همانطور که از این آیات، بخوبی برمیآید، قرآن از مردان
و زنان نمیخواهد که زینت نکنند، بلکه از آنان میخواهد که در عین استفاده از زینتهای
بجا و به مورد از حدودی که تعیین شده، پا فراتر ننهاده، تقوی و پاکدامنی، بخرج دهند
که این جهان، آزمایشگاه ماست، و خداوند میفرماید:
« إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَّهَا
لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا »
و ما آنچه را که بر روی زمین است، زینت قرار دادیم،
تا آنان را بیازمائیم که کدامیک، نیکوکارترند.(کهف/7)
آیه مربوط
به حدود زینت و حجاب را، میتوان به سه قسمت تقسیم کرد:
قسمت اول:
تقوی در نگاه
در مورد نگاه، نکاتی چند میتوان از آیه فوق، استفاده
کرد:
1- ارتباط
میان نگاهداری چشم، از نامحرم و نگاهداشتن دامان، از آلودگی به زنا « يَغُضُّوا مِنْ
أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ». شاید گفته حضرت عیسی (علیه السّلام)، تفسیر
کننده این ارتباط باشد که میفرماید:
«در تورات موسی نوشته شده، زنا نکن، ولی من میگویم:
اگر حتی با نظر شهوتآلود به زنی نگاه کنی همان وقت در دلت با او زنا کردهای.»(انجیل،
متی – 5: 28 – 27.)
این همه آفت که به تن میرسد از نظر توبه شکن، میرسد
دیده فرو پوش، چو دُر در صدف تا نشوی تیر بلا را هدف
2- از نظر مفسیرین اولیة اسلام، غض ابصار، به معنای
کوتاه کردن چشم، در نگاه به چهره؛ و حفظ فروج، مربوط به ستر عورت است.(مسئله حجاب آیت
الله شهید مطهری، ص 120-121.)
بنابراین،
تمام اندام زن، باید محفوظ و مستور باشد؛ و هر نوع نگاهی به آن، حرام است مگر در مورد
چهره و دستها تا مچ که بنا به ضرورت معاشرت، پوشاندن آن واجب نیست. اما نگاه هوسآلود
به آن حرام است. و نگاهِ عادی هم، باید کوتاه گردد؛ و به تعبیر فقهاء، احتیاط بکار
برده شود.
3- از جمله « ذلِکَ اَزکی لَهُم»، میتوان دریافت که
نگاهداشتن چشم از نظر به نامحرم، مهمترین راه برای رسیدن به تزکیه و تقوای و پاکدامنی
است.
4- جمله: «اِنَّ اللهَ خبیرِ بِما یَصْنَعونَ» بیانگر
مراقبت و آگاهی خداوند، در این آزمون الهی است، از آنچه بندگان در نهان و آشکار، انجام
میدهند. نگاههای اختیاری و غیر اختیاری و نگاههای آلوده و غیر آلوده و تقوی در نگاه
را، خداوند میداند؛ و در برابر هر کدام پاداش یا کیفر مناسب، منظور میدارد. همچنین
کلمه «بما یصنعون» (آنچه را میسازند)، نشانگر نظارت الهی بر صنعت و ساخت لباس ظاهری
است که با حدود و اندازه و الگوی شرع، میتواند تبدیل به لباس تقوی شود، و میتواند
با خارج شدن از حدود شرع به لباس شیطان و مسرفین، مبدل گردد.
قسمت دوم
: تقوی در زینت
زنان، باید در اشکار کردن زینتهای خود، بپرهیزند.
«وَلا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ»، زینت در قرآن بر سه گونه است:
1. زینت باطنی، مانند علم و تقوی
2. زینت طبیعی، یا زیبایی اندام.
3. زینت مصنوعی، یا زیورآلات.
در آیه مورد بحث، نظرات گوناگونی، توسط مفسرین، ارائه
شده که بهترین آنها، این است که بانوان، نباید زیور آلات پوشیده خود را آشکار سازند؛
و به طریق اولی، اندام و محل زینت را. چرا که نشان دادن زیور آلاتِ جدا و خارج از بدن،
اشکالی ندارد. (ر.ک: به تفسیر الکشاف زمخشری و مجمع البیان طبرسی)
قسمت سوم
: تقوی در نگاه به چهره و دست ها
از استثنای اول، (الا ما ظَهَرَ منها، بجز زینت هایی
که اشکار است)، میتوان استفاده کرد که زینتهای بانوان، بر دو نوع است: زینتهای نهان؛
و زینتهای آشکار، پوشیدن نوع اول، واجب است. اما پوشیدن نوع دوم، واجب نیست. مفسرین
زینتهای نهان و آشکار را به گونههای مختلف تفسیر کردهاند؛
تفاسیر
زینتهای نهان (وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ) (ِلَّا
مَا ظَهَرَ مِنْهَا) زینتهای آشکار و ظاهر
1- تفسیر ابن عباس:
مانند دستبند، تسمه جواهرنشان که زنان حمایل
خود میکنند.
لباسهای ظاهر و رو
2-ابن مسعود. ر.ک: مجمع البیان: 5/37
خلخال، گوشواره و دستبند
لباس رو
3-قتاده: ر.ک: مجمع البیان
سورمه، دستبند، انگشتر
4-ضحاک و عطا: ر.ک: مجمع البیان
چهره و دستها
5-زمخشری: کشاف 3/231
خلخال، بازوبند، گردنبند، کمربند
انگشتر، حلقه، سرمه و خضاب
6-فخررازی، تفسیر کبیر 23/205
آرایش ساده صورت و دستها مانند خالکوبی، خضاب و انگشتر
همچنین لباس
7-تفسیر حسینی ص 776
آرایش و جامههای رنگارنگ
انگشتر، اطراف لباس، سرمه چشم، و خضاب دست
8-تفسیر القمی از امام باقر (ع) 2/101
لباس، سورمه، انگشتر، خضاب دست، دستبند
9-تفسیر الصافی از وسائل الشیعه از امام صادق (ع)
3/25
سورمه و انگشتر
10-تفسیرالمیزان، 13/111 به نقل از امام صادق(ع)
اندام و مواضع زینت
چهره، دستها و قدمها
بسیاری از علمای شیعه و سنی زینت را شامل بدن دانسته
و میگویند همه بدن زن باید پوشیده شود مگر پوشاندن صورت و دست ساده و طبیعی که در
آیه استناد شده واجب نیست. اما کشف صورت آرایش شده و دستهای آراسته جایز نیست.(تحریر
الوسیله و آرشیو استفتاء امام و نیز شورای فتوای شیخ الازهر به نقل از جلد 12، مجله
الازهرا، ص 120 و احکام الایات جصاص (از پیشوایان معصوم «ص») و تفسیر رازی شافعی و
تفسیر جلالین.)
و بعضی کلمه «زینت» در قرآن را شامل بدن ندانسته میگویند
زینت چیزی است که با آن بدن را میآرایند(تفسیر کبیر،ج 23، ص 205.) البته وقتی پوشاندن
زینت واجب بود، پوشاندن مواضع زینت به طریق اولی واجب است.
تقوی در پوشش
سینه و گردن
به دنبال استثناء چهره و دستها تا مچ، میفرماید:
«وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ»
یعنی باید روسری خود را بر روی سینه و گریبان خویش
قرار دهند. زنان عرب، معمولاً پیراهنهایی میپوشیدند که گریبانهایشان باز بود. دور
گردن و سینه را نمیپوشاندند و جلوی سینه و گردن، نمایان میشد. چنان که در تفاسیر
شیعه و سنی در شأن نزول این آیه، آمده است که:
روزی در هوای گرم مدینه، زنی جوان در حالی که طبق معمول،
روسری خود را به پشت گردن، انداخته و دور گردن و بناگوشش پیدا بود، از کوچه عبور میکرد...
این ماجرا به گوش پیغمبر رسید. در این باره آیه فوق، نازل شد که:
«به مردان با ایمان بگو: نگاه خود را کوتاه کنند و
به زنان با ایمان بگو: که روسری خود را بر روی سینه و گریبان خویش، قرار دهند...(رک:
تفسیر مجمع البیان، تفسیر صافی، تفسیر درالمنثور سیوطی، 51؛/4 کافی 5/521 و وسائل الشیعه
3/24.)
تقوی در آشکار
ساختن زینت بطور غیرمستقیم
به دنبال استثناء محارم دهگانه که پوشاندن زینت از
آنها، واجب نیست، مسئلة تقوی در آشکار ساختن صدای زیور آلات را سفارش میکند. و میفرماید:
«وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا
يُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ»
(زنان، پاهای خود را به زمین نزنند، تا زینتهای پنهانشان،
دانسته شود)
زنان عرب، معمولاً خلخال بپا میکردند. و برای اینکه
دیگران بفهمند که آنها، خلخال قیمتی و متعدد بپا دارند، پاهای خود را محکم بر زمین
میکوفتند.
از این آیه، میتوان استفاده کرد که هر چیزی که موجب
جلب توجه مردان، مخصوصاً بیماردلان میگردد، مانند: بکار بردن عطرهای تند و آرایش و
به صدا درآوردن النگوها و نمایاندن اندام، با پوشانیدن لباسهای تنگ و نازک و آشکار
ساختن غیر مستقیم زینتها، یا خارج ساختن صوت، از حالت ساده، یا برداشتن ابرو و انداختن
بند، جایز نیست.(با استفاده از آرشیو استفتائات امام خمینی.)
همچنان که باید، از نازک کردن صدا و کرشمه در گفتار،
بپرهیزند:
«فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي
فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ»
(در حرف زدن، صدا را نازک و مهیّج نکنید که موجب طمع
بیماردلان گردد.)
5- ارزش و اهمیت حجاب در قرآن
قرآن، زنان ایدهآل را که در بهشت، جای دارند، به مروارید
محجوب و پوشیده در صدف تشبیه نموده، میفرماید: «كَأَمْثَالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ»(واقعه/23)
و یا آنان را به جواهرات اصلی، چون یاقوت و مرجان،
تشبیه میکند که جواهرفروشان، آنها را در پوششی مخصوص، قرار میدهند تا همچون جواهرات
بدلی به آسانی در دسترس این و آن قرار نگیرند. و از قدر و ارزش و اهمیت آنها کاسته
نشود.
«فِيهِنَّ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ
إِنسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ كَأَنَّهُنَّ الْيَاقُوتُ وَالْمَرْجَانُ»
در آنجا، زنان زیبا و با حیا هستند که پیش از آنان،
دست هیچکس به آنها نرسیده، گویی یاقوت و مرجانند.(الرحمن/56)
بنابراین حجاب، کمال و وقار زن بوده، نشانگر ارزش و
اصالت وی، میباشد؛ و خداوند پاداش عظیم و بیکرانی را برای زنان تقوی پیشه و پاکدامن،
مقرر داشته چنانکه حضرت مریم (علیها السّلام) در بحبوبة جوانی و عشق و زیبایی، خدا
را بر هوی و هوسها، برگزید؛ و خداوند در برابر این پاکدامنی و تقوی، از روح قدسی خویش
در وی بدمید؛ و او را بر زنان جهان برگزید و سیّده زنان جهان گردید که: «وَمَرْيَمَ
ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِن رُّوحِنَا وَصَدَّقَتْ
بِكَلِمَاتِ رَبِّهَا وَكُتُبِهِ وَكَانَتْ مِنَ الْقَانِتِينَ»
مگر نه حرت صدیقه، دخت پیغمبر فکند بالش رفعت، فراز چرخ بلند؟!
مگر نه مریم، با نفس خود مجاهده کرد سپس مر او را با روح قدس شد پیوند؟!
مگر نه آسیه، شد در خشوع بیهمتا اگر به تأنیث از قدر مردمان میکاست
مگر نه رابعه، بُود در خضوع بیمانند؟! خدا به شمس نمیخورد در نبی سوگند!*
(توضیح : در کتاب روضة کافی و تفسیر نور الثقلین، ج5،
ص 585 از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که در پاسخ از سؤال در مورد آیه «والشمس
و ضحیها و القمر اذا تلاها و اللیل اذا یغشاها و النهار اذا جلیها» فرمود شمس، رسول
خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) است که به وسیلهی او خداوند دینش را برای مردم
آشکار ساخته و قمر، امیرالمؤمنین (علیه السلام) است که تالی تلو رسول الله (صلّی الله
علیه و آله و سلّم) است و شب دیجور، ائمه جورند که دین خدا را با ظلم و جور در تاریکی
فرو میپوشند و النهار اذا جلیها (روز آشکار)، امام از ذریه فاطمه است که پرده غمی
ظلمت شب را از دین خدا برمیدارد و حقایق دین را برای جویندگان، آشکار میسازد.)
زنان، فراخور مدحند و لایق تمجید که امهات کمالند و مستحق پسند
خداشناس و نصیحتپذیر و شویپرست خدا از ایشان خشنود و بندگان خرسند
و مریم دختر عمران، (نمونه ایمان بود) که دامن خود
را پاکیزه، نگاهداشت. و در اثر آن، روح قدسی خویشع در او بدمیدیم. (و نیز در اثر اینکه)
کلمات پروردگار خود و کتب آسمانی او را با کمال ایمان تصدیق کرد، و از بندگان مطیع
خدا بود.