رمضان، ماه بهشتی شدن

رمضان، ماه بهشتی شدن

رمضان، ماه بهشتی شدن

محبت خدا به بندگانش

توجه اهل بیت به دوستان خود

کلید واژه ها: ماه رمضان - محبت خدا – دوستان اهل بیت.

رمضان، ماه بهشتی شدن

پیامبر خدا صلی الله... -کسی که احاطه کامل به عالم دارد «ما ینطق عن الهوی»[1] و از روی هوی و هوس حرفی نمی گویند- فرمودند: «ایها الناس ان ابواب الجنان فی هذا الشهر مفتحه فسئلوا ربکم ان لایغلقها علیکم»[2]. ای مردم در ماه مبارک رمضان درهای بهشت به روی شما باز شده است. از خدای متعال بخواهید که این درها همیشه به روی شما باز باشد. هر چیزی که ما را به خدا نزدیک بکند درِ بهشت است. در ماه مبارک رمضان خیلی ها به مسجد می آیند، نمازخوان می شوند، مجبورا سحر بلند می شوند؛ اما بعد ماه مبارک تا رمضان سال بعد این ها را ترک می کنند. سعی کنیم درهای باز شده بهشت را باز نگه داریم. آیت الله مرعشی نجفی(ره)فرمودند: سعی کنید در سحر ولو دقایقی بیدار بشوید، دقایق عجیبی هستند. اگر حال نماز نداشتید، مطالعه بکنید، ذکری بگویید، استغفار بکنید. مرحوم شیخ رجب علی خیاط فرمودند: حتی اگر کسی حال نماز شب نداشت، در همان رختخواب بگوید: خدایا من بیچاره ام، دست من را بگیر. خدا را چه دیدی؟ یک وقت دیدی همان دعا گرفت. هر طور که می توانید با خدا ارتباط برقرار کنید.

حضرت فرمودند: «درهای جهنم هم در این ماه بسته شده است»[3]. از خدا بخواهید که همیشه بسته باشد. درب جهنم یعنی گناه، تهمت، دروغ، غیبت، اذیت کردن. در روایات بر دو چیزخیلی پا فشاری شده است؛ مواظب باشیم کسی را آزار ندهیم. چون خدا ارحم الراحمین و سریع الرضا است؛ هر چه هم باشیم، زود می توانیم راضیش کنیم؛ اما راضی کردن مردم به این راحتی ها نیست. یا کسی که صله رحم بکند، خدا او را به رحمت خودش وصل می کند و کسی که قطع رحم بکند، خدا او را از رحمت خودش قطع می کند. پیامبر فرمودند: «من آذی مومنا فقد آذانی و من آذانی فقد آذی الله»[4].اگر کسی یک بنده خدایی را اذیت بکند، مرا اذیت کرده و کسی که مرا اذیت کرد، خدا را اذیت کرده است. بعد می فرماید: «و من آذا الله فهو ملعون فی التورات و الانجیل و الزبور و الفرقان»[5].کسی هم که خدا را اذیت کرد، ملعون در چهار کتاب آسمانی است. با این سخت گیری دین، چرا ما مردم آزاری می کنیم؟ اجحاف و بی انصافی می کنیم. بعضی کارگرها می گویند که صاحب کار پول دارد؛ اما ما را به سر می دواند. دین اسلام دستور داده تا عرق کارگر خشک نشده، مزدش را بدهید. هر چیزی که اسلام در آن پافشاری دارد ما آن را سهل و راحت می گیریم. می گوییم شیعه ایم، محب اهل بیتیم؛ اما این کارها را هم می کنیم، در خانه بداخلاقی می کنیم و هزار کار دیگر که نباید بکنیم ولی می کنیم.

پیامبر فرمودند: شیطان در این ماه در زنجیر است. از خدا بخواهیم که هیچ وقت آزاد نشود. از نوارهای مبتذل و غذاهای شبهه ناک دوری کنیم. خدا در شب های قدر همه طالبان بخشیده شدن را می بخشد ولو گناه کارترین افراد باشند. باخانواده و دوستان قطع رحم نکنیم. دختری می گفت: من شش ماه هست که با مادرم قهر هستم. در خانه با مادرش زندگی می کرد و مجرد بود. وقتی به او گفتم خدا فرموده کسی که با مادرش قهر کند ملعون است، گفت: حاج آقا، نمی دانستم که قهر با مادر این قدر گناه بزرگی است.

محبت خدا به بندگانش

«واعتصموابالله»[6]. در همه حال به خدا چنگ بزنید و به خدا پناهنده بشوید. آقای قرائتی می گفتند: همین هایی که طرف دار من هستند اگر شایعه ای پخش بشود که قرائتی چهار تا زن گرفته، می گویند مرگ بر قرائتی و ما را رها می کنند. چرا اینقدر به افراد دل ببندیم؟ بیاییم به خدا دل ببندیم. همان اولادی که بزرگشان کردیم، بعد مردن یک شب هم در خانه نگهمان نمی دارند؛ می گویند: ما می ترسیم، ببرید در سردخانه بگذارید. دو نسل هم که بگذرد، اسم و رسممان هم فراموش می شود.

در روایت داریم: یک نفر در بیابان می آمد که به خدمت پیامبر برسد. در مسیر که می آمد، چند تا جوجه پرنده دید، این ها را گرفت و در بقچه اش گذاشت و به راهش ادامه داد. همان طور که میآمد، مادر این ها هم بالای سر این بنده خدا می پرید و سرو صدا می کرد. وقتی خدمت پیامبرخدا رسید، گفت: یارسول الله(ص)، من این ها را گرفتم و این پرنده ای که پرواز می کند، مادر این هاست که ما را رها نمی کند. بقچه را که باز کرد، مادر پرنده هاکنار جوجه هایش آمد. پیامبر از این منظره خیلی منقلب شدند و فرمودند: این مادر چقدر جوجه هایش را دوست دارد. به خاطر این جوجه ها حاضر است اسیر بشود، کشته بشود. بعد فرمودند: خدای متعال هزار برابر بیشتر از محبت مادر به بچه هاش، برای ما مهربان تر است. خدای متعال ما را خلق کرده و فقط او قدر ما را می داند؛ چرا از خدا فرار می کنیم؟

شخصی می گفت: مرحوم آیت را در عالم خواب دیدم، از ایشان پرسیدم که در آن عالم چه چیزی بیشتر به درد آدم می خورد؟ فرمود: در این زمان مردم پشت به خدا کرده اند و دارند فرار می کنند؛ بالاترین عملی که ما را به خدا نزدیک می کند، این است که بنده ای را با خدا آشتی بدهیم.

توجه اهل بیت به دوستان خود

امام صادق(ع) می فرماید: چه می شود شما را که در حق ما استخفاف می کنید، به ما اهانت می کنید. شخصی عرض کرد: یابن رسول الله، ما غلط می کنیم، ما کی به شما اهانت کردیم؟ حضرت فرمودند: همین تو که می گویی ما اهانت نمی کنیم، به تازگی ما را ناراحت کردی. گفت: آقا من کی شما را ناراحت کردم؟ من اصلا شما را ندیدم. حضرت فرمود: در مسیری که می آمدی، سواره بودی، کسی در راه مانده بود و نمی توانست راه برود، به تو التماس کرد که من را سوار کن، ولی تو اهمیت ندادی. کسی که به دوست ما اهانت کند و سبکش بکند، به ما اهانت کرده و ما را سبک گرفته است.

حجةالاسلام و المسلمین فرحزاد


[1] . نجم، آیه 3.

[2] . وسائل الشیعه/شیخ حر عاملی/10/314/18 – باب تاکد استجاب الاجنهاد فی العباده سیما الدعاء والاستغفار والعتق والصدقه فی شهر رمضان و خصوصا لیله القدر و اخر لیله فی الشهر ...ص: 303

[3]. بحار الانوار /علامه مجلسی /93/358// باب46- وجوب صموم شهر رمضان وفضله ...ص:337

[4]. مستدرک الوسائل /محدث نوری /9/99/125- باب تحریم ایذاء المومن...ص: 99

[5]. همان

[6] . حج: آیه78.

 

جدیدترین ها در این موضوع

 جامعیت و جاودانگى قرآن كریم در نهج البلاغه

جامعیت و جاودانگى قرآن كریم در نهج البلاغه

بسیارى از مخالفان قرآن كوشیده اند چنین شبهه افكنى كنند كه این كتاب آسمانى با دنیاى امروز كه عصر پیشرفت علوم و تكنولوژى است، متناسب نیست ؛ بلكه فقط اعجاز عصر پیامبر ختمى مرتبت صلى الله علیه وآله است و صرفا براى زمان ایشان شمولیت داشته است و اكنون همانند كتاب مقدس انجیل صرفا براى استفاده فردى قابلیت دارد.
  اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغهʁ)

اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغه(1)

واحدي كه مبدأ كثرت است و كم متصل و منفصل را به وسيلة آن تقسيم مي‌كنند و خلاصه آن يك كه بعدش دو، سه و چهار شمرده مي‌شود كه خداوند واحد به اين معني نيست زيرا اولاً: خدا يكي است كه ثاني و ثالث ندارد؛ ثانياً: از اوصاف اين معني قلت و كمي است يعني دو و سه و چهار بيشتر از آن است و خداوند موصوف به قلت نمي‌شود زيرا تمام اوصاف كماليه در ذات باري به نحو اتمّ و اكمل موجود است. علي (عليه السّلام)در عبارت اوّل و پنجم مذكور به اين معني اشاره فرموده و چنين وحدتي را از خداوند نفي نموده است.
 مشتركات قرآن و نهج البلاغهʄ)

مشتركات قرآن و نهج البلاغه(4)

خداوند در ذيل بسياري از آياتي كه نعمتهاي خود را شرح مي‌دهد، مي‌فرمايد:«إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ؛ (رعد/ 4) همانا در آنچه ذكر شد، نشانه‌ها و عبرتهايي براي گروه خردمندان است.»
 مشتركات قرآن و نهج البلاغهʃ)

مشتركات قرآن و نهج البلاغه(3)

مولي الموحّدين نيز در نهج البلاغه مي‌فرمايد: «بَعَثَ رُسُلَهُ بِما خَصَّهُمْ بِهِ مِنْ وَحْيِهِ وَ جَعَلَهُمْ حُجَّةً لَهُ عَلي خَلْقِهِ لِئَلّا تَجِبَ الْحُجَُّة لَهُمْ‌ بِتَر‌كِ الْإعْذارِ إِلَيْهِمْ؛‌(خطبة 144) خداوند پيغمبرانش را با اختصاص وحي، برانگيخت و ايشان را بر مخلوقش، حجّت گردانيد تا آنها را بر خدا دستاويزي و عذري نباشد.»
 اثرپذيري نهج البلاغه از قرآن كريم ʁ)

اثرپذيري نهج البلاغه از قرآن كريم (1)

قرآن، يگانه معجزة ماندگار بشريت است كه بر زبان انسان عالم كون و مكان جاري گشت و قلبها را متحول و مجذوب خود ساخت و اعتراف دوست و دشمن را به اعجاز خود واداشت. پس از كلام وحي، تنها كلامي كه توانست مافوق كلام خلق و مادون كلام خالق قرار گيرد، كلام علي (ع) بود؛ كلامي كه اعجاب بزرگ ترين اديبان را برانگيخت و آنان را از همانند آوري عاجز و ناتوان ساخت، و اين به علّت اثرپذيري آن از وحي بود. هدف ما از اين بحث، آشنايي اجمالي با برخي از جنبه هاي اين اثرپذيري در كلام علي (ع) است و اينكه كلام او داراي چه خصوصياتي است كه ما آن را متاثّر از وحي مي دانيم.

پر بازدیدترین ها

 نهج البلاغه و قرآن

نهج البلاغه و قرآن

حضرت علی(ع) می فرماید: «کتاب ربکم فیکم: مبیناً حلاله و حرامه و فرائضه و فضائله...»«کتاب پروردگار میان شماست؛ که بیان کننده حلال و حرام، واجب و مستحب، ناسخ و منسوخ، مباح و ممنوع، خاص و عام، پندها و مثل ها، مطلق و مقید، محکم و متشابه می باشد، عبارات مجمل خود را تفسیر و نکات پیچیدۀ خود را روشن می کند؛ از واجباتی که پیمان شناسایی آن را گرفت و مستحباتی که آگاهی از آنها لازم نیست. قسمتی از احکام دینی در قرآن واجب شمرده شد .»
 قرآن درآيينه نهج البلاغه

قرآن درآيينه نهج البلاغه

حضرت على(عليه السلام) در نهج البلاغه، بيش از بيست خطبه را به معرفى قرآن و جايگاه آن اختصاص داده است و گاه بيش از نصف خطبه به تبيين جايگاه قرآن و نقش آن در زندگى مسلمانان و وظيفه آنان در مقابل اين كتاب آسمانى اختصاص يافته كه پرداختن به همه آن ها مجالى ديگر مى طلبد.
 تجلی قرآن در نهج‏ البلاغه

تجلی قرآن در نهج‏ البلاغه

امام(ع) در توصيف پيامبر اكرم(ص) مي فرمايد: «… و دعا الي الحكمة و الموعظة الحسنة»3 كه اشاره است به آيه شريفه: «ادع الي سبيل ربك بالحكمة و الموعظة الحسنة (نحل، 16/125). با حكمت و اندرز نيكو به راه پروردگارت دعوت كن»
 مشتركات قرآن و نهج البلاغهʃ)

مشتركات قرآن و نهج البلاغه(3)

مولي الموحّدين نيز در نهج البلاغه مي‌فرمايد: «بَعَثَ رُسُلَهُ بِما خَصَّهُمْ بِهِ مِنْ وَحْيِهِ وَ جَعَلَهُمْ حُجَّةً لَهُ عَلي خَلْقِهِ لِئَلّا تَجِبَ الْحُجَُّة لَهُمْ‌ بِتَر‌كِ الْإعْذارِ إِلَيْهِمْ؛‌(خطبة 144) خداوند پيغمبرانش را با اختصاص وحي، برانگيخت و ايشان را بر مخلوقش، حجّت گردانيد تا آنها را بر خدا دستاويزي و عذري نباشد.»
 قرآن در نهج البلاغه

قرآن در نهج البلاغه

امیرمؤمنان علی علیه السلام در خطبه ای از نهج البلاغه در توصیف این کتاب آسمانی چنین می فرماید: «قرآن نوری است که خاموشی ندارد، چراغی است که درخشندگی آن زوال نپذیرد، دریایی است که ژرفای آن درک نشود، راهی است که رونده آن گمراه نگردد.
Powered by TayaCMS