حکمت 333 نهج البلاغه : در فقر و غنى

حکمت 333 نهج البلاغه : در فقر و غنى

متن اصلی حکمت 333 نهج البلاغه

موضوع حکمت 333 نهج البلاغه

ترجمه مرحوم فیض

ترجمه مرحوم شهیدی

شرح ابن میثم

ترجمه شرح ابن میثم

شرح مرحوم مغنیه

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

شرح لاهیجی

شرح ابن ابی الحدید

شرح نهج البلاغه منظوم

متن اصلی حکمت 333 نهج البلاغه

333 وَ قَالَ عليه السلام الْعَفَافُ زِينَةُ الْفَقْرِ وَ الشُّكْرُ زِينَةُ الْغِنَى

موضوع حکمت 333 نهج البلاغه

ترجمه مرحوم فیض

333- امام عليه السّلام (در فقر و غنى) فرموده است 1- آرايش دست تنگى پاكدامنى است، و آرايش توانگرى سپاسگزارى (فقير را كه گناه نكند و دست پيش مردم دراز ننمايد همه مى ستايند و بهره اش را زود مى يابد، و غنىّ كه سپاسگزار باشد مردم خير خواه او ميشوند و آن موجب افزايش نعمت خداوند گردد).

( . ترجمه وشرح نهج البلاغه(فیض الاسلام)، ج 6 ، صفحه ی 1246)

ترجمه مرحوم شهیدی

340 [و فرمود:] پاكدامنى زيور درويشى است، و سپاس زينت توانگرى.

( . ترجمه نهج البلاغه شهیدی، ص 420)

شرح ابن میثم

323- و قال عليه السّلام:

الْعَفَافُ زِينَةُ الْفَقْرِ وَ الشُّكْرُ زِينَةُ الْغِنَى

المعنى

العفّة: فضيلة القوّة الشهويّة. و ظاهر كونها زينة للإنسان و هى مع الفقر أجمل فإنّها يفيد الفقير بهاء محبّة في قلوب الخلق و يكسبه المدح و الثناء منهم و يظهر أثرها عليه بسرعة. و إن فقدها الفقير خسر الدنيا و الآخرة، و كذلك الشكر من فضائل القوّة الشهويّة أيضا و قبيح بالغنىّ مقابلة نعم اللّه بالكفران. فزينة غناه و تمامه إذن شكره له.

( . شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 409)

ترجمه شرح ابن میثم

323- امام (ع) فرمود:

الْعَفَافُ زِينَةُ الْفَقْرِ وَ الشُّكْرُ زِينَةُ الْغِنَى

ترجمه

«پاكدامنى زينت تنگدستى، و سپاسگزارى زينت توانگرى است».

شرح

پاكدامنى فضيلتى براى قوه شهويّه است و پيداست كه پاكدامنى زينتى است براى انسان كه با وجود تنگدستى زيبنده تر است، از آن رو كه پاكدامنى به شخص تنگدست ارزشى مى دهد كه مردم به دل او را دوست مى دارند و او را مدح و ثنا مى گويند و اثر پاكدامنى در فقير خيلى زود ظاهر مى گردد. و اگر پاكدامن نباشد، در دنيا و آخرت زيانكار است. و همچنين سپاسگزارى نيز از جمله فضايل قوه شهويّه است، و براى توانگر زشت است كه در برابر نعمتهاى الهى كفران كند، بنا بر اين زينت توانگرى و كمال آن به سپاسگزارى است.

( . ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 693 و 694)

شرح مرحوم مغنیه

339- العفاف زينة الفقر، و الشّكر زينة الغنى.

المعنى

الفقر داعية للمقت، كما قال الإمام لولده محمد بن الحنفية في الحكمة 318، و العفة داعية للحب. و الحسنات يذهبن السيئات- و على الأقل- خلطوا عملا صالحا و آخر سيئا، أما الشكر و التواضع مع الغنى فخير على خير.

( . فی ضلال نهج البلاغه، ج 4، ص 416)

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

(328) و قال عليه السّلام: العفاف زينة الفقر، و الشّكر زينة الغنى.

المعنى

العفّة كفّ النفس عمّا يدعو إليه الشّهوة دون مقتضى الشرع و العقل، و العفّة في الفقير أن يكفّ نفسه عن الطمع بما في أيدي الناس و أن لا يتعرّض لما هو محرّم عليه في طلب المعاش، فاذا تعفّف الفقير فقد زيّن فقره و اكتسب المحبّة في قلوب النّاس و التقرّب إلى اللَّه، كما أنّ زينة الغنى و الثروة هو الشكر للَّه تعالى بأداء ما يجب عليه من الحقوق و الاحسان إلى الخلق، و اقام الفوائد العامّة و الصّدقات الجارية من إصلاح الطرق و المعابر و بناء المدارس و المساجد و سائر الامور الخيرية.

الترجمة

فرمود: عفّت و قناعت زيور فقر است، و سپاسگزارى زيور توانگري.

  • زينت فقر بود عفّت نفسزيور از بهر غنا شكر خدا است

( . منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، ج 21، ص 425)

شرح لاهیجی

(375) و قال (- ع- ) العفاف زينة الفقر و الشّكر زينة الغنى يعنى و گفت (- ع- ) كه سؤال نكردن زيور فقير است و شكر نعمت كردن زيور مالدار

( . شرح نهج البلاغه نواب لاهیجی، ص 322)

شرح ابن ابی الحدید

347: الْعَفَافُ زِينَةُ الْفَقْرِ وَ الشُّكْرُ زِينَةُ الْغِنَى قد سبق القول في أن الأجمل بالفقير أن يكون عفيفا- و ألا يكون جشعا حريصا- و لا جادا في الطلب متهالكا- و أنه ينبغي أنه إذا افتقر- أن يتيه على الوقت و أبناء الوقت- فإن التيه في مثل ذلك المقام لا بأس به- ليبعد جدا عن مظنة الحرص و الطمع- . و قد سبق أيضا القول- في الشكر عند النعمة و وجوبه- و أنه سبب لاستدامتها- و أن الإخلال به داعية إلى زوالها و انتقالها- و ذكرنا في هذا الباب أمورا مستحسنة فلتراجع- و قال عبد الصمد بن المعذل في العفاف-

سأقنى العفاف و أرضى الكفاف و ليس غنى النفس حوز الجزيل

و لا أتصدى لشكر الجواد

و لا أستعد لذم البخيل

و أعلم أن بنات الرجاء تحل العزيز محل الذليل

و أن ليس مستغنيا بالكثير

من ليس مستغنيا بالقليل

( . شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید) ج 19، ص 255)

شرح نهج البلاغه منظوم

[332] و قال عليه السّلام:

العفاف زينة الفقر، و الشّكر زينة الغنى.

ترجمه

پاك دامنى آرايش نادارى است، و سپاسگزارى پيرايه دارائى.

نظم

  • هر آن مردى ندار و تنگدست استبگردن از عفافش پالهنگ است
  • ز زشتى تن چو او با فقر پيرا استز عفّت فقر را پيكر خوش آر است
  • بدست تنگ چون شد پاكدامناز او خوشنود باشد ذات ذو المنّ
  • ز ثروت وز بجسم كس لباس استوز آن ثروت بيزدان در سپاس است

(همان شكر و سپاس وى ز نعمت) (بود تاجى بفرق مال و ثروت)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

 جامعیت و جاودانگى قرآن كریم در نهج البلاغه

جامعیت و جاودانگى قرآن كریم در نهج البلاغه

بسیارى از مخالفان قرآن كوشیده اند چنین شبهه افكنى كنند كه این كتاب آسمانى با دنیاى امروز كه عصر پیشرفت علوم و تكنولوژى است، متناسب نیست ؛ بلكه فقط اعجاز عصر پیامبر ختمى مرتبت صلى الله علیه وآله است و صرفا براى زمان ایشان شمولیت داشته است و اكنون همانند كتاب مقدس انجیل صرفا براى استفاده فردى قابلیت دارد.
  اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغهʁ)

اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغه(1)

واحدي كه مبدأ كثرت است و كم متصل و منفصل را به وسيلة آن تقسيم مي‌كنند و خلاصه آن يك كه بعدش دو، سه و چهار شمرده مي‌شود كه خداوند واحد به اين معني نيست زيرا اولاً: خدا يكي است كه ثاني و ثالث ندارد؛ ثانياً: از اوصاف اين معني قلت و كمي است يعني دو و سه و چهار بيشتر از آن است و خداوند موصوف به قلت نمي‌شود زيرا تمام اوصاف كماليه در ذات باري به نحو اتمّ و اكمل موجود است. علي (عليه السّلام)در عبارت اوّل و پنجم مذكور به اين معني اشاره فرموده و چنين وحدتي را از خداوند نفي نموده است.
 مشتركات قرآن و نهج البلاغهʄ)

مشتركات قرآن و نهج البلاغه(4)

خداوند در ذيل بسياري از آياتي كه نعمتهاي خود را شرح مي‌دهد، مي‌فرمايد:«إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ؛ (رعد/ 4) همانا در آنچه ذكر شد، نشانه‌ها و عبرتهايي براي گروه خردمندان است.»
 مشتركات قرآن و نهج البلاغهʃ)

مشتركات قرآن و نهج البلاغه(3)

مولي الموحّدين نيز در نهج البلاغه مي‌فرمايد: «بَعَثَ رُسُلَهُ بِما خَصَّهُمْ بِهِ مِنْ وَحْيِهِ وَ جَعَلَهُمْ حُجَّةً لَهُ عَلي خَلْقِهِ لِئَلّا تَجِبَ الْحُجَُّة لَهُمْ‌ بِتَر‌كِ الْإعْذارِ إِلَيْهِمْ؛‌(خطبة 144) خداوند پيغمبرانش را با اختصاص وحي، برانگيخت و ايشان را بر مخلوقش، حجّت گردانيد تا آنها را بر خدا دستاويزي و عذري نباشد.»
 اثرپذيري نهج البلاغه از قرآن كريم ʁ)

اثرپذيري نهج البلاغه از قرآن كريم (1)

قرآن، يگانه معجزة ماندگار بشريت است كه بر زبان انسان عالم كون و مكان جاري گشت و قلبها را متحول و مجذوب خود ساخت و اعتراف دوست و دشمن را به اعجاز خود واداشت. پس از كلام وحي، تنها كلامي كه توانست مافوق كلام خلق و مادون كلام خالق قرار گيرد، كلام علي (ع) بود؛ كلامي كه اعجاب بزرگ ترين اديبان را برانگيخت و آنان را از همانند آوري عاجز و ناتوان ساخت، و اين به علّت اثرپذيري آن از وحي بود. هدف ما از اين بحث، آشنايي اجمالي با برخي از جنبه هاي اين اثرپذيري در كلام علي (ع) است و اينكه كلام او داراي چه خصوصياتي است كه ما آن را متاثّر از وحي مي دانيم.

پر بازدیدترین ها

 قرآن درآيينه نهج البلاغه

قرآن درآيينه نهج البلاغه

حضرت على(عليه السلام) در نهج البلاغه، بيش از بيست خطبه را به معرفى قرآن و جايگاه آن اختصاص داده است و گاه بيش از نصف خطبه به تبيين جايگاه قرآن و نقش آن در زندگى مسلمانان و وظيفه آنان در مقابل اين كتاب آسمانى اختصاص يافته كه پرداختن به همه آن ها مجالى ديگر مى طلبد.
 تجلی قرآن در نهج‏ البلاغه

تجلی قرآن در نهج‏ البلاغه

امام(ع) در توصيف پيامبر اكرم(ص) مي فرمايد: «… و دعا الي الحكمة و الموعظة الحسنة»3 كه اشاره است به آيه شريفه: «ادع الي سبيل ربك بالحكمة و الموعظة الحسنة (نحل، 16/125). با حكمت و اندرز نيكو به راه پروردگارت دعوت كن»
 مشتركات قرآن و نهج البلاغهʃ)

مشتركات قرآن و نهج البلاغه(3)

مولي الموحّدين نيز در نهج البلاغه مي‌فرمايد: «بَعَثَ رُسُلَهُ بِما خَصَّهُمْ بِهِ مِنْ وَحْيِهِ وَ جَعَلَهُمْ حُجَّةً لَهُ عَلي خَلْقِهِ لِئَلّا تَجِبَ الْحُجَُّة لَهُمْ‌ بِتَر‌كِ الْإعْذارِ إِلَيْهِمْ؛‌(خطبة 144) خداوند پيغمبرانش را با اختصاص وحي، برانگيخت و ايشان را بر مخلوقش، حجّت گردانيد تا آنها را بر خدا دستاويزي و عذري نباشد.»
 قرآن در نهج البلاغه

قرآن در نهج البلاغه

امیرمؤمنان علی علیه السلام در خطبه ای از نهج البلاغه در توصیف این کتاب آسمانی چنین می فرماید: «قرآن نوری است که خاموشی ندارد، چراغی است که درخشندگی آن زوال نپذیرد، دریایی است که ژرفای آن درک نشود، راهی است که رونده آن گمراه نگردد.
 اثرپذيري نهج البلاغه از قرآن كريم ʂ)

اثرپذيري نهج البلاغه از قرآن كريم (2)

عرب پيش از نزول قرآن گاهي در شعر خود از اين تنوّع صورت بهره مي برد؛ امّا اغلب به دليل اسراف و تكرار، اين تنوّع آنان به ملال مي انجاميد. در نثر، چه مرسل و چه مسجّع، نيز چنين سلامت و رواني و حلاوتي كه در قرآن مشهود است، سابقه نداشت و در بهترين نثرهاي عرب عيبهايي يافت مي شد كه از سلامت و رواني تركيب آن مي كاست و امكان نداشت مثل قرآن قابل ترتيل باشند. اگر هم براي ترتيل آن پافشاري مي شد، بوي تكلّف از آن به مشام مي رسيد و از شأن كلام مي كاست.
Powered by TayaCMS