تحویل سال هم همین جا کنار اهل بیت(علیه السلام) و در مجلس امام حسین(علیه السلام) بگذارنیم؛ یعنی با امام حسین(علیه السلام) سالمان را تمام کنیم و با حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) وارد سال بعد شویم. آخرین باری که اسب به خیمه ها برگشت، دوسه تا کار کرد. این اسب تیز هوش، یک کارش این بود که شیهه محزونی کشید، نه شیهۀ طبیعی. یک کارش این بود که نوشته اند، از گوشۀ چشم این حیوان اشک می ریخت؛ آفرین به این حیوان. بدبخت جنس دو پا. یک کار دیگری که این حیوان کرد، نزدیک خیمه ها شروع کرد سر به زمین کوبیدن. این شکل شیهه و این سر به زمین کوبیدن، اهل بیت(علیه السلام) را وادار کرد از خیمه بیرون بیایند؛ یعنی صدای شیهه را که به آن محزونی بود شنیدند، دیگر معلوم بود فهمیدند چه بلایی به سرشان آمده.

امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) می فرماید: همه بیرون ریختند؛ چون با شتاب و اضطراب و عجله آمدند بیرون، کفش پایشان نکردند، با پای برهنه. منظره اسب را که دیدند، ننوشتند دور اسب را گرفتند و با اسب شروع کردند به حرف زدن. امام عصر(عجل الله تعالی فرجه) می فرماید: با دیدن منظرۀ اسب، با همان پای برهنه به طرف میدان کربلا دویدند؛ در حالی که موهای سرشان را می کندند، با ناخن به صورت و سینه لطمه می زدند. امام عصر(عجل الله تعالی فرجه) می فرماید: وقتی رسیدند: دیدند شمر روی سینۀ حضرت اباعبدالله(علیه السلام) است.

«بِرَحمَتِکَ یا أرحَمَ الرّاحِمین».

حجةالاسلام و المسلمین انصاریان