کلید واژه ها: صلوات, بخل, بداخلاقی, خوش اخلاقی, سخاوت, دعا , مقدم داشتن همسایه
اسامی معصومین: پیامبر صلی الله... , امام علی علیه السلام , امام حسن علیه السلام
سخنران استاد فرحزاد
- بشنـو از نی چون حکایت می کند واز جــدایـی هـا شکایت می کند
- از نـیسـتـان تـا مـرا بـبرویده اند از نـفریرم مرد و زن نالیده اند
- هـر کـه او از هـمنوایی شـد جدا بینـوا شـد گـر چه دارد صد نوا
- همنشینی خویـشی و پیوندی است یار با نامحرمـان چون بندی است
- ای بـسـا هـنـدو و تـرک همزبان ای بسا دوترک چون نامحرمـان
- پس زبان محرمی خود دیگراستهمدلی ازهم زبانی خوش تراست
امیر سلام الله علیه فرمود: تاثیر صلوات برای از بین بردن گناهان قوی تر است از اثر آب بر آتش است. حضرت امیر سلام الله علیه می فرماید: سلام دادند به پیامبر سلام الله علیه واله از آزاد کردند یک بنده در راه خدا بالا تر است. محبت پیامبر سلام الله علیه واله از جهاد و شهادت در راه خدا بالاتر است. بعد از مردن که می خواهند اسم های ائمه را بر ما تلقین کنند از الان ما خودمان را هر روز لااقل یک بار به معصومین عرضه کنیم.
یکی از رفقا می گفت: یک داش مشتی شب عاشورا به مسجد آمده بود. پدر ما هم روضه خوان خوبی است. خیلی به نماز و قرائت حساس است. جلو جمعیت صدا زد، گفت: نمازت را بخوان. این هم بلد نبود، دست و پا شکسته می خواند. این بی چاره هم خجالت می کشید. (گاهی این کارها باعث می شود که طرف مسجد دیگر نیاید. خیلی باید ملاحضه کرد. مرحوم دولابی چندین سال جلسه قرائت قرآن گذاشته بودند. به مدیر جلسه شرط کرده بود، هر کس غلط خواند، حق نداری که غلطش را بگوییری.) خلاصه گیر داد که قرائتت را بخوان. می گفت: این بنده خدا هم خجالت می کشید. بلند شد رفت. دم صبحی دیدیم که یکی دارد در را از جایش می کند. هی مشت می زند. رفتیم دیدیم که این لات است. گفتیم: چی شده؟ گفت: به آقا بگویید دوتا نماز صبح بخواند. گفتم: چرا؟ گفت: آخر یک کاری کرد که من نماز خودم هم از یادم رفته است. برایش بگو: مدیون حضرت ابا الفضل است اگر دو رکعت از طرف من نماز نخواند.
عرض کردیم دوستان اهل بیت دو صفت در آنها جمع نمی شود. یکی بد اخلاقی و یکی هم بخل است. هر روز پیامبر از بخل به خدا پناه می برد. بخیل از خدا و پیامبرو ائمه و بهشت و مردم دور است. اصلا جهنم خانه بخیل ها است. بهشت خانه سخاوتمندان است. «الْجَنَّةُ دَارُ الْأَسْخِيَاءِ»[1] کافر اگر دست سخاوتمند داشته باشد، یا عاقبت بخیر می شود، بهشت می رود. اگر هم هدایت نشود، جهنم هم او را نمی سوزاند. پیامبر فرمود: حاتم طائی چون کافر بوده، بهشت نمی رود. ولی آتش جهنم هم او را نمی سوزاند. حضرت امیر می فرماید: کافر سخاوتمند از مسلمان بخیل به بهشت نزدیکتر است. ما خیلی این طور مسلمان ها داریم. نماز و روزه هر چی بگویی انجام می دهد اما اسم پول را که می آوری خمسی، زکاتی، صدقه ای. بابا بی مایه فطیره نمی شود. بگویی من ائمه را دوست دارم، اما هیچ کاری در راهشان نمی کنم. نه پول خرج می کنم. نه مجلس می گیرم. ائمه ما حتی به دشمنانشان سخاوت داشتند. عثمان تو محاصره بود. امیرالمومنین سلام الله علیه امام حسن سلام الله علیه و امام حسین سلام الله علیه را فرستادن برایش آب ببرند. عثمان کسی بود که دوتا از دخترهای پیامبر سلام الله علیه واله را شهید کرد. ابوذر را خیلی اذیت کرد، تبعیدش کرد. ابوذری که پیامبر ما می فرماید: راست گو تر از او در روی زمین نیست. چه کرد با یاران پیامبر، دختران پیامبر، اهل بیت سلام الله علیهم پیامبر، حقشان را غصب کرد. به لشکر معاویه آب می دهند. به بدترین آدم ها، به ابن ملجم ها سخاوت داشتند. سخاوت و خوش اخلاقی ها این قدر مهم است که اگر در کافر هم باشد، امید نجات است.
سه نفر را حضرت امیر گرفتند، که می خواستند پیامبر را ترور کنند. و توبه شان دادند برنگشتند. گفتندد: اگر ما را آزاد کنید، پیامبر را می کشیم. اول، دومی را اعدام کردندد. سومی را می خواستند اعدام کنند، جبرئیل نازل شد. که این را اعدامش نکنید. چرا؟ عرض کرد: یا رسول الله سلام الله علیه واله خدآند متعال می فرماید: که این هم خوش اخلاق است و هم سخاوتمند است. سفره دار است. زنجیر هایش را باز کردند، گفتند: بفرمایید بروید. یک مقدار که رفت، برگشت. گفت: فرق من با بقیه رفقایم چی بود؟ گفت: خدای من خبر داد که تو خوش اخلاق و سخی هستی. گفت خدای تو این ها را دوست دارد؟ گفت: بلی. گفت: «أَشْهَدُ آنلا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَ أَشْهَدُ آنمُحَمَّدا عَبدهد وَ رَسُولُهُ»[2] شهادتین گفت، مسلمان شد. حضرت فرمود: این کسی است که یجره حسن خلقه و سخائه الی الجنة سخاوت و اخلاقش او را بهشت برد.
مرحوم آقای بروجردی مواظب بود که تند نشود. خوش اخلاقی تو همین خطبه شعبانیه است. حضرت فرمود: «که مَنْ كَفَّ غَضَبَهُ عَنِ النَّاسِ كَفَّ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَنْهُ عَذَابَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ»[3] اگر شما تو این ماه رمضان غضب نکنید. خدا هم غضبش را بر شما می بندد. خاطر جمع خدا به شما غضب نمی کند. اگر شما گذشت کنید خدا هم گذشت می کند. مرحوم بروجردی گاهی طلبه ها سر درس اشکال می کردند چند بار اشکالات میکردند. گاهی می دیدند، که وقت خودش و طلبه ها را می گیرند، گاهی یک کمی تند می شدند. بعد این قدر پشیمان می شدند. گاهی پول برای ایشان می فرستاند. گاهی شب می رفتند، در خانه آن طلبه، حلالیت می طلبیدند. تک مرجع بوده است. امریکا ازش حساب می برد. شاه ازش حساب می برد. یعنی تمام شیعه های کشورهای مختلف، از ایشان تقلید می کرند. لب بجنباند حکومت را جا به جا می کند. لب بجنباند می تواند استعمار پیر را بیرون کند. مرحوم آقای بروجردی می آمدن خم می شدند از این طلبه حلالیت می طلبیدند. آقا نذر کردند که اگر سر درس عصبانی بشوند، یک سال روزه بگیرند. «سوئ الخلق ذنب لاتغفر» خدا توبه بد اخلاق را قبول نمی کند. عصبانیت مخصوصا برا آدم های با شخیصیت خیلی بد است.
پیامبر سلام الله علیه واله ما در این خطبه شعبانیه می فرماید: اگر کسی در این ماه خوش اخلاق باشد، نرم باشد، جواز عبور از پل صراط و رفتن به بهشت برایش صادر می شود. اگر کسی سی روز بتواند که خوش اخلاق بشود سی و پنج روز هم میتواند چهل روز هم می تواند. سیگاری سی روز سیگار نکشید، حتمی بداند که چهل روز هم می تواند. پنجاه روز هم میتواند.
یک نفر روحانی می گفت: به عنوان روحانی کاروان به مکه مشرف شدیم. می گفت به حاجی ها گفتم: اگر من را عصبانی کنید به شما جایزه می دهم. مرحوم علامه طباطبایی هم همین طور بودند.
کسی که غضب کند، خدا هم به او غضب می کند. امام سجاد سلام الله علیه می فرماید: نوشیدنی شیرن تر از جرعه غیظی که فرو بردم، ننوشیده ام. مرحوم کل احمد بر و بچه خیلی داشت. چهار ده تا بچه داشت. گاهی با رفقا شوخی می کرد. می گفت: ما کار دیگر نداریم که تو خانه تولیدی زدیم. بچه تولید می کنیم. شیعه امیرالمومنین سلام الله علیه تولید می کنیم. یک امام جماعتی در فلسطین بعد از پیروزی حزب الله در لبنان رسما گفته من شیعه هستم. میبینم که شیعه دارد پیش می برود. ما این همه جنگیدیم کاری را نتوانستیم پیش ببریم. شیعه یک رمق دیگر دارد. چون اهل بیت سلام الله علیهم دارد. کل احمد می گفت: بر و بچه تو خانه زیاد بود، شلوغ می کردند. هی سر به سر هم می گذاشتند. داد می زدند. من می گفت خورده، خورده، با حرف آرام نشدند. آمپرمان بالا رفت. ما هم که سابقه لاتی داشتیم. دوتا پس گردنی بزنیم، همه کنار می روند. گفت: ما مشتمان را گره کردیم که بزنیم، گفت: یک باره مکاشفه شد، دیدم مولی امیرالمومنین سلام الله علیه دستش را مشت کرده، گفت: کل احمد بزنی، می زنم. هرکسی در این عالم صاحب دارد. اصلا مظلوم حتی کافر هم اگر باشد، ما حدیث داریم، درهای آسمان باز می شود، خدا و ملائکه پشتیبان این می شوند. آه می کشد، سرنگون می کند. گفت کل احمد بزنی بهت می زنم. می گفت: من اصلا شل شدم. غلط کنم، دستم را بالا بیاروم. خوش اخلاقی خیلی مهم است.
سامری خیلی خلاف بزرگی کرد. مردم را گمراه کرد. وقتی حضرت موسی سلام الله علیه از کوه طور برگشتند. حکم اعدامش را صادر کردند. گفتند: ببرید اعدامش کنید. فوری جبرئیل نازل شد. خدا می فرماید: موسی لاتقتل السامری فانه رجل سخی بخاطر این که سامری فرد سخی است آزادش کنید. به جای که با مردم ارتباط نداشته باشد تبعیدش کنید. آدم های سخاوتمند اگر غرق گناه باشند، حتی کافر هم باشند، برای آن ها اثر دارد. اگر مومن باشد چی می شود دیگر خدا می داند.
آیت الله بروجردی آخر عمری ناراحت بود. گفتند: آقا چرا ناراحتی هستید؟ فرمودند: که من بیت المال هر چی دستم بوده همه را دادم. ولی اگر خدای متعال از من سئوال بکند که آبرویت را هم دادی یا نه من چه جوابی دارم بدهیم؟ یعنی اگر به شما گفتند: که فلان بی چاره درمانده است. پول نداشتی بدهی، اما می توانستی از یکی دیگر بخواهی که بدهد. میترسم خدا بگوید بروجردی این آبروی که بهت دادیم برای ما خرج کردی؟ سخاوت یعنی هر چی که داری «مما رزقناهم ینفقون» از هرچی که بهت دادیم انفاق کنی. حتی روایت داریم که سلام دادند صدقه است.
یکی از اساتید ما می فرمودند: که این قدر برای من سخاوت و صفت خیر خواهی مهم است که اگر روزی من انفاق نکنم، شب خوابم نمی برود. مثل معتادی که اگر موادش را استفاده نکند، بیچاره است. خدا دوست دارد که خیرت سر ریز بشود. خیرت به همه برسد. چرا می فرماید: در نماز شبت چهل تا مومن را دعا بکن؟ مرحوم دولابی میفرمودند: که تسبیح دستت میگیری چهل تا مومن ا دعا می کنی، این دستت را هم بالا می بری. از این دستت می دهی از این دستت هم می گیری. بهشتی ها کسانی هستند که خیر دیگران را می خواهند.
این آقا می فرمودند که من بارها با رفقا به مشهد رفتم یا تنها رفتم. می گفت: به امام هشتم سلام الله علیه عرض کردم: که یا امام هشتم سلام الله علیه اگر حاجت من را بدهی و این رفیق هایم کارشان را راه نیندازی، جدا یا امام هشتم سلام الله علیه من پکر میشوم. که چرا مال من درست شد. مال دیگران نشد. ولی اگر مشکل رفقایم درست بشود، ولی مال من نشود، می گفت: جدا به آقا گفتم من ناراحت نمی شوم.
امام مجتبی سلام الله علیه می گوید: من شب جمعه، شب تا صبح مواظب مادرم بودم. همه اش برا دیگران دعا می کرد. می گوید تا صبح برا دیگران دعا می کرد. صبح من اعتراض کردم. ای مادر همه اش برا دیگران دعا کردی. فرمود: «بُنَيَّ الْجَارُ ثُمَّ الدَّارُ»[4] اول همسایه بعد خانه. مرحوم بروجردی خیلی سخاوتمند بودند. در حالات ایشان نقل شده که در بروجرد ملک پدری زیادی داشت است. یک بنده خدای فقیری بوده است. ماهانه می آمده از آقا یک مبلغ جزئی می گرفت. آقا یک ملکی را می فروشند، چند هزار تومان بوده است. این را زیر تشکشان می گذارند. این فقیری که هر ماه می آمده از آقا یک مبلغی می گرفته، می آید. آقا دست می کند زیر تشکشان فکر می کنده که ده تومانی است. حالا چه می داند که آن چک پول ملک هست. در می آورد به این فقیر می دهد. فقیر هم می رود بیرون، می بیند چند هزار تومان پول است. شاید آقا اشتباه کرده است. آقا از این پول ها به من نمی دهد. برمی گردد، به آقا می گوید: آقا شتباه شده، آقا نگاه می کند می فرماید: اشتباه شده اما انگار این پول قسمت شما بوده است. خیلی مردانگی می خواهد.
عرض ادبی به محضر مولی امام مجتبی سلام الله علیه داشته باشیم. درمیان پنج تن از همه غریب تر مظلوم تر امام مجتبی سلام الله علیه است. نه گنبد و بارگاهی. نه سایه بانی. تو خانه هم غریب بود. آقا امام حسین سلام الله علیه همسرایی داشت یکی از یکی بهتر. حضرت رباب یک سال زیر افتاب نشست. برای همسرش گریه کرد. اصحاب امام حسین سلام الله علیه یکی از یکی بهتر بودند. خود آقا فرمود: اصحابی بهتر، با وفاتری ازشما من سراغ ندارم. ولی دلها بسوزد برای آن امام غریبی که یاران او قصد ترور آقا را داشتند. سجاده از زیر پای آقا کشیدند. حمله کردند، مجروحش کردند. به معاویه لعنة الله علیه نامه نوشتند که بخاطر این پول هایی که برا ما فرستادی، هر وقت که بگویی دست بسته آقا را تحویل می دهیم. آقا مجبور به صلح شد. آن هم با معاویه که مجسمه فساد بود.
مرحوم میزا علی اکبر ترک از منبری های خیلی خوب تهران بود. یک ماه رمضان می گوید: تهران منبر می رفتم. آخرهای ماه رمضان بود. یک شب بی بی حضرت زهرا سلام الله علیها را خواب دیدم. دیدم که بی بی به من توجه نمی کنند. گفتم: بی بی جان من روضه خوان فرزندتان حسین سلام الله علیه هستم. چرا لطف و عنایتی نظری نمی فرمایید؟ فرمودند: مگر امام حسن سلام الله علیه فرزند من نیست. یعنی من از شما گله دارم، چرا از حسنم روضه نمیخوانی؟ همه عالم برا غربت ابا عبدالله سلام الله علیه اشک می ریزد، امام خود اباعبدالله سلام الله علیه برا غریبی برادرش گریه می کرد. چه گذشت به دل آقا اباعبدالله سلام الله علیه وقتی در تشییع جنازه (چون مامور به صبر بود برادر وصیت به صبر کرده بود) ببیند، جنازه برادر را تیر باران می کنند. جنازه برادر را در قبرستان بقیع آورد، این چوب های تیر را از کفن و از بدن آقا جدا کرد. وقتی بدن برادر را درمیان قبر گذاشت، می گویند: آقا عمامه از سر بر داشت، شروع کرد به گریه کردن. صدا زد غارت زده آن نیست که اموالش را ببرند. غارت زده آن کسی است که به دست خویش برادر را در قبر گذارد. «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ»[5]
[1] . مستدرك الوسائل/محدث نوری/7/13/2- باب وجوب الجود و السخاء بالزكاة ....ص:11
[2] . مفاتيح الجنان/شیخ عباس قمی/1/544/زيارت دوم جامعه كبيره ..... ص : 544
[3] . الكافي/شیخ کلینی/2/305/باب الغضب ..... ص : 302
[4] . وسائل الشيعة/ شیخ حر عاملی /7/112/42- باب استحباب اختيار الإنسان ....ص:110
[5] . الكافي/شیخ کلینی/1/230/باب ما أعطي الأئمة ع من اسم الله ...ص:230