لحظه مرگ و جان کندن

لحظه مرگ و جان کندن


آیات:

إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمِي أَنْفُسِهِمْ قالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قالُوا أَ لَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فِيها فَأُولئِكَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَتْ مَصِيراً

كسانى كه بر خويشتن ستمكار بوده‌اند، [وقتى‌] فرشتگان جانشان را مى‌گيرند، مى‌گويند: «در چه [حال‌] بوديد؟» پاسخ مى‌دهند: «ما در زمين از مستضعفان بوديم.» مى‌گويند: «مگر زمين خدا وسيع نبود تا در آن مهاجرت كنيد؟» پس آنان جايگاهشان دوزخ است، و [دوزخ‌] بد سرانجامى است.

وَ لَوْ تَرى إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا الْمَلائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ وَ ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِيقِ

و اگر ببينى آنگاه كه فرشتگان جان كافران را مى‌ستانند، بر چهره و پشت آنان مى‌زنند و [گويند:] عذاب سوزان را بچشيد.

الَّذِينَ آمَنُوا وَ كانُوا يَتَّقُونَ لَهُمُ الْبُشْرى فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ لا تَبْدِيلَ لِكَلِماتِ اللَّهِ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ

همانان كه ايمان آورده و پرهيزگارى ورزيده‌اند.

در زندگى دنيا و در آخرت مژده براى آنان است. وعده‌هاى خدا را تبديلى نيست؛ اين همان كاميابى بزرگ است.

تَحِيَّتُهُمْ يَوْمَ يَلْقَوْنَهُ سَلامٌ

درودشان -روزى كه ديدارش كنند- سلام خواهد بود، و براى آنان پاداشى نيكو آماده كرده است.

إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلَّا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ

در حقيقت، كسانى كه گفتند: «پروردگار ما خداست»؛ سپس ايستادگى كردند، فرشتگان بر آنان فرود مى‌آيند [و مى‌گويند:] «هان، بيم مداريد و غمين مباشيد، و به بهشتى كه وعده يافته بوديد شاد باشيد.

فَكَيْفَ إِذا تَوَفَّتْهُمُ الْمَلائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ

پس چگونه [تاب مى‌آورند] وقتى كه فرشتگان [عذاب‌]، جانشان را مى‌ستانند و بر چهره و پشت آنان تازيانه مى‌نوازند؟

وَ جاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذلِكَ ما كُنْتَ مِنْهُ تَحِيدُ

و سكرات مرگ، حقيقت را [به پيش‌] آورد؛ اين همان است كه از آن مى‌گريختى!

فَلَوْ لا إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ وَ أَنْتُمْ حِينَئِذٍ تَنْظُرُونَ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْكُمْ وَ لكِنْ لا تُبْصِرُونَ فَلَوْ لا إِنْ كُنْتُمْ غَيْرَ مَدِينِينَ تَرْجِعُونَها إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ فَأَمَّا إِنْ كانَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ فَرَوْحٌ وَ رَيْحانٌ وَ جَنَّةُ نَعِيمٍ وَ أَمَّا إِنْ كانَ مِنْ أَصْحابِ الْيَمِينِ فَسَلامٌ لَكَ مِنْ أَصْحابِ الْيَمِينِ وَ أَمَّا إِنْ كانَ مِنَ الْمُكَذِّبِينَ الضَّالِّينَ فَنُزُلٌ مِنْ حَمِيمٍ وَ تَصْلِيَةُ جَحِيمٍ

پس چرا آنگاه كه [جان شما] به گلو مى‌رسد، و در آن هنگام خود نظاره گريد- و ما به آن [محتضر] از شما نزديكتريم ولى نمى‌بينيد- پس چرا، اگر شما بى‌جزا مى‌مانيد [و حساب و كتابى در كار نيست‌]، اگر راست مى‌گوييد، [روح‌] را برنمى‌گردانيد؟ و امّا اگر [او] از مقرّبان باشد، [در] آسايش و راحت و بهشت پر نعمت [خواهد بود]. و امّا اگر از ياران راست باشد، از ياران راست بر تو سلام باد. و امّا اگر از دروغزنان گمراه است، پس با آبى جوشان پذيرايى خواهد شد، و [فرجامش‌] درافتادن به جهنّم است.

وَ أَنْفِقُوا مِنْ ما رَزَقْناكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ فَيَقُولَ رَبِّ لَوْ لا أَخَّرْتَنِي إِلى أَجَلٍ قَرِيبٍ فَأَصَّدَّقَ وَ أَكُنْ مِنَ الصَّالِحِينَ

و از آنچه روزىِ شما گردانيده‌ايم، انفاق كنيد، پيش از آنكه يكى از شما را مرگ فرا رسد و بگويد: «پروردگارا، چرا تا مدّتى بيشتر [اجل‌] مرا به تأخير نينداختى تا صدقه دهم و از نيكوكاران باشم؟»

كَلَّا إِذا بَلَغَتِ التَّراقِيَ وَ قِيلَ مَنْ راقٍ وَ ظَنَّ أَنَّهُ الْفِراقُ وَ الْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ‌ إِلى‌ رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمَساقُ

نه چنين است [كه او پندارد، زيرا]آنگاه كه جان ميان گلوگاهش رسد، و گفته شود: «چاره‌ساز كيست؟» و داند كه همان [زمان‌] فراق است، و [محتضر را] ساق به ساق ديگر درپيچد، آن روز است كه بسوى پروردگارت سوق دادن باشد.

يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبادِي وَ ادْخُلِي جَنَّتِي

اى نفس مطمئنّه، خشنود و خداپسند به سوى پروردگارت بازگرد، و در ميان بندگان من درآى، و در بهشت من داخل شو.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

روایات

1. الخصال ابْنُ إِدْرِيسَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ النَّضْرِ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‌ النَّاسُ اثْنَانِ وَاحِدٌ أَرَاحَ وَ آخَرُ اسْتَرَاحَ فَأَمَّا الَّذِي اسْتَرَاحَ فَالْمُؤْمِنُ إِذَا مَاتَ اسْتَرَاحَ مِنَ الدُّنْيَا وَ بَلَائِهَا وَ أَمَّا الَّذِي أَرَاحَ فَالْكَافِرُ إِذَا مَاتَ أَرَاحَ الشَّجَرَ وَ الدَّوَابَّ وَ كَثِيراً مِنَ النَّاسِ. [1]

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: مردم در جهت مرگ بر دو دسته‌اند: يكى راحت مى‌نمايد و ديگرى راحت مى‌شود. امّا آن كه راحت مى‌شود مؤمن است، چون بميرد از دنيا و بلايش مى‌رهد. امّا آن كه راحت مى‌نمايد كافر است، چون بميرد درخت و جنبنده و بسيارى از مردم را با مرگ خودش راحت مى‌نمايد.

2. المجالس للمفيد، الأمالي للشيخ الطوسي الْمُفِيدُ عَنِ الصَّدُوقِ عَنْ مَاجِيلَوَيْهِ عَنْ عَمِّهِ عَنِ الْبَرْقِيِّ عَنْ أَبِيهِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ مَعاً عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَطِيَّةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‌ الْمَوْتُ كَفَّارَةٌ لِذُنُوبِ الْمُؤْمِنِينَ. [2]

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: مرگ کفاره گناهان مومنان است.

3. المحاسن ابْنُ فَضَّالٍ عَنِ ابْنِ فُضَيْلٍ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى مَا تَرَدَّدْتُ عَنْ شَيْ‌ءٍ أَنَا فَاعِلُهُ كَتَرَدُّدِي عَنِ الْمُؤْمِنِ فَإِنِّي أُحِبُّ لِقَاءَهُ وَ يَكْرَهُ الْمَوْتَ فَأَزْوِيهِ عَنْهُ...[3]

امام صادق علیه السلام فرمود: خداى عز و جل فرمايد: در هر كارى كه انجامش [تنها] به دست من است مردّد نشدم، مانند ترددى كه در مرگ بنده مؤمنم دارم، من ديدار او را دوست دارم و او مرگ را نمي خواهد، پس مرگ را از او مي گردانم...

توضیح علامه مجلسی:[4]

[چون تردید بمعنى شك و دو دلى است و بر خداى عالم قادر محال است كه نسبت به چيزى شك و دو دلى داشته باشد] شیخ بهایی در تأویل و توجیه این حدیث سه احتمال نقل ذکر می کند:

1- چیزی در کلام پنهان است است و آن اين است كه: اگر (بر فرض محال) براى خدا تردید روا باشد در چيزى مانند مرگ مؤمن تردید نكند.

2- چون عادت بر اين جارى شده كه انسان از بد حالى دوستش تردید پيدا مي كند و در بد حالى دشمنش تردید ندارد، اين كلام به گونه استعاره تمثيليه آورده شده و مقصود اين است كه مؤمن نزد خدا مورد احترام است، بر خلاف ديگران.

3- چون از طرق خاصه و عامه روايت شده كه خداى تعالى هنگام مرگ مؤمن به قدرى نسبت به او لطف و كرامت مي فرمايد و وعده بهشت مي دهد كه كراهت مرگ از او زايل مى‌شود و برای انتقال به سراى جاودانى رغبت پيدا مي كند و به رسيدن مرگ راضى و خرسند مي گردد، پس اين موضوع مثل اين است كه كسى بخواهد به دوستش آزارى رساند كه پس از آن او را به استراحت و آسايش دائم كشاند و با خود فكر كند كه چگونه آن آزار را به او رساند كه او را كمتر به درد آورد. پس دائما چیزهای برای او آشکار کند تا او را ترغیب در لذت جسم و راحتی بزرگِ بعد از آن درد نماید و به جایی برسد که آن دوست این درد کوچک را بپذیرد و آن را برای خود غنیمتی برای رسیدن به آرزویش شمارد.

4. الأمالي للشيخ الطوسي الْمُفِيدُ عَنْ عَمْرِو بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّيْرَفِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ هَمَّامٍ عَنِ الْفَزَارِيِّ عَنْ سَعِيدِ بْنِ عُمَرَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ ضَوْءٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ زَيْنُ الْعَابِدِينَ ع‌ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَا مِنْ شَيْ‌ءٍ أَتَرَدَّدُ عَنْهُ تَرَدُّدِي عَنْ قَبْضِ رُوحِ الْمُؤْمِنِ يَكْرَهُ الْمَوْتَ وَ أَنَا أَكْرَهُ مَسَاءَتَهُ فَإِذَا حَضَرَهُ أَجَلُهُ الَّذِي لَا يُؤَخَّرُ فِيهِ بَعَثْتُ إِلَيْهِ بِرَيْحَانَتَيْنِ مِنَ الْجَنَّةِ تُسَمَّى إِحْدَاهُمَا الْمُسْخِيَةُ وَ الْأُخْرَى الْمُنْسِيَةُ فَأَمَّا الْمُسْخِيَةُ فَتُسْخِيهِ عَنْ مَالِهِ وَ أَمَّا الْمُنْسِيَةُ فَتُنْسِيهِ أَمْرَ الدُّنْيَا. [5]

امام زین العابدین علیه السلام فرمود: خدای عز و جل فرمود: من در كاري كه انجام دهم هيچ گاه ترديد نداشته‌ام مانند ترديدي كه در مرگ مؤمن دارم، (زيرا) او مرگ را خوش ندارد، و من ناخوش كردن او را خوش نمی دارم. پس هرگاه زمان مرگش فرا برسد، که هیچ تاخیری در آن نیست، دو گل بهشتی برایش می فرستم، يكى گلی به نام «سخاوت بخش» و ديگرى گلی به نام «فراموشی بخش‌». اولی نفس او را از مالش باز مى‌دارد و دومی امر دنیا را از یادش می برد.

5. معاني الأخبار الْهَمَدَانِيُّ عَنْ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ الْأَنْصَارِيِّ وَ كَانَ خَيِّراً عَنْ عَمَّارٍ الْأَسَدِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‌ لَوْ أَنَّ مُؤْمِناً أَقْسَمَ عَلَى رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ لَا يُمِيتَهُ مَا أَمَاتَهُ أَبَداً وَ لَكِنْ إِذَا حَضَرَ أَجَلُهُ بَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ رِيحَيْنِ رِيحاً يُقَالُ لَهُ الْمُنْسِيَةُ وَ رِيحاً يُقَالُ لَهُ الْمُسْخِيَةُ فَأَمَّا الْمُنْسِيَةُ فَإِنَّهَا تُنْسِيهِ أَهْلَهُ وَ مَالَهُ فَأَمَّا الْمُسْخِيَةُ فَإِنَّهَا تُسْخِي نَفْسَهُ عَنِ الدُّنْيَا حَتَّى يَخْتَارَ مَا عِنْدَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى. [6]

امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: اگر مؤمنی بر پرودگار عز و جل خود قسم یاد کند که خدا او را نمیراند، خدا ابدا او را نمی میراند، ولی وقتی اجل او فرا می رسد، خداوند عز و جل بر او دو باد می فرستد: بادی که آن را «فراموشی بخش‌» خوانند و بادی که آن را «سخاوت بخش» خوانند؛ اولی موجب فراموشی اهل و مالش می شود و دومی سبب می شود نفس او دنیا را ترک کند و آنچه را نزد خدای تبارک و تعالی است برگزیند.

6. الخصال الْأَرْبَعُمِائَةِ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع‌ تَمَسَّكُوا بِمَا أَمَرَكُمُ اللَّهُ بِهِ فَمَا بَيْنَ أَحَدِكُمْ وَ بَيْنَ أَنْ يَغْتَبِطَ وَ يَرَى مَا يُحِبُّ إِلَّا أَنْ يَحْضُرَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص‌ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَ أَبْقى وَ تَأْتِيهِ الْبِشَارَةُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَتَقَرُّ عَيْنُهُ وَ يُحِبُّ لِقَاءَ اللَّهِ. [7]

امیر مؤمنان علیه السلام فرمود: به آنچه خداوند بدان فرمان داده است، متوسل شوید؛ پس بین شما و بین آن که شادمان شود و آنچه دوست دارد را ببیند نیست مگر آن که (موقع مرگ) رسول خدا صلی الله علیه و آله نزد او بیاید و آنچه نزد خداست بهتر و باقی تر است و بشارت از جانب خدای عز و جل نزد او بیاید؛ پس چشم او روشن می شود و لقای الهی را دوست دارد.

7. الخصال الْأَرْبَعُمِائَةِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع قَالَ: مَا مِنَ الشِّيعَةِ عَبْدٌ يُقَارِفُ أَمْراً نَهَيْنَاهُ عَنْهُ فَيَمُوتُ حَتَّى يُبْتَلَى بِبَلِيَّةٍ تُمَحَّصُ بِهَا ذُنُوبُهُ إِمَّا فِي مَالٍ وَ إِمَّا فِي وَلَدٍ وَ إِمَّا فِي نَفْسِهِ حَتَّى يَلْقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَا لَهُ ذَنْبٌ وَ إِنَّهُ لَيَبْقَى عَلَيْهِ الشَّيْ‌ءُ مِنْ ذُنُوبِهِ فَيُشَدَّدُ بِهِ عَلَيْهِ عِنْدَ مَوْتِهِ. [8]

امیر مؤمنان علیه السلام فرمود: كسى از شيعيان ما نيست كه مرتكب گناهى شود، كه ما از آن نهى كرده‌ايم، مگر اين كه تا زمان مرگش مبتلاى به امتحاناتى شود كه به وسيله آن از گناه پاك شود، يا امتحان در مال، يا در اولاد، يا در وجود خودش، و اگر گناهى بر او بماند، با سخت گرفتن در جان دادنش از گناه پاك مى‌گردد.

8. علل الشرائع أَبِي عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ مَاجِيلَوَيْهِ عَنِ الْكُوفِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‌ يَا مُفَضَّلُ إِيَّاكَ وَ الذُّنُوبَ وَ حَذِّرْهَا شِيعَتَنَا فَوَ اللَّهِ مَا هِيَ إِلَى أَحَدٍ أَسْرَعَ مِنْهَا إِلَيْكُمْ إِنَّ أَحَدَكُمْ لَتُصِيبُهُ الْمَعَرَّةُ مِنَ السُّلْطَانِ وَ مَا ذَاكَ إِلَّا بِذُنُوبِهِ وَ إِنَّهُ لَيُصِيبُهُ السُّقْمُ وَ مَا ذَاكَ إِلَّا بِذُنُوبِهِ وَ إِنَّهُ لَيُحْبَسُ عَنْهُ الرِّزْقُ وَ مَا هُوَ إِلَّا بِذُنُوبِهِ وَ إِنَّهُ لَيُشَدَّدُ عَلَيْهِ عِنْدَ الْمَوْتِ وَ مَا هُوَ إِلَّا بِذُنُوبِهِ حَتَّى يَقُولَ مَنْ حَضَرَهُ لَقَدْ غُمَّ بِالْمَوْتِ فَلَمَّا رَأَى مَا قَدْ دَخَلَنِي قَالَ أَ تَدْرِي لِمَ ذَاكَ يَا مُفَضَّلُ قَالَ قُلْتُ لَا أَدْرِي جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ ذَاكَ وَ اللَّهِ إِنَّكُمْ لَا تُؤَاخَذُونَ بِهَا فِي الْآخِرَةِ وَ عُجِّلَتْ لَكُمْ فِي الدُّنْيَا. [9]

امام صادق عليه السلام فرمود: اى مفضل! از گناهان بپرهيز و شيعيان ما را نيز از گناهان بر حذر دار، سوگند به خدا كه گناهان به سوى هيچ كس با شتاب تر از آنكه به سوى شما مى آيند نمى روند. همانا كسى از شما را از ناحيه سلطان رنج و سختى مى رسد و اين نيست مگر به خاطر گناهانش و كسى از شما دچار بيمارى مى‌شود و اين نيست مگر به خاطر گناهانش و كسى از شما رزق و روزى اش از او باز داشته مى‌شود و اين نيست مگر به دليل گناهانش. و كسى از شما هنگام مرگ دچار فشار زياد مى‌شود تا آنجا كه كسى كه در نزد او حاضر است مى‌گويد: او به خاطر مرگ دلتنگ و غمگين شده است و اين نيست مگر به خاطر گناهانش. رواى گويد: در اينجا من از سخنان حضرت به فكر فرو رفتم كه چرا بايد شيعيان به چنين بلاهايى دچار شوند؟ و حضرت چون مرا به اين حال ديد فرمود: آيا مى دانى كه چرا چنين است؟ عرض كردم: خير. حضرت فرمود: سوگند به خدا كه اين به خاطر آن است كه شما به سبب گناهانتان در آخرت مورد مواخذه قرار نگيريد و در عقوبت و كيفرتان در اين دنيا تعجيل شده است [تا پاك به آن دنيا كوچ كنيد].

9. الأمالي للشيخ الطوسي الْمُفِيدُ عَنِ ابْنِ قُولَوَيْهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدٍ عَنِ ابْنِ عِيسَى عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِيرٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَذُكِرَ عِنْدَهُ الْمُؤْمِنُ وَ مَا يَجِبُ مِنْ حَقِّهِ فَالْتَفَتَ إِلَيَّ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ لِي يَا أَبَا الْفَضْلِ أَ لَا أُحَدِّثُكَ بِحَالِ الْمُؤْمِنِ عِنْدَ اللَّهِ فَقُلْتُ بَلَى فَحَدِّثْنِي جُعِلْتُ فِدَاكَ فَقَالَ إِذَا قَبَضَ اللَّهُ رُوحَ الْمُؤْمِنِ صَعِدَ مَلَكَاهُ إِلَى السَّمَاءِ فَقَالا يَا رَبِّ عَبْدُكَ وَ نِعْمَ الْعَبْدُ كَانَ سَرِيعاً إِلَى طَاعَتِكَ بَطِيئاً عَنْ مَعْصِيَتِكَ وَ قَدْ قَبَضْتَهُ إِلَيْكَ فَمَا تَأْمُرُنَا مِنْ بَعْدِهِ فَيَقُولُ الْجَلِيلُ الْجَبَّارُ اهْبِطَا إِلَى الدُّنْيَا وَ كُونَا عِنْدَ قَبْرِ عَبْدِي وَ مَجِّدَانِي وَ سَبِّحَانِي وَ هَلِّلَانِي وَ كَبِّرَانِي وَ اكْتُبَا ذَلِكَ لِعَبْدِي حَتَّى أَبْعَثَهُ مِنْ قَبْرِهِ. [10]

سدیر صیرفى گوید: در محضر امام صادق علیه السلام بودم و اصحاب در باره مؤمن و مقام و منزلت او صحبت مى کردند، حضرت از آن میان روى به من کرد و فرمود: اى ابا الفضل! آیا دوست دارى که با تو از شأن و منزلت مؤمن در پیشگاه خداوند سخن بگویم؟ عرض کردم: آرى بفرمائید! فرمود: چون خداوند روح مؤمن را بگیرد، دو فرشته اى که بر او گمارده شده بودند، به طرف آسمان بالا مى روند و عرضه مى دارند: پروردگارا! فلان بنده تو بنده خوب و شایسته اى بود، و در انجام طاعات و فرامین تو کوشا و سخت کوش، و در نافرمانى از دستورات تو کند و کم جنب و جوش، جان او را گرفتى و به سوى خود فراخواندى، اینک فرمان چیست؟! خداوند به آن دو فرشته خطاب فرماید که: به زمین فرود آیید و در کنار قبر بنده ام مستقر شوید و به حمد و تسبیح و تهلیل و تکبیر من مشغول باشید و این عبادات را براى بنده ام بنویسید تا زمانى که او را از قبر برانگیزم.

10. علل الشرائع عَلِيُّ بْنُ حَاتِمٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ حَمْدَانَ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ الْوَلِيدِ عَنْ عِمْرَانَ بْنِ الْحَجَّاجِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لِأَيِّ عِلَّةٍ إِذَا خَرَجَ الرُّوحُ مِنَ الْجَسَدِ وَجَدَ لَهُ مَسّاً وَ حَيْثُ رُكِّبَتْ لَمْ يَعْلَمْ بِهِ قَالَ لِأَنَّهُ نَمَا عَلَيْهَا الْبَدَنُ. [11]

بيان قوله ع لأنه نما عليها البدن أي إن الألم إنما هو لألفة الروح بالبدن لنموه عليها لا لمحض الإخراج حتى يكون لإدخال الروح أيضا ألم أو أنه لما نما عليها البدن و بلغ حدا يعرف الآلام و الأوجاع فلذا يتألم بإخراج الروح بخلاف حالة الإدخال فإنه قبل دخول الروح ما كان يجد شيئا لعدم الحياة و بعده لا ألم يحس به و يحتمل وجها ثالثا و هو أن السائل لما توهم أن الروح يدخل حقيقة في البدن سأل عن الحكمة في عدم تأثر البدن بدخول الروح و تأثره بالخروج مع أن العكس أنسب فأجاب ع بأن الروح الحيواني لا يدخل من خارج في البدن بل إنما تتولد فيه و ينمو البدن عليها و المس أول ما يحس به من التعب و الألم منه.

عبدالرحمن مى‌گويد محضر امام صادق عليه السّلام عرض كردم: به چه علّت وقتى روح از جسد انسان خارج مى‌شود، درد حسّ مى‌شود؟ ولى وقتى با آن تركيب مى‌گردد، انسان چنين حسّى ندارد؟ امام فرمود: به خاطر آن كه بدن با روح نموّ كرده و الفت پيدا كرده پس وقت جدا شدن روح از بدن، انسان درد جدايى را حسّ مى‌كند.

توضیح علامه مجلسی: یعنی این درد و رنج تنها به خاطر الفت روح با بدن است که با آن رشد کرده، و نه به خاطر خارج شدن روح تا ادخال روح نیز دردناک باشد. و یا اینکه چون بدن با آن رشد و نمو کرده و به حدی رسیده است که درد و رنج را می‌شناسد، بنابراین به خاطر خروج روح از بدن درد می‌کشد؛ بر خلاف زمانی که روح وارد بدن می‌شود، زیرا قبل از ورود روح به خاطر پایان یافتن زندگی، چیزی وجود ندارد و روح پس از ورود درد نمی‌کشد.

ممکن است وجه سومی هم داشته باشد: پرسش کننده چون تصور می‌کند روح حقیقتا وارد بدن می‌شود، از حکمت این می‌پرسد که چرا بدن از ورود روح تاثیر نمی‌پذیرد اما از خروج آن متأثر می‌شود؟ حال آنکه عکس این مورد مناسب‌تر است. پس امام علیه السلام پاسخ می‌دهد: روح حیوانی از خارج وارد بدن نمی‌شود، بلکه در بدن متولد شده و با آن رشد می‌کند. و این درد و رنج اولین سختی و دردی است که از بدن احساس می‌کند.

11. عيون أخبار الرضا عليه السلام ل، الخصال ابْنُ الْوَلِيدِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ حَمْزَةَ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ يَاسِرٍ الْخَادِمِ قَالَ سَمِعْتُ الرِّضَا ع يَقُولُ إِنَّ أَوْحَشَ مَا يَكُونُ هَذَا الْخَلْقُ فِي ثَلَاثَةِ مَوَاطِنَ يَوْمَ يُولَدُ وَ يَخْرُجُ مِنْ بَطْنِ أُمِّهِ فَيَرَى الدُّنْيَا وَ يَوْمَ يَمُوتُ فَيُعَايِنُ الْآخِرَةَ وَ أَهْلَهَا وَ يَوْمَ يُبْعَثُ فَيَرَى أَحْكَاماً لَمْ يَرَهَا فِي دَارِ الدُّنْيَا وَ قَدْ سَلَّمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى يَحْيَى ع فِي هَذِهِ الثَّلَاثَةِ الْمَوَاطِنِ وَ آمَنَ رَوْعَتَهُ فَقَالَ وَ سَلامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَ يَوْمَ يَمُوتُ وَ يَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا وَ قَدْ سَلَّمَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ ع عَلَى نَفْسِهِ فِي هَذِهِ الثَّلَاثَةِ الْمَوَاطِنِ فَقَالَ وَ السَّلامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدْتُ وَ يَوْمَ أَمُوتُ وَ يَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا. [12]

ياسر، خادم امام رضا عليه السّلام گويد: شنیدم امام رضا علیه السلام فرمود: وحشت ناک ترین چیزی که این خلق در پیش دارد سه جاست: روزی که متولد و از بطن مادرش خارج می گردد و دنیا را می بیند؛ و روزی که می میرد و آخرت و اهل آن را مشاهده می کند و روزی که برانگیخته می شود و احکامی را که در دار دنیا ندیده بود می بیند و خداوند عز و جل در اين سه موضع بر يحيى سلام و درود فرستاده و ترس او را فرو نشانده است، خداوند مى‌فرمايد: «وَ سَلامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَ يَوْمَ يَمُوتُ وَ يَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا» [13] {و سلام بر او آن روز كه زاده شد و آن روز كه مى‌ميرد و آن روز كه مجدّدا زنده مى‌شود} و عيسى بن مريم نيز در اين سه موضع بر خود درود فرستاده و گفته است: «وَ السَّلامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدْتُ وَ يَوْمَ أَمُوتُ وَ يَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا» [14] {و سلام بر من روزى كه زاده شدم و روزى كه مى‌ميرم و روزى كه مجدّدا زنده مي شوم.}

12. الأمالي للصدوق أَبِي عَنْ سَعْدٍ عَنِ النَّهْدِيِّ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع‌ أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ قِيلَ مَنْ راقٍ قَالَ ذَاكَ قَوْلُ ابْنِ آدَمَ إِذَا حَضَرَهُ الْمَوْتُ قَالَ هَلْ مِنْ طَبِيبٍ هَلْ مِنْ دَافِعٍ قَالَ وَ ظَنَّ أَنَّهُ الْفِراقُ يَعْنِي فِرَاقَ الْأَهْلِ وَ الْأَحِبَّةِ عِنْدَ ذَلِكَ قَالَ وَ الْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ قَالَ الْتَفَّتِ الدُّنْيَا بِالْآخِرَةِ قَالَ‌ إِلى‌ رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمَساقُ إِلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ يَوْمَئِذٍ الْمَصِيرُ. [15]

از امام باقر علیه السلام درباره تفسیر آیه شریفه «وَ قِيلَ مَنْ راقٍ» [16] {و گفته شود: «آيا كسى هست كه (اين بيمار را از مرگ) نجات دهد؟!} پرسیده شد؛ فرمود: این سخن آدمی زاد است هنگامی که زمان مرگش فرا رسید، گفت: آیا طبیبی هست؟ آیا کسی هست که مرگ را دفع کند؟ «وَ ظَنَّ أَنَّهُ الْفِراقُ» [17] یعنی جدایی از خانواده و دوستان هنگام مرگ؛ «وَ الْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ» [18] دنیا به آخرت در می‌پیچد؛ «اِلى‌ رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمَساقُ» [19] در آن روز به سوی پروردگار جهانیان باز می‌گردند.

13. الأمالي للصدوق ن، عيون أخبار الرضا عليه السلام الطَّالَقَانِيُّ عَنِ ابْنِ عُقْدَةَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الرِّضَا ع عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ: لَمَّا حَضَرَتِ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ ع الْوَفَاةُ بَكَى فَقِيلَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَ تَبْكِي وَ مَكَانُكَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص مَكَانُكَ الَّذِي أَنْتَ بِهِ وَ قَدْ قَالَ فِيكَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَا قَالَ وَ قَدْ حَجَجْتَ عِشْرِينَ حَجَّةً مَاشِياً وَ قَدْ قَاسَمْتَ رَبَّكَ مَالَكَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ حَتَّى النَّعْلَ وَ النَّعْلَ فَقَالَ ع إِنَّمَا أَبْكِي لِخَصْلَتَيْنِ لِهَوْلِ الْمُطَّلَعِ وَ فِرَاقِ الْأَحِبَّةِ. [20]

امام رضا علیه السلام فرمود: چون وقت وفات حسن بن على رسيد، آن جناب گريه كرد. به او گفتند: ای فرزند رسول اللَّه، آيا گريه مي‌كنى و حال اينكه مكان تو در نزد رسول خدا و منزلت تو، آن مكان است كه مي‌دانى، و رسول خدا در حق تو فرموده آنچه فرموده، و بيست مرتبه پياده حج كرده، و سه مرتبه جميع مال خودت را از كلى و جزئى با پروردگار خود قسمت كرده ای، فرمود: من به جهت دو چیز گريه مي‌كنم: يكى از هول قیامت و ديگرى فراق‌ دوستان‌.

14. المحاسن أَبِي عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِي سَلَّامٍ النَّحَّاسِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‌ وَ اللَّهِ لَا يَصِفُ عَبْدٌ هَذَا الْأَمْرَ فَتَطْعَمَهُ النَّارُ قُلْتُ إِنَّ فِيهِمْ مَنْ يَفْعَلُ وَ يَفْعَلُ فَقَالَ إِنَّهُ إِذَا كَانَ ذَلِكَ ابْتَلَى اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَحَدَهُمْ فِي جَسَدِهِ فَإِنْ كَانَ ذَلِكَ كَفَّارَةً لِذُنُوبِهِ وَ إِلَّا ضَيَّقَ اللَّهُ عَلَيْهِ فِي رِزْقِهِ فَإِنْ كَانَ ذَلِكَ كَفَّارَةً لِذُنُوبِهِ وَ إِلَّا شَدَّدَ اللَّهُ عَلَيْهِ عِنْدَ مَوْتِهِ حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهَ وَ لَا ذَنْبَ لَهُ ثُمَّ يُدْخِلُهُ الْجَنَّةَ. [21]

امام صادق علیه السلام فرمود: به خدا قسم هیچ بنده ای نیست که به این امر امامت معتقد باشد و آتش در او طمع کند؛ گفتم: در بین معتقدان امر امامت هستند کسانی که اهل انجام گناه هستند؛ حضرت فرمود: وقتی گناه کنند، خدای تبارک و تعالی او را در جسمش مبتلا به مرض می کند و آن مرض، کفاره گناهان اوست و اگر او را مریض نکند، در روزی اش بر او تنگ می گیرد و آن تنگی رزق، کفاره گناهان اوست و اگر او را تنگ روزی نکند، هنگام مرگ را بر او سخت می گیرد تا با حالی به نزد خدا بیاید که گناهی بر او نباشد، سپس خدا او را داخل بهشت می کند.

15. المحاسن ابْنُ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ شُعَيْبٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع رَجُلٌ يَعْمَلُ بِكَذَا وَ كَذَا فَلَمْ أَدَعْ شَيْئاً إِلَّا قُلْتُهُ وَ هُوَ يَعْرِفُ هَذَا الْأَمْرَ فَقَالَ هَذَا يُرْجَى لَهُ وَ النَّاصِبُ لَا يُرْجَى لَهُ وَ إِنْ كَانَ كَمَا تَقُولُ لَا يَخْرُجُ مِنَ الدُّنْيَا حَتَّى يُسَلِّطَ اللَّهُ عَلَيْهِ شَيْئاً يُكَفِّرُ اللَّهُ عَنْهُ بِهِ إِمَّا فَقْراً وَ إِمَّا مَرَضاً. [22]

راوی گوید: خدمت امام صادق علیه السلام عرض کردم: شخصی چنین و چنان می‌کند، و همه گناهان را بر شمردم، اما به امر امامت معتقد است. حضرت فرمود: جای امید برای او وجود دارد، اما هیچ امیدی به ناصب نیست؛ اگر چنین باشد که بیان کردی، خداوند او را از دنیا نمی‌برد مگر اینکه چیزی را کفاره گناهانش قرار دهد، یا فقر و یا بیماری.

16. نهج البلاغة لَا يَنْزَجِرُ مِنَ اللَّهِ بِزَاجِرٍ وَ لَا يَتَّعِظُ مِنْهُ بِوَاعِظٍ وَ هُوَ يَرَى الْمَأْخُوذِينَ عَلَى الْغِرَّةِ حَيْثُ لَا إِقَالَةَ وَ لَا رَجْعَةَ كَيْفَ نَزَلَ بِهِمْ مَا كَانُوا يَجْهَلُونَ وَ جَاءَهُمْ مِنْ فِرَاقِ الدُّنْيَا مَا كَانُوا يَأْمَنُونَ وَ قَدِمُوا مِنَ الْآخِرَةِ عَلَى مَا كَانُوا يُوعَدُونَ فَغَيْرُ مَوْصُوفٍ مَا نَزَلَ بِهِمْ اجْتَمَعَتْ عَلَيْهِمْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ وَ حَسْرَةُ الْفَوْتِ فَفَتَرَتْ لَهَا أَطْرَافُهُمْ وَ تَغَيَّرَتْ لَهَا أَلْوَانُهُمْ ثُمَّ ازْدَادَ الْمَوْتُ فِيهِمْ وُلُوجاً فَحِيلَ بَيْنَ أَحَدِهِمْ وَ بَيْنَ مَنْطِقِهِ وَ إِنَّهُ لَبَيْنَ أَهْلِهِ يَنْظُرُ بِبَصَرِهِ وَ يَسْمَعُ بِأُذُنِهِ عَلَى صِحَّةٍ مِنْ عَقْلِهِ وَ بَقَاءٍ مِنْ لُبِّهِ وَ يُفَكِّرُ فِيمَ أَفْنَى عُمُرَهُ وَ فِيمَ أَذْهَبَ دَهْرَهُ وَ يَتَذَكَّرُ أَمْوَالًا جَمَعَهَا أَغْمَضَ فِي مَطَالِبِهَا وَ أَخَذَهَا مِنْ مُصَرَّحَاتِهَا وَ مُشْتَبِهَاتِهَا قَدْ لَزِمَتْهُ تَبِعَاتُ جَمْعِهَا وَ أَشْرَفَ عَلَى فِرَاقِهَا تَبْقَى لِمَنْ وَرَاءَهُ يُنَعَّمُونَ بِهَا فَيَكُونُ الْمَهْنَأُ لِغَيْرِهِ وَ الْعِبْ‌ءُ عَلَى ظَهْرِهِ وَ الْمَرْءُ قَدْ غَلِقَتْ رُهُونُهُ بِهَا يَعَضُّ يَدَهُ نَدَامَةً عَلَى مَا أَصْحَرَ لَهُ عِنْدَ الْمَوْتِ مِنْ أَمْرِهِ وَ يَزْهَدُ فِيمَا كَانَ يَرْغَبُ فِيهِ أَيَّامَ عُمُرِهِ وَ يَتَمَنَّى أَنَّ الَّذِي كَانَ يَغْبِطُهُ بِهَا وَ يَحْسُدُهُ عَلَيْهَا قَدْ حَازَهَا دُونَهُ فَلَمْ يَزَلِ الْمَوْتُ يُبَالِغُ فِي جَسَدِهِ حَتَّى خَالَطَ سَمْعَهُ فَصَارَ بَيْنَ أَهْلِهِ لَا يَنْطِقُ بِلِسَانِهِ وَ لَا يَسْمَعُ بِسَمْعِهِ يُرَدِّدُ طَرْفَهُ بِالنَّظَرِ فِي وُجُوهِهِمْ يَرَى حَرَكَاتِ أَلْسِنَتِهِمْ وَ لَا يَسْمَعُ رَجْعَ كَلَامِهِمْ ثُمَّ ازْدَادَ الْمَوْتُ الْتِيَاطاً فَقَبَضَ بَصَرَهُ كَمَا قَبَضَ سَمْعَهُ وَ خَرَجَتِ الرُّوحُ مِنْ جَسَدِهِ فَصَارَ جِيفَةً بَيْنَ أَهْلِهِ قَدْ أَوْحَشُوا مِنْ جَانِبِهِ وَ تَبَاعَدُوا مِنْ قُرْبِهِ لَا يُسْعِدُ بَاكِياً وَ لَا يُجِيبُ دَاعِياً ثُمَّ حَمَلُوهُ إِلَى مَخَطٍّ مِنَ الْأَرْضِ وَ أَسْلَمُوهُ فِيهِ إِلَى عَمَلِهِ وَ انْقَطَعُوا عَنْ زَوْرَتِهِ حَتَّى إِذَا بَلَغَ الْكِتَابُ أَجَلَهُ. [23]

امیر مؤمنان علیه السلام می فرماید: با پندهاى باز دارنده‌اى كه از جانب خداست از گناه باز نمى‌ايستد، و از هيچ واعظ الهى پند نمى‌پذيرد، در صورتى كه مردن ناگهانى مردم را- در نقطه‌اى كه در آن نه فسخ عهدى ممكن است نه راه باز گشتى- مى‌بيند كه چگونه پيشامدى كه اطلاعى از آن نداشتند بر آنان هجوم كرد، و جدايى از دنيا كه ايمن و خاطر جمع از آن بودند دامنگيرشان شد، و به آنچه از آخرت به آنان وعده داده مى‌شد وارد شدند. آنچه از بلا به سرشان آمد وصف شدنى نيست: سكرات مرگ و اندوه بر آنچه از دستشان رفته يك جا آنان را در بر گرفت، اعضاء بدنشان در برابر آن سختيها به سستى گراييد، و رنگشان تغيير كرد. سپس مرگ بيشتر در وجودشان نفوذ نمود، و بين آنان و سخن گفتنشان مانع شد، و آن محتضر در ميان اهل بيتش با ديده‌اش مى‌بيند، و با گوشش مى‌شنود، در حالى كه عقلش بجاست و فكرش باقى است، انديشه مى‌كند كه عمرش را در چه راهى به باد داده، و روزگارش را كجا برده، به ياد مى‌آورد ثروتى را كه جمع كرده، و در به دست آوردنش توجه به حلال و حرام ننموده، و از جايى كه حلال و حرامش برخى روشن و برخى مشتبه بوده به چنگ زده، و فعلا پايبند گناه جمع آورى آن ثروت است، و مشرف بر جدا شدن از آن شده، ثروتى كه براى وارثان مى‌ماند و در آن خوش مى‌گذرانند و از آن بهره‌مند مى‌شوند، راحتى آن نعمت براى وارث و بار مسئوليت آن بر دوش اوست، و او در گرو اين ثروت است. در پى آنچه وقت مردن برايش ظاهر مى‌شود از حسرت دست به دندان مى‌گزد، و به آنچه در ايّام عمرش به آن رغبت داشته بى‌ميل مى‌شود، و آرزو مى‌كند اى كاش آن كسى كه قبل از اين به ثروت او غبطه مى‌خورد و به خاطر آن به او حسد مى‌ورزيد آن ثروت را به جاى او گرد آورده بود. آن گاه مرگ در غلبه بر بدنش چندان پيش مى‌رود كه ديگر كوشش مانند زبانش از كار مى‌ايستد، در حالى كه ميان خانواده‌اش مى‌ماند كه قدرت سخن گفتن و قدرت شنيدن ندارد، ديده به چهره اهل و عيالش مى‌گرداند، حركات زبانش را مى‌بيند ولى صداى كلام آنان را نمى‌شنود. سپس پنجه مرگ با او گلاويز مى‌شود، چشم او نيز مانند گوشش از كار مى‌افتد، و روح از بدنش بيرون مى‌رود، و لاشه‌اى شده بين خانواده‌اش مى‌افتد، به طورى كه از نشستن نزد او وحشت مى‌كنند، و از نزديك شدن به او دورى مى‌جويند، گريه كننده‌اش را همراهى نمى‌كند، و قدرت پاسخ دادن به آن كه صدايش مى‌كند ندارد. آن گاه او را با دوش برداشته به خانه قبر مى‌برند، و وى را در آنجا به عملش سپرده و براى هميشه از ديدار او محروم مى‌مانند. تا زمانى كه مدت معلوم شده جهان سر آيد....

17. الكافي الْعِدَّةُ عَنْ سَهْلٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ إِنَّ آيَةَ الْمُؤْمِنِ إِذَا حَضَرَهُ الْمَوْتُ يَبْيَضُّ وَجْهُهُ أَشَدَّ مِنْ بَيَاضِ لَوْنِهِ وَ يَرْشَحُ جَبِينُهُ وَ يَسِيلُ مِنْ عَيْنَيْهِ كَهَيْئَةِ الدُّمُوعِ فَيَكُونُ ذَلِكَ خُرُوجَ نَفْسِهِ وَ إِنَّ الْكَافِرَ تَخْرُجُ نَفْسُهُ سَيْلًا مِنْ شِدْقِهِ كَزَبَدِ الْبَعِيرِ أَوْ كَمَا تَخْرُجُ نَفْسُ الْبَعِيرِ. [24]

امام باقر عليه السلام فرمود: علامت احتضار مؤمن آن است كه روي او سفيد مي‌شود، زياده از سفيدي كه داشت، يا از سفيدي ساير بدنش و طرف پيشاني او به عرق مي‌افتد، و از چشم‌هاي او آبي روان مي‌شود مانند آب گريه، پس اين‌ها علامت آن است كه روح او بدر مي‌رود، و روح كافر از اطراف دهانش بيرون مي‌رود مثل كف دهان شتر یا هم چنان كه جان شتر بيرون مي‌رود.

18- الكافي عَلِيٌّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنْ إِدْرِيسَ الْقُمِّيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَأْمُرُ مَلَكَ الْمَوْتِ فَيَرُدُّ نَفْسَ الْمُؤْمِنِ لِيُهَوِّنَ عَلَيْهِ وَ يُخْرِجَهَا مِنْ أَحْسَنِ وَجْهِهَا فَيَقُولُ النَّاسُ لَقَدْ شُدِّدَ عَلَى فُلَانٍ الْمَوْتُ وَ ذَلِكَ تَهْوِينٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْهِ وَ قَالَ يُصْرَفُ عَنْهُ إِذَا كَانَ مِمَّنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَيْهِ أَوْ مِمَّنْ أَبْغَضَ اللَّهُ أَمْرَهُ أَنْ يُجْذَبَ الْجَذْبَةَ الَّتِي بَلَغَتْكُمْ بِمِثْلِ السَّفُّودِ مِنَ الصُّوفِ الْمَبْلُولِ فَيَقُولُ النَّاسُ لَقَدْ هُوِّنَ عَلَى فُلَانٍ الْمَوْتُ.[25]

بيان قوله ع فيرد نفس المؤمن أي يرد الروح إلى بدنه بعد قرب النزع مرة بعد أخرى لئلا يشق عليه مفارقة الدنيا دفعة و الكافر يصرف عنه ذلك و قيل يراه منزله في الجنة ثم يرد إليه الروح كاملا ليرضى بالموت و يهون عليه أو يرد عليه روحه مرة بعد أخرى ليخفف بذلك سيئاته و يهون عليه أمره الآخرة و الأول أظهر و السفّود بالتشديد الحديدة التي يشوى بها اللحم.

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند به فرشته مرگ امر می کند که جان مؤمن را هنگام گرفتنش [چندین بار] بازگرداند تا بر او آسان شود و سرانجام به بهترین وجه آن را خارج گرداند ولی مردم گمان می کنند که خدا مرگ را بر او سخت گرفته است در حالی که این آسان گرفتن از سوی خدا برای اوست. اما اگر محتضر از کسانی باشد که مورد نفرت و خشم خداست روح [به سرعت] از او منصرف شود؛ خدا به فرشته مرگ امر می کند که روح او را با نیرویی شدید همچون بیرون کشیدن سیخ از پشمِ خیس بیرون کشد ولی مردم گمان می کنند که مرگ بر او آسان گرفته شده است.

19- الكافي عَلِيٌّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ الْمَيِّتَ إِذَا حَضَرَهُ الْمَوْتُ أَوْثَقَهُ مَلَكُ الْمَوْتِ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ مَا اسْتَقَرَّ. [26]

امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که مرگ انسان فرا برسد فرشته مرگ او را می بندد و نگه دارد که اگر چنین نمی کرد انسان در حال مرگ قرار نمی گرفت.

20. من لا يحضره الفقيه‌ سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ ص كَيْفَ يَتَوَفَّى مَلَكُ الْمَوْتِ الْمُؤْمِنَ فَقَالَ إِنَّ مَلَكَ الْمَوْتِ لَيَقِفُ مِنَ الْمُؤْمِنِ عِنْدَ مَوْتِهِ مَوْقِفَ الْعَبْدِ الذَّلِيلِ مِنَ الْمَوْلَى فَيَقُومُ هُوَ وَ أَصْحَابُهُ لَا يَدْنُو مِنْهُ حَتَّى يَبْدَأَ بِالتَّسْلِيمِ وَ يُبَشِّرَهُ بِالْجَنَّةِ. [27]

از رسول خدا صلی الله علیه و آله پرسیدند: ملک الموت چگونه جان مومن را می‌گیرد؟ فرمود: ملك الموت در هنگام مرگ مومن در مقابل او مي ايستد مانند ايستادن بنده ذليل در مقابل مولاي خودش، او و يارانش نزديك مومن نمي‌شوند تا اينكه به او سلام مي كند و او را به بهشت بشارت مي دهد.

21. الأمالي للشيخ الطوسي الْمُفِيدُ عَنِ الْجِعَابِيِّ عَنِ ابْنِ عُقْدَةَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ سَلَمَةَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ حُذَيْفَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَرِضَ رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِ سَلْمَانَ رَحِمَهُ اللَّهُ فَافْتَقَدَهُ فَقَالَ أَيْنَ صَاحِبُكُمْ قَالُوا مَرِيضٌ قَالَ امْشُوا بِنَا نَعُودُهُ فَقَامُوا مَعَهُ فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَى الرَّجُلِ إِذَا هُوَ يَجُودُ بِنَفْسِهِ فَقَالَ سَلْمَانُ يَا مَلَكَ الْمَوْتِ ارْفُقْ بِوَلِيِّ اللَّهِ فَقَالَ مَلَكُ الْمَوْتِ بِكَلَامٍ سَمِعَهُ مَنْ حَضَرَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ إِنِّي أَرْفُقُ بِالْمُؤْمِنِينَ وَ لَوْ ظَهَرْتُ لِأَحَدٍ لَظَهَرْتُ لَكَ. [28]

امام صادق علیه السلام فرمود: یکی از یاران سلمان مریض شده بود به او خبر دادند گفت بیایید به عیادتش برویم وقتی رسیدند او را در حال احتضار یافتند. در آن حال سلمان گفت: ای فرشته مرگ با ولیّ خدا نرمی کن! فرشته مرگ با صدایی که حاضران آن را می شنیدند گفت: ای اباعبد الله (کنیه سلمان) من با مؤمنان نرمی می کنم و اگر بنا بود برای کسی ظاهر شوم برای تو ظاهر می شدم.

22. الكافي مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ يَحْيَى الْحَلَبِيِّ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ دَاوُدَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَ فَلَوْ لا إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ إِلَى قَوْلِهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ فَقَالَ إِنَّهَا إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ أُرِيَ مَنْزِلَهُ فِي الْجَنَّةِ فَيَقُولُ رُدُّونِي إِلَى الدُّنْيَا حَتَّى أُخْبِرَ أَهْلِي بِمَا أَرَى فَيُقَالُ لَهُ لَيْسَ إِلَى ذَلِكَ سَبِيلٌ. [29]

ابا بصیر گوید: از امام صادق علیه السلام درباره تفسیر این آیه شریفه «فلولا إذا بلغت الحلقوم ... إن كنتم صادقين» [30] پرسیدم. فرمود: هنگامی که جانشان به گلویشان می‌رسد، جایگاهش را در بهشت به او نشان می‌دهند، و او می‌گوید: مرا به دنیا باز گردانید تا خانواده‌ام را از آنچه دیدم باخبر سازم. به او می‌گویند: دیگر راه بازگشتی نیست.

23. الكافي عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنِ الْهَيْثَمِ بْنِ وَاقِدٍ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ ص عَلَى رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِهِ وَ هُوَ يَجُودُ بِنَفْسِهِ فَقَالَ يَا مَلَكَ الْمَوْتِ ارْفُقْ بِصَاحِبِي فَإِنَّهُ مُؤْمِنٌ فَقَالَ أَبْشِرْ يَا مُحَمَّدُ فَإِنِّي بِكُلِّ مُؤْمِنٍ رَفِيقٌ وَ اعْلَمْ يَا مُحَمَّدُ أَنِّي أَقْبِضُ رُوحَ ابْنِ آدَمَ فَيَجْزَعُ أَهْلُهُ فَأَقُومُ فِي نَاحِيَةٍ مِنْ دَارِهِمْ فَأَقُولُ مَا هَذَا الْجَزَعُ فَوَ اللَّهِ مَا تَعَجَّلْنَاهُ قَبْلَ أَجَلِهِ وَ مَا كَانَ لَنَا فِي قَبْضِهِ مِنْ ذَنْبٍ فَإِنْ تَحْتَسِبُوهُ وَ تَصْبِرُوا تُؤْجَرُوا وَ إِنْ تَجْزَعُوا تَأْثَمُوا وَ تُوزَرُوا وَ اعْلَمُوا أَنَّ لَنَا فِيكُمْ عَوْدَةً ثُمَّ عَوْدَةً فَالْحَذَرَ الْحَذَرَ إِنَّهُ لَيْسَ فِي شَرْقِهَا وَ لَا فِي غَرْبِهَا أَهْلُ بَيْتِ مَدَرٍ وَ لَا وَبَرٍ إِلَّا وَ أَنَا أَتَصَفَّحُهُمْ فِي كُلِّ يَوْمٍ خَمْسَ مَرَّاتٍ وَ لَأَنَا أَعْلَمُ بِصَغِيرِهِمْ وَ كَبِيرِهِمْ مِنْهُمْ بِأَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ أَرَدْتُ قَبْضَ رُوحِ بَعُوضَةٍ مَا قَدَرْتُ عَلَيْهَا حَتَّى يَأْمُرَنِي رَبِّي بِهَا فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّمَا يَتَصَفَّحُهُمْ فِي مَوَاقِيتِ الصَّلَاةِ فَإِنْ كَانَ مِمَّنْ يُوَاظِبُ عَلَيْهَا عِنْدَ مَوَاقِيتِهَا لَقَّنَهُ شَهَادَةَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ وَ نَحَّى عَنْهُ مَلَكُ الْمَوْتِ إِبْلِيسَ. [31]

امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا بر یکی از یاران خود وارد شد که در حال جان دادن بود. حضرت فرمود: ای ملک الموت با دوست ما مهربان باش، او مومن است. ملک الموت فرمود: تو را بشارت باد ای محمد که من با هر مؤمنی دوست هستم، و بدان ای محمد، من روح هر بنی آدمی را که قبض می‌کنم خانواده او گریه و شیون می‌کنند، من در گوشه‌ای از خانه ایستاده و می‌گویم: این بی‌تابی و شیون برای چیست؟ به خدا سوگند ما پیش از فرا رسیدن زمان مرگش به سراغ او نیامده‌ایم، و در قبض روح او گناهی نداریم، اگر این امر را پذیرفته و بر آن صبر پیشه کنید، پاداش می‌برید، و اگر بی‌تابی نمایید مرتکب گناه شده‌اید. و بدانید که ما بارها و بارها به سوی شما باز می‌گردیم، پس بپرهیزید و بر حذر باشید! در شرق و غرب عالم و در شهر و روستا هیچ کس نیست مگر اینکه من روزی پنج نوبت بر احوال آن‌ها می نگرم و من به ریز و درشت اعمالشان از خودشان آگاه‌ترم، و حتی اگر بخواهم جان پشه ای را بگیرم، قدرت این کار را ندارم مگر اینکه پروردگار مرا به آن امر کند. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ملک الموت در زمان نمازهای پنجگانه بر آن‌ها وارد می‌شود، و آنان را نظاره می کند، اگر از کسانی باشد که بر نماز خود مداومت دارد، خود شهادت به لا اله الا الله و محمد رسول الله را به او تلقین می‌کند و ملک الموت، ابلیس را از او دور می‌سازد.

24. الكافي عَلِيٌّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ اشْتَكَى عَيْنَهُ فَعَادَهُ النَّبِيُّ ص فَإِذَا هُوَ يَصِيحُ فَقَالَ لَهُ النَّبِيُّ أَ جَزَعاً أَمْ وَجَعاً فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا وَجِعْتُ وَجَعاً قَطُّ أَشَدَّ مِنْهُ فَقَالَ يَا عَلِيُّ إِنَّ مَلَكَ الْمَوْتِ إِذَا نَزَلَ لِقَبْضِ رُوحِ الْكَافِرِ نَزَلَ مَعَهُ سَفُّودٌ مِنْ نَارٍ فَنَزَعَ رُوحَهُ بِهِ فَتَصِيحُ جَهَنَّمُ فَاسْتَوَى عَلِيٌّ ع جَالِساً فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَعِدْ عَلَيَّ حَدِيثَكَ فَقَدْ أَنْسَانِي وَجَعِي مَا قُلْتَ ثُمَّ قَالَ هَلْ يُصِيبُ ذَلِكَ أَحَداً مِنْ أُمَّتِكَ قَالَ نَعَمْ حَاكِمٌ جَائِرٌ وَ آكِلُ مَالِ الْيَتِيمِ ظُلْماً وَ شَاهِدُ زُورٍ. [32]

امام صادق علیه السلام فرمود: امیر مؤمنان صلوات الله علیه دچار چشم درد شدیدی شد. رسول خدا به عیادت او رفت در حالی که از شدت درد می نالید. رسول خدا فرمود: از بی‌تابی است و یا شدت درد؟ علی گفت: ای رسول خدا، تا کنون چنین دردی نکشیده‌ام. فرمود: ای علی! ملک الموت هنگامی که برای قبض روح کافر فرود آید، درحالی فرود می آید که همراه خود سیخی آتشین دارد پس به وسیله آن سیخ آتشین آنچنان جان او را می گیرد که جهنم فریاد و صیحه می زند. آنقدر قبض روح او سخت است که جهنم صیحه می کشد. در این هنگام علی صاف نشست و عرض کرد: ای رسول خدا سخنت را دوباره برایم بازگو زیرا آنچه فرمودی باعث شد درد خود را فراموش کنم. سپس گفت: آیا این عذاب سخت به کسی از امت تو نیز می‌رسد؟ پیامبر فرمود: بله، حاکم جور، و خورنده مال یتیم به ستم، و شاهد دروغین.

25- الکافی، مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‌ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَا مِنْ عَبْدٍ أُرِيدُ أَنْ أُدْخِلَهُ الْجَنَّةَ إِلَّا ابْتَلَيْتُهُ‌ فِي‌ جَسَدِهِ فَإِنْ كَانَ ذَلِكَ كَفَّارَةً لِذُنُوبِهِ وَ إِلَّا شَدَّدْتُ عَلَيْهِ عِنْدَ مَوْتِهِ حَتَّى يَأْتِيَنِي وَ لَا ذَنْبَ لَهُ ثُمَّ أُدْخِلُهُ الْجَنَّةَ وَ مَا مِنْ عَبْدٍ أُرِيدُ أَنْ أُدْخِلَهُ النَّارَ إِلَّا صَحَّحْتُ لَهُ جِسْمَهُ فَإِنْ كَانَ ذَلِكَ تَمَاماً لِطَلِبَتِهِ عِنْدِي وَ إِلَّا آمَنْتُ خَوْفَهُ مِنْ سُلْطَانِهِ فَإِنْ كَانَ ذَلِكَ تَمَاماً لِطَلِبَتِهِ عِنْدِي وَ إِلَّا وَسَّعْتُ عَلَيْهِ فِي رِزْقِهِ فَإِنْ كَانَ ذَلِكَ تَمَاماً لِطَلِبَتِهِ عِنْدِي وَ إِلَّا هَوَّنْتُ عَلَيْهِ مَوْتَهُ حَتَّى يَأْتِيَنِي وَ لَا حَسَنَةَ لَهُ عِنْدِي ثُمَّ أُدْخِلُهُ النَّارَ.[33]

امام صادق عليه السّلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: خداى عز و جل فرمايد: هيچ بنده‌اى نباشد كه من بخواهم او را ببهشت ببرم جز آنكه او را ببلائى در تنش دچار كنم، پس اگر آن كفاره گناهانش شد كه پاك شود و گر نه هنگام مرگش بر او سخت گيرم تا نزد من آيد و گناهى بر او نباشد سپس او را به بهشت برم، و هيچ بنده‌اى نباشد كه بخواهم او را به دوزخ برم جز آنكه تنش را سالم كنم، پس اگر بدان سبب آنچه از من خواهد به پايان رسد حسابش پاك شود و گر نه از ترس آنكه بر او تسلط دارد آسوده خاطرش كنم، پس اگر طلبى كه نزد من دارد بدان پايان يابد كه رها شود و گر نه روزيش را بر او فراخ كنم، پس اگر طلبش از اين تمام شود كه او را بس باشد و گر نه در آخر كار، مرگ را بر او آسان كنم تا نزد من آيد و هيچ كردار نيكى نزد من نداشته باشد سپس او را به دوزخ برم.

26- الأمالي للشيخ الطوسي الْغَضَائِرِيُّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْعَلَوِيِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ صَالِحٍ الصُّوفِيِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ الْحُسَيْنِيِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ ع قَالَ: قِيلَ لِلصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع صِفْ لَنَا الْمَوْتَ قَالَ لِلْمُؤْمِنِ كَأَطْيَبِ طِيبٍ يَشَمُّهُ فَيَنْعُسُ لِطِيبِهِ وَ يَنْقَطِعُ التَّعَبُ وَ الْأَلَمُ عَنْهُ وَ الْكَافِرِ كَلَسْعِ الْأَفَاعِي وَ لَدْغِ الْعَقَارِبِ وَ أَشَدَّ. [34]

امام کاظم علیه السلام فرمود: به جعفر بن محمد الصادق گفته شد: مرگ را برایمان توصیف کن؛ فرمود: برای مؤمن مانند بهترین عطری است که ببوید و از بوی خوشش به خواب رود و درد و رنج از او برود و اما برای کافر مانند گزش مارها و عقرب ها و بلکه شدیدتر از آن است.

27. معاني الأخبار أَبِي عَنْ سَعْدٍ عَنِ ابْنِ يَزِيدَ عَنْ يَحْيَى بْنِ الْمُبَارَكِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الصَّلْتِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: كُنَّا مَعَهُ فِي جِنَازَةٍ فَقَالَ بَعْضُ الْقَوْمِ بَارَكَ اللَّهُ لِي فِي الْمَوْتِ وَ فِيمَا بَعْدَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فِيمَا بَعْدَ الْمَوْتِ فَضْلٌ إِذَا بُورِكَ لَكَ فِي الْمَوْتِ فَقَدْ بُورِكَ لَكَ فِيمَا بَعْدَهُ. [35]

علی بن صلت می گوید: همراه با امام صادق علیه السلام در تشییع جنازه ای بودیم که یکی از مردم گفت: خدا در مرگ و در بعد از مرگ به من برکت دهد! حضرت به او فرمود: دعای کسب برکت در بعد از مرگ زیادی بود و لازم نبود چنین دعایی کنی! زیرا وقتی خود مرگ برایت مبارک باشد، بعد از آن نیز برایت مبارک خواهد بود.



[1]. 6/151/1

[2]. 6/151/3

[3]. بحار 6/160/24

[4]. بحار /5/284

[5]. 6/152/5

[6]. 6/153/7

[7]. 6/153/8

[8]. 6/157/14

[9]. 6/157/15

[10]. 6/152/4

[11]. 6/158/17

[12]. 6/158/18

[13]. مریم / 15

[14]. مریم / 33

[15]. 6/159/20

[16]. قیامت / 27

[17]. قیامت / 28

[18]. قیامت / 29

[19]. قیامت / 30

[20]. 6/159/22

[21]. 6/160/26

[22]. 6/161/27

[23]. 6/164/33

[24]. 6/165/34

[25]. بحار 6/166/35

[26]. بحار 6/166/37

[27]. 6/167/38

[28]. 6/167/40

[29]. 6/169/43

[30]. واقعه / 83 - 87

[31]. 6/169/44

 [32]. 6/170/46

[33]. کافی 2/446/10

[34]. بحار 6/172/50

[35]. 6/157/16

Powered by TayaCMS