حکمت 180 نهج البلاغه : ارزش صبر و خطر بی تابى

حکمت 180 نهج البلاغه : ارزش صبر و خطر بی تابى

متن اصلی حکمت 180 نهج البلاغه

موضوع حکمت 180 نهج البلاغه

ترجمه مرحوم فیض

ترجمه مرحوم شهیدی

شرح ابن میثم

ترجمه شرح ابن میثم

شرح مرحوم مغنیه

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

شرح لاهیجی

شرح ابن ابی الحدید

شرح نهج البلاغه منظوم

متن اصلی حکمت 180 نهج البلاغه

180 وَ قَالَ عليه السلام مَنْ لَمْ يُنْجِهِ الصَّبْرُ أَهْلَكَهُ الْجَزَعُ

موضوع حکمت 180 نهج البلاغه

ارزش صبر و خطر بى تابى

(اخلاقى)

ترجمه مرحوم فیض

180- امام عليه السّلام (در ترغيب به شكيبايى) فرموده است

1- هر كه را شكيبائى رهائى نداد بيتابى او را تباه گرداند (زيرا پاداش شكيبائى را از دست داده بكيفر بيتابى گرفتار است).

( ترجمه وشرح نهج البلاغه(فيض الاسلام)، ج 6 ص 1173)

ترجمه مرحوم شهیدی

189 [و فرمود:] هر كه را شكيبايى نرهاند بى تابى اش تباه گرداند.

( ترجمه مرحوم شهیدی، ص 393)

شرح ابن میثم

175- و قال عليه السّلام:

مَنْ لَمْ يُنْجِهِ الصَّبْرُ أَهْلَكَهُ الْجَزَعُ

المعنى

قد تكون المصيبة عظيمة تستلزم الجزع المهلك بسببها و حينئذ يجب أن يقابل الجزع فيها بصبر ينجى من الهلاك، و التقدير من لم يصبر على المصيبة لينجو فجزع هلك. و يحتمل أن يريد الهلاك الاخروىّ: أى من لم ينجه فضيلة الصبر هلك برذيلة الجزع. و هو تنفير عن الجزع و حثّ على الصبر.

( شرح ابن میثم، ج 5 ص 341)

ترجمه شرح ابن میثم

175- امام (ع) فرمود:

مَنْ لَمْ يُنْجِهِ الصَّبْرُ أَهْلَكَهُ الْجَزَعُ

ترجمه

«هر كس را پايدارى نجات نداد، بى تابى او را از پاى در آورد».

شرح

گاهى مصيبت بزرگ، باعث بى تابى كشنده است و در چنين حالتى براى انسان به جاى بى تابى، پايدارى و شكيبايى لازم است تا از هلاكت نجات يابد و تقدير عبارت چنين است: هر كس بر مصيبت صبر نكند تا نجات يابد، پس بى تابى مى كند و هلاك مى شود. و احتمال دارد كه مقصود امام (ع) هلاكت اخروى باشد: يعنى كسى را كه فضيلت صبر نجات ندهد، صفت ناپسند بى تابى از پا در آورد. و اين عبارت براى برحذر داشتن از بى تابى و واداشتن بر صبر و پايدارى است.

( ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5 ص 578)

شرح مرحوم مغنیه

188- من لم ينجّه الصّبر أهلكه الجزع.

المعنى

معنى هذه الحكمة واضح جدا، و هو أن الصبر مر، ما في ذلك ريب، و لكن الجزع أدهى و أمر، و هو شعار الضعاف و الأطفال، و يضيف الى بلاء الدنيا البلاء بالدين، أما الصبر فهو شعار المتقين و أجره عند اللّه عظيم.

و على رغم وضوح هذه الحكمة كما أشرنا فقد خفي معناها على ابن أبي الحديد، و راح يقول: ان قلت أقول، و يتكلف التأويل بلا سبب موجب و لا أدري كيف ذهل هذا الأديب الكبير عن هذا المعنى الواضح البيّن و جلّ من لا تأخذه كبوة و لا غفلة.

( فی ضلال نهج البلاغه، ج 4 ص 332 و 333)

شرح شیخ عباس قمی

292- من لم ينجحه الصّبر أهلكه الجزع. يحتمل أن يريد بالهلاكة هلاكة الدّنيا أو هلاكة الآخرة أو كليهما، فإنّ الجزع سبب لكلّ ذلك.

( شرح حکم نهج البلاغه شیخ عباس قمی، ص224)

شرح منهاج البراعة خویی

الثمانون بعد المائة من حكمه عليه السّلام

(180) و قال عليه السّلام: من لم ينجه الصّبر، أهلكه الجزع.

الاعراب

لم ينجه: من الإنجاء، و الضمير مفعوله و سقطت ياؤه بالجزم.

المعنى

حثّ عليه السّلام على التمسّك بالصبر عند نزول البلاء و حدوث المصيبة و إن كانت عظيمة و كبيرة لأنّ العدول من الصبر و إن كان مرّا يستلزم الوقوع في الجزع و هو أمرّ و أنكى من الصبر لادّائه إلى الهلاك في الدّنيا إذا افرط فيه، و العذاب في الاخرة إن ارتكب ما يخالف الشرع كجزّ الشعر و خدش الوجه.

الترجمة

فرمود: هر كسى را شكيبائي نجات ندهد، بيتابيش نابود كند.

  • هر كه را صبر نجاتش ندهد از جزع خود بهلاكت برسد

( منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه(الخوئی) ج 21 ص262)

شرح لاهیجی

(216) و قال (- ع- ) من لم ينجه الصّبر اهلكه الجزع يعنى و گفت (- ع- ) كه كسى كه نفع نبخشد او را صبر و شكيبائى هلاك كند او را جزع كردن در اخرت

( شرح نهج البلاغه (لاهیجی) ص 309)

شرح ابن ابی الحدید

184: مَنْ لَمْ يُنْجِهِ الصَّبْرُ أَهْلَكَهُ الْجَزَعُ قد تقدم لنا قول شاف في الصبر و الجزع- . و كان يقال- ما أحسن الصبر لو لا أن النفقة عليه من العمر- أخذه شاعر فقال-

و إني لأدري أن في الصبر راحة و لكن إنفاقي على الصبر من عمري

- . و قال ابن أبي العلاء يستبطئ بعض الرؤساء-

فإن قيل لي صبرا فلا صبر للذي غدا بيد الأيام تقتله صبرا

و إن قيل لي عذرا فو الله ما أرى

لمن ملك الدنيا إذا لم يجد عذرا

- . فإن قلت أي فائدة في قوله ع- من لم ينجه الصبر أهلكه الجزع- و هل هذا إلا كقول من قال- من لم يجد ما يأكل ضرة الجوع- . قلت لو كانت الجهة واحدة لكان الكلام عبثا- إلا أن الجهة مختلفة لأن معنى كلامه ع- من لم يخلصه الصبر من هموم الدنيا و غمومها- هلك من الله تعالى في الآخرة- بما يستبدله من الصبر بالجزع- و ذلك لأنه إذا لم يصبر فلا شك أنه يجزع- و كل جازع آثم و الإثم مهلكة- فلما اختلفت الجهة و كانت تارة للدنيا و تارة للآخرة- لم يكن الكلام عبثا بل كان مفيدا

( شرح نهج البلاغة(ابن أبي الحديد)، ج 18 ، صفحه ى 415)

شرح نهج البلاغه منظوم

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

دین و دنیایت را به خدا می سپارم

دین و دنیایت را به خدا می سپارم

بگذار وقایع گذشته، دلیل و راهنمای تو در وقایع آینده و نیامده باشد که امور، همیشه به هم شبیه اند. از مردمی نباش که موعظه سودی به حالشان ندارد
دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا وسیله ای است که تمام خلایق، خصوصاً انسانها از آن بیگانه نیستند و همیشه بدان توجه دارند و با زبان حال و قال از آن استفاده می کنند هر چند که واژه ای به نام دعا در میانشان مطرح نباشد چون هر کلمه و کلامی که از استمداد و ایجاد رابطه به خدا حکایت نماید دعاست
نیایش زیبا از نهج البلاغه

نیایش زیبا از نهج البلاغه

خدایا! امید به تو بستم تا راهنما باشى به اندوخته هاى آمرزش و گنجینه هاى بخشایش ! خدایا! این بنده توست که در پیشگاهت برپاست ، یگانه ات مى خواند و یگانگى خاص تو راست . جز تو کسى را نمى بیند که سزاى این ستایش هاست . مرا به درگاه تو نیازى است که آن نیاز را جز فضل تو به بى نیازى نرساند، و آن درویشى را جز عطا و بخشش تو به توانگرى مبدل نگرداند. خدایا! خشنودى خود را بهره ما فرما، هم در این حال که داریم ، و بى نیازمان گردان از اینکه جز به سوى تو دست برداریم ، که تو بر هر چیز توانایى.
خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

و ابرهاى باران دار به ما پشت كرده، و تو اميد هر غمزده اى، و برآورنده حاجت هر حاجتمندی. در اين زمان كه مردم ما نااميدند، و ابرها باران نداده اند، و چرندگان از بين رفته اند، از تو مى خواهيم كه ما را به اعمال زشتمان مؤاخذه نكنى، و به گناهانمان نگيرى. الهى! با ابر
خدايا! تو براى عاشقانت بهترين مونسى

خدايا! تو براى عاشقانت بهترين مونسى

و دلهايشان به جانب تو در غم و اندوه. اگر تنهايى آنان را به وحشت اندازد ياد تو مونسشان شود، و اگر مصائب به آنان هجوم آرد به تو پناه جويند، زيرا مى دانند زمام

پر بازدیدترین ها

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا وسیله ای است که تمام خلایق، خصوصاً انسانها از آن بیگانه نیستند و همیشه بدان توجه دارند و با زبان حال و قال از آن استفاده می کنند هر چند که واژه ای به نام دعا در میانشان مطرح نباشد چون هر کلمه و کلامی که از استمداد و ایجاد رابطه به خدا حکایت نماید دعاست
عبادت و نیایش در نهج البلاغه

عبادت و نیایش در نهج البلاغه

ریشه همه آثار معنوی اخلاقی و اجتماعی که در عبادت است، در یاد حق و غیر او را از یاد بردن می‌باشد. ذکر خدا و یاد خدا که هدف عبادت است، دل را جلا می‌دهد و صفا می‌بخشد و آن را آماده تجلیات الهی قرار می‌دهد. امام علی علیه‌السلام در به اره یاد حق یا همان روح عبادت میفرماید: < خداوند یاد خود را صیقل دل‌ها قرار داده است. دل‌ها به این وسیله از پس کری، شنوا و از پس نابینایی، بینا و از پس سرکشی و عناد رام می‌ گردند
خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

و ابرهاى باران دار به ما پشت كرده، و تو اميد هر غمزده اى، و برآورنده حاجت هر حاجتمندی. در اين زمان كه مردم ما نااميدند، و ابرها باران نداده اند، و چرندگان از بين رفته اند، از تو مى خواهيم كه ما را به اعمال زشتمان مؤاخذه نكنى، و به گناهانمان نگيرى. الهى! با ابر
عبادت و نیایش از دیدگاه نهج البلاغه

عبادت و نیایش از دیدگاه نهج البلاغه

و اما این كه هر كارفرما كه مزدى مى‏ دهد به خاطر بهره‏اى است كه از كار كارگر مى ‏برد و كارفرماى ملك و ملكوت چه بهره‏اى مى‏تواند از كار بنده ضعیف ناتوان خود ببرد، و هم این‌ كه فرضاً اجر و مزد از جانب آن كارفرماى بزرگ به صورت تفضل و بخشش انجام گیرد پس چرا این تفضل بدون صرف مقدارى انرژى كار به او داده نمى ‏شود، مسأله‏ اى است كه براى این چنین عابدهایى هرگز مطرح نیست.
نیایش زیبا از نهج البلاغه

نیایش زیبا از نهج البلاغه

خدایا! امید به تو بستم تا راهنما باشى به اندوخته هاى آمرزش و گنجینه هاى بخشایش ! خدایا! این بنده توست که در پیشگاهت برپاست ، یگانه ات مى خواند و یگانگى خاص تو راست . جز تو کسى را نمى بیند که سزاى این ستایش هاست . مرا به درگاه تو نیازى است که آن نیاز را جز فضل تو به بى نیازى نرساند، و آن درویشى را جز عطا و بخشش تو به توانگرى مبدل نگرداند. خدایا! خشنودى خود را بهره ما فرما، هم در این حال که داریم ، و بى نیازمان گردان از اینکه جز به سوى تو دست برداریم ، که تو بر هر چیز توانایى.
Powered by TayaCMS