دعا و نیایش سخن باطن است و موجب جلای دل،که به انگیزه ارتباط بنده با خدا، قطره با دریا، ظلمت با نور، نهایت
ضعف بانهایت قوت، منتهای نقص با کمال نامتناهی انجام می گیرد.
ادعیه ما آمیزه ای از لطایف و معارف و اسرار است که انوار معنویت و روحانیت ازلابلای آن، روح خواننده مشتاق را
نوازش می دهد و دل را از غل و غش صیقل می بخشد.
لطایف و اسراری که از ادعیه استفاده می شود در روایات نیست; زیرا در روایات حضرات معصومین(ع) با مردم محاورت
داشتند و به قدر عقولشان با آن ها تکلم می کردندنه به کنه عقل خود; «ماکلم رسول الله (ص ) العباد بکنه عقله قط » اما
باخداوند متعال به کنه عقل خودشان مناجات و دعا داشتند.
هر یک از ادعیه ماثوره، مقاله علمیه پیغمبر یا امامی است. (1) از جمله ادعیه ای که مشحون از معارف بلند و حقایق و اسرار
کشف نشده و حاوی ظرایف عرفانی است «مناجات شعبانیه » است.
امام العارفین و قدوه السالکین حضرت امام خمینی (سقی الله ثراه بوابل رحمته)در وصیتنامه سیاسی الهی خود، داشتن
چنین مناجاتی را از افتخارات شیعه برشمرده است (2) و در مواردی از سخنرانی ها و پیام های خود از آن به عظمت یاد کرده
است. (3)
در حالات این عارف دلسوخته نیز نقل می کنند که روح بلند وی با مناجات شعبانیه ماءنوس بوده است (4) و تاسیا به سلف
صالحش بر خواندن آن مداومت داشته، اززیارت ها به زیارت جامعه کبیره، از ادعیه به دعای عرفه امام حسین (ع) و
ازمناجات ها به مناجات شعبانیه بسیار علاقه مند بوده است.
این مناجات، که برحسب روایات، همه ائمه: آن را می خواندند، در بعضی از جوامع روایی ما و کتب ادعیه نقل شده است.
مرحوم سید بن طاووس در اقبال، (5) مولی محمدباقر مجلسی در بحار الانوار، (6) سماهیجی در الصحیفه العلویه (7) و شیخ
عباس قمی 5 در مفاتیح الجنان به طور ارسال این مناجات را از حضرت امیر (ع) نقل می کنند.البته کفعمی در البلد
الامین و مصباح و شیخ بهایی در مفتاح الفلاح و سید بن طاووس در مهج الدعوات از آن اسمی نمی برند.
بزرگان رحمهم الله یا به خاطر داشتن شامه ای قوی نسبت به شناخت گفته های حضرات معصومین(ع) که فرموده اند:
«کلامنا نور» و یا براساس تسامح در ادله سنن به بررسی رجالی سلسله سند ادعیه و از جمله مناجات شعبانیه نپرداخته اند،
اما اثبات علمی استناد این مضامین به خاندان وحی و دور ساختن آن از احتمال دس و تحریف، چنان که در بعضی ادعیه
اتفاق افتاده، (8) راه را برای استشهاد به بخش های مختلف آن هموارتر می سازد.
همان گونه که اشاره شد، راویان، این مناجات را به طور ارسال و با حذف سلسله سند آورده اند; راوی این مناجات شخصی
به نام قاضی علی بن محمد بن یوسف بن مهجورفارسی و مکنی به «ابن خالویه » است.
گرچه غالبا شخصی را به نام «حسین بن خالویه » به عنوان راوی آن معرفی کرده اند ولی این گفته، به دلایلی که خواهد
آمد، صحیح نیست. این اشتباه نخستین بار از ناحیه «ابن النجار» (9) صورت گرفته و مرحوم سید بن طاووس (م 664)
درکتاب شریف اقبال از وی نقل کرده و سایرین نیز از ایشان نقل کرده اند.
درست روشن نیست که چرا سید بن طاووس، با این که هنگام نوشتن کتاب اقبال در سال 650، بیش از شصت کتاب دعا
در اختیارش بوده (10) به این نکته توجه نداشته است.
شاید دلیل این اشتباه از ناحیه ابن النجار تشابه کنیه ای و معاصر بودن جناب حسین بن احمد بن خالویه با علی بن محمد
بن خالویه باشد; زیرا حسین بن خالویه متوفای 370 است (11) و علی بن محمد بن خالویه نیز در همان زمان می زیسته
گرچه تاریخ وفات وی به خوبی روشن نیست. (12)
چرا راوی، حسین بن خالویه نیست؟
به دلایل یاد شده در زیر، راوی این مناجات، حسین بن خالویه نیست:
1- گرچه ارباب تراجم و رجال، حسین بن خالویه را نیز توثیق کرده اند (13) ولی وی پیش از این که در کتب رجالی به عنوان
محدث شناخته شود، به عنوان ادیب مطرح بوده و در کتب تراجم شرح حال وی را همراه با مناظرات و تالیفات ادبی
اوآورده اند. (14) 2 اکثر راویان این مناجات، آن را از کتاب عمل شعبان اخذکرده اند که این کتاب طبق نقل همه از علی بن
محمد بن خالویه است نه حسین بن خالویه. به عنوان نمونه مرحوم تهرانی در الذریعه می نویسد:
عمل شعبان لابن خالویه ابن الحسن بن علی بن محمد الفارسی، شیخ مشایخ النجاشی صاحب عمل رجب ایضا.
3- میرزا عبدالله افندی اصفهانی از اعلام قرن دوازدهم در کتاب ریاض العلماءذیل ترجمه شیخ ابوالحسن علی بن محمد
بن یوسف می نویسد:
این ابن خالویه غیر از شیخ ابوعبدالله حسین بن احمد بن خالویه نحوی امامی است که کتاب «لیس » و کتاب «آل » و غیره
را نوشته است. (15)
4-مرحوم آقابزرگ تهرانی ذیل ترجمه علی بن محمد بن یوسف می نویسد:
ظاهرا مناجات شعبان که در کتاب عمل رمضان ذکر شده از ایشان است نه از ابن خالویه نحوی مولف کتاب الال.نسبت
این مناجات به حسین بن خالویه نخست از ناحیه ابن النجار صورت گرفته و به دنبال آن سید بن طاووس در اقبال
مناجات را از حسین بن خالویه نقل می کند; من به این نکته در حاشیه نسخه اقبال خود اشاره کرده ام. (16)
هویت راوی
چنین برمی آید که علی بن مهجور فارسی، معروف به ابن خالویه، ازمشایخ نجاشی و جزء «عده » وی بوده است و تردید
بعضی که گفته اند: اگر از مشایخ نجاشی است چرا کتابهای او را با واسطه روایت می کند، روا نیست; زیرا منافات ندارد که از
مشایخ نجاشی باشد ولی نجاشی کتاب هایش را با واسطه روایت کند. (17
نجاشی در ترجمه علی بن خالویه می نویسد:
انه شیخ من اصحابنا ثقه سمع الحدیث فاءکثر، ابتعت جمیع کتبه، له کتاب عمل رجب و کتاب عمل شعبان و کتاب عمل
رمضان. (18)
علامه حلی (علی بن مطهر) (ره) درباره او می نویسد:
علی بن محمد بن یوسف بن مهجور ابوالحسن الفارسی المعروف بابن خالویه، بالخاءالمعجمه، من اصحابنا ثقه سمع
الحدیث و اکثر. (19)
علامه سید محسن عاملی می نویسد:
القاضی ابوالحسن علی بن محمد بن یوسف ذکره بحرالعلوم فی رجاله من مشایخ النجاشی، صاحب الرجال. فقال: و منهم
القاضی ابوالحسن علی بن محمد بن یوسف، روی عنه فی ترجمه محمد بن ابراهیم بن الامام و قال اخبرنا بسر من رای و
حکی عن شیخه الحسین بن عبدالله عنه مدحالمحمد بن مسعود العیاشی. (20) تا این جا روشن شد که علی بن محمد بن
یوسف از راویان مورد وثوق بوده است.
طریق وی به امام جعفر صادق (ع)، که احتمالاطریق نجاشی، شاگرد او نیز هست، بدین شرح است:
1 ابراهیم بن عبدالصمد بن موسی... ابواسحاق هاشمی.
خطیب بغدادی می نویسد:
وی، از چند نفر از جمله پدرش عبدالصمد بن موسی روایت نقل می کند، او ساکن سرمن رای بوده و در آن جا و نیز در
بغداد تدریس داشته است. (21) 2 عبدالصمد بن موسی بن محمد هاشمی، پدر همان ابراهیم بوده و خلاصه ای از ترجمه اش
در تاریخ بغدادآمده است. (22) 3 محمد بن ابراهیم بن الامام. نجاشی در باره وی می گوید: «له نسخه عن جعفر بن محمد
کبیره » و او را از اصحاب امام جعفر صادق (ع) می شناسد. (23)
خطیب بغدادی در باره اش می نویسد: «وقد روی العلم عن جعفر بن محمد بن علی و....». (24) در باره این سه بزرگوار نیز نه
تنها قدحی نرسیده، بلکه قراینی برتوثیق او وجود دارد.
ظاهرا جناب علی بن محمد بن یوسف، معروف به ابن خالویه، مناجات شعبانیه را باهمین سند از حضرت امام جعفر
صادق (ع) و او نیز از حضرت امیرالمؤمنین علی (ع)روایت می کند. گذشته از این که این مناجات به علت دارا بودن
مضامین عارفانه،صدورش جز از ناحیه خاندان وحی و رسالت بسیار بعید است و به اصطلاح مرجح مضمونی آن، مانع از
انتساب به غیر معصوم می شود.
شروح «مناجات شعبانیه »
متاسفانه شرح جامع و کاملی که در خور شان این مناجات باشد و پرده از اسرار و حقایق نهفته آن بردارد و گره از فقرات
معرفت بیزآن بگشاید و تصویر زیبایی از این مناجات، که از غرر آیات قرآن صاعد است، ارائه دهد، شناخته نشد; ضرورت
نگارش چنین شرحی را حضرت امام خمینی (ره) در یکی ازسخنرانی های خود بیان فرموده است:
مفسرانی که اهل این معانی هستند ادعیه ائمه را تفسیر کنند...
مناجات شعبانیه از مناجات هایی است که کم نظیر است... از ائمه هدی ادعیه ای واردشده که مضامین آن ها را باید تامل
کرد و آن هایی که اهل نظر هستند، اهل معرفت هستند آن ها را شرح کنند و آن ها را به مردم ارائه دهند; اگر چه هیچ
کس نمی تواندآن چیزی که به حسب واقع هست شرح کند. (25)
عارف وارسته مرحوم میرزا جواد ملکی نیز ضمن معرفی کوتاهی از این مناجات، اشاره ای به شرح بعضی از فقرات آن به
دست یکی از اهل معرفت دارند:
و مناجاته الشعبانیه معروفه... و فیه علوم جمه فی کیفیه معامله العبید مع الله جل جلاله و بیان وجوه الادب فی طریق
معرفه حق السؤال، الدعاء و الاستغفار من الله جل جلاله و... علی ما فسر بعض فقراته شخص جلیل من اهل المعرفه. (26)
مناجات شعبانیه حاوی علوم فراوانی در چگونگی معامله بنده با خدای عزوجل، ادب دعا و استغفار است چنان که بعضی
از فقرات آن را شخصی جلیل از اهل معرفت تفسیرکرده است.
روشن نیست مقصود ایشان از مفسر بعضی از فقرات مناجات کیست، جز این که مرحوم آقابزرگ تهرانی در ذریعه شرح
کوتاهی را بر فقره «الهی هب لی کمال الانقطاع الیک » از محمد کاظم حسینی رشتی (27) فهرست کرده که دو نسخه از
نسخ خطی آن، شامل چهارده برگ، یکی در کتابخانه مرحوم آیه الله نجفی در مجموعه 6839 و یکی هم درکتابخانه آستانه
مقدسه حضرت معصومه (س) در مجموعه شماره 531 موجود است.
گفتنی است که اخیرا دو تن از شاگردان امام خمینی (ره) شروحی براین مناجات نوشته اند که در حد خود مفید است
(شکرالله مساعیهما).
پی نوشتها
1. هزار و یک نکته،نکته های 91 و333 .
2. وصیتنامه سیاسی الهی امام خمینی، ص 8 .
3. ر ک: صحیفه نور، ج 12 ، ص 235 ; ج 17 ، ص 264 ; ج 18 ، ص 30 ; ج 19 ، ص 158 ; ج 20 ، ص 82 و189 .
4.بنیان مرصوص امام خمینی (ره)، ص 95.
5. اقبال، چاپ سنگی، باب نهم .
6. بحار الانوار: ج 91 ، ص 96 .
7. الصحیفه العلویه و التحفه المرتضویه، ص 100 .
8. مرحوم آقا بزرگ تهرانی در باره دعای عدیله می گوید: «هو من انشاء بعض العلماء»(ذریعه، ج 8، ص 192); و نیز ر ک:
هزار و یک نکته، نکته 134 .
9.ابوعبدالله محمد بن محمود بن الحسن بن النجار البغدادی الشافعی، صاحب کتاب الذیل یا تذییل تاریخ بغداد
(متوفای 643) از مشایخ سید بن طاووس بوده و ابن طاووس مکرر از او به عنوان «شیخ المحدثین ببغداد» یاد می کند از
کتاب او که ادامه تاریخ بغداد خطیب است تنها قسمتی باقی مانده است.ازبعضی قراین می توان به دست آورد که این کتاب
مشتمل بر سی جلد بوده است.ر. ک: کتابخانه ابن طاووس و احوال و آثار او، صص 236235; مقدمه ذیل تاریخ بغداد، ج 16
.
10. مقدمه کتاب کشف المحجه، به قلم مرحوم آقابزرگ تهرانی.
11. روضات الجنات، ج 3 ، ص 150 ; نوابغ الرواه، ص 105 .
12. ریحانه الادب، ج 7 ، ص 493 .
13. رجال نجاشی ، ج 1 ، ص 188 ; بغیه الوعاه ، ج 1 ، ص 529 ; اعلام زرکلی ، ج 2 ، ص 248 ; روضات الجنات ، ج 3 ، ص
154 .
14. معجم الادباء، ج 3 ، ص 4 ; البدایه والنهایه، ج 11، ص 297 ; طبقات الشافعیه، ج 3 ، ص 269 .
15. ریاض العلماء ، ج 4 ، ص 260 .
16. نوابغ الرواه، ص 208 .
17. تهذیب المقال ، ج 1 ، ص 36 .
18. رجال نجاشی ، ج 2 ، ص 100 .
19. خلاصه الاقوال فی معرفه الرجال، ص 101 .
20. اعیان الشیعه ، ج 8 ، ص 328 .
21. تاریخ بغداد ، ج 6 ، صص 137 138 .
22. تاریخ بغداد ، ج 11 ، ص 41 .
23. معجم رجال الحدیث ، ج 14 ، ص 218 .
24. تاریخ بغداد ، ج 1 ، ص 384 .
25. صحیفه نور ، ج 20 ، ص 83 .
26. المراقبات ، ص 130 .
27. سید کاظم بن قاسم حسینی رشتی از علمای اواسط قرن سیزدهم و از اکابرتلامذه شیخ احمد احسایی است که پس
از وی به جای او نشست و در تمامی امورات دینیه مرجع و پیشوای شیخیه گردید... ریحانه الادب، ج 2 ، ص 308 .