حکمت 68 نهج البلاغه : نشانه كمال عقل

حکمت 68 نهج البلاغه : نشانه كمال عقل

متن اصلی حکمت 68 نهج البلاغه

موضوع حکمت 68 نهج البلاغه

ترجمه مرحوم فیض

ترجمه مرحوم شهیدی

شرح ابن میثم

ترجمه شرح ابن میثم

شرح مرحوم مغنیه

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

شرح لاهیجی

شرح ابن ابی الحدید

شرح نهج البلاغه منظوم

متن اصلی حکمت 68 نهج البلاغه

68 وَ قَالَ عليه السلام إِذَا تَمَّ الْعَقْلُ نَقَصَ الْكَلَامُ

موضوع حکمت 68 نهج البلاغه

نشانه كمال عقل

(اخلاقى)

ترجمه مرحوم فیض

68- امام عليه السّلام (در نشانه عقل) فرموده است

1- چون عقل و خرد به مرتبه كمال رسد گفتار كم گردد (زيرا كمال عقل مستلزم تسلّط بر ضبط و نگاه دارى قواى بدنيّه است، پس در هر چه و هر كجا بيجا سخن نمى گويد).

( ترجمه وشرح نهج البلاغه(فيض الاسلام)، ج 6 ص 1116)

ترجمه مرحوم شهیدی

71 [و فرمود:] چون خرد كمال گيرد، گفتار نقصان پذيرد.

( ترجمه مرحوم شهیدی، ص 371)

شرح ابن میثم

63- و قال عليه السّلام:

إِذَا تَمَّ الْعَقْلُ نَقَصَ الْكَلَامُ

المعنى

تمام العقل يستلزم كمال قوّته على ضبط الفوى البدنيّه و تصريفها بمقتضى الآراء المحمودة الصالحة، و وزن ما يبرز إلى الوجود الخارجيّ عنها من الأقوال و الأفعال بميزان الاعتبار و في ذلك من الكلفة و الشرائط ما يستلزم نقصان الكلام بخلاف ما لا يوزن و لا يعتبر من الأقوال.

( شرح ابن میثم، ج 5 ص 274)

ترجمه شرح ابن میثم

63- امام (ع) فرمود:

إِذَا تَمَّ الْعَقْلُ نَقَصَ الْكَلَامُ

ترجمه

«هر گاه عقل كامل باشد، سخن كم گفته شود».

شرح

كامل بودن عقل باعث كنترل قواى جسمانى و به كار بردن آنها به مقتضاى نظرات پسنديده و شايسته، و نيز سنجش بيشتر آنچه كه از آن قوا به صورت گفتار و رفتار بروز مى كند، مى گردد، و اين زحمت و شرايطى دارد كه باعث كاستى سخن مى شود، بر خلاف آن كه سخنان نسنجيده و بى توجه بر زبان آيد.

( ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5 ص 464 و 465)

شرح مرحوم مغنیه

69- إذا تمّ العقل نقص الكلام.

المعنى

و وجه الملازمة بين تمام العقل و قلة الكلام- ان العقل من العقال، فإذا قوي و تم تغلّب على اللسان و أمسكه عن اللغو و العبث، و لا يطلقه إلا فيما ينفع، فإذا نقص العقل و ضعف انطلق اللسان من عقاله، و جرى على غير هدى هابطا و صاعدا.. و قد رأينا الجاهل يثرثر بغير حساب، و يخبر بما لا يسأل عنه، و يحدّث من لا يصدقه و يضيق به و بحديثه. و تكلم رجل أمام الأحنف فأكثر، و لما سكت قال له: يا هذا ما ستر اللّه منك أعظم. و تقدم مثله و يأتي أيضا.

( فی ضلال نهج البلاغه، ج 4 ص 255)

شرح شیخ عباس قمی

17 - إذا تمّ العقل نقص الكلام. تمام العقل يستلزم كمال قوّته على ضبط القوى البدنيّة و تصريفها بمقتضى الآراء المحمودة الصالحة، و وزن ما يبرز إلى الوجود الخارجيّ عنها من الأقوال و الأفعال بميزان الاعتبار و في ذلك من الكلفة و الشرائط ما يستلزم نقصان الكلام بخلاف ما لا يوزن و لا يعتبر من الأقوال.

قالوا: إذا رأيتم الرجل يطيل الصمت و يهرب من الناس، فاقربوا منه فإنّه يلقّى الحكمة.

( شرح حکم نهج البلاغه، ص 39)

شرح منهاج البراعة خویی

السابعة و الستون من حكمه عليه السّلام

(67) و قال عليه السّلام: إذا تمّ العقل، نقص الكلام.

الاعراب

إذا، ظرف زمان يجب إضافته إلى جملة فعليّة فهو معنا مفعول فيه يقيد الفعل الواقع بعده يعد بمنزلة الجزاء.

المعنى

العقل قيّم على الأعضاء، و هي مندفعة بالاحساسات الشّهويّة و الغضبيّة و اللسان خطيب الحواس ينطلق بمالها من التأثّر الناشي عن الشهوة أو الغضب و قلّما يخلو الانسان منه فيريد أن يتكلّم دائما بما يبيّن إحساسه، مضافا إلى أنّ شهوة الكلام غريزة مستقلّة في الانسان، فاذا تمّ العقل، و تسلّط على الحواس يمنع ممّا لا يفيد من الكلام، فينقص الكلام.

الترجمة

چون خرد كامل شود، سخن كم گردد.

  • مرد خردمند، سخن كم كند تا كه گهى خويش چه ابكم كند

( منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه(الخوئی) ج 21 ص105)

شرح لاهیجی

(91) و قال عليه السّلام اذا تمّ العقل نقص الكلام يعنى و گفت (- ع- ) كه هر گاه تمام باشد دانائى اين كس اندك باشد گفتارش

( شرح نهج البلاغه (لاهیجی) ص 297)

شرح ابن ابی الحدید

69: إِذَا تَمَّ الْعَقْلُ نَقَصَ الْكَلَامُ قد سبق القول في هذا المعنى- . و كان يقال إذا رأيتم الرجل يطيل الصمت- و يهرب من الناس فاقربوا منه فإنه يلقى الحكمة

( شرح نهج البلاغة(ابن أبي الحديد)، ج 18 ، صفحه ى 217)

شرح نهج البلاغه منظوم

[70] و قال عليه السّلام:

إذا تمّ العقل نقص الكلام.

ترجمه

آنجا كه عقل كامل باشد سخن كم گفته شود.

نظم

  • هر آن كس را كه دانائى تمام استمر او را نقص و كاهش در كلام است
  • ز دانش مرد چون بادام مبهمدو لب را مى گذارد بر سر هم
  • به نيروى خرد و ز پارسائى زبانش نيست اندر ژاژخائى
  • طلا در كوره چون زرگر گدازدچگونه خالصش از غش بسازد
  • چنين مرد خرد در بوته دل سخن را پخته سازد نغز و كامل
  • پس از آن مطلبى را گر ادا كردجهان از آن چو گلشن با صفا كرد
  • ز روى عقل چون آن گفته برخاست بگيتى قرنها آن پاى بر جاست
  • درى بر رويت از دانش گشودمبديگر جاى شرح آن نمودم

( شرح نهج البلاغه منظوم، ج 9 ص78)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

دین و دنیایت را به خدا می سپارم

دین و دنیایت را به خدا می سپارم

بگذار وقایع گذشته، دلیل و راهنمای تو در وقایع آینده و نیامده باشد که امور، همیشه به هم شبیه اند. از مردمی نباش که موعظه سودی به حالشان ندارد
دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا وسیله ای است که تمام خلایق، خصوصاً انسانها از آن بیگانه نیستند و همیشه بدان توجه دارند و با زبان حال و قال از آن استفاده می کنند هر چند که واژه ای به نام دعا در میانشان مطرح نباشد چون هر کلمه و کلامی که از استمداد و ایجاد رابطه به خدا حکایت نماید دعاست
نیایش زیبا از نهج البلاغه

نیایش زیبا از نهج البلاغه

خدایا! امید به تو بستم تا راهنما باشى به اندوخته هاى آمرزش و گنجینه هاى بخشایش ! خدایا! این بنده توست که در پیشگاهت برپاست ، یگانه ات مى خواند و یگانگى خاص تو راست . جز تو کسى را نمى بیند که سزاى این ستایش هاست . مرا به درگاه تو نیازى است که آن نیاز را جز فضل تو به بى نیازى نرساند، و آن درویشى را جز عطا و بخشش تو به توانگرى مبدل نگرداند. خدایا! خشنودى خود را بهره ما فرما، هم در این حال که داریم ، و بى نیازمان گردان از اینکه جز به سوى تو دست برداریم ، که تو بر هر چیز توانایى.
خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

و ابرهاى باران دار به ما پشت كرده، و تو اميد هر غمزده اى، و برآورنده حاجت هر حاجتمندی. در اين زمان كه مردم ما نااميدند، و ابرها باران نداده اند، و چرندگان از بين رفته اند، از تو مى خواهيم كه ما را به اعمال زشتمان مؤاخذه نكنى، و به گناهانمان نگيرى. الهى! با ابر
خدايا! تو براى عاشقانت بهترين مونسى

خدايا! تو براى عاشقانت بهترين مونسى

و دلهايشان به جانب تو در غم و اندوه. اگر تنهايى آنان را به وحشت اندازد ياد تو مونسشان شود، و اگر مصائب به آنان هجوم آرد به تو پناه جويند، زيرا مى دانند زمام

پر بازدیدترین ها

خدايا! تو براى عاشقانت بهترين مونسى

خدايا! تو براى عاشقانت بهترين مونسى

و دلهايشان به جانب تو در غم و اندوه. اگر تنهايى آنان را به وحشت اندازد ياد تو مونسشان شود، و اگر مصائب به آنان هجوم آرد به تو پناه جويند، زيرا مى دانند زمام
دین و دنیایت را به خدا می سپارم

دین و دنیایت را به خدا می سپارم

بگذار وقایع گذشته، دلیل و راهنمای تو در وقایع آینده و نیامده باشد که امور، همیشه به هم شبیه اند. از مردمی نباش که موعظه سودی به حالشان ندارد
عبادت و نیایش از دیدگاه نهج البلاغه

عبادت و نیایش از دیدگاه نهج البلاغه

و اما این كه هر كارفرما كه مزدى مى‏ دهد به خاطر بهره‏اى است كه از كار كارگر مى ‏برد و كارفرماى ملك و ملكوت چه بهره‏اى مى‏تواند از كار بنده ضعیف ناتوان خود ببرد، و هم این‌ كه فرضاً اجر و مزد از جانب آن كارفرماى بزرگ به صورت تفضل و بخشش انجام گیرد پس چرا این تفضل بدون صرف مقدارى انرژى كار به او داده نمى ‏شود، مسأله‏ اى است كه براى این چنین عابدهایى هرگز مطرح نیست.
نیایش زیبا از نهج البلاغه

نیایش زیبا از نهج البلاغه

خدایا! امید به تو بستم تا راهنما باشى به اندوخته هاى آمرزش و گنجینه هاى بخشایش ! خدایا! این بنده توست که در پیشگاهت برپاست ، یگانه ات مى خواند و یگانگى خاص تو راست . جز تو کسى را نمى بیند که سزاى این ستایش هاست . مرا به درگاه تو نیازى است که آن نیاز را جز فضل تو به بى نیازى نرساند، و آن درویشى را جز عطا و بخشش تو به توانگرى مبدل نگرداند. خدایا! خشنودى خود را بهره ما فرما، هم در این حال که داریم ، و بى نیازمان گردان از اینکه جز به سوى تو دست برداریم ، که تو بر هر چیز توانایى.
عبادت و نیایش در نهج البلاغه

عبادت و نیایش در نهج البلاغه

ریشه همه آثار معنوی اخلاقی و اجتماعی که در عبادت است، در یاد حق و غیر او را از یاد بردن می‌باشد. ذکر خدا و یاد خدا که هدف عبادت است، دل را جلا می‌دهد و صفا می‌بخشد و آن را آماده تجلیات الهی قرار می‌دهد. امام علی علیه‌السلام در به اره یاد حق یا همان روح عبادت میفرماید: < خداوند یاد خود را صیقل دل‌ها قرار داده است. دل‌ها به این وسیله از پس کری، شنوا و از پس نابینایی، بینا و از پس سرکشی و عناد رام می‌ گردند
Powered by TayaCMS