پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از نظر قرآن موصوف به صفات حمیده فراوانی است که در آیات مختلف به آنها اشاره شده است. ازجمله می توان به آیه 157 سوره اعراف اشاره کرد:
"الَّذینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراهِ وَ الْإِنْجیلِ یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّباتِ وَ یُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبائِثَ وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتی کانَتْ عَلَیْهِمْ فَالَّذینَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذی أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُون"همانها که از فرستاده (خدا)، پیامبر "امّی" پیروی می کنند پیامبری که صفاتش را، در تورات و انجیلی که نزدشان است، می یابند آنها را به معروف دستور می دهد، و از منکر باز می دارد أشیاء پاکیزه را برای آنها حلال می شمرد، و ناپاکی ها را تحریم می کند و بارهای سنگین، و زنجیرهایی را که بر آنها بود، (از دوش و گردنشان) بر می دارد، پس کسانی که به او ایمان آوردند، و حمایت و یاریش کردند، و از نوری که با او نازل شده پیروی نمودند، آنان رستگارانند.(1)
اولین خصوصیتی که پیامبر اسلام را از سایر انسان ها متمایز می کند، رسالت و نبوت آن بزرگوار است. البته رسالت با نبوت متفاوت است. نبوت مقام آگاهی و اتصال به عالم بالاست که این اتصال سبب اخذ وحی می شود. ولی مقام رسالت مقام پیام رسانی و تبلیغ وحی است.
سومین وصفی که این آیه برای پیامبر بیان می کند، امی بودن اوست. امی به معنای بی سواد و مکتب نرفته و درس نخوانده است. این واژه در واقع منسوب به ام یعنی مادر است؛ یعنی کسی که به همان حالت مادرزادی و تعلیم نیافته باقی مانده است. پیامبر اسلام فردی تعلیم نیافته از جانب بشر بوده است؛ یعنی بشری او را تعلیم نداده است؛ ولی این مانع آن نیست که در مکتب الهی بر حقایق جهان دست یافته و از آنها آگاهی یافته باشد. علت اینکه او به وسیله بشری تعلیم ندیده بود، این است که اگر چنین کاری صورت می گرفت ،مخالفان می توانستند او را متهم کنند که تعالیمش را از استادانش فراگرفته است.
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد
چهارمین ویژگی آن حضرت این است که کتب آسمانی تورات و انجیل، رسالت آن حضرت را مژده داده اند.
پیامبر گرامی اسلام(ص) برای اکمال رسالت خود اقدام به امر به معروف و نهی از منکر نمود و دلیل و فلسفه این کار را نجات جامعه از هلاکت معرفی نمود.
آموزه های اسلام مطابق با فطرت الهی انسان است و پیامبر بر اساس دستور خالق متعال طیبات را حلال و خبائث را حرام اعلام نمود. مطابق فطرت الهی انسان، نفس پاک بودن و طیب بودن، علت حلال بودن چیزی و نفس خبث چیزی، علت حرام بودن آن خواهد بود.
یکی دیگر از ویژگی های پیامبر طبق این آیه سبکبار کردن انسان است. مثلا در میان بنی اسرائیل، کار کردن در روز شنبه حرام بود و هنگامی که لباسشان نجس می شد باید آنرا قیچی می کردند و وظائف دیگری هم داشتندکه انجام آنها بسیار مشکل بود و بر دوش آنها سنگینی می کرد. پیامبر اسلام آمد و آن وظائف و بارهای سنگین را از دوش آنها برداشت و اعلام کرد: بعثت علی الشریعه السمحه و السهله و علی الشریعه السمحه الحنفیه البیضاء. یعنی دین اسلام، دین راحتی و آسانی و کرامت و بزرگواری است.
اسلام دینی است که زنجیرهای عقاید خرافی و بی اساس را از دست و پای عقل انسان باز می کند و گستره عقلانیت و معنویت را در پیش دیدگان انسان می گشاید و او را به حیات معقول رهنمون می شود. در اینجا می توان به چند نمونه از برخورد قاطع پیامبر با مظاهر خرافی اشاره کرد:
1.در سن دو سالگی حلیمه براساس عقیده جاهلی گردنبندی را به گردن محمد(ص) آویخت تا او را از خطرات حفظ کند. اما محمد(ص) آنرا دور انداخت و گفت نگهبان من خدای من است.
2. در زمان فوت ابراهیم، فرزند پیامبر کسوف یا خسوف پیش آمد و مردم این حادثه را به دلیل ناراحتی پیامبر از فوت فرزندش دانستند. پیامبر(ص) وقتی این خبر را شنید بسیار ناراحت شد و فرمود که خسوف و کسوف سنت های الهی و ماه و خورشید آفریده خداست و این پدیده با درگذشت ابراهیم و سوگواری من ارتباط ندارد.(2)
مقصود از نوری که همراه پیامبر نازل شده، قرآن کریم است و با این تعبیر خواسته بفهماند که قرآن کریم نوری است که راهی را که انسان باید برای رسیدن به کمال بپیماید روشن می سازد.(3)
در آیات دیگر قرآن نیز ویژگی های دیگری برای آن حضرت بیان شده که به دلیل حفظ اختصار تنها آنها را لیست می کنیم:
"وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِیلِ. لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْیَمِینِ. ثمُ َّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِینَ. فَمَا مِنکمُ مِّنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِین"(4)
"وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَهً لَکَ عَسی أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً"(5)
(خیر کثیر) و منظور از آن اولاد است که در سوره کوثر به این موضوع پرداخته شده است.
"ما کانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ وَ لکِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِیِّینَ وَ کانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عَلیماً"(6). (7)