نهج البلاغه از قرآن كريم ʁ)

اثرپذيري نهج البلاغه از قرآن كريم (1)

قرآن، يگانه معجزة ماندگار بشريت است كه بر زبان انسان عالم كون و مكان جاري گشت و قلبها را متحول و مجذوب خود ساخت و اعتراف دوست و دشمن را به اعجاز خود واداشت. پس از كلام وحي، تنها كلامي كه توانست مافوق كلام خلق و مادون كلام خالق قرار گيرد، كلام علي (ع) بود؛ كلامي كه اعجاب بزرگ ترين اديبان را برانگيخت و آنان را از همانند آوري عاجز و ناتوان ساخت، و اين به علّت اثرپذيري آن از وحي بود. هدف ما از اين بحث، آشنايي اجمالي با برخي از جنبه هاي اين اثرپذيري در كلام علي (ع) است و اينكه كلام او داراي چه خصوصياتي است كه ما آن را متاثّر از وحي مي دانيم.

پر بازدیدترین ها

 اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغهʄ)

اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغه(4)

قرآن مجيد بعد از بيان اين كه منافقين از مؤمنين در قيامت تقاضايي مي كنند و نتيجه نمي گيرند، مي فرمايد: «... أَ لَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ قالُوا بَلي وَ لكِنَّكُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ وَ تَرَبَّصْتُمْ وَ ارْتَبْتُمْ وَ غَرَّتْكُمُ الْأَمانِيُّ حَتَّي جاءَ أَمْرُ اللَّهِ... (حديد/14) مگر ما در دنيا با شما نبوديم؟)اهل ايمان(مي گويند: آري. ليكن شما خويشتن را به فتنه افكنديد و منتظر مانديد و شك آورديد و آرزوها فريبتان داد تا فرمان خدا آمد.»
 بررسي‌ نظام‌ غايي‌ قرآن‌، در نهج‌البلاغه‌

بررسي‌ نظام‌ غايي‌ قرآن‌، در نهج‌البلاغه‌

آن‌ فاعل‌ غيرمتناهي‌ هم‌،اوّل‌، و مبدأ فاعلي‌ بالذات‌ تمام‌ ماسوي‌ است‌؛ و هم‌، آخِر، و مبدأ غايي‌ بالذات‌همة‌ ماعدي‌. هدفمند بودن‌ نظام‌ هستي‌ ـ كه‌ قرآن‌ تكويني‌ است‌ ـ و نيز هدفدار بودن‌قرآن‌ حكيم‌ ـ كه‌ جهان‌ تدويني‌ است‌ ـ بر اساس‌ دو اسم‌ از اسماي‌ حسناي‌خداوند خواهد بود.
 قرآن از نگاه امام علي علیه السلام

قرآن از نگاه امام علي علیه السلام

آنچه كه علي (ع) در توصيف جايگاه قرآن بيان داشته اند و تبيين و تفسيري كه از ابعاد كتاب آسماني به دست دادهاند؛ فراتر از آن است كه در اين سطور بگنجد. «تنها در نهج البلاغه آن حضرت (ع) 96 بار كلمة قرآن، كتاب الله، كتاب ربكم و امثال آن تكرار شده است»
 بررسي‌ نظام‌ داخلي‌ قرآن‌ در نهج‌البلاغه‌

بررسي‌ نظام‌ داخلي‌ قرآن‌ در نهج‌البلاغه‌

همين‌ معنا، درباره‌ قرآن‌ تدويني‌ ـنيزـ صادق‌ است‌. يعني‌ اگر كسي‌درباره‌ نظام‌ معرفتي‌ قرآن‌ ـ كه‌ جهان‌ علمي‌ است‌ ـ صحيح‌ بيانديشد و پرسش‌استواري‌ ارايه‌ كند، پاسخ‌ صائب‌ خود را از قرآن‌ كريم‌ دريافت‌ مي‌كند؛ ولي‌اگر كسي‌ در اين‌ باره‌ درست‌ فكر نكند، و سؤال‌ متقن‌ و مشخصي‌ را عرضه‌ندارد، اصلاً پاسخي‌ از قرآن‌ نمي‌شنود؛ و اگر در اثر خامي‌ و كژ راهه‌ رفتن‌،سؤال‌ ناصوابي‌ را مطرح‌ كند، پاسخ‌ غلطي‌ را بر قرآن‌ صائب‌ صامت‌ تحميل‌ مي‌كند.
 اثرپذيري نهج البلاغه از قرآن كريم ʃ)

اثرپذيري نهج البلاغه از قرآن كريم (3)

ايجاز "حذف" آن است كه كلماتي را در كلام به واسطة وجود قرينه حذف كنند؛ مثل: «جاهدوا في الله حقّ جهاده» (حج: 78)؛ يعني في سبيل الله. آنچه مطلوب نظر بلغا و ادباست، ايجاز قصر است كه به واسطة رعايت آن، مراتب بلاغت تفاوت مي كند، و هر كس بيشتر اين نوع ايجاز را رعايت كند، بليغ تر و عظمت كلام او بيشتر خواهد بود. در آيات قرآن، ايجاز قصر بسيار است؛ از جمله: «الا له الخلق و الامر» (اعراف: 54) - «و اعّدو لهم ما استطعتم من قوّه» (انفال: 60).
Powered by TayaCMS