این همه غفلت ! چرا !

این همه غفلت ! چرا !

    بقیه عمر را دریاب

    الإمامُ عليٌّ عليه السلام: فاستَدرِكُوا بَقيَّةَ أيّامِكُم، واصبِرُوا لَها أنفسَكُم؛ فإنّها قَليلٌ في كثيرِ الأيّامِ التي تَكونُ مِنكُم فيها الغَفلَةُ والتَّشاغُلُ عَنِ المَوعِظَةِ.[1]

    امام على عليه السلام: بقيه عمر خود را دريابيد و جانهاى خود را براى آن شكيبا سازيد؛ زيرا اين چند روزه در مقابل روزهاى بسيارى كه در غفلت و رويگردانى از پند و اندرز گذرانيده ‏ايد اندك است.

    توصیف غافل

    الإمامُ عليٌّ عليه السلام: ألَستُم في مَساكِنِ مَن كانَ قَبلَكُم أطوَلَ أعماراً، وأبقى‏ آثاراً ... ثُمّ ظَعَنُوا عنها بغَيرِ زادٍ مُبَلِّغٍ، ولا ظَهرٍ قاطِعٍ، فَهَل بَلَغَكُم أنَّ الدنيا سَخَت لَهُم نَفساً بِفِديَةٍ ... وهل زَوَّدَتهُم إلّاالسَّغَبَ ... أفهذهِ تُؤثِرُونَ؟! [2]

    امام على عليه السلام: آيا شما در منازل همان كسانى نيستيد كه پيش از شما بودند و عمرشان درازتر و آثارشان پاينده ‏تر ... بود و سپس بدون ‏هيچ توشه ‏اى، كه آنها را به مقصد رساند و بدون ‏هيچ مركبى كه راه را درنوردد، كوچ كردند؟ آيا شنيده‏ ايد كه دنيا براى [آزادى‏] جان آنان فديه ‏اى داده باشد؟ ... و آيا جز گرسنگى، توشه‏ اى به آنان داد؟ ... آيا چنين دنيايى را بر می گزينيد؟

    غفلت

    الإمامُ عليٌّ عليه السلام: قد غابَ عن قُلوبِكُم ذِكرُ الآجالِ، وحَضَرَتكُم كَواذِبُ الآمالِ، فصارَت الدنيا أملَكَ بِكُم مِن الآخِرَةِ! [3]

    امام على عليه السلام: ياد مرگها از دلهاى شما رخت بربسته است و آرزوهاى دروغين شما را فرا گرفته است و از اين رو، دنيا بيش از آخرت بر شما تسلّط يافته است.

    اندک دنیا

    ‏الإمامُ عليٌّ عليه السلام: ما بالُكُم تَفرَحُونَ باليَسيرِ مِنَ الدنيا تُدرِكُونَهُ، ولا يَحزُنُكُمُ الكثيرُ منَ الآخِرَةِ تُحرَمُونَهُ؟! ويُقلِقُكُم اليَسيرُ مِنَ الدنيا يَفُوتُكُم، حتّى‏ يَتَبَيَّنَ ذلكَ في وُجوهِكُم؟![4]

    امام على عليه السلام: چه شده است كه با دست يافتن به‏ اندكى از دنيا شاد می ‏شويد و براى از دست دادن نعمت فراوان آخرت اندوهگين نمی ‏شويد؟! و اندك چيز دنيا كه از كفتان می ‏رود، شما را نگران می ‏سازد، چندان كه آثار اين نگرانى در چهره‏ هاى شما آشكار می ‏شود؟!.

    غافل

    ‏الإمامُ عليٌّ عليه السلام: فَيالَها حَسرَةً على‏ كُلِّ ذِي غَفلَةٍ أن يكونَ عُمُرُهُ علَيهِ ‏حُجَّةً، و أن ‏تُؤَدِّيَهُ أيّامُهُ إلَى الشَّقوَةِ[5]

    امام على عليه السلام: اى دريغ بر هر غافلى كه عمرش بر ضد او حجت باشد و روزهاى عمرش، او را به سوى شوربختى كشانَد.

    لباسی که کفن شود

    ‏الإمامُ عليٌّ عليه السلام: كَم مِن غافِلٍ يَنسِجُ ثَوباً لِيَلبَسَهُ وإنّما هُو كَفَنُهُ! ويَبنِي بَيتاً لِيَسكُنَهُ وإنّما هو مَوضِعُ قَبرِهِ![6]

    امام على عليه السلام: اى بسا غافلى كه پارچه‏ اى می بافد تا آن را بپوشد، اما كفن او می شود و خانه‏ اى می ‏سازد تا در آن بنشيند، اما همان جا قبر او می ‏شود..

    خواب غفلت

    ‏بحار الأنوار: ممّا ناجَى اللَّهُ تعالى‏ بهِ موسى‏ عليه السلام: كيفَ يَجِدُ قَومٌ لَذَّةَ العَيشِ لولا التَّمادي فِي الغَفلَةِ، والاتِّباعُ للشِّقوَةِ، والتَّتابُعُ للشَّهوَةِ، ومِن دونِ هذا يَجزَعُ الصِّدِّيقُونَ؟![7]

    بحار الأنوار: از جمله نجواهاى خداوند متعال با موسى عليه السلام، اين بود: اگر فرو رفتن در خواب غفلت و پيمودنِ راه بدبختى و پيروى از شهوات نبود، چگونه عدّه‏اى می ‏توانستند لذّت زندگى را بچشند! به خاطر نبودن اين [غفلت‏ها] در مؤمنان راستين است كه آنان بی ‏تابى می ‏كنند.

منابع:

  1. نهج البلاغة: الخطبة 86.
  2. نهج البلاغة: الخطبة 111.
  3. نهج البلاغة: الخطبة 113.
  4. نهج البلاغة: الخطبة 113.
  5. نهج البلاغة: الخطبة 64.
  6. بحار الأنوار: 77/ 401/ 26.
  7. بحار الأنوار: 77/ 38/ 7.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

دین و دنیایت را به خدا می سپارم

دین و دنیایت را به خدا می سپارم

بگذار وقایع گذشته، دلیل و راهنمای تو در وقایع آینده و نیامده باشد که امور، همیشه به هم شبیه اند. از مردمی نباش که موعظه سودی به حالشان ندارد
دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا وسیله ای است که تمام خلایق، خصوصاً انسانها از آن بیگانه نیستند و همیشه بدان توجه دارند و با زبان حال و قال از آن استفاده می کنند هر چند که واژه ای به نام دعا در میانشان مطرح نباشد چون هر کلمه و کلامی که از استمداد و ایجاد رابطه به خدا حکایت نماید دعاست
نیایش زیبا از نهج البلاغه

نیایش زیبا از نهج البلاغه

خدایا! امید به تو بستم تا راهنما باشى به اندوخته هاى آمرزش و گنجینه هاى بخشایش ! خدایا! این بنده توست که در پیشگاهت برپاست ، یگانه ات مى خواند و یگانگى خاص تو راست . جز تو کسى را نمى بیند که سزاى این ستایش هاست . مرا به درگاه تو نیازى است که آن نیاز را جز فضل تو به بى نیازى نرساند، و آن درویشى را جز عطا و بخشش تو به توانگرى مبدل نگرداند. خدایا! خشنودى خود را بهره ما فرما، هم در این حال که داریم ، و بى نیازمان گردان از اینکه جز به سوى تو دست برداریم ، که تو بر هر چیز توانایى.
خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

و ابرهاى باران دار به ما پشت كرده، و تو اميد هر غمزده اى، و برآورنده حاجت هر حاجتمندی. در اين زمان كه مردم ما نااميدند، و ابرها باران نداده اند، و چرندگان از بين رفته اند، از تو مى خواهيم كه ما را به اعمال زشتمان مؤاخذه نكنى، و به گناهانمان نگيرى. الهى! با ابر
خدايا! تو براى عاشقانت بهترين مونسى

خدايا! تو براى عاشقانت بهترين مونسى

و دلهايشان به جانب تو در غم و اندوه. اگر تنهايى آنان را به وحشت اندازد ياد تو مونسشان شود، و اگر مصائب به آنان هجوم آرد به تو پناه جويند، زيرا مى دانند زمام

پر بازدیدترین ها

دعا در نهج البلاغه

دعا در نهج البلاغه

(به فرزندش امام حسن عليه السلام فرمود): در سؤال (حاجت) از پروردگارت اخلاص داشته باش؛ زيرا بخشش و محروم ساختن در دست اوست.
نیایش زیبا از نهج البلاغه

نیایش زیبا از نهج البلاغه

خدایا! امید به تو بستم تا راهنما باشى به اندوخته هاى آمرزش و گنجینه هاى بخشایش ! خدایا! این بنده توست که در پیشگاهت برپاست ، یگانه ات مى خواند و یگانگى خاص تو راست . جز تو کسى را نمى بیند که سزاى این ستایش هاست . مرا به درگاه تو نیازى است که آن نیاز را جز فضل تو به بى نیازى نرساند، و آن درویشى را جز عطا و بخشش تو به توانگرى مبدل نگرداند. خدایا! خشنودى خود را بهره ما فرما، هم در این حال که داریم ، و بى نیازمان گردان از اینکه جز به سوى تو دست برداریم ، که تو بر هر چیز توانایى.
عبادت و نیایش از دیدگاه نهج البلاغه

عبادت و نیایش از دیدگاه نهج البلاغه

و اما این كه هر كارفرما كه مزدى مى‏ دهد به خاطر بهره‏اى است كه از كار كارگر مى ‏برد و كارفرماى ملك و ملكوت چه بهره‏اى مى‏تواند از كار بنده ضعیف ناتوان خود ببرد، و هم این‌ كه فرضاً اجر و مزد از جانب آن كارفرماى بزرگ به صورت تفضل و بخشش انجام گیرد پس چرا این تفضل بدون صرف مقدارى انرژى كار به او داده نمى ‏شود، مسأله‏ اى است كه براى این چنین عابدهایى هرگز مطرح نیست.
دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا وسیله ای است که تمام خلایق، خصوصاً انسانها از آن بیگانه نیستند و همیشه بدان توجه دارند و با زبان حال و قال از آن استفاده می کنند هر چند که واژه ای به نام دعا در میانشان مطرح نباشد چون هر کلمه و کلامی که از استمداد و ایجاد رابطه به خدا حکایت نماید دعاست
عبادت و نیایش در نهج البلاغه

عبادت و نیایش در نهج البلاغه

ریشه همه آثار معنوی اخلاقی و اجتماعی که در عبادت است، در یاد حق و غیر او را از یاد بردن می‌باشد. ذکر خدا و یاد خدا که هدف عبادت است، دل را جلا می‌دهد و صفا می‌بخشد و آن را آماده تجلیات الهی قرار می‌دهد. امام علی علیه‌السلام در به اره یاد حق یا همان روح عبادت میفرماید: < خداوند یاد خود را صیقل دل‌ها قرار داده است. دل‌ها به این وسیله از پس کری، شنوا و از پس نابینایی، بینا و از پس سرکشی و عناد رام می‌ گردند
Powered by TayaCMS