حکمت 404 نهج البلاغه : در دوری از زشتیها

حکمت 404 نهج البلاغه : در دوری از زشتیها

متن اصلی حکمت 404 نهج البلاغه

موضوع حکمت 404 نهج البلاغه

ترجمه مرحوم فیض

ترجمه مرحوم شهیدی

شرح ابن میثم

ترجمه شرح ابن میثم

شرح مرحوم مغنیه

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

شرح لاهیجی

شرح ابن ابی الحدید

شرح نهج البلاغه منظوم

متن اصلی حکمت 404 نهج البلاغه

404 وَ قَالَ عليه السلام كَفَاكَ أَدَباً لِنَفْسِكَ اجْتِنَابُ مَا تَكْرَهُهُ مِنْ غَيْرِكَ

موضوع حکمت 404 نهج البلاغه

ترجمه مرحوم فیض

404- امام عليه السّلام (در دورى از زشتيها) فرموده است 1- بس است ادب و آراستگى براى تو دورى نمودن از آنچه (زشتى) كه براى ديگرى بد ميدانى.

( . ترجمه وشرح نهج البلاغه(فیض الاسلام)، ج 6 ، صفحه ی 1278)

ترجمه مرحوم شهیدی

412 [و فرمود:] در ادب نفست اين بس كه واگذارى، آنچه را از جز خود ناپسند شمارى.

( . ترجمه نهج البلاغه شهیدی، ص 434)

شرح ابن میثم

388- و قال عليه السّلام:

كَفَاكَ أَدَباً لِنَفْسِكَ اجْتِنَابُ مَا تَكْرَهُهُ مِنْ غَيْرِكَ

المعنى

و أراد بما يكرهه من غيره الرذائل فإنّها مكروهة إلى كلّ أحد من غيره و من نفسه أيضا إذا عقل أنّها رذيلة و لذلك إذا عبّر بها أنف منها، إلّا أنّ بعض الرذائل قد يخفى على من هى فيه فلا يتصوّر قبحها من نفسه أو أنّه قد يتصوّر ذلك لكن يحمله عليها حامل آخر من شهوة أو غضب. و لمّا كان اجتناب الرذائل يستلزم الوقوف على فضيلة العدل في كلّ شي ء لا جرم كان اجتنابها أدبا كافيا لمن يجتنبها.

( . شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 442)

ترجمه شرح ابن میثم

388- امام (ع) فرمود:

كَفَاكَ أَدَباً لِنَفْسِكَ اجْتِنَابُ مَا تَكْرَهُهُ مِنْ غَيْرِكَ

ترجمه

«همين قدر در ادب و آراستگى تو بس كه از آنچه براى ديگران بد مى دانى، دورى كنى».

شرح

مقصود امام، از آنچه از ديگران بد مى داند، همان خصلتهاى پستى است كه از هر كسى، چه از ديگران، و چه از خود او، وقتى كه ناروا بودن آن قطعى باشد، ناپسند است، و به همين دليل وقتى كه آن را به او نسبت دهند، برخورد مى كند، جز اين كه پاره اى از خصلتهاى ناروا بر دارندگان آنها پوشيده است، در نتيجه زشتى آنها را براى خود، نمى فهمند و يا اين كه مى فهمند امّا انگيزه ديگرى از قبيل شهوت و يا خشم آن را بر آنان تحميل مى كند. و چون دورى جستن از صفات ناپسند، باعث آن است كه در هر چيزى در حدّ اعتدال انسان توقّف كند، ناگزير، دورى از آنها براى ادب و آراستگى دورى كننده اش كافى است.

( . ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 747 و 748)

شرح مرحوم مغنیه

406- كفاك أدبا لنفسك اجتناب ما تكرهه من غيرك.

المعنى

من انسجم مع نفسه، و أنصف الناس منها فهو الأديب المهذب، و ليس من الآداب و الأخلاق في شي ء أن تطلب من غيرك ما تركته أنت عن تقصير و عمد. و تكرر هذا بأساليب شتى، منها في الحكمة 452: أكبر العيب أن تعيب ما فيك مثله.

( . فی ضلال نهج البلاغه، ج 4، ص 454)

شرح شیخ عباس قمی

213- كفاك أدبا لنفسك اجتناب ما تكرهه من غيرك.«» و قد قال عليه السلام نظير هذه الكلمة، فراجع به.

( . شرح حکم نهج البلاغه، ص176)

شرح منهاج البراعة خویی

(392) و قال عليه السّلام: كفاك أدبا لنفسك اجتناب ما تكرهه من غيرك.

المعنى

يرى الانسان عيوب غيره أوضح و أسهل من عيوب نفسه، لأنّه ينظر إلى عيوب غيره و يشتغل عن عيوب نفسه، و لأنّه يحبّ ذاته حتّى يخفى عليه عيوبها فينبّه عليه السّلام إلى أنّ الغير مرآة لكشف العيوب و الرذائل، و ينبغي أن يتعلّم منها كشف عيوب النفس و فهمها و الاجتناب منها، و حكى أنه قيل للقمان: ممّن تعلّمت الأدب فأجاب: ممن لا أدب له.

الترجمة

فرمود: براى ادب آموزى خودت همين بس كه آنچه را از ديگران بد دارى فرو گزارى.

( . منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، ج 21، ص 490 و 491)

شرح لاهیجی

(441) و قال (- ع- ) كفاك ادبا لنفسك اجتناب ما تكرهه من غيرك يعنى و گفت (- ع- ) كه كافى است تو را از براى ادب و رياضت دادن مر نفس تو دورى كردن از چيزى كه مكروه مى دانى تو انرا از براى غير تو

( . شرح نهج البلاغه نواب لاهیجی، ص 328)

شرح ابن ابی الحدید

420 وَ قَالَ ع: كَفَاكَ أَدَباً لِنَفْسِكَ اجْتِنَابُ مَا تَكْرَهُهُ مِنْ غَيْرِكَ قد قال ع هذا اللفظ أو نحوه مرارا- و قد تكلمنا نحن عليه- و ذكرنا نظائر له كثيرة نثرا و نظما- . و كتب بعض الكتاب إلى بعض الملوك- في حال اقتضت ذلك-

ما على ذا افترقنا بشبذان إذ كنا و لا هكذا عهدنا الإخاء

تضرب الناس بالمهندة البيض

على غدرهم و تنسى الوفاء

( . شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید) ج 20، ص 49)

شرح نهج البلاغه منظوم

[403] و قال عليه السّلام:

كفاك أدبا لنفسك اجتناب ما تكرهه من غيرك.

ترجمه

تو را ادب اين بس كه هر چه را از ديگرى بد مى دانى خودت آنرا بجاى نياورى.

نظم

  • تو را جان برادر اين ادب بسكه بد دانى هر آنچه از ديگر كس
  • ز دست خويش آن را واگذارىبجا در حقّ مردم آن نيارى
  • و ليكن عيب كاراى دوست اينجا است كه زشتيها همه از تو هويدا است
  • تو دارى چشم نيكوئى ز مردمولى نيكى بخلق از خاطرت گم
  • ستم را بر ضعيفان ميفزائىرسد دستت بهر چه مى ربائى
  • ستم را بر تو كركس باب بگشادبر آرى از درون خويش فرياد
  • عملهاى تو را خلّاق داوردهد در دار دنيا نيز كيفر
  • ز مال و عرض مردم ديده بر بندنمايد حفظ تا عرضت خداوند

( . شرح نهج البلاغه منظوم، ج 10، صفحه ی 185)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

دین و دنیایت را به خدا می سپارم

دین و دنیایت را به خدا می سپارم

بگذار وقایع گذشته، دلیل و راهنمای تو در وقایع آینده و نیامده باشد که امور، همیشه به هم شبیه اند. از مردمی نباش که موعظه سودی به حالشان ندارد
دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا وسیله ای است که تمام خلایق، خصوصاً انسانها از آن بیگانه نیستند و همیشه بدان توجه دارند و با زبان حال و قال از آن استفاده می کنند هر چند که واژه ای به نام دعا در میانشان مطرح نباشد چون هر کلمه و کلامی که از استمداد و ایجاد رابطه به خدا حکایت نماید دعاست
نیایش زیبا از نهج البلاغه

نیایش زیبا از نهج البلاغه

خدایا! امید به تو بستم تا راهنما باشى به اندوخته هاى آمرزش و گنجینه هاى بخشایش ! خدایا! این بنده توست که در پیشگاهت برپاست ، یگانه ات مى خواند و یگانگى خاص تو راست . جز تو کسى را نمى بیند که سزاى این ستایش هاست . مرا به درگاه تو نیازى است که آن نیاز را جز فضل تو به بى نیازى نرساند، و آن درویشى را جز عطا و بخشش تو به توانگرى مبدل نگرداند. خدایا! خشنودى خود را بهره ما فرما، هم در این حال که داریم ، و بى نیازمان گردان از اینکه جز به سوى تو دست برداریم ، که تو بر هر چیز توانایى.
خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

و ابرهاى باران دار به ما پشت كرده، و تو اميد هر غمزده اى، و برآورنده حاجت هر حاجتمندی. در اين زمان كه مردم ما نااميدند، و ابرها باران نداده اند، و چرندگان از بين رفته اند، از تو مى خواهيم كه ما را به اعمال زشتمان مؤاخذه نكنى، و به گناهانمان نگيرى. الهى! با ابر
خدايا! تو براى عاشقانت بهترين مونسى

خدايا! تو براى عاشقانت بهترين مونسى

و دلهايشان به جانب تو در غم و اندوه. اگر تنهايى آنان را به وحشت اندازد ياد تو مونسشان شود، و اگر مصائب به آنان هجوم آرد به تو پناه جويند، زيرا مى دانند زمام

پر بازدیدترین ها

دین و دنیایت را به خدا می سپارم

دین و دنیایت را به خدا می سپارم

بگذار وقایع گذشته، دلیل و راهنمای تو در وقایع آینده و نیامده باشد که امور، همیشه به هم شبیه اند. از مردمی نباش که موعظه سودی به حالشان ندارد
عبادت و نیایش از دیدگاه نهج البلاغه

عبادت و نیایش از دیدگاه نهج البلاغه

و اما این كه هر كارفرما كه مزدى مى‏ دهد به خاطر بهره‏اى است كه از كار كارگر مى ‏برد و كارفرماى ملك و ملكوت چه بهره‏اى مى‏تواند از كار بنده ضعیف ناتوان خود ببرد، و هم این‌ كه فرضاً اجر و مزد از جانب آن كارفرماى بزرگ به صورت تفضل و بخشش انجام گیرد پس چرا این تفضل بدون صرف مقدارى انرژى كار به او داده نمى ‏شود، مسأله‏ اى است كه براى این چنین عابدهایى هرگز مطرح نیست.
خدايا! تو براى عاشقانت بهترين مونسى

خدايا! تو براى عاشقانت بهترين مونسى

و دلهايشان به جانب تو در غم و اندوه. اگر تنهايى آنان را به وحشت اندازد ياد تو مونسشان شود، و اگر مصائب به آنان هجوم آرد به تو پناه جويند، زيرا مى دانند زمام
عبادت و نیایش در نهج البلاغه

عبادت و نیایش در نهج البلاغه

ریشه همه آثار معنوی اخلاقی و اجتماعی که در عبادت است، در یاد حق و غیر او را از یاد بردن می‌باشد. ذکر خدا و یاد خدا که هدف عبادت است، دل را جلا می‌دهد و صفا می‌بخشد و آن را آماده تجلیات الهی قرار می‌دهد. امام علی علیه‌السلام در به اره یاد حق یا همان روح عبادت میفرماید: < خداوند یاد خود را صیقل دل‌ها قرار داده است. دل‌ها به این وسیله از پس کری، شنوا و از پس نابینایی، بینا و از پس سرکشی و عناد رام می‌ گردند
نیایش زیبا از نهج البلاغه

نیایش زیبا از نهج البلاغه

خدایا! امید به تو بستم تا راهنما باشى به اندوخته هاى آمرزش و گنجینه هاى بخشایش ! خدایا! این بنده توست که در پیشگاهت برپاست ، یگانه ات مى خواند و یگانگى خاص تو راست . جز تو کسى را نمى بیند که سزاى این ستایش هاست . مرا به درگاه تو نیازى است که آن نیاز را جز فضل تو به بى نیازى نرساند، و آن درویشى را جز عطا و بخشش تو به توانگرى مبدل نگرداند. خدایا! خشنودى خود را بهره ما فرما، هم در این حال که داریم ، و بى نیازمان گردان از اینکه جز به سوى تو دست برداریم ، که تو بر هر چیز توانایى.
Powered by TayaCMS