سراب (2)

سراب (2)

 

رسول خدا(ص) می فرمایند: ما خَلَقتُم لِلفناء وَ بَل خَلَقتُم لِلبَقاء. برای مُردن خلق نشدید. برخی دنیا را اینگونه سراب می پندارند که پایان دنیا، پایان زندگی است. می فرمایند برای بقا خلق شده اید. دنیا یک داری است که با مرگ شما از این سرا به سرایی دیگر می روید.

وقتی عزرائیل از نوح(ع) پرسید چقدر عمر کردی، گفت نزدیک 1000 سال. عزرائیل گفت سوالی دارم؛ در این 1000 سال چی به تو گذشت؟ نوح از سایه به آفتاب رفت و گفت: به مردمِ بعد از من بگو 1000 سال عمر ِ من مثل عبور از سایه به آفتاب گذشت.

مرحوم علّامه طباطبایی در کتاب العالم می فرمایند: در دنیای پزشکی می گویند یکی از نشانه های سالم بودن طفل در هنگام تولد، گریه است. علامه می گوید چون گریه احساسی است که علامت غم است، طفلی که می آید، چون به رَحِم مادر خو گرفته بوده و حالا از رَحِم مادر جدا شده و به دنیا پا گذاشته، ناراحت است و گریه می کند. ولی وقتی دنیا را می بیند می فهمد که چه عالم کوچکی د رَحِم داشته! انسان در زمان مرگ هم همین حالت را دارد. انقدر در دنیا غرق شده که می پندارد دنیا جای بسیار خوبی است و از جدا شدن از آن ناراحت است. برخی فکر می کنند دنیا امن تر از آخرت است. چون در دنیا تقاص کارهای بدشان را نمی بینند. می پندارند که خدای دنیا کریم تر از خدای آخرت است. در حالیکه رحمت رحمانیه ی خدا مال دنیاست و رحمت رحیمیه ی خدا متعلق به آخرت است و نسبت آنها 10 به 90 است. خداوند می فرماید 90 درصد رحمت من مال آخرت است.

سوره ی جاثیه / آیه ی 21: کسانی که فریب دنیا را خوردند، آیا فکر می کنند در لحظه ی رفتن حساب آن ها مانند کسانی است که فریب دنیا را نخوردند؟! هرگز چنین نیست!
خداوند لطفی به انسان ها کرده و دنیا دنیایی است که می گذرد و این مایه ی امیدواری است. با چی می گذره؟ با تدبیر مدبّر اللیل و النّهار. و محوّل الحولِ والاحوال. با تدبیر خداوند هیچ چیز در دنیا ثابت نیست.

شنیده ام که محمود غزنوی شب دی ** شراب خورده شبش در ثمور گذشت
فقیر گوشه نشینی لب تنور خزید ** لب تنور بر آن بینوای عور گذشت
علی الصباح بر او بانگ زد که ای محمود! ** شب ثمور گذشت و لب تنور گذشت!

داره میگذره. شبش رو با شهوت بگذراند یا با عبادت. هر وقت گناه به تو فشار آورد، بگو شب ثمور گذشت و لب تنور گذشت.
باید نگاه انسان به دنیا گذرا باشد؛ حجر / آیه ی 3: ذرهُم یَأکلوا و یتمتّعُوا وَ یُلهِهِمُ الاَمَلُ فَسَوفَ یعلمُون. رها کن کسانی که دنیا را سخت می گیرند و به دنیا چسبیده اند و دائماً در فکر تمتع و لذت جویی از دنیا هستند.

این کوزه چو من عاشق زاری بوده ست ** دلباخته ی زلف نگاری بوده ست
این دسته که بر گردن او می بینید ** دستی ست که بر گردن یاری بوده ست.

ارزان فروشی خود کار کسانی است که به سراب دنیا دل بسته اند؛ کسانی که برای خودیتِ خود ارزشی قائل نیستند.
انسان ها سه دسته اند:

1- کسانی که سعی می کنند باعث لذت بردن دیگران شوند.
2- کسانی که سعی می کنند از دیگران برای لذت خود استفاده کنند.
3- کسانی که الهی زندگی می کنند و لذت خاص خودشونو از زندگی می برند.

از نظر قرآن گروه اول و دوم مریضند. گروه اول خودشان را مایه ی لذت بردن دیگران می دانند و خودشان را برای لذت بقیه خراب می کنند و برای خودشان بی ارزشند. یعنی آخر و عاقبت خود را برای لذت دیگران به باد فنا می سپارند. با رفتار، کردار یا گفتارشان.

گروه دوم حاضرند به هر قیمتی لذت ببرند ولو به قیمت آزار دیگران. گروه سوم به اندازه ای که لازم است از حلال خدا لذت می برند. با دو شرط: 1- باعث لذت دیگران و فنای خود نمیشود 2- باعث لذت خود و فنای دیگران نمی شود.

سوره ی کهف / آیه ی 28: وَلا تُطِع مَن اَغفَلنا قَلبَهُ عَن ذِکرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ کانَ اَمرُهُ فُرُطاً.
سوره ی فرقان / آیه ی 52: فَلا تُطِعِ الکافِرینَ وَ جاهِدهُم بهِ جِهاداً کَبیراً .
از این دو گروه پیروی نکنید.

سوره ی انعام / آیه ی 116: وَ إِن تُطِع أکثَرَ مَن فی الأرضِ یُضِلّوُکَ عَن سَبیلِ الله إِن یَتَّبِعُونَ اِلّا الظَّنَّ و َ وَ إِن هُم اِلّا یَخرُصُونَ. اگر پیروی کنی از اکثریت مردم زمین، تو را از راه خدا گمراه خواهند کرد.
من اسم این آیه را آیه ی مُد گذاشتم. آیه ی مخالفت با نظم نوین جهانی.
روایتی که ارزش وجودی تو را نشان می دهد: مَن کانَ لِلّه، کانَ الله لَهُ. کسی که رفتارهایش را برای خدا تطبیق می دهد، به خدا می گوید من برای تو هستم؛ خداوند می فرماید من هم با تمام تدبیرم برای تو هستم.

مکتب سراب و عاقبت تعقل:

ابوالعلای معرّی نمونه ی کسی است که در سراب دنیا گیر کرده. می گوید: من حاصل جنایت پدرم هستم اما خودم جنایت نکردم. یعنی آنقدر ارزش انسان را پایین می داند که فرزند بدنیا آوردن را یک جنایت می داند! و انسان را جانی بالفطره می داند در دنیا.
میرزاده ی عشقی هم همینطور. می گوید:
خلقت من در جهان یک وصله ی ناجور بود ** من كه خود راضي به اين خلقت نبودم زور بود
خلق از من در عذاب و من خود از اخلاق خويش ** از عذاب خلق و من يارب چه ات منظور بود

راه خروج از سراب پنداشتن دنیا:

 قدر انسانیت خود را در این دنیای سراب گونه که انسان ها با مقیاس های مادی سنجیده می شوند، دانستن. خدا می گوید تو خلیفه ی من هستی. خودت را از این مقیاس ها بکش کنار. مقیاس امروز زمانه، مادی است. مردم از کسی که ازش لذت ببرند، حمایت می کنند. لذت گرایی نهادینه شده. کم هستند مردمی که بخاطر خدا لذت ببرند. خودت را از این مقیاس ها جدا کن. ارزش خودت را بدان. قلیل اند مردمی که بخاطر خدا دور تو را بگیرند.

منبع سایت : رهپویان

 

جدیدترین ها در این موضوع

 جامعیت و جاودانگى قرآن كریم در نهج البلاغه

جامعیت و جاودانگى قرآن كریم در نهج البلاغه

بسیارى از مخالفان قرآن كوشیده اند چنین شبهه افكنى كنند كه این كتاب آسمانى با دنیاى امروز كه عصر پیشرفت علوم و تكنولوژى است، متناسب نیست ؛ بلكه فقط اعجاز عصر پیامبر ختمى مرتبت صلى الله علیه وآله است و صرفا براى زمان ایشان شمولیت داشته است و اكنون همانند كتاب مقدس انجیل صرفا براى استفاده فردى قابلیت دارد.
  اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغهʁ)

اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغه(1)

واحدي كه مبدأ كثرت است و كم متصل و منفصل را به وسيلة آن تقسيم مي‌كنند و خلاصه آن يك كه بعدش دو، سه و چهار شمرده مي‌شود كه خداوند واحد به اين معني نيست زيرا اولاً: خدا يكي است كه ثاني و ثالث ندارد؛ ثانياً: از اوصاف اين معني قلت و كمي است يعني دو و سه و چهار بيشتر از آن است و خداوند موصوف به قلت نمي‌شود زيرا تمام اوصاف كماليه در ذات باري به نحو اتمّ و اكمل موجود است. علي (عليه السّلام)در عبارت اوّل و پنجم مذكور به اين معني اشاره فرموده و چنين وحدتي را از خداوند نفي نموده است.
 مشتركات قرآن و نهج البلاغهʄ)

مشتركات قرآن و نهج البلاغه(4)

خداوند در ذيل بسياري از آياتي كه نعمتهاي خود را شرح مي‌دهد، مي‌فرمايد:«إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ؛ (رعد/ 4) همانا در آنچه ذكر شد، نشانه‌ها و عبرتهايي براي گروه خردمندان است.»
 مشتركات قرآن و نهج البلاغهʃ)

مشتركات قرآن و نهج البلاغه(3)

مولي الموحّدين نيز در نهج البلاغه مي‌فرمايد: «بَعَثَ رُسُلَهُ بِما خَصَّهُمْ بِهِ مِنْ وَحْيِهِ وَ جَعَلَهُمْ حُجَّةً لَهُ عَلي خَلْقِهِ لِئَلّا تَجِبَ الْحُجَُّة لَهُمْ‌ بِتَر‌كِ الْإعْذارِ إِلَيْهِمْ؛‌(خطبة 144) خداوند پيغمبرانش را با اختصاص وحي، برانگيخت و ايشان را بر مخلوقش، حجّت گردانيد تا آنها را بر خدا دستاويزي و عذري نباشد.»
 اثرپذيري نهج البلاغه از قرآن كريم ʁ)

اثرپذيري نهج البلاغه از قرآن كريم (1)

قرآن، يگانه معجزة ماندگار بشريت است كه بر زبان انسان عالم كون و مكان جاري گشت و قلبها را متحول و مجذوب خود ساخت و اعتراف دوست و دشمن را به اعجاز خود واداشت. پس از كلام وحي، تنها كلامي كه توانست مافوق كلام خلق و مادون كلام خالق قرار گيرد، كلام علي (ع) بود؛ كلامي كه اعجاب بزرگ ترين اديبان را برانگيخت و آنان را از همانند آوري عاجز و ناتوان ساخت، و اين به علّت اثرپذيري آن از وحي بود. هدف ما از اين بحث، آشنايي اجمالي با برخي از جنبه هاي اين اثرپذيري در كلام علي (ع) است و اينكه كلام او داراي چه خصوصياتي است كه ما آن را متاثّر از وحي مي دانيم.

پر بازدیدترین ها

 نهج البلاغه و قرآن

نهج البلاغه و قرآن

حضرت علی(ع) می فرماید: «کتاب ربکم فیکم: مبیناً حلاله و حرامه و فرائضه و فضائله...»«کتاب پروردگار میان شماست؛ که بیان کننده حلال و حرام، واجب و مستحب، ناسخ و منسوخ، مباح و ممنوع، خاص و عام، پندها و مثل ها، مطلق و مقید، محکم و متشابه می باشد، عبارات مجمل خود را تفسیر و نکات پیچیدۀ خود را روشن می کند؛ از واجباتی که پیمان شناسایی آن را گرفت و مستحباتی که آگاهی از آنها لازم نیست. قسمتی از احکام دینی در قرآن واجب شمرده شد .»
 برخی مستندات قرآنی نهج ‏البلاغه

برخی مستندات قرآنی نهج ‏البلاغه

وهمانا امامان تدبيركنندگان امر خداوند برمردمان وكارگزاران بربندگان اويند. كسي به بهشت نرود جز اينكه او را شناخته باشند و او نيز آنان را بشناسد و به آتش درنيايد جز آنكس كه منكر آنان بوده و ايشان نيز او را نپذيرفته و محرم ندانند.
 اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغهʂ)

اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغه(2)

علي (علیه السلام) در نامه يي به يكي از عمّالش مي نويسد: «فَكَأَنَّكَ قَدْ بَلَغْتَ الْمَدي وَ دُفِنْتَ تَحْتَ الثَّري وَ عُرِضَتْ عَلَيْكَ اَعْمالُكَ بِالمَحَلِّ الَّذي ينُارِي الظّالِمُ فيهِ بِالحَسْرَةِ وَ يَتَمَنَّي الْمُضَيِّعُ فيهِ الرَّجْعَةَ؛ (نامة 41) به آن ماند كه تو به آخرت رسيده يي و زير خاك پنهان گشته يي و كردارت به تو نمايانده شده است در جايي كه ستمگر به صداي بلند، دريغ مي گويد و تبهكار آرزوي برگشت به دنيا مي كند.»
 مشتركات قرآن و نهج البلاغهʃ)

مشتركات قرآن و نهج البلاغه(3)

مولي الموحّدين نيز در نهج البلاغه مي‌فرمايد: «بَعَثَ رُسُلَهُ بِما خَصَّهُمْ بِهِ مِنْ وَحْيِهِ وَ جَعَلَهُمْ حُجَّةً لَهُ عَلي خَلْقِهِ لِئَلّا تَجِبَ الْحُجَُّة لَهُمْ‌ بِتَر‌كِ الْإعْذارِ إِلَيْهِمْ؛‌(خطبة 144) خداوند پيغمبرانش را با اختصاص وحي، برانگيخت و ايشان را بر مخلوقش، حجّت گردانيد تا آنها را بر خدا دستاويزي و عذري نباشد.»
 قرآن درآيينه نهج البلاغه

قرآن درآيينه نهج البلاغه

حضرت على(عليه السلام) در نهج البلاغه، بيش از بيست خطبه را به معرفى قرآن و جايگاه آن اختصاص داده است و گاه بيش از نصف خطبه به تبيين جايگاه قرآن و نقش آن در زندگى مسلمانان و وظيفه آنان در مقابل اين كتاب آسمانى اختصاص يافته كه پرداختن به همه آن ها مجالى ديگر مى طلبد.
Powered by TayaCMS